تورنمنت یا وقتکشی؟
وقتی مهدی تاج پیش از قطعی شدن صعود تیم ملی ایران به جام جهانی ۲۰۲۶ وعده برگزاری بازیهای بزرگ دوستانه را داد، برخی باور کردند قرار است بالاخره در مسیر آمادهسازی، قدمی جدی برداشته شود. اما حالا، آنچه پیش چشم داریم نه شبیه برنامه آمادهسازی یک تیم جهانی، بلکه بیشتر شبیه کمپ تمرینی تیمهای باشگاهی در نیمفصل است: تورنمنت کافا، روسیهِ بی مسابقه رسمی، شیلیِ درمانده!
دوباره همان سناریو؛ فدراسیون قول میدهد، تیم ملی تمرین میکند، رسانهها وعدهها را آرشیو میکنند و در نهایت، بازی تدارکاتی با ازبکستان و قرقیزستان به جای انگلیس و آرژانتین مینشیند. بهانه هم همیشه هست: شرایط مالی، نبود وقت، نداشتن حریف آزاد، توافق نکردن بر سر محل بازی، و البته «ما تلاش خودمان را کردیم».
* صعود کردیم، ولی چرا آماده نمیشویم؟
تیم ملی فوتبال ایران بهعنوان دومین تیم آسیایی پس از ژاپن صعودش را به جام جهانی قطعی کرد، اما هنوز کسی نمیداند قرار است این تیم با چه کیفیتی پا به مسابقاتی بگذارد که بزرگترین ویترین فوتبال جهان است. ۵ فیفادی پیش روی ماست، یعنی ۵ فرصت طلایی برای تقویت تیم، بالا بردن کلاس بازی و آزمودن برنامههای تاکتیکی.
فیفادی اول صرف تورنمنت نه چندان مهم کافا خواهد شد؛ تورنمنتی که در بهترین حالت، چیزی شبیه اردوی مشترک با کشورهای آسیای میانه است و بیش از آنکه بار فنی داشته باشد، جنبه تشریفاتی دارد. تاجیکستان، ترکمنستان، افغانستان و قرقیزستان، هرچه باشند، حریف تمرینی مناسبی برای تیمی که قرار است جلوی آلمان یا آرژانتین بایستد نیستند.
* روسیه؛ بیرقابت
بازی دوم دوستانه ایران در مهرماه، مقابل روسیه است. تیمی که از سال ۲۰۲۲ به دلیل جنگ اوکراین از چرخه مسابقات بینالمللی بیرون مانده و تنها با کشورهایی بازی کرده که یا روابط سیاسی نزدیک با کرملین دارند یا در ردهبندی فیفا، جایی پایینتر از رده ۱۰۰ ایستادهاند.
روسیه با بلاروس، زامبیا، سوریه، گرانادا و برونئی بازی کرده؛ تیمهایی که برای کشور ما نیز غریبه نیستند! شاید بازی با روسیه از نظر رسانهای شیک به نظر برسد ولی در واقعیت، هیچ شباهتی به رویارویی با یک تیم در سطح جام جهانی ندارد. تیمی که خودش به جام جهانی نرفته و تمرین بازیهای پرفشار را از یاد برده، قرار نیست ایران را آماده رقابت با قهرمانان اروپا کند.
* شیلی؛ یک تیم بحرانزده دیگر!
حریف بعد تیم ملی، شیلی خواهد بود؛ تیمی که در رتبه ۵۲ رنکینگ فیفا ایستاده، آخرین تیم جدول مقدماتی جام جهانی در آمریکای جنوبی است و در ۱۴ بازی اخیرش فقط ۲ برد داشته! شیلیای که یک دهه قبل با الکسیس سانچز و آرتور ویدال تیمی خوفناک بود، حالا به سایهای از آن نسل طلایی تبدیل شده است.
شاید اسم شیلی هوادار را فریب دهد، اما واقعیت میگوید این تیم نه در جام جهانی حضور دارد، نه ثبات تاکتیکی دارد، نه مربی بزرگی. پس چرا باید با این تیم بازی کنیم؟ چون طبق آنچه شنیده میشود، «امکان سفر به اروپا نداشتیم» و «شیلی حاضر است با ما بازی کند». اینها برای توجیه، خوب اما برای آمادهسازی فاجعهاند.
* ۳ فیفادی دیگر؛ چیزی تغییر میکند؟
تا جام جهانی، ۳ پنجره دیگر هم هست: نوامبر، مارس و ژوئن. یعنی حداکثر ۶ بازی دیگر در دسترس است. اگر فدراسیون بخواهد همین روال را ادامه دهد، باید منتظر تقابل با لبنان، هندوراس یا گینه بیسائو هم باشیم؛ تیمهایی که نه چالش فنی دارند، نه کیفیت رسانهای، نه سودی برای ارتقای کلاس بازی ایران.
وقتی میگوییم «بازی بزرگ»، منظور بازی با تیمهایی است که یک سرمربی ایرانی برای دیدن آنها در ورزشگاه باید ویزای شینگن بگیرد! بازی با تیمهای اروپایی، با آمریکای جنوبی قوی، با تیمهایی که سطح پرس، سرعت، قدرت بدنی و هوش تاکتیکیشان فراتر از آسیاست.
* تیم ملی آماده نمیشود؛ فقط به جام جهانی میرسد
مسأله این است که چرا تیمی با استعدادهای امروزی، با بازیکنانی در لیگهای اروپایی و با توقع هوادار بیدار، هنوز باید با تیمهایی تمرین کند که خودش هم از آنها بهتر است؟
آیا در ۳ فیفادی آینده طلسم شکسته میشود؟ آیا قرار است یک بار برای همیشه مقابل یک تیم قهرمان جهان یا نایبقهرمان اروپا بازی کنیم؟ یا دوباره باید با عراق، عمان و ازبکستان دستگرمی بزنیم و به آیندهای مبهم امیدوار باشیم؟
پاسخ روشن نیست. اما فعلاً تقویم تیم ملی ایران، بیشتر شبیه جدول بازیهای مقدماتی جام کافاست تا تور آمادهسازی جام جهانی و این یعنی، وعدهها نیامده تمام شدهاند؛ حالا فقط مانده بازی با بحرانزدهها.