18/آذر/1404
|
00:52
«وطن امروز» گزارش می‌دهد؛ پشت پرده اظهارات اخیر مقامات آمریکایی چیست؟

جنگ و فریب

جنگ و فریب

دونالد ترامپ اخیرا طی اظهاراتی مدعی شده است غرب آسیا دیگر از ناحیه ایران تهدیدی احساس نمی‌کند و برنامه هسته‌ای ایران نیز به کلی از بین رفته است. همزمان تام باراک، فرستاده ترامپ در امور سوریه نیز طی اظهاراتی گفته آمریکا [به واسطه تجربه شکست‌خورده‌ای که در این زمینه داشت] دنبال تغییر رژیم در ایران نیست و این موضوعی است که کشورهای منطقه و رژیم صهیونیستی باید به آن توجه کنند. باراک این را هم گفت که درگیری نظامی میان رژیم صهیونیستی و ایران اگرچه پس از ۱۲ روز متوقف شد اما به نظر او این موضوع تمام نشده است. وی در ادامه مدعی شد آمریکا به دنبال خلع سلاح حزب‌الله نیست اما به دنبال این است که حزب‌الله را متقاعد کند از سلاح خود علیه رژیم صهیونیستی استفاده نکند.
* تفسیر ظاهری اظهارات ترامپ و باراک
اظهارات ترامپ در ظاهر این تفسیر را متبادر می‌کند که از نظر او مواجهه نظامی با ایران دیگر موضوعیت ندارد و آمریکا تصور می‌کند طی جنگ ۱۲ روزه خطر ایران را از بین برده است. به همین خاطر تصور می‌کند خطر ایران‌‌ رفع شده و آمریکا برنامه‌ای برای مواجهه نظامی مجدد با ایران ندارد.
اظهارات باراک نیز در ظاهر در امتداد اظهارات ترامپ است. او مدعی است ترامپ به دنبال تغییر حکومت در ایران نیست و برای او مطلوب این است که موضوع ایران پشت میز مذاکره حل شود. ضمن اینکه این اظهارنظر باراک که گفته تغییر نظام جمهوری اسلامی موضوعی است که به اسرائیل ربط دارد، در ظاهر این تحلیل را متبادر می‌کند که دولت آمریکا با ایده نتانیاهو مبنی بر حمله مجدد به ایران با همکاری و مشارکت مستقیم واشنگتن موافق نیست.
در واقع اظهارات اخیر ترامپ و تام باراک،‌ روی کاغذ به این معنی است که آمریکا فعلا برنامه‌ای برای افزایش تنش در منطقه غرب آسیا، بویژه در قبال ایران ندارد و ترجیح دولت ترامپ این است که موضوع ایران از طریق دیپلماسی و مذاکره حل و فصل شود. کما اینکه باراک مدعی شده است ترامپ و روبیو به واسطه تجربه شکست‌خورده تغییر نظام ایران، اعتقادی به تلاش برای تغییر نظام ایران ندارند.
* لایه‌های پنهان
به نظر می‌رسد ادعای ترامپ مبنی بر اینکه خطر و تهدید ایران برای منطقه غرب آسیا از بین‌‌ رفته، در واقع نوعی پیام به کشور‌های منطقه بویژه اعراب است تا دیگر نسبت به تبعات هر نوع درگیری نظامی با ایران نگرانی نداشته باشند. کما اینکه بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس، ادعاها و ادبیات بی‌سابقه آن نشان می‌دهد این کشور‌ها نسبت به ایران محتاطانه موضع‌گیری نکرده‌اند. به همین خاطر این ذهنیت به وجود می‌آید که ترامپ تلاش می‌کند نگرانی کشورهای عربی منطقه بویژه کشورهای حاشیه خلیج‌فارس درباره تبعات هر نوع درگیری گسترده با ایران را از بین برده یا به طرز چشمگیری کاهش دهد.
اظهارات تام باراک نیز دارای نکات مهمی است. وی در سخنان خود تاکید کرده است درگیری نظامی رژیم صهیونیستی با ایران تمام نشده است و هنوز تنها نیمی از طراحی رژیم صهیونیستی علیه جبهه مقاومت و ایران انجام شده است. اظهارات باراک درباره حزب‌الله لبنان و بویژه عراق نیز نشان می‌دهد از نظر دولت ترامپ، در شرایط فعلی اولویت حل و فصل مساله حزب‌الله و همین‌طور دولت آینده عراق است. باراک در ‌اظهارات خود مدعی شده است ایران به هر شکل ممکن نمی‌خواهد عراق را از دست دهد و در شرایط فعلی، اکنون فقط عراق برای ایران مانده است.‌ با توجه به شخصیت باراک و مواضع نسنجیده و هتاکانه او در قبال مسائل منطقه، بخوبی پیداست از نظر دولت ترامپ، باید فعلا‌ روی موضوع حزب‌الله و عراق تمرکز کرد. کاملا مشخص است آمریکایی‌ها بر این باور هستند تا موضوع حزب‌الله و عراق حل نشود، مواجهه مستقیم نظامی با ایران دارای هزینه‌ها و تبعات گسترده‌ای خواهد بود.
