14/مرداد/1404
|
23:44
۲۲:۲۷
۱۴۰۴/۰۵/۱۴
گفت‌وگو با کارگردان انیمیشن «فرمانروای آب» و پیش‌بینی نبرد ایران با دشمنان صهیونیست

روایت ایرانی از نبرد آخرالزمان

میلاد جلیل‌زاده: این روزها صحبت از انیمیشن ایرانی «فرمانروای آب» زیاد به میان می‌آید؛ فیلمی که حدود ۱۰ سال پس از کلید خوردن پروژه‌اش حالا به‌تازگی روی پرده رفته و با وجود اینکه تکنیک‌های به کار گرفته شده در آن نسبتاً قدیمی شده‌اند، توانسته توجهات را به روایت خودش جلب کند. ماجرا از این قرار است که اشارات این انیمیشن به شکل درگیری ایران با دشمنانش بسیار به آنچه طی نبرد اخیر با رژیم صهیونیستی شاهدش بودیم شبیه است و حالا پیش‌بینی‌هایی که در این فیلم شده بود، بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد. «فرمانروای آب» به نوعی رکورددار متوقف شدن یک فیلم ایرانی پشت صف اکران است و این قضیه مشخصاً به همراهی نکردن بعضی مسؤولان فرهنگی و ایجاد یک‌سری دست‌اندازها برمی‌گردد‌. نکات برجسته و قابل توجه در این انیمیشن صرفاً پیش‌بینی نوع درگیری ایران و رژیم صهیونیستی نیست، بلکه نگاه تمدنی آن به نبردی که درونش هستیم هم بسیار اهمیت دارد. انیمیشن سینمایی «فرمانروای آب» در دل سامرا اتفاق می‌افتد؛ جایی که پیرمرد نشسته در سرداب، از حس حضور آن مرد هزار ساله تعریف می‌کند. به عبارتی «فرمانروای آب»، روایتی است از تمدن نوین اسلامی و اقتداری که از لطف مهر او سرچشمه گرفته است. این انیمیشن 90 دقیقه‌ای به نویسندگی و کارگردانی مجید اسماعیلی و تهیه‌کنندگی مجتبی امینی و حسین سلطانی در استودیو آوین رسانه تولید شده و هم‌اکنون در سینماهای مختلف کشور در حال نمایش است. با اسماعیلی، کارگردان فرمانروای آب، درباره پیش‌بینی‌اش از جنگ، نوع روایت داستان، واکنش رسانه‌های معاند بیگانه به فیلم او، مسائل تمدنی مطرح شده در فیلم و چند نکته دیگر گفت‌وگویی کردیم که در ادامه می‌خوانید.
* شما سال 92 در فیلم «فرمانروای آب» نبردی را پیش‌بینی کردید که در سال 1404 اتفاق افتاد. خیلی از بخش‌های فیلم با واقعیات جنگ تحمیلی 12 روزه ایران و اسرائیل مطابق است و می‌شود گفت این یک پیش‌بینی درست بوده که به واقعیت پیوسته است؛ چطور شد در آن دوره زمانی به ایده ساخت چنین فیلمی رسیدید؟
جریان ساخت فیلم «فرمانروای آب» برمی‌گردد به سال‌ ۱۳۸۶. ما یک جریان فیلمسازی را در حوزه انیمیشن و با فرم انیمیشن انتخاب کردیم که فضای آن بیشتر به بیان موضوعات راهبردی کشور مربوط بود. به طور طبیعی در چنین فضایی، برای همه کسانی که در حوزه موضوعات جاری بین ایران و دشمنانش به بررسی مسائل می‌پردازند، این مساله کاملاً واضح و روشن بود. یعنی همه مطمئن بودند که این اتفاق می‌افتد، نه اینکه مجموعه ما باشد که اطلاع داشت یا پیش‌بینی می‌کرد. همه کسانی که درس علوم سیاسی را خوانده‌اند و با مراودات دنیا آشنایی دارند، مطمئن بودند که یک جنگی بین ایران و اسرائیل و آمریکا اتفاق می‌افتد. بارها این حرف را من از آدم‌های مختلف شنیدم که می‌گفتند چنین قضیه‌ای دیر و زود داره ولی سوخت و سوز ندارد. به همین خاطر، اینکه ما در این فیلم به موضوع جنگ ایران و اسرائیل پرداختیم چیز دور از انتظاری برای بسیاری از آدم‌های مرتبط با فضا و کسانی که در این کشور زندگی می‌کنند نبود.
