تاریخ در حال تکرار است
حسین دارابی که سال ۱۳۹۹ با فیلم «مصلحت» به دنبالکنندگان سینمای ایران معرفی شد، در سال ۱۴۰۰ «هناس» و در جشنواره فجر چهلوسوم فیلم «خدای جنگ» را داشت؛ آثاری که به فضای انقلابی دهه ۶۰ ، ترور دانشمندان هستهای در دهه ۹۰ و فضای جنگ تحمیلی و تلاش شهید طهرانیمقدم برای ایجاد توانمندی موشکی در ایران مربوط هستند. تمام این فیلمها به نوعی پازلی را تکمیل میکنند که مطابق با اوضاع امروز ما پس از تجاوز رژیم صهیونیستی به کشورمان قابل بازخوانی هستند. خدای جنگ از دید بسیاری از کارشناسان و علاقهمندان سینما بهترین اثر جشنواره فجر ۴۳ بود؛ هرچند در داوریها بهطور واضح مورد بیمهری قرار گرفت و آن را در هیچ رشتهای حتی نامزد هم نکردند. حالا که از 23 خردادماه ارتش اشغالگر رژیم صهیونیستی با همراهی ایادی تروریست خود به کشورمان حمله کرده است، دیدن فیلمی مثل «خدای جنگ» معنای دیگری به خود میگیرد. از همین رو با اینکه تحت این شرایط هم سینماهای کشور به کارشان ادامه دادهاند و همچنان خواهند داد، فیلم «خدای جنگ» مستقیماً روانه تلویزیون شد تا پنجشنبه 30 خردادماه در 3 شبکه مختلف و در ساعات گوناگون روی آنتن برود و احتمالا پس از آن هم بازپخشهای متعددی خواهد داشت. ما در روزنامه «وطن امروز»، هنگام برگزاری جشنواره فیلم فجر، پیرامون فیلم «خدای جنگ» گفتوگوی مفصلی با حسین دارابی، کارگردان این اثر انجام داده بودیم و حالا این گفتوگوی جدید را در حالوهوای دیگری انجام دادهایم؛ هنگامی که موشکهای ایرانی شخصیت اصلی داستان امروز شدهاند. دارابی در فیلمش درباره زمانی که ما حتی توان شلیک موشکها را نداشتیم حرف زده و حالا که توانایی موشکی ما تبدیل به برگ برنده ایران در نبرد با بزرگترین دشمن انسانیت زمانه شده، مرور آن روزگار خالی از لطف نیست. طبیعتاً این گفتگو فارغ از بحثهای فنی و تکنیکی درباره رنگ، نور، قاب و سایر شاخصههای تکنیکی در داستان و بازیهای فیلم، بیشتر به فضایی که در آن قرار داریم و پیروزی اراده ملت مومن ایران بر شداید و دشواریها، چنانکه در دوران جنگ تحمیلی با رژیم بعث هم آن را تجربه کردهاند، برمیگردد.
* آقای دارابی! بالاخره «خدای جنگ» دارد نمایش داده میشود اما نه روی پرده سینما، بلکه مستقیما در تلویزیون به نمایش درمیآید. این فیلم با توجه به شرایطی که این روزها برای کشورمان پیش آمده، بسیار با حال و احوال امروزمان همخوانی دارد. در این فیلم هم، ما ماجرای موشکها را داریم منتها شما جاهایی را نشان میدهید که ما یک روزی برای شلیک موشک هم مشکل داشتیم و به تنهایی نمیتوانستیم این کار را انجام دهیم اما حالا داریم هر شب آسمان دشمن را ستارهباران میکنیم و دیدن این فیلم خود نوعی روحیهبخشی برای عبور از ترس بابت ضعفهای احتمالی امروزمان است. شما که خود این فیلم را ساختید و با این موضوع مأنوس بودهاید، وقتی ماجراهای امروز را میبینید، چه چشماندازی برای آینده به ذهنتان میرسد؟
ببینید، من تحلیلگر سیاسی و نظامی نیستم ولی اگر بخواهم حسم را بگویم، حتماً چشمانداز بهشدت روشنی برای آینده میبینم. در عین سختیها و تلخیها و این فشارها گشایشی خواهد بود؛ إن مع العسر یسراً. من واقعاً این موضوع را بهعینه میبینم و همه این حس را هم سعی کردم در فیلم نشان بدهم که با وجود همه این سختیها و پیچیدگیها، درنهایت یک فتح و پیروزی هست. این را من در تمام فیلمهایم نشان دادهام چون چیزی است که به آن اعتقاد دارم و یک وعده الهی صادق است. و قتی ما این پروژه را شروع کردیم، فکر من این بود که سردار طهرانیمقدم کاری را شروع کردند که در دوره خودش کاملاً نشدنی به نظر میرسید و حالا طی این سالها که خیلی زیاد هم نیست، به این پیشرفتهایی رسیدهایم که بسیار چشمگیر است. همه این پیشرفتها مدیون نترسیدنها و بلندپروازیهای همان تیمی بود که کار را شروع کردند.
