09/مرداد/1404
|
00:28
۲۱:۴۶
۱۴۰۴/۰۳/۲۶

به عبارت دیگران

گردآورنده، تقی دژاکام

خیرالنسا و زنان روستایی که نان برای جبهه‌ می‌پختند‌

خیـــــرالنـسـا صدخروی می‌گوید: اوایل جنگ پای جهادی‌ها (بچه‌های جهاد سازندگی) به «صدخَرو» باز شد. آنها با شوهرم حاج‌عباس رفاقت داشتند. گفته بودند برای جبهه نان می‌خواهند. حاج‌عباس هم گفته بود به روی چشم! وقتی به من گفت باور نکردم. گفتم: «مگر ما چقدر می‌توانیم خمیر کنیم؟!» همسایه‌ها را جمع کردیم و دست به کار شدیم. بعضی‌ها تعجب می‌کردند و می‌گفتند: «مگر نان خانه، جبهه را جواب می‌دهد؟!».
زمان عملیات که می‌شد، توی خانه ما یک وانت آرد خالی می‌کردند. زنان روستا هم می‌آمدند. روز خمیر، زنان روستا می‌گفتند می‌آییم. زنان در نوبت پختن نان بودند تا کاری برای جنگ بکنند. روزی 3 کیسه آرد را برای جبهه خمیر می‌کردیم. قبل از  اینکه آرد را خالی کنند، می‌دانستم کدام همسایه [تا] یک کیسه آرد را برایم می‌پزد. به ماشین آدرس می‌دادم که یک کیسه به خانه فلانی ببر. اوایل، پختن نان مخصوص زمان عملیات‌ها بود، کم‌کم پخت نان برای جبهه، همه‌ کسی شد.
محمد اصغرزاده و محمود شم‌آبادی 
 نان سال‌های جنگ
 نقش زنان روستای صدخَرو در پشتیبانی جنگ
  (چاپ اول، تهران: دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، زمستان ۹۸) / صفحات ۶۳ و ۶۵

***
کلاه آمریکایی‌ها بر سر رفسنجانی!

در مورد گروگان‌های آمریکایی در لبنان «تورگوت اوزال» از ترکیه، دبیرکل سازمان ملل متحد آقای خاویر پرز دکوئیار و نخست‌وزیر ژاپن با ما صحبت کردند که شما از نفوذ خودتان در لبنان استفاده کنید و مشکل گروگان‌های آمریکا را حل کنید. وعده هم دادند اگر این کار انجام شود، آمریکا اقدامات بزرگی به نفع ایران خواهد کرد.
ما خیلی زحمت کشیدیم تا توانستیم گروگانگیرها را قانع و این مساله را حل کنیم. این کار آسانی نبود. پیدا کردن گروگانگیرها و یافتن راهی برای مذاکره با آنان طولانی و سخت بود، حزب‌الله لبنان در این راه به ما کمک کرد. ولی به محض اینکه قضیه تمام شد، آمریکا به جای اینکه به آن «وعده‌ها»یی که داده بود عمل کند، «طلبکار» هم شد.
اکبر هاشمی‌رفسنجانی
 حقیقت‌ها و مصلحت‌ها/ مسعود سفیری
 (تهران: نشر نی، ۱۳۷۸) / صفحه ۶۱

***
روحانی: توطئه‌گرها را در نماز جمعه به دار آویزان کنید!

نکته دیگر اینکه ما از دادگاه انقلاب ارتش می‌خواهیم که درباره توطئه‌گران عجله نکنند و تحقیقات را در حدود وسیع انجام بدهند و کاملاً‌ ریشه‌یابی کنند.
تقاضای دیگر من این است که همان‌طور که در مساله زنا قرآن می‌گوید: «ولیَشهَد عَذابَهُما طائفَهٌ منَ المؤمنین» توطئه‌گرها را هم خوب است در مراسم نماز جمعه بیاورند و به دار آویزان کنند تا مردم مشاهده کنند و تأثیر بیشتری داشته باشد.
حسن روحانی
 مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی مجلس اول، ۲۳ تیر ۱۳۵۹ 
 روزنامه جمهوری اسلامی/ ۲۴ تیرماه ۱۳۵۹/  صفحه ۱۱

***
استدلال‌های یک شرابخوار!

در سیاره بعدی میخواره‌ای مسکن داشت. این دیدار بسیار کوتاه بود ولی شازده کوچولو را در اندوهی بزرگ فروبرد. او که میخواره را ساکت و خاموش در پشت تعداد زیادی بطری خالی و تعداد زیادی بطری پُر دید، پرسید:
- تو اینجا چه می‌کنی؟
میخواره گرفته و غمگین جواب داد:
- می‌نوشم.
شازده کوچولو از او پرسید:
- چرا می‌نوشی؟
میخواره‌ جواب داد:
- برای فراموش‌کردن.
شازده کوچولو که دلش به حال او سوخته بود، پرسید:
- چه چیز را فراموش کنی؟
میخواره که از خجلت سر به زیر انداخته بود، اقرار کرد:
- فراموش کنم که شرمنده‌ام.
شازده کوچولو که دلش می‌خواست کمکش کند، پرسید:
- شرمنده از چه؟
میخواره که به ‌یکباره مهر سکوت بر لب زد، گفت:
- شرمنده از میخوارگی!
و شازده کوچولو مات و متحیر از آنجا رفت.
در بین راه با خود می‌گفت: «راستی راستی که این آدم‌بزرگ‌ها خیلی خیلی عجیبند!»
آنتوان دو سنت اگزوپری
 شازده کوچولو / محمد قاضی 
 (چاپ پنجاه و ششم، تهران: شرکت سهامی کتاب‌های/ جیبی، ۱۳۹۵)  / صفحات ۶۲ تا ۶۴

ارسال نظر
پربیننده