14/مرداد/1404
|
01:01
۲۳:۱۰
۱۴۰۴/۰۵/۱۳
گزارش مهم فارن پالیسی از واقع‌گرایی نسل جدید ایرانی‌ها درباره بی‌اعتمادی به غرب و حمایت از سیاست‌ منطقه‌ای ایران پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه

نسل جدید مقاومت

مهم‌ترین اثر جنگ، تغییر دیدگاه جوانانی است که از ایدئولوژی جمهوری اسلامی فاصله گرفته بودند اما حالا نسبت به غرب تجدیدنظر کرده‌، به گفتمان مقاومت ایمان آورده‌اند و می‌گویند: باید برنامه موشکی، نیروهای منطقه‌ای و گفتمان مقاومت را قوی‌تر کرد

ندا امیرعباسی: ۸ روز پس از آغاز حمله رژیم صهیونیستی به ایران، یکی از چهره‌های معروف مخالف جمهوری اسلامی از این جنگ انتقاد کرد. مسیح علی‌نژاد با انتشار یک یادداشت نوشت: اسرائیل همه برنامه‌های ما را به‌ هم ریخت. نتانیاهو باید صبر می‌کرد تا اعتراضات و اعتصابات گسترده بعدی آغاز شود و سپس با هماهنگی با اپوزیسیون حمله کند. اقدام نظامی اسرائیل، اپوزیسیون و پروژه براندازی را حداقل ۱۵ تا ۲۰ سال به حاشیه برد. مردم حالا طرفدار جمهوری اسلامی شده‌اند».
علی‌نژاد در این یادداشت با جنگ و حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران موافقت کرد اما از نظر او زمان این حمله اشتباه بود. با این وجود او بیان کرد نتیجه این جنگ، حمایت مردم از نظام سیاسی ایران است. نتانیاهو از ابتدای جنگ بیان کرده بود یکی از اهداف اصلی او از حمله به ایران، تغییر نظام سیاسی است. واقعیات جنگ هم باعث نشد او پس از آتش‌بس دست از این موضع بردارد و در تازه‌ترین اظهاراتش،‌ همچنان از برنامه رژیم صهیونیستی برای براندازی حکومت ایران گفته است. با این وجود صاحبنظران معتقدند جنگ با ایران، برای نتانیاهو نتیجه معکوس به همراه داشته است؛ دست‌کم در موضوع دیدگاه مردم ایران نسبت به جمهوری اسلامی. 
یکی از صاحبنظرانی که این موضوع را بیان کرده، «جان مرشایمر» نظریه‌پرداز سیاست خارجی و روابط بین‌الملل است. استاد دانشگاه شیکاگو معتقد است رژیم صهیونیستی در این جنگ نتوانست به اهدافش برسد. او ادعای نتانیاهو مبنی بر پیروزی در جنگ با ایران را «مزخرف» خواند و با تاکید بر شکست نتانیاهو در ایجاد شورش و هرج و مرج در ایران و براندازی جمهوری اسلامی بیان داشت: «در موضوع تغییر حکومت ایران، همگی اذعان دارند اکنون محبوبیت جمهوری اسلامی در بین مردم ایران تثبیت شده و اتحاد در این کشور قوی‌تر از گذشته شده است. پس تغییر حکومت در ایران رخ نخواهد داد». این اظهارات مرشایمر و سایر صاحبنظران، بر اساس رفتار مردم ایران در طول ۱۲ روز جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی و آمریکا مطرح می‌شود. برخلاف انتظار نتانیاهو و پیش‌بینی‌های موساد، حمله به ایران نه‌تنها باعث بروز تجمعات و اعتراضات خیابانی علیه جمهوری اسلامی نشد، بلکه رفتار مردم ایران نشان داد اکثریت جامعه ایرانی ضمن محکوم کردن تجاوز به خاک‌شان، از نظام و نیروهای مسلح خود حمایت می‌کنند. جنگ باعث شد اکثر قریب به اتفاق احزاب و جریان‌های سیاسی، گروه‌های مرجع، فعالان و چهره‌های معروف ‌و حتی سلبریتی‌ها به یک نظر مشترک برسند و آن محکوم کردن اسرائیل و حمایت از ایران و نیروهای مسلح و مطالبه مجازات سخت متجاوز بود. شاید در ۲ دهه گذشته این نخستین‌بار بود که ذائقه‌ها و سلایق مختلف و متنوع ایرانی، در یک موضوع به اشتراک نظر حداکثری رسیدند. یکی از نمودهای این یکصدایی، حضور افراد و تیپ‌های مختلف مردمی در تجمعات و راهپیمایی‌ها، نماز جمعه و مراسم تشییع شهدای جنگ بود. در این مراسمات، تیپ‌های مختلف مردم حضور داشتند، حتی خانم‌هایی که حجاب اسلامی نداشتند؛ یعنی همان بخشی از جامعه که نتانیاهو برای شورش و اعتراض خیابانی علیه جمهوری اسلامی، روی آنها حساب کرده بود. این عده به خیابان آمدند اما نه علیه جمهوری اسلامی، بلکه علیه نتانیاهو و ترامپ و رژیم صهیونیستی و آمریکا. 
