نگاهی به گزینه خروج از NPT
رضا رحمتی: رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفته است این کمیسیون پیشنهاد داده ایران از NPT خارج شود و برای این کار یک طرح ۳فوریتی آماده شده است. این خبر مهمی است.
حملات اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران و ایجاد آسیب برای زیرساختهای هستهای ایران، کافی بود تا سازمان بینالمللی انرژی اتمی، با شدیدترین لحن نسبت به اسرائیل واکنش نشان داده و شورای امنیت سازمان ملل دست به اقدام تنبیهی علیه این نقض فاحش حقوق بینالملل زند اما در عمل هیچیک از این 2 مورد اتفاق نیفتاد و اسرائیل جسورانهتر به تاسیسات هستهای ایران حمله کرد. حال سوالی که پیش میآید این است: ایران از چه گزینههایی برای مقابله به مثل میتواند استفاده کند؟ آیا خروج ایران از «معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)» میتواند یک اقدام متقابل باشد؟ اگر آری، سناریوهای احتمالی بعد از این اقدام چیست؟ اگر خیر، گزینههای دیگر ایران کدام هستند؟
خروج ایران از NPT تصمیمی بسیار پیچیده و پرریسک است که میتواند پیامدهای جدی سیاسی، امنیتی و اقتصادی برای ایران داشته باشد اما ابتدائا برای این اقدام باید جوانب مختلف خروج مورد بررسی قرار گیرد.
1- خروج از NPT اقدامی حقوقی است؟
خروج از «معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)» از منظر حقوق بینالملل، «وجاهت حقوقی دارد»، ماده ۱۰ NPT به صراحت حق خروج را برای کشورهای عضو به رسمیت میشناسد اما با 2 شرط: اعلام با ۳ ماه پیشآگاهی به شورای امنیت و سایر اعضا و توجیه خروج بر اساس «منافع حیاتی ملی» (مثلاً تهدید امنیت ملی). از نظر حقوقی، ایران نیز میتواند با رعایت تشریفات ماده ۱۰، از NPT خارج شود. با این حال مستقل از ابعاد حقوقی و قانونی، خروج از NPT اولا میتواند مشروعیت برنامه صلحآمیز هستهای ایران را به دنبال داشته باشد و دوم در فاصله بین خروج و اقدام بازدارنده هستهای میتواند زمینه اقدامات فردی و دستهجمعی دولتهای خصم را به دنبال داشته باشد.
2- خروج از NPT بازدارندگی ایجاد میکند
اگر ایران پس از خروج از NPT، به سرعت به سمت ساخت سلاح هستهای حرکت کند، ممکن است اسرائیل و غرب را در حمله مستقیم مردد کند (همانند چیزی که درباره تجربه کرهشمالی مشهود است). این جمله به یک «استراتژی بازدارندگی هستهای» اشاره دارد که در آن، خروج از NPT و حرکت سریع به سمت ساخت سلاح هستهای میتواند به عنوان یک «تهدید باورپذیر» عمل کند و اسرائیل و آمریکا را از حمله مستقیم بازدارد.
برای درک بهتر، باید این موضوع را از چند منظر تحلیل کرد.
2- 1- الگوی کرهشمالی: چگونه خروج از NPT و ساخت بمب اتم، بازدارندگی ایجاد کرد؟
کرهشمالی خروج از NPT را سال ۲۰۰۳ شروع کرد. کرهشمالی رسماً از NPT خارج شد و علناً اعلام کرد به دنبال سلاح هستهای است و تستهای هستهای (از ۲۰۰۶ به بعد) را انجام داد و چندین بمب اتمی آزمایش کرد و موشکهای بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هستهای را توسعه داد و با در تقابل با غرب، تحریمهای شدید آمریکا و متحدانش را به جان و دل خرید. با این حال این کشور «هرگز مورد حمله نظامی مستقیم» قرار نگرفت. چرا؟ به این دلیل که به سبب خاصیت اصلی سلاح هستهای «هزینه حمله به یک کشور هستهای بسیار بالا میرفت (احتمال پاسخ هستهای یا تخریب گسترده)» و از سوی دیگر نیز کرهشمالی آستانه پاسخ را به پایینترین وضعیت ممکن رسانده است؛ کرهشمالی تهدید کرده حتی در صورت تهدید و اقدامات نظامی سطح پایین کرهجنوبی و طرف غربی «پاسخ شدید خواهد داد». از سوی دیگر کرهشمالی پاسخ را برای دیگران «باورپذیر» کرده است.