* ما در در شرایطی هستیم که حس میکنیم خیلی تنهاییم. یعنی کشورمان تنهاست و فیلمی که شما ساختهاید هم به دورهای مربوط میشود که کشور همین شرایط را داشت و دقیقاً در «خدای جنگ» همین وضعیت تنهایی بهنمایش درآمده است؛ آیا ممکن است اینبار هم از دل این مشکلات و تجاوزات به تنهایی پیروز بیرون بیاییم؟
بالاخره آنچه اتفاق افتاده جنگ است و جنگ هم صدمات و تخریبهایی را بهدنبال دارد. ما همه تلاشمان در فیلم این بود که یک سیر توحیدی را در روایت نشان بدهیم، البته الان نمیخواهم از فیلم گرهگشایی کنم و بهتر است مخاطب این چیزها را خودش دریافت کند اما بههرحال در تمام این تنهاییها خدا هست و یکجایی سرانجام فرج و نصرتش خواهد رسید. مهم این است که ما چقدر ایمان و اتکال داشته باشیم و ما در فیلم میخواستیم فقط همین را نشان بدهیم وگرنه این تنها بودن خیلی مهم نیست؛ چون ما درحالحاضر شرایطمان قطعاً خیلی بهتر از زمان جنگ 8 ساله است. در زمان جنگ ضعف ما خیلی بیشتر و امکاناتمان خیلی خیلی کمتر بود، شرایط هم خیلی پیچیدهتر بود که الان میبینیم؛ من میبینم که انگار خدا میخواهد مؤمنین را به یک جایی برساند که از همه وسیع مسائل دنیا قطع امید کنند و بدانند که همهچیز وصل به خداست. این رحمت خداست که این شرایط را به وجود میآورد تا ما بتوانیم به این مرحله برسیم و خدا هم نهایتا آن رحمت را نشان خواهد داد. خیری که رزمندهها و مردم آن زمان رقم زدند و با دستان خالی به آن نقطه رسیدند را انشاءالله ما هم بتوانیم در این دوران رقم بزنیم و بتوانیم به آن نقطه برسیم تا اتفاقات خوبی در آینده بیفتد.
* اینکه فیلمتان حالا و در این شرایط به جای اینکه روی پرده سینما برود، مستقیماً به قاب تلویزیون میآید آیا باعث افسوس و ناراحتی شما شد یا به این واسطه که در زمان مناسبی توسط مردم دیده میشود خوشحالتان کرد؟
تمام کسانی که در تولید یک فیلم مشارکت دارند، از سازمانی که تولیدکننده آن است تا خود عوامل فیلم، همه تلاششان این بود فیلم را برای قاب سینما آماده کنند. از مدل فیلمبرداری گرفته تا سناریو تا اصلاح رنگ و جلوههای ویژه، همه چیز فیلم برای نمایش روی پرده سینما طراحی شده بود و دیده شدن این فیلم در سالن تاریک سینما و روی پرده بزرگ موضوعیت داشت. بچههای اوج هم برنامهریزیهای خوبی برای اکران فیلم داشتند و حدسمان با توجه به استقبالی که از آن در جشنواره شده بود این بود که بازخورد مناسبی دریافت کنیم و اکران خوب و موفقی داشته باشیم. اما همه اینها در مقابل وظیفهای که ما داشتیم اهمیتی نداشت. وظیفه ما این بود کاری کنیم این فیلم دیده شود در بیشترین مقیاس و در بهترین زمان و چه زمانی از این موقعیت بهتر برای اینکه این فیلم دیده شود؟ حالا در شرایطی هستیم که فکر میکنم مردم ما به دیدن چنین فیلمهایی نیاز دارند و انشاءالله حالشان را کمی بهتر کند. انشاءالله این فیلم به لطف خدا حس خوبی را به مردم منتقل خواهد کرد. ما تصمیم گرفتیم کمترین کاری را که از دستمان برمیآید برای این شرایط بکنیم، آن هم درحالیکه همه عوامل و بچههای اوج برای اکران شدن این فیلم روی پرده خیلی زحمت کشیده بودند. الان دیگر هیچکدام آن چیزها مهم نیست. مهم این است که ما کمترین کاری را که از دستمان برمیآید به عنوان تکلیفمان انجام بدهیم و این فیلم را به دست مردم برسانیم تا ببینند و بتوانیم حسی را به مردم انتقال بدهیم که حس قهرمانی است و ببینند که در اوج سختیها فرجی از جانب خدا میرسد. انشاءالله انتقال این حس، طی نمایش این فیلم در صدا و سیما و بعد، انتشار آن در شبکه نمایش خانگی رخ بدهد.
