09/مرداد/1404
|
01:03
۲۱:۱۳
۱۴۰۴/۰۴/۰۴
به بهانه بازگشت ساپینتو به استقلال برای کامل کردن کار ناتمامش

قمار برای جام

علیرضا دارابی: ریکاردو سا پینتو برگشت؛ با همان اخم‌ها، همان مشت‌های گره‌کرده و همان اشتیاق انفجاری روی خط طولی. اما پرسش بزرگ این است: این بازگشت، برگ برنده است یا تکرار یک تجربه‌ سوخته؟ استقلال دوباره به مردی رجعت کرد که یک فصل باخت، ولی قانع‌کننده باخت؛ سوم شد، ولی سومی‌اش رنگ درام داشت. حالا باید دید این رجعت، در امتداد رایکف است یا سکوموروخف؟
* استقلال، باشگاه بی‌اعتماد به گذشته
در باشگاهی که حتی با قهرمانان دیروزش هم رودربایستی ندارد، بازگشت سا پینتو به خودی خود اتفاقی کم‌سابقه است. او سومین مربی خارجی تاریخ استقلال است که بعد از یک جدایی، دوباره برگشته؛ اتفاقی که شاید در فوتبال ایران بیشتر یک ریسک باشد تا تدبیر.
بازگشت، در ذات خودش بار عاطفی دارد. هوادار یاد خشم‌ها، شادی‌ها و حتی اخراج‌های پرسر و صدای او می‌افتد اما مدیرعامل و هیأت مدیره، به عدد و منطق نگاه می‌کنند. آن عدد می‌گوید سا پینتو در تنها فصلش با استقلال، ۶۴ درصد بازی‌ها را برده؛ آماری که هیچ مربی خارجی دیگری با حداقل ۲۰ بازی در این باشگاه به آن نرسیده. اما در آن سو، کابوس‌هایی هم هست؛ باخت در فینال جام حذفی و ناکامی در کسب قهرمانی یا حداقل نایب‌قهرمانی لیگ.
* رایکف، قهرمان همیشه جاوید
برای آنهایی که استقلال را از قدیم می‌شناسند، «زدراکو رایکف» فقط یک مربی نیست؛ یک مکتب است. مردی از یوگسلاوی سابق که آمد، قهرمان کرد، رفت و بازگشت و دوباره قهرمان کرد. رایکف معمار یکی از طلایی‌ترین ادوار تاریخ این باشگاه بود. حضورش در تاج در ۲ مقطع، با قهرمانی آسیا، تهران و مسابقات منطقه‌ای همراه شد. رایکف فقط مربی نبود؛ شناسنامه فوتبال مدرن بود.
سا پینتو اگر می‌خواهد نامش کنار رایکف بنشیند، باید چیزی فراتر از «بیشترین درصد پیروزی» بیاورد. باید جام بیاورد، باید شخصیت بدهد، باید فوتبال با نتیجه ارائه دهد. رایکف مربی‌ای بود که فوتبال تیمش از او جلوتر می‌رفت، اما سا پینتو هنوز در مرحله‌ای است که باید خودش را به تیم برساند.
* سکوموروخف؛ بازگشت برای هیچ
اگر رایکوف یک بازگشت موفق بود، «یوگنی سکوموروخف» نقطه‌ مقابل اوست. مرد روس که سال ۷۲ استقلال را از دسته سوم بالا آورد، پنج سال بعد به عنوان منجی برگشت؛ اما هیچ‌کس نجات نیافت. در جام حذفی به پرسپولیس باخت و در فصل بعد هم در میانه راه اخراج شد.
بازگشت او در ذهن هوادار استقلال یادآور آشفتگی و بی‌برنامگی بود. درست مثل بازگشت بسیاری از مربیان داخلی دیگر که با «نام» آمدند، اما با «نتیجه» نرفتند. تفاوت رایکف و سکوموروخف، همان تفاوت میان پروژه و پناهگاه است. یکی برای ساختن برگشت، دیگری برای وقت‌کشی.
حالا سا پینتو در این دوراهی ایستاده. او همانقدر که می‌تواند نسخه‌ مدرن رایکف باشد، همانقدر هم در معرض سکوموروخف شدن قرار دارد.
* پرتغالی پرتنش و پرکار
سا پینتو را نمی‌شود با آمار و نمره‌ متوسط توصیف کرد. او یا قهرمان می‌شود یا منفور. ۳ فصل قبل با استقلال پرتنش‌ترین نیمکت لیگ را داشت، اما تیمش بسیار زیبا و جذاب بازی می‌کرد؛ هجومی، پرتلاش و گاهی بی‌پروا. سا پینتو در تهران بیشتر از آنکه مربی باشد، طغیانگر بود؛ طغیانی که تا آستانه قهرمانی پیش رفت، اما در نهایت کم آورد.
تنها فتح سوپرجام، در حد استقلال نیست، اما بهانه خوبی شد برای خداحافظی آبرومند. حالا همان سوپرجام، می‌تواند نقطه شروع دوباره‌اش باشد. شاید او حالا ورژن پخته‌تری شده باشد؛ شاید هم مثل قبل آمده تا زود بجوشد و زود برود.
* فرصتی دوباره برای خشم بامعنا
بازگشت سا پینتو به استقلال، برگشتن به یک ساختمان نیمه‌کاره است. او چیزی را نیمه‌تمام گذاشت که هنوز در ذهن هوادار زنده است. فوتبال پرهیجانش، رفتارهای لب خط، دعواهای بی‌پایان و البته مصاحبه‌هایی که گاهی مثل بمب در رسانه می‌ترکید. این بازگشت، آخرین شانس او برای قهرمان‌ شدن در ایران است.
شاید هیچ مربی‌ای مثل سا پینتو نیازمند جام نباشد؛ برای تثبیت، برای تداوم، برای فرار از سایه‌ سنگین رایکف. استقلالِ این فصل نه دنبال سومی نه چندان ارزشمند؛ که دنبال قهرمانی بی‌ملاحظه و مقتدرانه است. اگر سا پینتو چنین چیزی در چنته داشته باشد، تاریخ را تکرار خواهد کرد؛ اگرنه مانند سکوموروخف، به فراموشی سپرده خواهد شد.

ارسال نظر
پربیننده