26/خرداد/1404
|
06:56
۲۳:۰۷
۱۴۰۴/۰۳/۲۵
وقتی والیبال دیگر فقط ورزش نبود، بلکه تریبون یک ملت شد

سلام فرمانده

بهراد رشوند: درباره بعضی صحنه‌ها، هیچ خبرنگاری نمی‌تواند چیزی بنویسد. فقط باید نگاه کرد، بغض کرد و افتخار را احساس کرد. مثل روزی که تیم ‌ملی والیبال ایران، پیش از نخستین سرویس، ایستاد؛ نه فقط در زمین، بلکه در تاریخ.
در روزهایی که دود و آتش از خاکریز دشمن  به آسمان می‌پیچد و چشم‌ها پر از التهاب است، قهرمانانی با پیراهن تیم ملی، آرام و بی‌صدا کاری کردند که میلیون‌ها نفر را به احترام واداشتند. نه با برد، نه با تکنیک، بلکه با همان چیزی که سال‌هاست در لحظه‌های سخت از این مردم دیده‌ایم: غیرت بی‌منت.
پیش از آغاز بازی با اسلوونی، یکی از قدرترین تیم‌های والیبال دنیا، بازیکنان تیم ‌ملی ایران هنگام پخش سرود ملی، به نشانه احترام، سلام نظامی دادند. شاید برای خیلی‌ها این یک حرکت ساده به‌ نظر برسد اما برای مردم ما، این تصویر از ۱۰۰۰ مقاله و سخنرانی، رساتر است.
سلامی که به اندازه یک عملیات، در قلب ملت اثر گذاشت. آنقدر که دیگر کسی دنبال نتیجه بازی نبود. همه چشم‌ها به آن لحظه دوخته شده بود؛ جایی که قهرمانان با دست کشیده شده بر پیشانی، گفتند: «ما کنار مردم هستیم».
در دل این صحنه، یک پیام واضح وجود داشت: این زمین، خانه ما است. چه تور والیبال باشد، چه خاک خرمشهر. مهم نیست توپ از کدام سمت می‌آید، مهم این است که ما این‌طرف تور ایستاده‌ایم؛ با غرور، با تعصب، با نام ایران.
اما این پایان ماجرا نبود. نسل بعد هم به میدان آمد. بازیکنان تیم ‌ملی نوجوانان والیبال ایران، پیش از بازی آسیایی‌شان، همین صحنه را تکرار کردند؛ ایستادند، لبخند نزدند، سلام نظامی دادند. به همان شکلی که باید. به همان دلی که باید. گویی قبل از آموزش پاس و اسپک، به آنها یاد داده‌اند «میهن کجاست» و «وقتی نام وطن را شنیدی، باید بایستی!»
بردیا سعادت، از ستاره‌های تیم ‌ملی والیبال بزرگسالان، بعد از بازی گفت: «ما فقط والیبال بازی نکردیم. ما انجام وظیفه کردیم. مثل یک رزمنده بی‌اسلحه، ایستادیم تا بگوییم دل‌مان با وطن است».
در روزگاری که برخی با تردید و تفرقه، به جان هم افتاده‌اند، ورزشکاران ایرانی بی‌سروصدا جواب دادند. نه با کنفرانس، نه با مصاحبه، بلکه با یک سکوتِ پرمعنا. این نسل بلد است چه زمانی باید حرف نزند اما بلندترین حرف را بزند.
والیبال ایران، این‌بار چیزی فراتر از امتیاز و جدول رده‌بندی به ما داد. این‌بار والیبال، آینه‌ای شد برای انعکاس چیزی که همیشه در دل این ملت بوده: وفاداری، تعهد، عشق بی‌قید به خاک.
و شاید این مهم‌ترین برد والیبال ایران در سال‌های اخیر باشد. بردی که عدد ندارد اما اثر دارد؛ نه در آمار، در قلب‌ها.
وقتی به آن تصویر دوباره نگاه می‌کنی، متوجه می‌شوی بعضی وقت‌ها یک حرکت، یک سلام، می‌تواند از یک ارتش حرف بزند. چون وقتی مردم احساس کنند قهرمانان‌شان شبیه خودشان هستند، دیگر تنها نمی‌مانند.
آن روز، بازیکنان تیم ‌ملی نگذاشتند ایران تنها بماند. نگذاشتند زمین، فقط زمین باشد. آنها نشان دادند بعضی تورها، عبورپذیر نیستند اما بعضی سلام‌ها، از هر مرزی عبور می‌کنند.
و این یعنی والیبال هم می‌تواند جبهه باشد؛ وقتی نام ایران وسط است.

***
هوادار برزیلی با چند خط روی یک دستمال، سنگینی جنگ را از شانه سرمربی ایران برداشت
پیامی که قلب پیاتزا را آرام کرد

در شبی که تیم‌ ملی والیبال ایران مهیای نبردی دیگر در لیگ ملت‌ها می‌شد، اتفاقی تکان‌دهنده، همه‌چیز را در سالن ماراکانازینیو به‌هم ریخت؛ نه برای امتیاز، نه برای تاکتیک، بلکه برای انسانیت. روبرتو پیاتزا، مرد ۵۷ ساله‌ای که هدایت ایران را در دست دارد، پیش از دیدار با اوکراین، کاغذی کوچک دریافت کرد: نوشته‌ای با دست‌خطی ساده از یک هوادار برزیلی که روی دستمال کاغذی نوشته بود: «ما برای صلح دعا می‌کنیم. خدا شما را حفظ کند. برزیل در کنار ایران است». دست‌هایی که آن پیام را نوشتند شاید اهل والیبال نبودند اما به وقت سختی، بهتر از هر بازیکنی توپ را روی زمین انسانیت خواباندند. پیاتزا که روزهای دشواری را کنار شاگردانش پشت سر گذاشته، در مصاحبه‌ای با رسانه‌های محلی نتوانست بغضش را پنهان کند. چشمانی اشک‌آلود، دستی روی قلب و اشاره‌ای به آسمان. سرمربی ایران در این وانفسای بحران، شاید برای نخستین بار نه از ترکیب گفت، نه از آنالیز، بلکه از درد گفت؛ دردی که با یک نوشته کوچک کمی تسکین یافت. او گفت: «بازیکنان من با خانواده‌های‌شان در تماس هستند، بعضی‌ها نزدیک محل‌های انفجار زندگی می‌کنند. ما هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم... فقط دعا». پیاتزا برای بازیکنانش از تیم‌ ملی اوکراین گفت: رقیب امشب‌شان. آنها هم سال‌هاست درگیر جنگند. شاید این مقایسه تلخ، راهی برای حفظ تمرکز در اردوی تیم‌ ملی ایران باشد. با این حال، محبت مردم برزیل روزنه‌ای از امید به دل این تیم گشود: «در برزیل هستیم، اما حمایت مردم اینجا واقعا فوق‌العاده است. این پیام برایم خیلی ارزشمند بود». در پایان، پیاتزا جمله‌ای گفت که شاید فریاد خاموش بسیاری از ایرانی‌ها هم باشد: «برخی فکر می‌کردند اوضاع زود آرام می‌شود اما حالا همه می‌دانند... آمریکا نه‌تنها با ایران، بلکه با اوکراین هم مخالف است. چه کسی می‌خواهد جهان این‌گونه اداره شود؟».

ارسال نظر
پربیننده