یکی دیگر از نمودهای همبستگی ملی و یکصدایی جامعه، اذعان و اعتراف برخی چهره‌های معروف جریان‌های سیاسی نسبت به اشتباه بودن انتقادات خود نسبت به سیاست‌‌های جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی و سیاست‌های منطقه‌ای بود. تعدادی از این کنشگران سیاسی در قالب مصاحبه‌ها و مطالبی در شبکه‌های اجتماعی با اذعان به اشتباه خود درباره حضور ایران در لبنان و سوریه و حمایت از مردم مظلوم غزه، تصریح کردند وقوع جنگ باعث شد آنها به دوراندیشی جمهوری اسلامی و درستی سیاست‌ها و اقدامات نظام در قبال جبهه مقاومت پی ‌ببرند. تعداد زیادی از این افراد هم با اشاره به رفتار فریبکارانه دولت آمریکا در قبال مذاکرات هسته‌ای، بیان کردند مبنای سیاست‌های جمهوری اسلامی در سیاست خارجی، یعنی بی‌اعتمادی مطلق نسبت به آمریکا و ساختار سیاسی نظام بین‌الملل کاملا درست بوده است و این آنها بودند که در این سال‌ها، درباره اعتماد به آمریکا و موثر و مفید بودن ساختار سیاسی و قوانین و قواعد بین‌المللی اشتباه فکر می‌کردند.
بنابراین همین واقعیت‌هاست که باعث شده بسیاری از صاحبنظران روابط بین‌الملل تاکید کنند جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران، برخلاف تصور و پیش‌بینی‌های نتانیاهو و ترامپ، باعث همبستگی مردم ایران و نزدیک‌تر شدن دیدگاه‌های آنها به سیاست‌های جمهوری اسلامی شده است.
* اعتراف فارن ‌پالیسی
جدیدترین شماره مجله آمریکایی فارن پالیسی هم به همین موضوع اشاره دارد. فارن پالیسی با انتشار مقاله‌ای، به صورت مفصل، واقعیت‌ها و پیامدهای اجتماعی حمله رژیم صهیونیستی به  ایران را تشریح کرده است.  این مجله سرشناس آمریکایی اعتراف کرده این جنگ باعث شد جوانان و نسل‌های جدید در ایران، نه‌تنها با دیدگاه‌ها و سیاست‌های جمهوری اسلامی در سیاست خارجی هم‌نظر شوند، بلکه این جوانان اکنون خواستار تقویت و تحکیم این سیاست‌ها هستند.
به گزارش خبرگزاری‌ها، فارن ‌پالیسی نوشته است: مهم‌ترین و ماندگارترین اثر جنگ ۱۲ روزه، تغییر دیدگاه جوانانی است که بعد از انقلاب و در دنیای اینترنت و اثرگذاری رسانه‌های غربی به دنیا آمدند و در این سال‌ها از ایدئولوژی جمهوری اسلامی فاصله گرفتند اما حالا همان‌ها نسبت به غرب تجدیدنظر کرده‌، به گفتمان مقاومت نظام ایمان آورده‌اند و می‌گویند: «باید برنامه موشکی، نیروهای منطقه‌ای و گفتمان مقاومت را قوی‌تر کرد تا ایران مستقل و مقتدر باقی بماند». نویسنده فارن پالیسی می‌افزاید: «چنین چیزی یک میراث بزرگ برای آینده ایران است و اگر این تغییر ادامه یابد، سیاست داخلی و منطقه‌ای ایران را برای چند دهه آینده شکل خواهد داد».
در ادامه این گزارش آمده است: «تنها اثر واقعی حملات، تقویت روایت آیت‌الله خامنه‌ای بود؛ اسرائیل به جای نابودی نظام، آن را تقویت کرد. سالیان سال، حتی با وجود اینکه آیت‌الله خامنه‌ای هشدار می‌داد نمی‌توان به غرب اعتماد کرد، بخش زیادی از جامعه همچنان در انتخابات به نامزدهایی رأی می‌دادند که وعده تعامل با غرب را مطرح می‌کردند اما حملات اسرائیل به ایران در میانه مذاکرات با آمریکا، حالا در بین همان افرادی که قبلاً از گفت‌وگو حمایت می‌کردند، این دیدگاه رو به رشد را شکل داده که مذاکرات غرب یک بازی فریبکارانه است، زیرا برای آنها اصلاً مهم نیست ایران چگونه تعامل می‌کند و در هر حال به دنبال اذیت و آزار ایران هستند». 