* شما فیلمی ساختهاید درباره کسانی که حدود ۳۵ الی ۴۰ سال پیش با دستان خالی سعی کردند مقاومت کنند. آنها شاید در آن دوره آدمهایی بهنظر میرسیدند که تلاشی بیهوده میکنند اما حالا برای ما قهرمان هستند. فکر میکنید اگر کسی بخواهد ۳۵ الی ۴۰ سال دیگر درباره این روزهای ما فیلم بسازد، چه تصویری از ما ارائه خواهد داد؟ آیا ما را کسانی خواهد دید که مقاومت کردند و در برابر تمام دنیا ایستادند یا تلقی دیگری از ایران ۱۴۰۴ خواهند داشت؟
به نظر من این چیزها خیلی فکر کردنی نیست. کسی که اندکی ایمان و بصیرت داشته باشد، میفهمد که این مسائل تکرارشونده هستند. چیزی که ما درباره آدمهای ۳۰ الی ۴۰ سال پیش نشان دادیم، اتفاقی بود که برای افرادی دیگر در دورههای قبل از آن هم رخ داده بود. این حوادث قرنهاست که دارد تکرار میشود. بحث جنگ و تجاوز، مقاومت مردم یا ترسیدن و نترسیدنشان، ایستادن یا عقبنشینی، شرافتمندانه زندگی کردن یا عقب کشیدن و خائنانه رفتار کردن، اینها یکسری اصول انسانی است که ما داریم تکرارشان میکنیم. اینکه بایستیم و مقاومت کنیم یا حق دارم بترسم و یا قرار گرفتن در دوراهی خیانت و وفاداری، پای حق بایستم یا پای منفعت شخصی خودم، جلوی باطل بایستم یا نایستم، همه چیزهایی است که در دورههای مختلف انسانها در برابرش قرار میگیرند. این اتفاقی است که برای ابراهیم در فیلم «خدای جنگ» میافتد. فکر کردن به اینکه اگر محکم بایستم و ادامه بدهم ممکن است من را بکشند، درمورد شهید داریوش رضایینژاد هم اتفاق افتاده است، برای ابراهیم در «خدای جنگ» هم اتفاق میافتد و برای جلالی در «مصلحت» هم همینطور. این همان چیزی است که در فیلم «آژانس شیشهای» اتفاق افتاده بود و در بسیاری از فیلمهای دیگر که ما از زمان بچگی نگاه میکردیم. در دوران دفاع مقدس این اتفاقات افتاده بود و حالا هم دارد همان اتفاقها دوباره میافتد. یک دشمن قوی با کلی طمطراق آمده سراغ ما و دارد رجزخوانی میکند. ما الان باید بترسیم یا نباید بترسیم؟ از او باید بترسیم یا از خدا باید بترسیم؟ هزینه برایش بدهیم یا ندهیم؟ به نظر من تاریخ دارد تکرار میشود. این چندان چیزی نیست که بشود فکر خاصی دربارهاش کرد. فکر میکنم اگر ما کار درست را انجام بدهیم آیندگان هم وقتی در همین موقعیت قرار گرفتند، همین حال را دوباره تجربه خواهند کرد و درک میکنند که چه دورانی بر ما گذشت و چه کسانی درست تصمیم گرفتهاند و چه کسانی غلط، چه کسانی به تکلیف عمل کردند و چه کسانی ترسیدند و عقب کشیدند.
* شما که بهواسطه فیلمسازی با تاریخ معاصر، با تعدادی از این ادوار پرتلاطم مأنوس بودهاید، با چه استدلال و با چه بیانی به اطرافیانتان آرامش و اطمینان میدهید که بدانند ما از این آزمون هم سربلند بیرون خواهیم آمد؟
من سخنور و سخنران نیستم و بیشتر سعی میکنم حرفم را در فیلمهایم بزنم و میگویم بروید آن فیلم را ببینید تا همان حرفها به شما منتقل شود و آن احساس آرامش را به دست بیاورید اما اگر بخواهم چیزی بگویم، اشاره خواهم کرد که تاریخ را بخوانید، حداقل تاریخ معاصر را، تا ببینید که ما چنین دورههایی را بارها از سر گذراندهایم؛ دوران جنگ را، دوران اوایل انقلاب را. این ملت بارها کارش به اینجاها کشید و تا مرز فروپاشی رفت. یعنی به مو رسید اما پاره نشد و نصرت و فرج الهی سرانجام فرا رسید. انشاءالله خداوند اینبار هم این نصرت را میرساند. همه این حرفها را ما در فیلمی زدهایم که سعی شده است با یک قصهگویی و فضای بصری جذاب، مخاطب را به خودش جلب کند. امیدوارم مردم عزیز ما این فیلم را ببینند و از آن لذت ببرند و حالشان خوب شود.