نبرد بقا و جدایی
علی دارابی: در حالی که خیلی از تیمهای لیگ برتری مشغول نفس کشیدن در فضای آرام پیشفصلند، استقلال یک بار دیگر نشان داد آبی بودن، یعنی همیشه در میانه توفان بودن.
انتخاب ریکاردو ساپینتو به عنوان فرمانده جدید، یک گام مهم برای خروج از بنبست بود اما ماجرا همین جا تمام نمیشود. نقلوانتقالات در استقلال، شبیه یک سریال پرماجراست؛ با قسمتهایی پر از بازگشتهای غافلگیرکننده، خداحافظیهای تلخ و ورود ستارههایی که هنوز حکم حضورشان امضا نشده است.
آبیها تا اینجای کار، توانستهاند ۴ بازیکن مهم تیم را حفظ کنند. سیدحسین حسینی، گلر باتجربه همچنان پرچمدار آبیها باقی مانده و خیال هواداران را از عقب زمین راحت کرده است. در خط دفاع، رامین رضاییان با آن استایل جسور و سانترهای دقیق، دوباره برای استقلال توپ خواهد زد. روزبه چشمی، مرد همهکاره میانه میدان و خط دفاع و آرش رضاوند، طراح کمتر قدردیده هافبک، همگی ماندگار شدند تا اسکلت اصلی تیم حفظ شود.
اما لیست جداییها کمکم دارد بلندتر از لیست ماندنیها میشود. محمدرضا خالدآبادی، گلر دوم استقلال، درگیر سربازی است و احتمالاً راهی یک تیم نظامی خواهد شد. آرمین سهرابیان مدافع باانگیزه نیز، داستانی مشابه دارد. محمدحسین مرادمند و ایمان سلیمی، ۲ بازیکن باتجربه خط دفاع هم در صف خروج قرار گرفتهاند. محمدرضا آزادی، مهرداد محمدی، زبیر نیکنفس و دیدیه اندونگ هم از جمله بازیکنانیاند که آیندهشان در باشگاه شبیه مه غلیظ صبحگاهی است؛ پرابهام.
۲ خروجی قطعی هم تکلیفشان روشن شده: مسعود جمعه و رافائل سیلوا، ۲ بازیکنی که دیگر قرار نیست در تونل آزادی دیده شوند. جمعه، با بازی پرنوسانش و سیلوا، مدافعی که روزهایی درخشان و روزهایی پرفرازونشیب داشت، حالا هر ۲ بخشی از خاطرات فصل گذشته شدهاند.
در این میان، هستند بازیکنانی که قرارداد معتبر دارند و بدون هیچ اما و اگر، در تیم میمانند. صالح حردانی، مرد سرعتی و جنگنده جناح راست؛ سیدابوالفضل جلالی، دفاع چپ پرانرژی؛ ضرغام سعداوی، ابوالفضل ذلیخایی، ابوالفضل زمانی، مهران احمدی، جوئل کوجو، علیرضا کوشکی، سیدمجتبی هاشمینسب، جلالالدین ماشاریپوف، محمدحسین اسلامی، حسام اسکندری و امیرعلی صادقی. همه این اسامی، نشان از آیندهای جوانتر و پرریسکتر برای استقلال دارند.
در حوزه جذب، استقلال فعلاً آرام اما هدفمند عمل کرده است. عارف آقاسی از تراکتور، با سختکوشی و بازیخوانی قابل قبولش، یکی از ۲ خرید رسمی است. دیگری، امیرمحمد رزاقینیا از گلگهر، بازیکنی است که میتواند در میانه میدان نفس حریف را بگیرد. با این حال، مدیران باشگاه میدانند لیست خریدهایشان هنوز ناقص است و تازه بعد از نشست حضوری با ساپینتو، وارد فاز جدی میشود.
نامهایی مثل سعید سحرخیزان، علی کریمی، محمدجواد حسیننژاد، آرشا شکوری، محمدمهدی زارع و هادی حبیبینژاد، در اطراف باشگاه به گوش میرسد. این اسامی، ترکیبی از جوانی و تجربه و دقیقاً همان چیزی است که ساپینتو برای اجرای فوتبال پرانرژی و هیجانیاش نیاز دارد. البته در استقلال همیشه یک «اگر» بزرگ وجود دارد: مذاکرات ممکن است تا لحظه آخر ادامه پیدا کند و هیچ توافقی را نمیتوان قطعی دانست، مگر زمانی که قرارداد امضا شده و بازیکن با پیراهن آبی عکس یادگاری بگیرد.
تصویر کلی استقلال، شبیه یک پازل است که قطعاتش هنوز کامل نشده. تمدیدهای حیاتی، جداییهای دردناک و خریدهایی که مثل نقطهچین در صفحه روزنامه منتظر پر شدن هستند، همه نشان از یک بازسازی عظیم دارند. هواداران آبی، بین نگرانی و امید در نوسانند؛ از یک سو، خوشحال از حفظ ستونهای اصلی و از سوی دیگر، مضطرب بابت لیست خروج طولانی و چالشهای جذب بازیکن جدید.
استقلال، حالا بیش از همیشه به رهبری قوی روی نیمکت نیاز دارد؛ کسی که هم بتواند بحرانها را مدیریت کند و هم در زمین، فوتبالی چشمنواز و نتیجهگرا ارائه دهد. ساپینتو اگر بتواند این کشتی متلاطم را به ساحل آرامش برساند، شاید بتواند فصل تازهای در تاریخ باشگاه رقم بزند.
در نهایت، برای هواداران استقلال یک جمله کافی است: «نقلوانتقالات فقط خرید و فروش نیست، بلکه جنگ روانی و امیدسازی است»؛ جنگی که اگر درست مدیریت شود، میتواند جامها را به سمت آبیها برگرداند. اگر نه، این جداییها و خریدهای نصفه و نیمه، فقط یک آشفتگی بزرگ به جا خواهد گذاشت.