نویسنده این مجله آمریکایی در ادامه نوشت: «حملات به ایران قطعا آسیب‌هایی به دنبال داشته‌ اما تنها کار واقعی که از این حملات برآمده، تقویت روایت آیت‌الله خامنه‌ای است. نظام سالم ماند، رهبری پابرجا ماند، خیابان‌ها به صحنه اعتراض بدل نشد، ایران تکه‌تکه نشد و در سطح بین‌المللی هم، ایران دیگر نه به عنوان یک متجاوز، بلکه به عنوان کشوری در محاصره دیده شد که بار دیگر توانسته در برابر مداخله خارجی مقاومت کند. ادبیات بین‌المللی درباره ایران هم نکته قلم‌افتاده‌ای را نشان داد؛ اینکه این نظام چقدر منعطف است و چگونه در برابر چالش‌ها از خود پذیرش نشان می‌دهد. اینکه چگونه یاد می‌گیرد، چگونه سازگاری می‌یابد و چگونه شوک‌های دریافتی را در روایت ماندگاری و مقاومت خود جا می‌دهد. حملات اسرائیل این سیستم را نابود نکرد، تقویتش کرد». 
در ادامه این مقاله به پذیرش سیاست‌‌های منطقه‌ای ایران، بویژه درباره جبهه مقاومت نزد اقشار منتقد این سیاست‌ها اشاره شده است.‌ فارن پالیسی در این‌باره نوشته است: «با حمله به ایران، گفتمان مقاومت جمهوری اسلامی نه با ایدئولوژی، بلکه توسط رویدادها و واقعیت‌ها مورد تأیید قرار گرفت. این لحظه به زمانی برای تحکیم روایت مقاومت در ایران تبدیل شده است، زیرا اگر دشمنی که می‌خواهد بر ایران مسلط شود، از همه طرف کشور را احاطه کرده باشد، مقاومت، موشک‌ها و پهپادهای تولید داخل، تنها امید ایران برای بقاست و تنها نهادهایی هم که قادر به انجام این مقاومت دفاعی هستند، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایرانند. چنین چیزی، یک میراث مهم برای آینده ایران است. آینده در چارچوب حملات ژوئن تعیین خواهد شد؛ جایی که دکترین مقاومت نه با ایدئولوژی، بلکه توسط رویدادها و وقایع مورد تأیید قرار گرفت».
نویسنده فارن پالیسی در تکمیل این بخش از مقاله خود نوشته: «حالا مقاومت دیگر در انحصار جمهوری اسلامی و وفاداران به آن نیست؛ اکنون فریادی برای دفاع از میهن است که از مرزهای اجتماعی و سیاسی فراتر رفته است. قدرت این روایت آنجاست که دارد توسط افرادی تکرار می‌شود که در گذشته به آن بدبین بودند ولی حالا با رویدادهای میدانی به مشروعیت آن پی برده‌اند. مهم‌ترین تغییری که این جنگ رقم زد، تغییر یک نسل بود. این حملات همچنین نگاه ایرانیان به خود را تغییر داد. شاید مهم‌ترین تغییر، تغییر نسلی باشد. نسلی که با اینترنت، رسانه‌های غربی و دیدگاه‌های متمایل به غرب بزرگ شده بود، حالا مشروعیت نظم جهانی را که با اعتقاد به آن بزرگ شده بود، زیر سوال می‌برد. شعارهایی که قبلا در ایران به عنوان پروپاگاندا رد می‌شد، حالا دارد به عنوان واقع‌گرایی تفسیر می‌شود. اگر این تغییر ادامه یابد، سیاست داخلی و منطقه‌ای ایران را برای چند دهه آینده شکل خواهد داد. این تغییر ممکن است بیش از هر موفقیت یا شکست تاکتیکی در جنگ، ماندگارترین اثر را به دنبال داشته باشد. سالیان سال بود که ایرانی‌ها سوال می‌کردند اصلا چرا کشورشان به برنامه موشکی، نیروهای منطقه‌ای یا دکترین مقاومت نظامی نیاز دارد اما حالا سوال آنها این است: چگونه می‌توان همه این دفاع‌ها را قوی‌تر کرد تا ایران مستقل و مقتدر باقی بماند؟»

ارسال نظر
پربیننده