* با توجه به اینکه 12 سال پیش این اطلاعاتی را که امروز ما درباره نبرد پهپادی و موشکی داریم نداشتیم، شما چگونه توانستید آنقدر دقیق نبردها را بازسازی کنید؟
وقتی شما در دنیای فیلم و انیمیشن دارید زندگی می‌کنید، یکی از چیزهایی که به طور معمول با آن سر و کار پیدا می‌کنید نگاه به آینده است. بسیاری از فیلمسازهای دنیا اتفاقاتی را که در فیلم‌های‌شان بیان کرده‌اند، در واقع نگاه به آینده و اتفاقاتی است که تخیل آدم‌ها می‌تواند به آنها برسد ولی درباره بحث نبرد پهپادی و موشکی واقعیت این است که هیچ اطلاعات دقیقی درباره موشک‌هایی که کشورمان دارد یا پهپادهایی که ساختیم نداشتیم و نداریم. هر چه در این اثر به کار بردیم، برآمده از اطلاعاتی است که در رسانه‌ها وجود داشته و ما آنها را استفاده کردیم. لازم است بگویم حتی گاهی ما برای الگوبرداری از ادوات و تجهیزاتی که در نمایشگاه‌ها وجود داشتند، مشکل پیدا کردیم چون دیر به آن نمایشگاه می‌رسیدیم و بسیار دچار مشکل می‌شدیم. به همین خاطر صرفاً اینکه ما دقیق به نبرد بین ایران اسرائیل پرداختیم، این جزو ظرفیت‌ها و قابلیت‌های سینما و انیمیشن است که در کار ما بخشی از آن دیده شد. امیدوارم دوستان و جوان‌هایی که در این حوزه فعالیت می‌کنند از این ظرفیت استفاده کنند. دنیای امروز دنیایی است که شیفته و مشتاق و تشنه این نوع روایت‌هاست؛ روایت‌هایی که خیلی جدی به آینده‌اش ربط پیدا می‌کند. بعضی اتفاقات می‌توانند بیایند و از کنار ما به راحتی عبور بکنند ولی بعضی اتفاقات با سرنوشت ما و با زیست ما سر و کار دارند. به همین خاطر هر آنچه به آینده یک کشور و یک ملت ربط داشته باشد، برای مردم جذابیت دارد.
