ایران چگونه نقشه اسرائیل را خنثی میکند
رضا رحمتی: تجاوز رژیم تروریست صهیونیستی علیه ایران از منظرهای مختلف مورد توجه قرار گرفته، یکی از این منظرها منظر ملی است. زاویه نگاه به این منظر ملی حفظ دولت ملی مقتدر دارای حاکمیت است. از این منظر رژیم در تلاش برای تبدیل کردن ایران به دولت (یا دولتهایی) ضعیف و فاقد قدرت حاکمیتی فراگیر و توانمند شبیه به آن چیزی که سوریه اتفاق افتاد، است.
* هدف راهبردی رژیم؛ تضعیف دولت ملی ایران
از این منظر رژیم تبهکار با حمله به ایران، در پی تحقق یک «هدف بلندمدت ژئوپلیتیک» است؛ «تبدیل ایران به یک دولت ضعیف، فاقد حاکمیت متمرکز و توان بازدارندگی»، مشابه آنچه در سوریه پس از جنگ داخلی و سقوط اسد رخ داد. این وضعیت میتواند ایران را درگیر پروژههایی شبیه «تجزیه طلبی» (تحریک گروههای قومی یا منطقهای)، «کاهش اقتدار مرکزی» (مانند ظهور نیروهای شبهنظامی غیردولتی) و «وابستگی امنیتی به خارج» (کاهش توان دفاع مستقل) کند.
* الگوی ژئوپلیتیک سوریه؛ هشدار برای ایران
سوریه پس از بحران سال گذشته با «تجزیه عملی حاکمیت ملی» و گذار قدرت و سپس خلع ید نظامی دولت و تبدیل شدن دولت به یک عنصر بدون توان اعمال حاکمیت فراگیر بر سرزمین مواجه شد، اینک سوریه عرصه حضور نیروهای خارجی (روسیه، آمریکا، ترکیه و رژیم صهیونیستی)، متاثر از کنترل بخشهایی از خاکش توسط گروههای جداییطلب و تروریست و از نظر امنیتی وابسته به متحدانی چون ترکیه و عربستان است. در حقیقت سوریه دولتی فاقد حاکمیت است. اگر حاکمیت را دارا بودن ۲ وجه «استقلال خارجی» و «اقتدار داخلی» در نظر بگیریم، دستکم سوریه فاقد عنصر نخست و توان حراست از میهن و سرزمین است. چنین وضعیتی به رژیم اشغالگر یک ارمغان بسیار بزرگ را هدیه داده است، در واقع خیال تلآویو را از دولتی که مدام به دنبال بازپسگیری جولان اشغالی سوریه بود، راحت کرده و هر گاه بخواهد بیشتر خود را به خاک سوریه نزدیک میکند.
* اسرائیل به دنبال سوریهسازی ایران
رژیم صهیونی تلاش دارد با «تکرار این الگو در ایران»، آن را از یک «قدرت منطقهای دارای حاکمیت یکپارچه» به یک «دولت شکننده» تبدیل کند. دولت شکننده (Fragile State) به دولتی گفته میشود که «حاکمیت مؤثر بر سرزمین و مردم خود را از دست داده» و توانایی ارائه خدمات پایه (امنیت، حکمرانی، رفاه) را ندارد. این نوع دولت معمولاً با «بیثباتی سیاسی، ناتوانی در کنترل قلمرو، وابستگی به خارج و تهدیدهای داخلی/ خارجی» مواجه است.
ویژگیهای کلیدی دولتهای شکننده (سوریه، لیبی، یمن)
1- کنترل بخشهایی از خاک توسط گروههای مسلح یا خارجیها
2- جنگ داخلی، حضور گروههای تروریست و ناامنی گسترده
3- وابستگی به کمک خارجی و فروپاشی زیرساختها
4- حکومت ضعیف، مشروعیت پایین و رقابت گروههای قدرت
5- دخالت آشکار کشورهای دیگر در سیاست داخلی
چرا رژیم به دنبال دولت شکننده در ایران است؟
نگاهی به لفاظیها و اهداف مقامات اسرائیلی بعد از ۷ اکتبر 2023 در خصوص تغییر چهره غرب آسیا، نشان میدهد اسرائیل به دنبال چنین وضعیتی برای منطقه است. سوریه نمونه بارز چنین وضعیتی است. به نظر میرسد رژیم برای ایران نیز چنین برنامهای را در سر دارد.
اولین دستاورد چنین وضعیتی در ایران برای رژیم صهیونیستی، تضعیف قدرت منطقهای ایران است. ایرانی با حاکمیت متمرکز و توان موشکی، حمایت منطقهای و نیروهای وفادار منطقهای برای رژیم یک تهدید است. این ارتباطی به جمهوری اسلامی نیز ندارد. اگر ایران مانند سوریه دچار «تقسیم قدرت بین گروههای رقیب» شود، توان مقابله با رژیم را از دست میدهد.