از سوی دیگر، ادعای باراک مبنی بر عدم تمایل دولت ترامپ به تغییر حکومت در ایران، نیز در راستای کاهش و مدیریت نگرانی‌های کشورهای عرب منطقه نسبت به در پیش گرفتن این هدف از سوی آمریکاست. کشورهای عربی منطقه بویژه کشورهای حاشیه خلیج‌فارس بخوبی می‌دانند جنگ گسترده نظامی علیه ایران، تبعات جبران‌ناپذیری برای کل منطقه و بویژه منافع این کشورها به همراه دارد و از همین رو، طی ماه‌های اخیر و بویژه پس از جنگ ۱۲ روزه، نگرانی‌های خود را درباره پیگیری این سناریو توسط دولت ترامپ مطرح کرده‌اند.
بنابراین در مجموع می‌توان گفت اظهارات اخیر ترامپ و تام باراک، نه‌تنها به معنای تغییر راهبرد آمریکا در قبال ایران نیست، بلکه نشان می‌دهد اکنون کاخ سفید به دنبال آن است تا کشورهای عرب منطقه را نسبت به قدرت ایران و توانایی ایران برای دفاع از خود در برابر تهدیدات پیش رو، دچار خطای محاسباتی کند. در واقع کاخ سفید تلاش می‌کند کشورهای منطقه نسبت به توان ایران دچار اشتباه شوند تا حساسیت چندانی نسبت به حمله نظامی گسترده علیه ایران نداشته باشند.
از سوی دیگر اظهارات تام باراک درباره عراق و هم‌افزایی عراق با ایران در مواجهه با رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد از نظر آمریکایی‌ها روی کار آمدن یک دولت نزدیک به مقاومت در عراق، به معنای افزایش قدرت مقاومت و ایران تلقی می‌شود. به عبارتی، همسو شدن دولت عراق با مقاومت، باعث می‌شود سیاست‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه تضعیف شده و با موانع جدید روبه‌رو شود. به همین خاطر است که آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند در روند تشکیل دولت عراق و انتخاب نخست‌وزیر آینده این کشور دخالت کنند.
* اعراب فریب می‌خورند؟
اگرچه بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج‌فارس، در راستای همین سناریوی آمریکا ارزیابی می‌شود و ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس، در این بیانیه نوعی مواجهه با ایران را نشان داده‌اند اما واقعیات و شواهد میدانی نشان می‌دهد کشورهای منطقه نسبت به سناریوی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران و به طور کلی برای کل منطقه غرب آسیا چندان بی‌اطلاع نیستند.
اظهارات اخیر ترکی الفیصل، دیپلمات باسابقه عربستان نیز در همین راستا ارزیابی می‌شود.‌ فیصل‌ طی سخنانی در ابوظبی تاکید کرد در حال حاضر رژیم صهیونیستی تهدید نخست منطقه است و نه ایران. فیصل‌ به حملات رژیم صهیونیستی به سوریه، قطر، غزه و لبنان اشاره و تصریح کرد رژیم صهیونیستی اکنون احساس قدرت می‌کند و همین موضوع باعث می‌شود کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس به فکر تقویت بنیه دفاعی خود در مقابل تهدیدات موجود باشند. این دیپلمات باسابقه عربستان همچنین خاطرنشان کرد واقعیت موجود نشان می‌دهد جهان از حل‌وفصل مساله فلسطین عاجز مانده است و باید رژیم صهیونیستی هرچه سریع‌تر مهار شود. نکته قابل تأمل در اظهارات فیصل این است که او اقدامات و سیاست‌های رژیم صهیونیستی در منطقه را عاملی برای ایجاد و تولید گروه‌هایی دانست که از نظر او گروه‌های تندرو تلقی می‌شوند. به عبارتی منظور فیصل این است که رفتار رژیم صهیونیستی در منطقه باعث به وجود آمدن گرایشات ضدصهیونیستی و نزدیک به مقاومت خواهد شد؛ موضوعی که قاعدتا باعث تقویت موضع ایران و تضعیف کشورهای سازشکار می‌شود.
این اظهارات ترکی الفیصل باعث می‌شود این  گزاره ایجاد شود که حکام عرب منطقه اکنون نسبت به خطر و تهدید رژیم صهیونیستی متفق‌القول هستند و اولویت نخست خود‌ را نه مواجهه با ایران، بلکه مهار رژیم صهیونیستی می‌دانند.
در چنین شرایطی، قاعدتا این کشورها هر نوع اقدامی در منطقه که منجر به تقویت رژیم صهیونیستی شود را در راستای افزایش تهدید این رژیم برای منافع خود ارزیابی می‌کنند. از جمله به نظر می‌رسد این کشورها، نسبت به مواجهه رژیم صهیونیستی و آمریکا با جبهه مقاومت و ایران نگرانی جدی دارند.

ارسال نظر