* داستان اصلی این فیلم حول محور رابطه یک پدر و پسر روایت می‌شود که رابطه مرید و مرادی با هم دارند؛ چه شد این زاویه دید را برای روایت داستان‌ خود انتخاب کردید؟
به نکته خیلی دقیقی اشاره کردید درباره اینکه داستان فیلم، داستان یک پدر و پسر است. این پدر و پسر با یک دلخوری در ابتدای فیلم معرفی می‌شوند؛ یک دلخوری که پدر از پسرش دارد و به خاطر داشتن چند ویژگی منفی از او جدا می‌شود و این فرزند در همه طول فیلم تلاش می‌کند این ایرادهایی را که پدر از او سراغ داشته برطرف کند. ما رویای این پسر را رویایی می‌بینیم که به آن خواست پدر ارتباط دارد و در پایان فیلم ما تحقق و به وجود آمدن تحولی را که این پسر در خودش ایجاد کرده و توانسته رضایت پدرش را به دست بیاورد، می‌بینیم. من دوست داشتم در این کار موضوع رابطه پدر و پسر تعمیم پیدا کند به رابطه امام و مردمش، ملتش و امتش و در واقع با توجه به آن روایتی که پیامبر و امیرالمؤمنین علیهم‌السلام را پدران امت می‌خواند، من تلاش کردم این رابطه پدری امام و پیامبر بر مردم را در رابطه کودک و فرزند فیلم نمادینه کنم و در واقع انتظاراتی را که امام از مردمش و از ملتش دارد، در قالب انتظاراتی که یک پدر از پسرش دارد تعریف کنم. در نهایت هم پسر برای اینکه به آن تقبل و به آن نقطه رستگاری لازم برسد، باید آن موارد را رعایت بکند. در واقع اگر که می‌خواهد این دیدار بین پدر و پسر دوباره اتفاق بیفتد و اگر که قرار است این رونمایی اتفاق بیفتد، باید آن ویژگی‌های بد در جامعه از بین برود؛ ویژگی‌هایی که من در این فیلم خیلی با تأکید در جاهای مختلف به آنها اشاره کرده‌ام. تصورم این است با این اتفاق این فیلم می‌تواند در عین سرگرم‌کنندگی، یک فیلم سیاسی یا یک فیلم معنوی محسوب شود و ضمناً یک فیلم به‌شدت تربیتی هم باشد.
* «فرمانروای آب» بر اتحاد و همبستگی مسلمانان تاکید دارد و نشان می‌دهد که چگونه دشمنان از تفرقه در جامعه برای پیشبرد اهداف خود و از بین بردن ما استفاده می‌کنند. فکر می‌کنم با توجه به وقایعی که امروز در سوریه می‌بینیم، هنوز هم اتحاد کلیدی‌ترین المان موفقیت در جوامع مختلف چه به صورت ملی و چه در جهان اسلام باشد؛ موردی که در پیام اخیر مقام معظم رهبری خطاب به مردم و مسؤولان نیز بر آن تاکید شده است. نظر شما در این مورد چیست؟
این بحث اتحاد و همبستگی مسلمانان چیزی است که در فیلم قبلی هم که ما به اسم «داستان سامرا» کار کردیم وجود داشت. تأکید ما بر این بود آنچه را باعث تفرقه و جدایی بین مردم و مسلمانان در منطقه ‌ما شده شناسایی و تلاش کنیم نوعی از همراهی و همسویی و در واقع انسجام در عین حفظ اعتقادات و آرای هر کسی را پیشنهاد بدهیم. مهم‌ترین چیزی که در این فیلم مورد حمله دشمن قرار می‌گیرد، انسجام است. تلاش دشمن برای ایجاد تفرقه و اختلاف بین شیعه و سنی در میان مسلمان‌های کشورهای مختلف منطقه، چیزی است که این فیلم سعی می‌کند آن را نشان بدهد. فیلم می‌خواهد نقش تفرقه‌انگیزی دشمنان را که در لایه‌های مختلفی طراحی شده نشان دهد؛ دشمن رسانه‌ای، دشمنان بومی و در نهایت هم دشمن فرامنطقه‌ای. این ویژگی یعنی تفرقه‌افکنی و جدایی‌افکنی مورد توجه این فیلم بوده و تمام تلاش‌مان بر این بوده که این اتحاد و همبستگی بین مسلمانان را توصیه کنیم و عامل این جدایی را یک عامل خارجی تعریف کنیم. در این فیلم صحنه نمادینی وجود دارد که در آن آدم‌هایی که ایستاده‌اند و دارند با هم نماز می‌خوانند، برخی‌ شیعه و برخی اهل سنت هستند ولی در عین حال به سمت یک قبله عبادت می‌کنند.
* فرمانروای آب مدت‌هاست در صف اکران قرار دارد و احتمالا تاکنون افراد زیادی این فیلم را دیده باشند. واکنش مخاطبان به این اثر چگونه بوده؟ آیا مورد خاصی به خاطر دارید که بازگویی‌اش جالب باشد؟
به هر حال ما در صفی طولانی برای اکران قرار گرفتیم. در طول این سال‌ها بارها این فیلم در فضاهای خصوصی و محدود اکران شده است. در جشنواره کودک سال‌ها پیش به نمایش درآمد.
