شکست کریدور IMEC
گروه اقتصادی: حملات موشکی و پهپادی ایران به بندر حیفا، بزرگترین بندر تجاری رژیم صهیونیستی، نقطه عطفی را در معادلات ژئوپلیتیک و اقتصادی منطقه رقم زد. این بندر که قرار بود به عنوان شاهراه اتصال هند به اروپا در قالب پروژه راهبردی «کریدور عرب - مدیترانه» (IMEC) ایفای نقش کند، اکنون به یکی از پرریسکترین مناطق شرق مدیترانه بدل شده و عملا از چرخه تبادل بینالمللی کالا خارج شده است.
این حملات موشکی و پهپادی، بخشی از پاسخهای قاطع تهران به تجاوزات مکرر رژیم صهیونیستی تلقی میشود؛ پاسخهایی که با هدف مختلسازی زیرساختهای حیاتی اقتصادی و لجستیکی تلآویو طراحی شدند. هدف اصلی، نه صرفاً تخریب فیزیکی، بلکه ایجاد اختلال در ساختار امنیتی - اقتصادی رژیمی است که وابستگی شدیدی به بندر حیفا دارد.
بر اساس گزارش مؤسسه امنیت دریایی «امبری» (AMBREY)، بندر حیفا به طور رسمی در فهرست مناطق پرریسک قرار گرفته و موجب کاهش شدید تردد کشتیها و توقف روند صادرات و واردات شده است. این اختلال، در کوتاهمدت زنجیره تأمین کالاهای اساسی در رژیم صهیونیستی را با بحران مواجه کرده است. آمارها نشان میدهد بندر حیفا سالانه بیش از ۳۰ میلیون تن کالا و حدود 1.4 میلیون کانتینر را جابهجا میکرد و نقشی کلیدی در تأمین سوخت، دارو، تجهیزات صنعتی و سایر نیازهای حیاتی رژیم ایفا میکرد. تعطیلی این بندر، تبعاتی زنجیرهای از کمبود کالا تا افزایش تورم و رکود اقتصادی را در پی خواهد داشت. از منظر اقتصادی، با توجه به بدهی ۳۵۷ میلیارد دلاری رژیم و نسبت ۶۹ درصدی آن به تولید ناخالص داخلی، تحلیلگران هشدار میدهند تداوم اختلال در عملکرد بندر حیفا میتواند ضربهای جدی به اقتصاد شکننده این رژیم وارد کرده و خطر فروپاشی اقتصادی را در بلندمدت تشدید کند.
بندر حیفا که با واگذاری ۷۰ درصدی به شرکت بنادر آدانی هند و ۳۰ درصدی به گروه گادوت رژیم صهیونیستی خصوصی شده بود، اکنون در شرایطی قرار دارد که امنیت آن بهشدت تضعیف شده و توان ایفای نقش ترانزیتی خود را از دست داده است. برخی تحلیلگران، انفجار بندر بیروت در سال ۲۰۲۰ را نیز در راستای تلاشهای رژیم صهیونیستی برای حذف رقبای منطقهای و تقویت موقعیت بندر حیفا ارزیابی میکنند. با این حال، حملات اخیر ایران در قالب عملیات «وعده صادق ۳» نشان داد این سیاستها با شکست مواجه شدهاند.
در همین حال، تلاشهای اسرائیل برای تضعیف بنادر لاذقیه و طرطوس در سوریه نیز بینتیجه مانده و اکنون بنادر حیفا، اشدود و ایلات بهجای آنکه مزیت راهبردی باشند، به نقاط ضعف حیاتی تلآویو تبدیل شدهاند. این تحولات گویای آن است که محور مقاومت با اتخاذ راهبردهای دقیق و ضربات هدفمند، موفق شده است نقاط آسیبپذیر اقتصادی و لجستیکی رژیم صهیونیستی را به اهرمهای فشار مؤثر تبدیل کند؛ اهرمهایی که میتوانند نقشه ژئوپلیتیک و اقتصادی منطقه را به طور بنیادین بازتعریف کنند.
در نهایت، این وضعیت نهتنها پیامدهای داخلی برای اسرائیل به همراه دارد، بلکه موجب افزایش نگرانی قدرتهای جهانی نسبت به تشدید تنشها در یکی از حساسترین کریدورهای تجاری جهان شده است. از سوی دیگر، حملات ایران به بندر حیفا ضربهای جدی و چندلایه به کریدور هند – خاورمیانه - اروپا (IMEC) وارد کرده است؛ کریدوری که شرکت مرسک، به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران صنعت حملونقل دریایی جهان، نقشی کلیدی در اجرای آن ایفا میکرد. پس از حملات ایران، شرکت مرسک اعلام کرد به دلیل افزایش ریسک امنیتی، تمام فعالیتهای خود در بندر حیفا را به حالت تعلیق درآورده است. این تصمیم، عملا یکی از گلوگاههای اصلی کریدور IMEC را از مدار خارج کرده و زنجیره حملونقل کالا از هند به اروپا را با اختلال جدی مواجه ساخته است.
بندر حیفا قرار بود نقطه اتصال زمینی و دریایی در مسیر ترانزیت کالا از جنوب آسیا به اروپا باشد اما توقف فعالیتهای تجاری در این بندر، موجب افزایش هزینههای بیمه، زمان تحویل کالا و ریسک سرمایهگذاری در این مسیر شده است. از منظر ژئوپلیتیک نیز، حمله به حیفا نهتنها زیرساخت فیزیکی، بلکه اعتبار امنیتی و راهبردی پروژه IMEC را به چالش کشیده است. این تحول، تردیدهای جدی در میان سرمایهگذاران و شرکای بینالمللی ایجاد کرده و برخی تحلیلگران از ورود پروژه به مرحله «رکود استراتژیک» سخن گفتهاند؛ رکودی که حتی پیش از بهرهبرداری کامل، آینده این کریدور را در هالهای از ابهام فرو برده است.
