29/ارديبهشت/1404
|
02:03
۲۲:۱۱
۱۴۰۴/۰۲/۲۸
رقبا می‌دوند، آبی‌ها در خم کوچه انتخاب مانده‌اند!

گرفتار در ایستگاه انتظار

بازار نقل‌وانتقالات ایران، این روزها شبیه میدان مسابقه اسب‌دوانی است؛ تیم‌ها هر کدام شلاق به دست، آماده برای سبقت اما استقلال؟ ایستاده گوشه میدان، کلاهش را کمی پایین‌تر آورده، منتظر؛ نه برای اسب تازه؛ که برای اسب‌دوان تازه.
* کابوس ادامه‌دار؛ امید به آخرین فرصت
هواداران استقلال هنوز تلخی پایان فصل را فراموش نکرده‌اند. تیمی که سال‌ها خودش را مدعی می‌دانست، این بار جایی در نیمه پایین جدول پیدا کرد، با تفاضل گل منفی و آماری که کابوس هر طرفداری است اما انگار سرنوشت، آخرین برگ را برای جام حذفی نگه داشته؛ جایی که شاید معجزه‌ای رخ دهد و آبرویی باقی بماند.
همه اینها در حالی است که پرسپولیس، رقیب سنتی، زودتر از همه تکلیفش را روشن کرده: سرمربی دارد، خریدهایش را قطار کرده و با شتاب به پیشباز فصل آینده رفته است. استقلال اما مثل مسافری که بلیت قطارش هنوز صادر نشده، در سالن انتظار ایستاده و هر بار، خبری از بلندگوی ایستگاه می‌شنود که باید صبر کند؛ شاید خبری شود.
* سیدورف؛ نام بزرگ، نقش مبهم
در فوتبال ایران، نام‌های بزرگ همیشه با رؤیاهای بزرگ‌تر همراهند. مسؤولان استقلال هم تصمیم گرفتند در اقدامی متفاوت، کلارنس سیدورف را وارد باشگاه کنند؛ ستاره‌ای از میلان، بازمانده نسل طلایی هلند، کسی که خودش یک مکتب است اما قانون ایران، اجازه استخدام مدیر ورزشی خارجی را نداد؛ پس حالا سیدورف، با عنوان مشاور مدیرعامل وارد شده، بی‌آنکه عنوانش ذره‌ای از مسؤولیت‌هایش کم کند.
در عمل، نخستین و شاید مهم‌ترین مأموریت سیدورف، تعیین سرمربی آینده استقلال است. یک نام بزرگ خارجی، کسی که بتواند کشتی به گل نشسته را دوباره روی آب بیندازد. حتی گفته‌اند بودجه هم مشخص شده و همه نگاه‌ها به دست‌های این هلندی افسانه‌ای دوخته شده است تا با یک امضا، دومینوی تغییرات را به حرکت درآورد.
* سرمربی؛ قطعه گم‌شده پازل آبی‌ها
شاید اگر مجتبی جباری روی نیمکت نبود، تحمل این انتظار ساده‌تر بود اما حتی او هم می‌داند موقت است و خودش هر روز چشم به در دوخته تا سرمربی خارجی برسد. وعده‌ها پشت وعده، مصاحبه‌ها یکی پس از دیگری اما هیچ‌کس هنوز خبر قطعی ندارد. سیدورف هم بیشتر شبیه میانجی شده تا محرک، کسی که با همه حرف می‌زند و هنوز برگ آخر را رو نکرده است.
همه چیز در استقلال، گره خورده به انتخاب سرمربی. نه لیست خرید قطعی می‌شود، نه مذاکرات با بازیکنان خارجی شکل جدی به خود می‌گیرد. استقلالی‌ها برای ایرانی‌ها می‌توانند اقدام کنند اما استخوان‌بندی تیم آینده، وابسته به نگاه سرمربی آینده است؛ سرمربی‌ای که فعلاً فقط یک سایه روی دیوار است.
* پرسپولیس جلو زد؛ استقلال فقط تماشا می‌کند
در طرف دیگر میدان، پرسپولیس با مربی‌اش نشسته، لیست می‌دهد و هر روز یک بازیکن را می‌خرد. هواداران قرمز با هر خبر نقل‌وانتقالاتی خوشحال‌تر می‌شوند و حس می‌کنند فصل بعد را باید از همین حالا جشن بگیرند. کادر فنی کارش را با تمرکز شروع کرده، بازیکنان جدید زیر نظر مستقیم مربی جذب می‌شوند و تمرینات پیش‌فصل قرار است با ترکیبی کامل آغاز شود.
در مقابل، هوادار استقلال هر صبح که بیدار می‌شود، فقط خبرهای ضدونقیض می‌شنود. شاید بخشی از این تعلل، به جام حذفی برمی‌گردد و مسؤولان ترجیح می‌دهند تمرکز تیم به هم نخورد اما حتی جباری هم مثل بقیه منتظر است بالاخره آن مرد خارجی وارد ساختمان باشگاه شود و قفل برنامه‌ها را باز کند.
* زمانی که از دست می‌رود
در فوتبال، زمان از طلا هم گران‌تر است. عقب ماندن در نقل‌وانتقالات یعنی دویدن با کفش‌های سنگین در مسیر مسابقه. استقلال حالا هر روز که می‌گذرد، یک قدم از پرسپولیس و بقیه مدعیان دورتر می‌شود. هنوز بازیکنان اصلی معلوم نیستند، تمرینات پیش‌فصل هم با ابهام روبه‌رو است. باشگاهی که عادت داشت همه چیز را زودتر از موعد ببندد، حالا اسیر بلاتکلیفی است.
شاید هیچ‌کدام از اینها امروز اثرش را نشان ندهد اما وقتی لیگ آغاز شود و تیم‌ها با آمادگی وارد میدان شوند، استقلال تازه متوجه خواهد شد تأخیر این روزها چه تاوان سنگینی دارد.
سخن پایانی؛ امید به فردا اما...
شاید همه‌ چیز با آمدن یک سرمربی بزرگ تغییر کند. شاید سیدورف نقش فرشته نجات را بازی کند و در یک شب، استقلال را به مسیر برگرداند اما فعلاً در این ایستگاه، آبی‌ها فقط چشم‌انتظارند؛ هر روز که می‌گذرد، امید کمتر و نگرانی بیشتر می‌شود.
بازار نقل‌وانتقالات منتظر هیچ‌کس نمی‌ماند. باید دید استقلال از این خواب زمستانی کی بیدار خواهد شد؛ شاید زود، شاید خیلی دیر.

ارسال نظر
پربیننده