طی همین مدت ‌زمان نظر مخاطب کودک را توانستیم دریافت کنیم. برای بسیاری از مدیران سینمایی کشور فیلم نمایش داده شد، نظرات‌شان شگفت‌انگیز بود که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد. مردم عادی و معمولی هم این فیلم را دیدند و نظرات‌شان را دریافت کردیم. چیزی را که از جمع‌بندی این مخاطب‌های متنوع، یعنی مدیران، مردم و کودکان به دست آمد برای‌تان بازگو می‌کنم. می‌توانم بگویم آدم‌های معمولی وقتی با این فیلم برخورد می‌کنند، تقریباً کسی را که از سالن سینما یا از محل اکران با نارضایتی خارج شود نداشتیم و همه با حس داخل این فیلم و با فضایی از اقتدار، از غرور و هویت‌بخشی که در کار وجود دارد، حال‌شان خوب می‌شود. اینها باعث شده کسانی که در معرض این فیلم قرار می‌گیرند، به طور معمول هیچ‌کدام خاطره بدی با خود بیرون از سالن نبرد. نخستین نمایش ما در جشنواره فجر ۱۳۹۵ بود که مردم وقتی از سالن داشتند خارج می‌شدند، جمعیت زیادی که برای دیدن این فیلم آمده بودند، آن موقع هم بحث فنی فیلم برای‌شان خیلی جذابیت داشت و هم محتوای به‌شدت افتخاربرانگیزش و اینکه ایران از لحاظ توان دفاعی در وضعیتی قرار گرفته که می‌تواند از خودش به نحو احسن دفاع بکند و حرفی برای زدن داشته باشد. ولی نکته‌ای که جالب است به برخورد مسؤولان با فیلم برمی‌گردد. برخی مدیران ما واکنش‌شان نسبت به این کار اصلاً مناسب نبود. بعضی مدیران این فیلم را به هر علتی نپسندیدند و نپسندیدن‌شان را اعمال هم کردند و همین باعث این تأخیر طولانی‌مدت در رسیدن فیلم به مرحله اکران شد ولی خب بخشی از مدیران سینما هم فیلم را دیدند که دوستش داشتند. مثلاً یادم است یکی از مدیران خوب، وقتی این فیلم را دید گفت این فیلم برای الان نیست، این برای 10 سال آینده است. الان برای این فیلم درک لازمی وجود ندارد. مخاطب کودک ولی برخوردش اساساً متفاوت بود. اگر به انیمیشن نگوییم یک ژانر، فرم انیمیشن جذابیت بصری ویژه‌ای برای کودکان دارد و این فرم به طور معمول متعلق به کودک است. به همین خاطر وقتی بیننده کودک با این فرم مواجهه پیدا می‌کند با اینکه مفاهیم سختش را درک نمی‌کند ولی به خاطر وجود صحنه‌های جذاب و اکشن‌های متعددی که در داخل فیلم قرار دارد با فیلم ارتباط برقرار می‌کند. در بعضی جلساتی که من با حضور همین بچه‌ها داشتم، برخی‌ از آنها حتی به ظرایفی که داخل فیلم قرار گرفته بیشتر از بزرگ‌ترها اشراف پیدا کرده بودند و نکته‌بینی و دقت نظرشان باعث شگفتی آدم بزرگ‌های جلسه هم می‌شد. به همین خاطر فکر می‌کنم مخاطب اصلی و محوری این کار آدم‌های بالاتر از ابتدایی مقطع دوم، یعنی 9- 8 سال به بعد هستند و آنها کاملاً می‌توانند با فیلم ارتباط برقرار کنند و البته شاید بعضی‌ها به بخشی از تکنیک‌هایی که در سال‌های پیش متداول و قابل قبول بوده و الان اندکی کهنه به نظر برسد ایراد وارد کنند ولی در 7، 8 یا 10 دقیقه اول فیلم این اتفاق برطرف می‌شود و بیننده به‌راحتی با این فضای فیلم اخت می‌شود و تا انتها می‌رود.