2-2- سرعت در ساخت بمب اتم
آنچه درباره کرهشمالی به وضوح مشخص است،گزینه «سرعت» است. اگر ایران نیز پس از خروج از NPT، «به سرعت» به سمت ساخت بمب اتم حرکت کند (مثلاً با افزایش غنیسازی به 90 درصد و ساخت کلاهک هستهای)، اسرائیل و آمریکا ممکن است در حمله مستقیم تردید کنند، چرا؟ به این سبب که ایران نزدیک به بمب هستهای، ریسک جنگ تمامعیار را افزایش میدهد. آیا در میانه زدوخورد کنونی ایران میتواند به سرعت غنیسازی را به بالای 90 درصد برساند، این گزینه (مستقل از مناسبات ایدئولوژیک) میتواند تهدید کند که در صورت تداوم حمله، میتواند در دستور کار ایران قرار گیرد اما چرا «سرعت» در ساخت بمب اتم مهم است؟ پاسخ به این سوال نیاز به بررسی چندبعدی از منظر ابعاد استراتژیک دارد. نخست به این دلیل که دوره آسیبپذیری (Window of Vulnerability) اگر ایران از NPT خارج شود اما نتواند در زمان کوتاه بمب بسازد، اسرائیل یا آمریکا یا در قالب یک ائتلاف بینالمللی ممکن است «حمله پیشدستانه علیه ایران» را موجهسازی کنند. این موضوع برای وضعیت امنیتی کشور هزینههای بسیار زیادی را در پی خواهد داشت (شبیه حمله ۱۹۸۱ اسرائیل به رآکتور اوسیراک عراق). بنابراین سرعت از این منظر حائز اهمیت بسیار است. دوم اینکه بازدارندگی فقط با قابلیت واقعی مؤثر است. تا زمانی که ایران نتواند «در عمل» یک سلاح هستهای قابل استفاده آزمایش کند یا دستکم تولید معتبر کند، تهدید آن برای دشمنان باورپذیر نیست. بنابراین اینگونه نیز نیست که بتوان به صورت لفاظانهای بر عملکرد داشتن سلاح هستهای مانور داد. بر این اساس ساخت سلاح هستهای قدرت بازدارنده بسیار زیادی دارد که از جمله مثالهای بسیار آن میتوان به کرهشمالی یا هند و پاکستان اشاره کرد. برای مثال هند و پاکستان پس از ساخت بمب، به رغم تنشهای شدید (مثل بحران کارگیل ۱۹۹۹)، هرگز وارد جنگ تمامعیار نشدند، چون هر 2 طرف میدانستند جنگ میتواند به «تبادل هستهای» منجر شود.
2- 3- الزامات دستیابی به سلاح هستهای برای ایران
موضوع مهم دیگر اینکه بین ایران و کرهشمالی تفاوتهایی وجود دارد و به همین دلیل است که ریسک رسیدن به این استراتژی را برای ایران افزایش میدهد. نخستین الزام ایران «وجود اتحاد استراتژیک» است. کرهشمالی همسایه قدرتهای بزرگ (چین و روسیه) بود که تا حدی از آن حمایت میکردند. ایران در منطقهای بیثبات قرار دارد و متحدانش (روسیه و چین) ممکن است حمایت کامل نکنند. دوم «حساسیت غرب به ایران» است. برنامه هستهای ایران برای اسرائیل «خط قرمز مطلق و وجودی» است. حملات کنونی اسرائیل به ایران نیز با همین بهانه انجام شده و به صورت کاملا واهی نام آن را حمله پیشدستانه گذاشته است. سوم اینکه ایران فاصله امنیتی با طرفهای خصم بزرگ ندارد اما کرهشمالی دارای فاصله امنیتی است. چهارم «وابستگی اقتصادی ایران» به شبکه اقتصادی بینالمللی است. کرهشمالی سالها تحت تحریم بود و اقتصادش را با شرایط تطبیق داد. ایران وابستگی بیشتری به صادرات نفت و تجارت بینالمللی دارد و تحریمهای شدیدتر میتواند باعث آسیبپذیری اقتصادی ایران شود.
3- ایران چگونه میتواند از این استراتژی استفاده کند؟
از منظر روابط بینالملل و استراتژی قدرتهای بزرگ، در این وضعیت ایران میتواند به این گزینه بسیار فکر کند: 1- با پنهانکاری و سرعت عمل بسیار بالا مانند کرهشمالی، برنامه هستهای را در تاسیسات زیرزمینی و غیرقابل شناسایی پیش ببرد، 2- استفاده از ذخایر موشکهای قارهپیما برای تضمین توانایی ضربه زدن به دشمنان دور (اروپا یا آمریکا) و 3- تحمل تحریمهای شدید و ایجاد اطمینان نسبت به زیرساختهای تامین معیشت و اقتصادی که بتواند شرایطی را ایجاد کند که اقتصاد را روی پایه خودکفایی نسبی بازسازی کند. بنابراین «بازدارندگی هستهای» بهترین نوع بازدارندگی است (که نمونه موفق آن البته در بعد بازدارندگی امنیتی و نه الزاما اقتصادی کرهشمالی است).
4- جایگاه خروج از NPT برای عملی شدن استراتژی بازدارندگی هستهای
شاید مهمترین دوره برای ایران، دوره بین خروج از NPT و ساخت بمب اتم باشد. این دوره بیشترین میزان آسیبپذیری را به دنبال خواهد داشت. بنابراین مساله این است که ایران باید بتواند این دوره بحرانی را مدیریت کند. اگرنه خروج از NPT ممکن است نتیجه معکوس داشته و حملات بیشتر را تسریع کند. با این حال به برداشت من ایران به نحو اجتنابناپذیری به سمت خروج از NPT حرکت خواهد کرد و دستگاه نظامی و سیاستورزی ایران باید به فکر فردای بعد از این اقدام باشد.