دستاورد بعد چنین وضعیتی برای اسرائیل، «ایجاد بحرانهای داخلی» است، تلآویو از طریق حمله نظامی یا جنگ روانی سعی میکند اختلافات قومی (مثلا بلوچستان/خوزستان) یا اختلافات مذهبی را دامن بزند. این اقدام روی دیگری نیز دارد و آن کاهش وفاداری به دولت مرکزی(شبیه سوریه) و تقویت احتمال شورشهای مسلحانه در داخل(شبیه لیبی) است. در چنین وضعیتی، دولت تبدیل به حکومتی میشود که نمیتواند امنیت، ثبات و حاکمیت خود را حفظ کند. رژیم صهیونی میخواهد ایران را به چنین وضعیتی بکشاند تا بزرگترین دستاورد برای خودش ایجاد شود.
* پاسخ ایران چگونه باید باشد؟
پاسخ ایران به نقشه جدید اسرائیل برای هدف قرار دادن حاکمیت ملی ایران، باید «تقویت حاکمیت ملی» برای ایمنسازی از خطر فروپاشی امنیتی-سیاسی باشد. اما منظور چیست؟ پاسخ به این سوال چند بعد دارد.
* نخست؛ درک اینکه تهدید رژیم تروریست تهدید علیه «ایران» است
یک جنبه مهم این موضوع این است که درک کنیم تهدید رژیم اشغالگر اولا فقط حمله نظامی نیست، ثانیا صرفا موضوعی متوقف به جمهوری اسلامی یا نظام سیاسی مستقر در ایران نیست. بلکه یک پروژه بلندمدت برای تضعیف اساس دولت-ملت ایران است. دولتی که توان اداره سرزمینی با ۹۰ میلیون جمعیت را دارد و قدرت مقابله با اسرائیل در منطقه را داشته است.
* دوم؛ تقویت عناصر اتحاد داخلی و حفظ توان بازدارندگی
برای جلوگیری از تبدیل شدن به سوریهای دیگر، درس گرفتن از اجرای الگوی آمریکا و اسرائیل در سوریه بسیار اهمیت دارد، در سوریه ابتدا اتحاد داخلی فروپاشید، سپس تمام ارکان و نهادهای حاکمیت ملی که بازدارندگی ایجاد میکردند از بین رفتند. دفاع از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی، صرفاً یک شعار نیست، بلکه شرط بقای ایران به عنوان یک تمدن مستقل است.
* سوم؛ تقویت عناصر ملیگرایی
تأکید بر اهداف فراجناحی (مانند امنیت سرزمینی) میتواند گروههای مختلف سیاسی، قومی و مذهبی را حول یک محور مشترک متحد کند. در تاریخ ایران، مواردی مانند دفاع مقدس (جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) نشان داده اهداف ملی میتواند حتی موقت شکافهای داخلی را کاهش دهد. پمپاژ عوامل حماسی و احساسی دفاع ملی در این خصوص از اهمیت بسیاری برخوردار است.
* چهارم؛ پالایش عناصر ضدملی
برای تقویت این حوزهها، هدف مشترک به عنوان یک «آزمون ملی» عمل میکند: گروهها یا افرادی که در برابر آن مقاومت کنند یا آن را تضعیف نمایند، به سرعت شناسایی میشوند. این امر به نظام سیاسی اجازه میدهد نیروهای خود را متمرکز کند و مانع نفوذ یا خرابکاری عناصر ضدملی شود.
* پنجم؛ تمرکز استراتژیک
هر گونه انحراف از هدف اصلی (مثلاً طرح خواستههای فرعی سیاسی یا ایدئولوژیک) موجب اتلاف منابع و تضعیف پاسخگویی ملی برای دفاع از حاکمیت کشور و تمامیت ارضی میشود. ممانعت از این موضوع سبب جلوگیری از پراکندگی منابع و انرژی ملی میشود. پیشنهاد اهداف جانبی توسط گروههای سیاسی (مانند بهرهبرداری تبلیغاتی یا تغییر موازنه داخلی) میتواند انسجام ملی را تضعیف کند. بر این اساس، در شرایط کنونی، استراتژی دفاعی ایران زمانی موفق خواهد بود که هدف اصلی (دفاع از حاکمیت ملی ایران) به صورت شفاف و بدون ابهام بیان شود. تمام دستگاههای حکومتی و جریانهای اجتماعی باید پشت این هدف متحد شوند. عوامل تفرقهانگیز یا موانع اجرایی با اقتدار حذف گردند. از هر گونه چنددستگی سیاسی یا ایدئولوژیک در شرایط بحرانی پرهیز شود.
* ششم، توان بازدارندگی همهجانبه
در شرایط جنگ تحمیلی رژیم اشغالگر علیه ایران، اگرچه کشور باید نگاهی به ابزار دیپلماسی هم داشته باشد، اما پیش و بیش از آن، در شرایط کنونی، مهمترین ابزار، بازیابی اقتدار ملی در میدان نبرد است یعنی بازدارندگی همهجانبه. منظور از بازدارندگی همهجانبه دفاع نیز نیست، منظور حملات شوکهکننده و غافلگیرکننده است. مردم ایران، حماسی هستند و برای تقویت چهره ملیگرایانه فضای اجتماعی ایران باید حملات چشمگیر صورت گیرد. البته مشخصا باید وضعیت کلی جنگ در کنترل نیز باشد. در هر صورت شرایط نباید از کنترل سیاستمداران خارج شود.