ملت امام حسین، ملت شکستناپذیر
میلاد جلیلزاده: در چند روز اخیر ویدئوی نوحهخوانی حاج محمود کریمی در شب اول محرم که اقتباسی از سرود وطنی مشهور مرحوم محمد نوری است در همه جا دستگردان میشود و استقبال بالایی دریافت کرده است. همان ترانه معروفی که میگوید: «در روح و جان من، میمانی ای وطن...». ذوق حاج محمود کریمی و خلاقیت او و انتخاب هوشمندانه و بهموقعی که در چنین مقطعی از تاریخ ایران برای ورود به دهه اول محرم انجام داد، بسیار تحسین شد؛ همچنان که چند روز قبل از آن انتشار یک موسیقی از محسن چاوشی به نام «علاج» تحسین شده بود و اتفاقاً یکی از کسانی که به استقبالش رفت، خود حاج محمود کریمی بود. هم درباره موزیک محسن چاوشی و هم درباره نوحهخوانی حاج محمود کریمی میشود گفت ظاهرشان به لحاظ فرمی هیچ پیچیدگی خاصی ندارد اما مساله استقبالی که از آنها شد و تاثیری که بر فضا گذاشتند، به این بازمیگردد که موقعیتسنجی و هوش اجتماعی این افراد بسیار بالا بود و آثاری که از آنها منتشر شد به طرز دقیقی با آنچه جامعه ایران در این مقطع تاریخی نیاز دارد همخوان است. به عبارتی، آنها از زبان غیرمستقیم هنری استفاده نکردند، بلکه زیباییشناسیشان در ظرافتی بود که موقعیتسنجی اجتماعی آنها ایجاد میکرد. باید این موقعیت را قدری دقیقتر بشکافیم تا تاثیر چنین گفتمانسازیهای صریحی در آن بهتر روشن شود.
ما وارد جنگی نفسگیر شدهایم که هرچند آتشبسی موقت، اختلالی چند وقته در روند آن ایجاد کرده اما خود دشمنان ایران هم به وضوح اعلام کردهاند که هیچ چیز تمام نشده است. حالاست که ما تمام قوا و همه سلحشوری ملت ایران را برای ایستادن در چنین نبردی احتیاج داریم. این جنگی نیست که 2 سوی ماجرا در آن به هم ضرباتی بزنند و خسته شوند و کنار بکشند، چراکه یکی از طرفین ماجرا، یعنی دشمن صهیونیستی، خود را از مدتها پیش در معرض خطر وجودی و نابودی تدریجی دیده است و اراده کرده تا پای مهمترین حریفش و اصلیترین مسبب این ماجرا را هم به چنین ورطهای باز کند. آنها حالا میخواهند تا هنوز به حدی از ضعف تدریجی نرسیدهاند که امکان واکنش را از آنها بگیرد، آخرین قمار را بکنند و همین است که یکی از مقاماتشان در بامداد ۲۳ خرداد، پس از حمله به ایران اعلام میکند این جنگ رستاخیز است و در پایان آن یا ما میمانیم یا ایرانیها. در چنین شرایطی ما ایرانیها هم یا پیروز میشویم یا همه چیزمان را از دست خواهیم داد و برای همین است که به تمام قوای خودمان احتیاج داریم. برای همین است که اختلافات سطحی را باید کنار بگذاریم و مرزبندیها را بر اساس مفاهیم کلانتر و حیاتیتر رسم کنیم. همین است که معترض سال 1۴۰۱، در سال 1۴۰۴ پشت پاسداران انقلاب میایستد و با اپوزیسیون وطنفروش مرزبندی میکند و مداح اهلبیت در مراسم سینهزنیاش یک ترانه ملی را بازخوانی میکند.
حاج محمود کریمی به واقع مداح بسیار خلاقی است. اشاره مختصر به نوآوریهای او در زمینههای مختلف هنری که با نوحهخوانی مرتبط هستند، خودش لااقل یک کتاب نیمه قطور مستقل میطلبد. حدود 2 دهه پیش وقتی مرحوم رسول ملاقلیپور از دنیا رفت، یکی از مجالس مولودیاش را با اقتباس از ترانه معروف فیلم «میم مثل مادر» برگزار کرد و نام آن جلسه را «میم مثل میلاد» گذاشت و به این هنرمند عرصه دفاعمقدس تقدیم کرد و حالا با اقتباس از ترانه محمد نوری، او باز هم فراتر از تجربهگراییها و نوآوری در فرم هنری، یک خلاقیت خاص به لحاظ واکنش اجتماعی بهموقع و هوشمندانه انجام داد.
