12/مرداد/1404
|
01:10
۲۲:۱۵
۱۴۰۴/۰۵/۱۱
چکیده عملکرد هلدینگ خلیج ‌فارس در استقلال؛ ۳ مدیرعامل در ۱۵ ماه، ۳ میلیون دلار خسارت

نه ثبات، نه نظارت

بهراد رشوند: درست از همان لحظه‌ای که سکان استقلال از دولت به دست غول‌های صنعتی سپرده شد، این باشگاه بیشتر به کارخانه تولید بحران شباهت پیدا کرد تا تیمی فوتبال‌محور. از اردیبهشت ۱۴۰۳ که پروژه خصوصی‌سازی باشگاه‌های پایتخت نهایی شد، یکی به بانک شهر رسید و دیگری به پتروشیمی. پرسپولیس در دستان بانکی‌هاست و استقلال به زیرمجموعه خلیج ‌فارس  رفت اما آنچه در ماه‌های بعد رقم خورد، چیزی نبود جز سیل اشتباهات، ندانم‌کاری‌ها و مدیرانی که در نهایت بیش از ۳ میلیون دلار از بیت‌المال را به آتش کشیدند.
* مدیرانی که عوض شدند، دردهایی که ماندند
در شرایطی که پرسپولیس با وجود انتقادات گاه‌و‌بی‌گاه از رضا درویش، همچنان با مدیریت باثبات روزگار می‌گذراند، استقلال به خانه‌ای متروکه با رفت‌و‌آمدهای بی‌پایان مدیران بدل شد. علی خطیر آمد و رفت، فرشید سمیعی جانشینش شد، بعد علی نظری‌جویباری جای او را گرفت و حالا مقدمات ورود مدیرعامل چهارم هم در جریان است. این رفت‌وآمدها نه‌تنها کمکی به حل مشکلات نکرد، بلکه بستر مناسبی برای تصمیم‌های فاجعه‌بار فراهم ساخت.
* پرونده بوسنیایی‌ها؛ آغاز سقوط
همه چیز از ۲ اسم ناآشنا شروع شد: ودران کیوسفسکی و آلمدین زیلیکیچ. ۲ بازیکن بوسنیایی که بدون حتی یک دقیقه بازی برای استقلال، چمدان‌ها را بستند و رفتند اما یک میلیون دلار از جیب باشگاه بردند. اصرار بر جذب آنها از سوی احمد شهریاری – نماینده تام‌الاختیار وقت هلدینگ در باشگاه – انجام شد. بعدها گفته شد قراردادشان بدون ضرر فسخ شده اما اسناد چیز دیگری می‌گویند: خسارتی بالغ بر یک میلیون دلار، بدون حتی پاسخگویی یا شفاف‌سازی.
* موسیمانه؛ مربی نیمه‌تمام با هزینه‌ کامل
پیتسو موسیمانه، مربی مطرح اهل آفریقای جنوبی، در نگاه اول یک انتخاب خوش‌نام بود. اما در عمل، نه کار کرد، نه نتیجه گرفت و نه در باشگاه ماند. او قراردادش را یک‌طرفه فسخ کرد و حالا پیگیر گرفتن حکم قطعی علیه استقلال است. قرارداد اولیه‌اش 1.3 میلیون دلار ارزش داشت و حالا همان به جیب او خواهد رفت، بدون هیچ خروجی‌ای. فابیو کاریله، مربی دیگری که عملا سرمربی استقلال نشد هم به دنبال گرفتن غرامت است!
* معامله مشکوک؛ پای آل‌کثیر چطور باز شد؟
در یکی از عجیب‌ترین اقدامات فصل جاری، استقلال با عیسی آل‌کثیر قرارداد بست. مهاجمی که نه در لیست اصلی ساپینتو بود و نه عملکرد فصل قبلش، دلیلی برای چنین قرارداد سنگینی داشت. اما به یک‌باره همه چیز مهیا و امضا انجام شد؛ آن‌ هم با رقمی که ۵۰ میلیارد تومان تخمین ‌زده می‌شود. شنیده‌ها حاکی‌ است شرط جذب یکی از بازیکنان خارجی، خرید آل‌کثیر بوده؛ به بیان دیگر، او بخشی از یک «پکیج» بوده.