* مهم‌ترین دغدغه امروز آقای مجید اسماعیلی به عنوان یک هنرمند و یک معلم چیست؟ آیا دوباره سراغ مدیوم سینما برای صحبت با مخاطبان‌تان برای بازگویی این دغدغه می‌روید؟
مهم‌ترین دغدغه‌ای که برای من به عنوان کسی که از بیش از ۳۰ سال پیش کسوت معلمی را چه در مدارس و چه در دانشگاه‌ها انتخاب کردم وجود داشته، انتقال اجزای تمدن ایران به مردمان‌مان بوده. به نظر می‌آید رسالت فیلمسازان جدید انتقال دانش و آگاهی لازم به ارکان و اجزای تمدن ایران است و انتقالش از مسیر پرمخاطب و فراوان و مشتاق سینماست. به نظرم ما در این بخش به‌شدت دچار فقر هستیم و فیلم‌هایی که بتوانند معرف تمدن اسلامی و تمدن ایرانی باشند به اندازه‌ای که بتوانند تغذیه نسل جدید را به عهده بگیرند، وجود ندارد. بنده بی‌تردید در صورتی که امکان لازم برای این کار فراهم باشد، حتماً باز هم از این مدیوم برای بیان موضوعات فرهنگ و هنر و تمدن ایران استفاده خواهم کرد.
* رسانه‌های بیگانه به اکران فیلم شما واکنش نشان دادند. نظرتان درباره این واکنش‌ها چیست؟ آیا می‌توانند مردم را از دیدن فیلم‌تان منصرف کنند یا تاثیرگذاری آن را از بین ببرند؟
به نظر من کاملا طبیعی است که وقتی فیلمی با این ویژگی‌ها، یعنی تلفیق نگاه سیاسی و دینی و با نگاه امیدآفرینی و بیان هویت یک کشور می‌خواهد کاری انجام بدهد، رسانه‌های بیگانه نسبت به آن واکنش منفی داشته باشند و البته متأسفانه در بین برخی مدیران هم این اظهار نظرها واکنش‌هایی را در پی داشته است. در کنار انبوه مدیران دلسوز و محترمی که تمام تلاش‌شان را دارند برای اکران این کار صرف می‌کنند، بعضی مدیران بر این حرف رسانه‌ها صحه می‌گذارند و می‌گویند یک فیلمی که بیش از ۱۰ سال پیش تولید شده را چرا باید جمهوری اسلامی اکنون اکران کند؟ من باید تأکید کنم این فیلم هیچگاه اکران نشده و ما هیچ وقت اکران سینمایی این کار را نتوانستیم انجام بدهیم. به همت دوستان ما در پخش بهمن سبز و دوستان عزیز عمار این اتفاق محقق شده و هرگز تا حالا این اتفاق نیفتاده بود. تصورم این است برخلاف انتظاری که خبرگزاری‌ها و رسانه‌های بیگانه دارند و فکر می‌کنند با این اظهار نظرها می‌توانند مانع دیدن این فیلم شوند، اتفاقاً مردم ما نسبت به این آثار تمدنی، بازخورد خوبی از خود نشان بدهند و شاید اگر اطلاع‌رسانی کافی و فراخوان لازم و احضار متناسبی از مخاطب اتفاق بیفتد، این فیلم به یکی از پرفروش‌ترین آثار انیمیشنی کشور بدل شود. بنده به عنوان عضو کوچکی از عوامل تولید این فیلم، امیدوار هستم مخاطب عام که مردم معمولی و عزیز این کشور هستند، به این فیلم اقبال خوبی نشان بدهند و اتفاقاً این رسانه‌ها پیام‌های‌شان به جریان عکس آن تبدیل بشود.
