سرخها استانبولی میزنند
علی دارابی: پرسپولیس در بازار تابستانه ۱۴۰۴ بیشتر از هر چیز به یک تیم اروپای شرقی شباهت دارد؛ تیمی که اگر نشان و رنگ پیراهنش را بردارید، بعید نیست کسی آن را با یکی از باشگاههای میانه جدولی سوپرلیگ ترکیه اشتباه بگیرد. این اتفاق البته بیدلیل نیست؛ مربیای روی نیمکت سرخها نشسته که ریشهاش در فوتبال ترکیه است و انگار حتی در خواب هم نمیتواند از آن لیگ دل بکند.
اسماعیل کارتال برخلاف بیشتر مربیان خارجی شاغل در ایران، دنبال تجربهگرایی و ماجراجویی در فوتبال نیست. او به وضوح در منطقه امن خود مانده و هر بار سراغ بازیکنی میرود، ردپایی از فوتبال ترکیه پشت آن دیده میشود. از سردار دورسون فصل قبل گرفته تا تیوی بیفومای تابستان ۱۴۰۴ و حالا، هلیتون و بنناصر.
در حالی که نامهای ایرانی چون پیام نیازمند، رضا شکاری، محمدحسین صادقی، محمدامین کاظمیان، مجتبی فخریان و بازماندگان قابل اتکایی چون میلاد سرلک، پورعلیگنجی، کنعانیزادگان، وحید امیری، خدابندهلو و امید عالیشاه در لیست نهایی دیده میشوند، پروژه جذب لژیونرها و خارجیها در پرسپولیس ابعادی فراتر از حد معمول گرفته است.
سرخپوشان فعلاً چند جای خالی برای جذب بازیکنان خارجی دارند. سردار دورسون، بیفوما، ارونوف و گندوز تا اینجای کار در لیست ماندهاند و باقی سهمیهها در دستان کارتال است؛ سرمربیای که میخواهد پازل فنی تیمش را نه با قطعات تازه و هیجانانگیز، بلکه با آجرهای آشنا و آزموده پر کند.
* توسون لجوج، هلیتون ۱۹۵ سانتی و ماجرای هافبک مراکشی
نخستین هدف بزرگ در خط حمله، کسی نیست جز جنک توسون. مهاجمی که ۲ فصل قبل زیر نظر کارتال در فنرباغچه کار کرد و حالا، ظاهراً در آخرین سالهای فوتبالش، قرار است برای دومین بار خاک ایران را تجربه کند؛ البته اگر مذاکرهها به نتیجه برسد. از آنسو، کارتال از جناح راست به هادرجونای چشم دوخته بود، مدافعی سوئیسی-کوزوویی که مذاکرات با او فعلاً به بنبست خورده. نامش هنوز از روی میز کنار نرفته اما ظاهراً سرمربی ترکیهای به جای قمار کردن، دنبال گزینههای مطمئنتری است.
در همین راستا، توجه کارتال به قلب خط دفاع جلب شده؛ جایی که کنعانیزادگان و پورعلیگنجی حضور دارند اما به وضوح، او به دنبال ترکیبی جدید و جسورتر است. هدف؟ «هلیتون» مدافع ۱۹۵ سانتیمتری برزیلی باشگاه گزتپه. بازیکنی چپپا، بلندقامت و صاحب تجربهای قابل اعتنا در ترکیه. هلیتون فصل گذشته ۴۰ بازی انجام داد، یک گل زد، دو پاس گل داد و حالا با پایان قراردادش، در مسیر خروج از گزتپه است. از ترکیه تا تهران، فقط چند جلسه مذاکره باقی مانده؛ مذاکراتی که گفته میشود با سرعت و دقت در حال انجام است.
اما شاید مهمترین نقطهای که پرسپولیس باید به آن فکر کند، خط میانی است. جایی که رفتن مسعود ریگی، دست کارتال را خالیتر از همیشه کرده. برای این پست، گزینهای عجیب و البته وسوسهانگیز مطرح شده: یوسف آیت بنناصر. هافبکی ۲۸ ساله، متولد فرانسه با تابعیت مراکشی که روزگاری در لباس موناکو برای قهرمانی در لوشامپیونه تلاش میکرد و حالا در سامسوناسپور ترکیه بازی میکند. او هم، مثل هلیتون، به پایان قراردادش رسیده و فعلاً به پیشنهاد پرسپولیس پاسخ قطعی نداده است. با این حال، منابع نزدیک به باشگاه میگویند کارتال از سبک بازی او خوشش آمده و برای جذبش فشار زیادی به مدیران وارد کرده.
* چرا ترکیه؟ چرا همیشه ترکیه؟
پرسپولیس در این پنجره تا اینجا فعالترین تیم ایران بوده اما آنچه باعث شده نگاهها بیش از همیشه روی نقلوانتقالات این تیم زوم شود، الگوی تکراری انتخابهاست. بیفوما، توسون، هادرجونای، هلیتون، بنناصر… همگی یا در سوپرلیگ ترکیه بازی کردهاند یا هنوز در آن حضور دارند. این انتخابها، ربط مستقیمی به گذشته کارتال دارد. مردی که بیش از ۲ دهه در فوتبال ترکیه زیسته، مربیگری کرده، ستاره کشف کرده و افتخار ساخته. طبیعی است دایره اعتمادش، فراتر از آن مرز نرود.
اما این مدل بازسازی، تبعاتی هم دارد. پرسپولیس با این الگو شاید تیمی منظم، فیزیکی و با شناخت تاکتیکی بالا داشته باشد اما آیا بازیکنان ترکتبار یا شاغل در ترکیه میتوانند در لیگ پرفشار ایران، در شهر پرتنش تهران و با آنچه که هوادار پرسپولیس از تیمش میخواهد، هماهنگ شوند؟
این شاید بزرگترین چالش اسماعیل کارتال در نیمفصل اول باشد. آیا بازیکنانی که با ذهنیت و سبک فوتبال ترکیه رشد کردهاند، میتوانند در فضایی متفاوت، فرهنگ فوتبالی جدیدی را بپذیرند؟ یا مثل بعضی خارجیهای قبلی، خیلی زود با چمدانی نیمهبسته آماده رفتن میشوند؟
* کارتال، همچنان با چشمی به شرق و دلی در غرب!
بازار تابستانه پرسپولیس به نیمه رسیده اما پروژه ترکیهای شدن تیم هنوز تمام نشده است. این تیم هرچه بیشتر پیش میرود، بیشتر به کارتال شبیه میشود. تیمی که شاید کمتر ایرانی به نظر برسد اما در ذهن سرمربیاش چیزی نیست جز تلفیقی از تجربه، نظم و آشنایی.
سؤال مهم این است: وقتی فصل آغاز شود و توپ در میدان به چرخش درآید، آیا این تیم میتواند همانقدر که در جذب مهرهها موفق بوده، در کسب نتیجه هم بدرخشد؟ یا در نهایت، سرنوشتش شبیه تیمهایی میشود که زیاد خریدند اما کم بردند؟
پاسخ این سؤال، نه در اتاق مذاکره با بنناصر و هلیتون، که در ورزشگاه آزادی پیدا خواهد شد. جایی که هوادار فقط یک چیز میخواهد: قهرمانی.