این کار اما چرا اینقدر دلنشین است؟ موسیقی محمد نوری بسیار زیباست و همه میدانند که او صاحب یکی از قویترین و بهترین صداها در تاریخ معاصر موسیقی ما بود. آیا نوحهخوانی محمود کریمی از این جهت فراگیر شد که چیزی بالاتر و برتر از صدای مرحوم استاد نوری داشت؟ آیا آن ملودی چکش خورد و بهتر شد؟ چه چیزی تغییر کرد که این همه باعث تحسین این نوحهخوانی چند دقیقهای شد؟ از آن سو باید پرسید آیا در این چند روز ما کم موزیکهای وطنی شنیدیم؟ آیا اصرار بر میهندوستی چیزی بود که اگرچه لازمش داشتیم هیچکس به آن اشارهای نمیکرد؟ جذابیت کار محمود کریمی در این بود که مطابق با شرایط حال حاضر ما دقیقاً سراغ چیزی رفت که غریزه ناخودآگاه ایرانیان به آنها میگفت به آن احتیاج دارند. اینکه ما وطنمان را دوست داریم، گزارهای بدیهی است و فارغ از ایام جنگ، در باقی مواقع هم میتوان به بهانههای مختلف روی آن تاکید کرد. ما در این لحظه برای همین وطن که دوستش داریم، نیاز به این داریم که با تمام قوا پیروز شویم و اینکه یک مداح اهل بیت در تکیهاش و در میان جمع مشکیپوشان عزای سالار شهیدان برای وطن بخواند و همه سینه بزنند، یعنی تلاشی برای تجمیع همه قوا. اخیرا شنیدهایم یا خواندهایم که عدهای پس از اعلام آتشبس و در حالی که هنوز جنگ تمام نشده، دوباره دوگانه امتگرایی و ملتگرایی را مطرح کردهاند و میگویند دیدید آنچه ما را نجات داد و در مواقع لزوم میتواند همه ایرانیها را دور هم جمع کند، ملیگرایی بود؟ در حالی که ما برای پیروزی به همه قوایمان احتیاج داریم، اینها آمدهاند و دوباره روی طبل تفرقه کوبیدهاند و تلاش میکنند ملیگرایی عرفی را مقابل آرمانگرایی استقلالطلبانه امت اسلامی ایران قرار بدهند. آنها به عمد ندیدند که همان خانمهای کمحجاب و بیحجاب، روز جمعه برای تودهنی زدن به دشمنان ملت در آیین امت اسلام، یعنی نماز جمعه شرکت کردند و پرچمهای سرخ اباعبدالله را بالا بردند. اساساً اینجا دوگانهای وجود ندارد، مگر اینکه عدهای بخواهند آن را بتراشند تا مقاصد فرقهای و جناحی خودشان را از آن برداشت کنند. از آنها بپرسیم چشماندازتان برای پایان دادن به این جنگ و تهدید چیست؟ قطع به یقین آنها به پیروزی نمیاندیشند و برای همین از تفرقه نمیترسند و وسط چنین بحران خطرناکی، هیچ ابایی از این ندارند که دست بگذارند روی موارد تفرقهانگیز و دوباره دعوا راه بیندازند. در چنین وضعی است که یاد خدا و نام بردن از ذوالفقار در ترانه یک خواننده پاپ مثل محسن چاوشی اهمیت گفتمانی ویژهای پیدا میکند؛ همانطور که پست اخیر او در فضای مجازی به مناسبت شروع ماه محرم مهم است و از آن سو در چنین وضعی است که نوحهخوانی وطنی یک مداح مشهور اهل بیت مثل حاج محمود کریمی مهم میشود؛ چون از واژه «ایران ذوالفقار» در نوحه محمود کریمی تا عبارات «سجده به ذوالفقار» در ترانه محسن چاوشی، هر دوی آنها در جهت تجمیع همه قوا و از بین بردن دوگانههای کاذب حرکت کردهاند. ما بدون امام حسین محال است در این جنگ پیروز شویم، همچنان که در سالهای ۸سال دفاعمقدس نمیتوانستیم. دشمن صهیونیستی از سالها پیش برای این رویارویی برنامه ریخته بود و برنامهریزی کلان آنها محدود به وارد کردن ریزپرنده و هک سیستم پدافندی ما نمیشد. آنها از مسیرهایی مثل سوریه یا بعضی کشورهای دیگر که همسایه ایران هستند، راههایی برای نفوذ یا ترانزیت هوایی پیدا کردند و اگر درست دقت کنیم، در هر دوی این کشورها عزاداری سالار شهیدان ممنوع شده است. آنها به وضوح امام حسین را مانع مسیرشان میبینند و این صرفاً از لجاجت مذهبی نمیآید. آنها از امت اسلامی به عنوان حامیان ایران میترسند و میخواهند بزرگترین عامل انسجامبخش و اصلیترین انگیزه ایستادگی و مقاومت، یعنی فرهنگ عاشورا را از بین ببرند. مشکل آنها با شربت و قیمه و صدای طبل و سنج نیست. مشکلشان این است که نمیخواهند ما متحد شویم و فرهنگ مقاومت که به پیروزی نهایی سوقمان میدهد، در ذهنمان بیدار بماند. میخواهند ما را فلج ذهنی کنند تا بتوانند نابودمان کنند. امام حسین برای خلافت یا والی شدن در شهر کوفه نجنگید. برای برپا داشتن یک حق مسلم جنگید که مصداقش در آن مقطع تاریخی خاص، نقض صلحنامه معاویه با امام حسن و موروثی کردن خلافت بنیامیه و بستن راه کوفه بود و در این مقطع تاریخی میتواند مصداقش نقض قوانین بینالمللی و تعرض به خاک ایران باشد. روش او برای ایستادن و تسلیم نشدن حتی به قیمت شهادت، اگر در فرهنگ امروز هم زنده بماند، کار را برای دشمن صهیونیستی بسیار دشوار میکند؛ چون آنها در پیچ تاریخی خطرناک قرار دارند. دوران تکقطبی دنیا و یگانگی ایالات متحده به عنوان ابرقدرت برتر مالی و نظامی و حتی فرهنگی رو به افول است. نکته مهمتر اینجاست که برای نخستینبار بعد از صدها سال قدرت در حال خروج از کشورهای غربی است. یعنی اگر روزگاری پرتغال و اسپانیا به عنوان استعمارگران بزرگ کنار میرفتند و به جایشان فرانسه و انگلستان میآمدند و سالها بعد آنها میرفتند و ایالات متحده و روسیه با 2 پایتخت در آمریکای شمالی و اروپای شرقی قدرتهای برتر میشدند، حالا برای نخستین بار پس از صدها سال زمزمههایی از خروج بخش معتنابهی از قدرت، از جغرافیا و جهان غرب مطرح شده است. اسرائیل به عنوان نیروی نیابتی غرب در غرب آسیا میداند بدون حمایت اروپاییها و آمریکاییها نمیتواند حریف تمام کشورها و ملتهای منطقه شود و حالا که در سرازیری مرگ تدریجی افتاده است، حس میکند زمان به نفعش سپری نمیشود و روی همین حساب آنها تا هنوز نیمهجانی در خودشان و ایالات متحده باقی مانده، با تمام قوا به ما حمله میکنند که شانس خودشان را برای بقا امتحان کرده باشند. ما با دشمنی طرفیم که حس کرده چیزی برای از دست دادن ندارد و با تمام قوا به میدان آمده و خودمان هم باید با تمام قوا در میدان حاضر باشیم. اینجاست که ما برای مقاومت و سلحشوری به فرهنگ عاشورا نیاز داریم و اگر در عاشورای سال ۶۱ هجری، حقی که امام حسین برای احقاق آن ایستاد مساله پیمانشکنی امویان و غصب خلافت بود، حالا آن حق استقلال و امنیت ایران است. غیر از حاج محمود کریمی، تعداد دیگری از مداحان اهل بیت هم در همین روزهای آغازین ماه محرم دکلمهها یا نوحههایی را برای ترویج فرهنگ عاشورایی مقاومت در دفاع از وطن زمزمه کردند؛ همانطور که غیر از محسن چاوشی، تعداد دیگری از خوانندگان کشور هم روی همبستگی مردم ایران زیر پرچم خدا و اهل بیت تاکید کردند و گفتند ما مردم ایران غیر از خودمان و خدا هیچ کس را نداریم. این همه چیز ما است؛ تمام قوایی که داریم و نباید اجازه بدهیم بین عناصر و ارکان آن دوگانههای جعلی پدید بیاید و نیروی ما را تحلیل ببرد. به یاد بیاوریم پیام امام راحل را که روزهای آغازین جنگ تحمیلی اول صادر کردند. کافی است در آن پیام جای کلمه «عراق» را با «اسرائیل» عوض کنیم تا دقیقا مناسب امروزمان باشد. امام در آن پیام مکتوب فرموده بود: «این وحدت و انسجامی که امروز بین ملت دلیر و ارتش و سپاه شجاع دیده میشود، در تاریخ ایران و جهان بیسابقه است. حضرات آقایان در هر نقطه که هستند مردم را برای جنگ و درگیری با آمریکا و اذناب خونخوارش چون رژیم بعث عراق (و حالا بخوانیم اسرائیل) آماده کنند که جنگ، جنگ است و عزت و شرف میهن و دین ما در گرو همین مبارزات است، و میهن از جان عزیزتر ما، امروز منتظر است تا یکایک فرزندان خود را برای نبرد با باطل مهیا سازد. ما برای میهن عزیزمان تا شهادت یکایک سلحشوران ایرانی مبارزه میکنیم و پیروزی ما حتمی است».