* اگر قرار باشد درباره جنگ ۱۲ روزه بعدها قصه‌ای در قالب انیمیشن روایت شود، به نظر شما از کدام بخش این اتفاقات می‌شود بهترین قصه‌ها را گفت؟
جنگ ۱۲ روزه قسمت کوچکی از یک جنگ بسیار بزرگ است. آن جنگ لزوماً جنگ سخت نیست و جنگ نرم است. در آن جنگ نرم قرار است ماهیت یک کشور و یک تمدن زیر سوال برود و در مصاف بین ارکان و اجزای این تمدن برود. در این جنگ طرفی می‌تواند غالب باشد که بتواند روایت دقیق‌تر و عمیق‌تر و پسندیده‌تری را در اختیار مردمش قرار بدهد. به نظر می‌رسد اکنون وقت این است که ما رودربایستی را نسبت به اعتقادات خودمان کنار بگذاریم و آن چیزی را که در اعتقادات مردمان ایران‌‌زمین وجود دارد بیان کنیم. اعتقادات این مردم نسبت به دنیا، نسبت به جهان بعد از این دنیا، نسبت به آرزوهایی که منتظر آن هستند و... اینها باید بیان شود و تصور می‌کنم مردم ما تشنه شنیدن همین اتفاقات و همین اعتقادات هستند که متأسفانه در این سال‌ها خیلی کم به رشته تصویر درآمده. تأکید می‌کنم در دنیای امروز هر چیزی که به زبان و بیان جذاب و عمیق رسانه سینما و تصویر دراماتیزه شده درنیاید، از سپهر ادراک و فهم و دانایی مردم خارج می‌شود. من تصور می‌کنم هم بنده و هم فیلمسازانی که تعهد دارند و در دل‌شان احساس می‌کنند در این جنگ طولانی که ما با دشمن‌مان داریم باید شرکت بکنند، باید به اجزای این مواجهه تمدنی بیشتر بپردازند و غلبه و تفوق تمدن پاک و زیبای ایران را نشان بدهند. 
تمدنی که دارد با ما می‌جنگد؛ تمدنی است که از ریختن خون بچه‌ها و آدم‌های بی‌گناه، هدف قرار دادن بیمارستان و آمبولانس و فضاهای کاملاً غیرنظامی هم ابا نمی‌کند. اینکه اساساً گرفتن جان آدم‌ها برای یک قوم و دسته و گروه خبیث این‌قدر راحت باشد، اینکه از بین بردن آدم‌ها و جان گرفتن اینقدر ساده باشد این جزو شاخصه‌های آن تمدن است. برعکس در تمدن اسلامی - ایرانی ما جان آدم‌ها اهمیت دارد و به همین خاطر است که آداب و رسومی که پیامبر ما برای جنگ‌ها بیان می‌کردند، آنقدر انسانی، اخلاقی و با مروت است که هر کسی به آن توجه کند لذت می‌برد. بنابراین لازم است که ما بگوییم کی هستیم؛ بودنی‌های خودمان را باید بیان بکنیم. باید واقعیت بیگانگانی را که روبه‌روی ما ایستاده‌ و خون مردمان ما، همچنین خون دانشمندان و مدافعان ما را ریخته‌اند، بیان کنیم. البته این را هم اضافه کنم که من بعد از پایان نگارش فرمانروای آب، نگارش بخش دوم آن را هم شروع کردم و فکر می‌کنم از نگارش آن بیش از ۵ سال می‌گذرد که آن داستان باز هم در ادامه همین داستان فرمانروای آب و ادامه یک مواجهه پیچیده است. اتفاقاً در آن داستان تمرکز بیشتری به موضوعات امروز ما وجود داشت. متأسفانه جریان ساخت این گونه آثار با دست‌اندازهای فراوانی روبه‌رو شده که امیدواریم با درایت مدیران فرهنگی و با حمایت مردم فرهنگ‌دوست‌مان این دست‌اندازها برطرف شود و جریان و استمرار ساخت فیلم‌هایی مانند «فرمانروای آب» تحکیم شود.

ارسال نظر
پربیننده