در مجموع، حملات ایران به بندر حیفا نهتنها فعالیت مرسک را در این بندر متوقف کرده، بلکه ستون فقرات کریدور IMEC را نیز فلج ساخته است. این رویداد بار دیگر نشان داد در سایه اقدامات بیثباتکننده صهیونیستیها، حتی بزرگترین پروژههای ترانزیتی نیز در برابر تحولات ژئوپلیتیک آسیبپذیرند. اکنون کریدور مرسک در مسیر IMEC با چالشی جدی مواجه است که میتواند آینده آن را به طور کامل بازتعریف کند.
افزون بر این، حملات ایران به بندر حیفا پیامدهایی فراتر از تخریب فیزیکی برجا گذاشته و به طور مستقیم بر چشمانداز سرمایهگذاری خارجی در این بندر و آینده کریدور IMEC تأثیر گذاشته است. فضای امنیتی بندر حیفا بهشدت تضعیف شده و شرکتهای بینالمللی، بویژه در حوزه حملونقل، لجستیک و زیرساخت، تمایلی به ادامه یا آغاز سرمایهگذاری در این منطقه نشان نمیدهند. بندر حیفا که قرار بود به عنوان نقطه کلیدی در اتصال هند به اروپا از طریق خاک سرزمینهای اشغالی و کشورهای عربی ایفای نقش کند، اکنون بهدلیل ناامنی و ریسکهای ژئوپلیتیک، جذابیت خود را برای سرمایهگذاران از دست داده است.
این وضعیت عملا آینده کریدور IMEC را که با حمایت آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای عربی طراحی شده بود، با چالش جدی مواجه کرده است. سرمایهگذاران خارجی که پیشتر به دنبال بهرهبرداری از موقعیت ژئوپلیتیک حیفا بودند، اکنون با تردیدهای جدی نسبت به بازگشت امنیت و ثبات در این منطقه روبهرو هستند. در نتیجه، حملات ایران نهتنها زیرساختهای حیفا را هدف قرار داده، بلکه اعتماد راهبردی سرمایهگذاران بینالمللی به این بندر و کل پروژه کریدور عرب - مدیترانه را نیز بهشدت تضعیف کرده است. این تحول، ضربهای راهبردی به طرحی است که قرار بود جایگزینی برای مسیرهای تحت کنترل محور مقاومت باشد و اکنون خود به نقطهای آسیبپذیر در معادلات منطقهای تبدیل شده است.
هرچند آمار رسمی از میزان دقیق عقبافتادگی این پروژه منتشر نشده اما تعلیق فعالیتهای مرسک در بندر حیفا و خروج سایر شرکتهای بینالمللی از این مسیر، عملا گلوگاه اصلی این کریدور را از کار انداخته و زنجیره حملونقل کالا از هند به اروپا را مختل کرده است. این وضعیت، نهتنها آینده پروژه را در هالهای از ابهام فرو برده، بلکه اعتماد سرمایهگذاران و شرکای بینالمللی، بویژه در اروپا، را نیز بهشدت تضعیف کرده است. کشورهای اروپایی که به کریدور IMEC به عنوان جایگزینی راهبردی برای مسیرهای سنتی مانند کانال سوئز یا مسیرهای تحت نفوذ محور مقاومت نگاه میکردند، اکنون با واقعیتی مواجه شدهاند که در آن امنیت، پایداری و قابلیت اتکای این مسیر بهشدت زیر سوال رفته است.
این اختلال پیامدهای اقتصادی و راهبردی قابل توجهی برای اروپا به همراه داشته است. نخست آنکه ناامن شدن بندر حیفا باعث افزایش هزینههای حملونقل و بیمه شده و مسیرهای جایگزین، طولانیتر و پرهزینهتر از مسیر طراحیشده در IMEC هستند. دوم، کاهش سرعت زنجیره تأمین و تأخیر در تحویل کالاها، بویژه در حوزههای حساس مانند انرژی، فناوری و کالاهای صنعتی، فشار مضاعفی بر شرکتهای اروپایی وارد کرده است. سوم، این تحولات موجب تضعیف اعتماد اروپا به پروژههای ترانزیتی تحت حمایت آمریکا و اسرائیل شده و احتمال مشارکت مجدد آنها در چنین طرحهایی را کاهش داده است.
در این میان، برخی کشورهای اروپایی به دنبال ارزیابی مجدد مسیرهای تجاری خود هستند و نگاهها به گزینههایی مانند کریدور شمال - جنوب (INSTC) که از مسیر ایران، روسیه و آسیای مرکزی عبور میکند، افزایش یافته است. این کریدور که از ثبات نسبی بیشتری برخوردار است، میتواند در صورت توسعه زیرساختها و تضمین امنیت، به گزینهای واقعگرایانهتر برای اروپا تبدیل شود.
در نهایت، تحولات اخیر نشان میدهد امنیت ژئوپلیتیک، عنصر بنیادین در موفقیت پروژههای ترانزیتی است. حملات ایران به بندر حیفا، تنها یک پاسخ نظامی به تجاوزات اسرائیل نبود، بلکه به عنوان یک اقدام راهبردی، توانست یکی از مهمترین پروژههای اقتصادی و ژئوپلیتیک محور غربی – عبری - عربی را به چالش بکشد. اکنون، کریدور IMEC در وضعیتی بحرانی قرار دارد و آینده آن، بیش از هر زمان دیگری، به تحولات میدانی و بازتعریف موازنه قدرت در منطقه گره خورده است.