قوانین میدان بهارستان
محمد رستمپور: «دوسوم مردم کشورهای مختلف جهان به پارلمان خود اعتماد ندارند»؛ این جملهای است از «مانوئل کاستلز» جامعهشناس آرژانتینی در کتاب «از همگسیختگی» که چرایی کاهش اعتماد سیاسی در کشورهای مختلف جهان را بررسی میکند. در نگاه کاستلز، مردم جهان پارلمانها را فاقد اراده برای نمایندگی از گروهها و اقشار مختلف مردم میدانند و تصور میکنند نمایندگی برای نمایندگان نوعی شغل یا حرفه است. این موج جهانی به موازات قدرت گرفتن گروههای حزبی راستگرا که اتفاقاً دیدگاههای رادیکال نسبت به دموکراسی را نمایندگی میکنند، سبب شده پارلمانتاریسم در معنای کلی خود با جدیترین بحرانش روبهرو شود: «پرسش از کارکرد». مردم میپرسند آنچه در صحن و کمیسیونها و حتی در رسانهها میگذرد، چه نسبتی با مسائل روز آنها دارد. کاستلز گسترش شبکههای اجتماعی و جریان توفنده اظهارنظر درباره همه چیز و همه کس را جدیترین کاهنده مشارکت سیاسی میشناسد و معتقد است این پرسش از کارکرد تنها به دلیل عملکرد نمایندگان یا پارلمانها نیست. چنین فضای غبارآلودی که فاصله میان مردم و پارلمان میاندازد، مبتنی بر تصویر یا ذهنیتی است که مردم دریافت میکنند. به صورت مشخص، افکار عمومی جایگاه مجلس را نمیشناسند و آنچه از پارلمان صادر میشود، مجموعهای از دعواها، فریادها، سروصداها، بزنبزنها و به شکلی سر جای خود نشاندنهاست. نمایندگان معمولاً با بدنه مردم و مسائل آنها ارتباط ندارند و گمان میکنند صورت مسائل کشور همان موضوعات مشخص تکراری است که اتفاقاً باید در دورههای انتخاباتی آنها را بر زبان بیاورند تا جلب رأی کنند اما از دیدگاه آیتالله خامنهای، از میان مجالس بعد از انقلاب، مجلس یازدهم، صفت «انقلابی» میگیرد، نه به دلیل اکثریت اصولگرا یا شلوغکاری بیشتر، بلکه به 3 دلیل که در 3 سال اخیر در بیان ایشان تکرار و تصریح شده. اولاً مجلس انقلابی، شناخت خوبی نسبت به مسائل کشور دارد: «مجلس یازدهم مشکلات کشور را شناخته؛ مهم این است.
مشکلات کشور شناخته شده و بر اساس شناخت مشکلات، قانون گذاشته شده... وقتی مشکلات را انسان دانست، قانون را طبق مشکل وضع میکند».