* ساپینتو هم غافلگیر شد
ریکاردو ساپینتو، سرمربی پرتغالی استقلال که از همان ابتدا با خرید آل‌کثیر مخالف بود، حالا با وضعیتی روبه‌رو شده که یا باید بازیکنی را تحمل کند که نمی‌خواسته یا با هزینه‌ای دیگر، قرارداد او فسخ شود. در این میان، زمزمه‌هایی از خروج احتمالی آل‌کثیر شنیده می‌شود اما مشخص است او بدون دریافت پول نمی‌رود.
* بوژو؛ انتخابی در هاله‌ای از ابهام
میودراگ بوژوویچ، یکی دیگر از نام‌هایی‌ است که به فهرست عجیب ‌و غریب مدیران استقلال افزوده شد. هیچ‌گاه به درستی روشن نشد او با چه معیاری انتخاب شد اما خروجی‌اش مشخص بود: بدون حتی یک برد در ۹ بازی و ضرر فنی و مالی برای باشگاهی که دیگر رمقی برای اشتباه نداشت.
* ۳ میلیون دلار و چند میلیون هوادار ناامید
با یک حساب ساده، فقط در ۱۵ ماه گذشته بیش از ۳ میلیون دلار خرج تصمیماتی شده که یا اصلاً اجرا نشد یا اگر شد، فاجعه‌آمیز بود. اگر همین پول صرف بهبود آکادمی باشگاه، تجهیز امکانات تمرینی یا حتی جذب بازیکنان جوان می‌شد، شاید امروز استقلال در جایگاهی متفاوت قرار داشت اما آنچه باقی مانده، فهرستی از اشتباهات پرهزینه است.
* نظارت در کار نیست!
نکته هولناک ماجرا این است: در تمام این مدت، هیچ خبری از ورود نهادهای نظارتی نیست. نه بازخواست، نه پاسخ‌خواهی، نه حتی بیانیه‌ای رسمی درباره این حجم از ضررهای مالی. گویی استقلال، ملک شخصی مدیرانی‌ است که بدون مسؤولیت و دغدغه، هر روز تصمیمی جدید می‌گیرند و سپس از صحنه خارج می‌شوند.
* سرمایه‌هایی که سوخت
از پرونده بوسنیایی‌ها تا موسیمانه، از کاریله تا آل‌کثیر، از میودراگ تا پشت‌پرده‌هایی که رسانه‌ای نشده، همه نشانه‌هایی‌ است از مدیریت شکست‌خورده‌ای که تنها نتیجه‌اش، سوزاندن میلیون‌ها دلار سرمایه باشگاه و بیت‌المال بوده. اگر چنین روندی ادامه یابد، دیگر نباید انتظار قهرمانی یا ثبات داشت؛ باید آماده بود برای خبرهایی از قبیل سقوط و تبدیل شدن به یک تیم معمولی.
* حرف آخر
استقلال مدت‌هاست در وضعیت بغرنجی گرفتار شده. نه فقط به خاطر نتایج ورزشی، بلکه به سبب فرورفتن در باتلاقی از مدیریت معیوب، بی‌برنامگی و حیف‌ و میل منابع مالی. اگر نظارت واقعی در کار نباشد، اگر مدیران پاسخگو نشوند، اگر قوه‌ قضائیه و دیوان محاسبات وارد نشوند، این فاجعه فقط شروع یک مسیر تاریک‌تر است و وقتی ۳ میلیون دلار فقط «شروع» یک بحران باشد، باید ترسید از آینده‌ای که ممکن است دیگر استقلالی در آن نباشد.

ارسال نظر
پربیننده