تردیدی نیست یک مجلس خوب در گام نخست، مجلسی است که قوانین کارآمد و اثرگذار و البته شدنی وضع کند. مرور بیانات رهبر انقلاب نشان میدهد تأویلناپذیری، اتکا به کار کارشناسی، تراکمنسازی و قابل اجرا بودن از ویژگیهای یک قانون خوب است. ضمن آنکه نباید آن وضع و وجه نظارت از تقنین سنگینتر و اولویتدارتر باشد: «شأن قانونگذاری خیلی بالاتر از مساله نظارت است؛ اصل مساله برای مجلس، قانونگذاری است». در گام دوم، مجلس باید خود را عضوی از کل حاکمیت ببیند و با عناوینی مانند تفکیک قوا، خود را از مسائل اصلی جامعه که مردم را درگیر کرده، کنار نکشد: «مجلس بخش مهمی از نظام سیاسی کشور است. بدیهی است بخشهای مختلف نظام باید در کنار هم یک «کل» را تشکیل دهند، یک «مجموعه واحد» را تشکیل دهند؛ یعنی قوه مقننه، قوه مجریه، قوه قضائیه، نیروهای مسلح - که به یک صورت جزو قوه مجریه هستند - باید مجموعاً یک کل را به وجود آورند. اگر لازم باشد یک کل از اینها به وجود آید، پس باید با هم تعامل داشته باشند، باید با هم کار کنند، باید به هم کمک کنند، یک جاهایی باید نسبت به هم اغماض کنند، یک جاهایی باید به همدیگر تذکر بدهند، کمک کنند به یکدیگر». در نتیجه: «مجلس باید مرکز انتشار و صدور آرامش و طمأنینه به سطح افکار عمومی کشور باشد؛ باید شما از مجلس امواج مثبت صادر کنید برای مردم؛ مجلس نباید منشأ تشنج در افکار عمومی مردم بشود؛ یا سیاهنمایی کردن، منفیبافی کردن که گاهی اوقات در بعضی مجالس، از ناحیه بعضی نمایندگان دیده شده». در نتیجه هر گونه رقیبتراشی با دیگر قوا و تلاش برای استفاده از ابزارهای نظارتی مانند سوال و استیضاح و تذکر به مسؤولان اجرایی و وزرا با هدف مچگیری یا انجام غرایز سیاسی در پوشش انجام وظایف نمایندگی، خطاست. در نگاه رهبر انقلاب، نظام یک پیکر است که تمام نهادها در حکم یک شبکه باید همدیگر را تکمیل کنند و در نهایت، سومین خصیصهای که میتواند بهارستان را همچنان یک میدان و مرکز نگاه دارد و خیابان مردم را بنبست نکند، بهرهمندی از تریبون و جایگاه مجلس برای حل مسائل خارجی و داخلی، امیدآفرینی و حرکت ایجابی و مهم دانستن کار و وظیفه خود در جهت توسعه کشور است. در نگاه و بیان آیتالله خامنهای، مجلس غیر از شأن حقوقی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران، یک واحد سیاسی برجسته نیروساز است که میتواند در رویدادهای مهم و اساسی در داخل و خارج کشور نقش ایفا کند؛ جایی که امسال در دیدار نمایندگان مجلس تصریح میکنند: «شما به عنوان مجلس شورای اسلامی در ایران اسلامی، شأن و جایگاهتان -در این دنیایی که ما داریم مشاهده میکنیم- بینظیر است. شما مجلس شورای اسلامی هستید». سال گذشته نیز چنین گفتند: «مجلس یک وزنه سنگین است؛ دولتها در دنیا از وزنه سنگین مجالس خودشان استفاده میکنند؛ هم در مذاکرات، هم در تعامل، هم در مشارکتهای عملی. در مذاکرات یک مطلبی را شما پشت میز مذاکره به طرف مقابل میگویید، میگوید: «آقا! مجلس ما نمیگذارد، قانون داریم، نمیتوانیم؛ از مجلس به عنوان یک پشتوانه در مذاکره استفاده میکنند». مبتنی بر این 3 اصل میتوان تمام مجالس را از نظر انقلابیگری نمره داد. اینگونه نیست که در جهانی که کاستلز ترسیم میکند و کشاورز ایلامی یا کارمند البرزی، معلم خوزستانی یا کارگر تهرانی برکنار از سیاست است، نتوان پارلمان کارآمد داشت. پارلمان کارآمد در گرو اجرای نکاتی است که رهبر انقلاب خرداد هر سال به مجلسها تذکر میدهند. عدم اعتماد به نهادهای سیاسی و موج مرجعیتزدایی از سازوکارهای حل مسائل و مطالبات از خصایص دنیای جدید است اما انفعال در برابر این موج و پله دیدن نمایندگی مجلس، نادیده گرفتن فرصتی است که به تعبیر رهبر انقلاب خداوند به آنها بخشیده. اینجاست که باید روزهای رفته و ساعات باقیمانده را قدر بدانند و به صفحه نمایش جلوی خود توجه بیشتری کنند: «روزهای خدمت: ۳۷۹؛ فرصت خدمت: ۱۰۸۱».