26/شهريور/1404
|
18:46

دست و پا زدن قاتلان مردم لبنان برای خلع سلاح حزب‌الله/ روایت شاهدان از جنایات صبرا و شتیلا

کسانی که امروز در لبنان برای خلع سلاح حزب‌الله و تقدیم این کشور به صهیونیست‌ها دست و پا می‌زنند باقی مانده‌های همان فالانژهای جنایتکاری هستند که برای خدمت به رژیم اشغالگر حتی از کشتار شهروندان لبنانی هم ابایی ندارند و فاجعه صبرا و شتیلا را رقم زدند.

دست و پا زدن قاتلان مردم لبنان برای خلع سلاح حزب‌الله/ روایت شاهدان از جنایات صبرا و شتیلا

امروز چهارشنبه 17 سپتامبر برابر با 26 شهریور، مصادف با چهل و سومین سالگرد جنایت کشتار در اردوگاه‌های صبرا و شتیلا برای آوارگان فلسطینی در لبنان است که منجر به قتل عام هزاران نفر شد.

این قتل عام فجیع در جریان تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 1982 رخ داد و به مدت دو روز از 16 تا 18 سپتامبر ادامه داشت. اکثر ساکنان این اردوگاه‌ها، خانواده‌های آوارگان فلسطینی بودند که در جریان حوادث روز نکبت در سال 1948 آواره شده و به لبنان گریختند.

فالانژها؛ مزدوران معروف صهیونیست‌ها در لبنان

مهمترین هدف رژیم اشغالگر در تجاوز به لبنان در سال 1982 ،علاوه بر طمع‌ورزی برای اشغال این کشور، نابودی سازمان آزادی بخش فلسطین مستقر در لبنان بود. اما نکته قابل توجه اینجاست که گروهی از مزدوران در داخل خود لبنان به اشغالگران صهیونیست برای رسیدن به اهدافشان خدمت می‌کردند.

«بشیر الجمیل» رهبر حزب فالانژها که باقیمانده‌های آن امروز تحت عنوان حزب الکتائب و القوات‌اللبنانیه (حزب نیروهای لبنانی) در این کشور فعالیت می‌کنند، در تاریخ 14 سپتامبر 1982 در میان اوضاع آشفته لبنان و جنگ داخلی این کشور در پی فتنه افروزی‌های مزدوران اسرائیل، ترور شد.

بشیر الجمیل بعد از در دست گرفتن قدرت در آن زمان به‌عنوان رئیس جمهور لبنان و رهبر حزب فالانژها که در واقع جاسوس رژیم صهیونیستی بود، ضمن کمک نظامی و میدانی به اسرائیل برای اشغال لبنان، حتی قول امضای قرارداد صلح با اسرائیل را نیز داده بود. بشیر الجمیل از روزهای اول قدرت گرفتن در صحنه داخلی لبنان، در پی ایجاد روابط قوی با اسرائیلی‌ها بود و همیشه سعی می‌کرد در عملیات‌های خود نظر اسرائیلی‌ها را جویا شود و مطابق آن عمل کند.

بر اساس اطلاعات موجود، روابط حزب فالانژها و اسرائیل از سال 1975 و بعد از جنگ داخلی لبنان آغاز شد؛ جایی که فالانژیست‌ها برای سرکوب آوارگان فلسطینی و نابودی گروه‌های مقاومت موجود در لبنان، از اسرائیل درخواست کمک کردند که با پاسخ مثبت تل‌آویو این همکاری‌ها در زمینه نظامی آغاز شد.

«مناخیم نیفوت» یکی از مقامات ارشد اسبق موساد که در زمان جنگ در لبنان حضور داشت، طی یادداشتی که برای فرماندهان ارتش و سرویس جاسوسی اسرائیل فرستاده بود، اعلام کرد: فعالیت‌های سیاسی در داخل لبنان با ادامه حضور ارتش اسرائیل گره خورده است و به‌ویژه فالانژها همکاری خوبی با اسرائیل دارند و تا زمانی که سوری‌ها و فلسطینی‌ها از لبنان عقب‌نشینی نکنند، این وضعیت می‌تواند ادامه یابد.

الجمیل قبل از ترور شدن با «آریل شارون» نخست‌وزیر و وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی دیدار و او را تشویق کرده بود که فلسطینیان را از بیروت و اردوگاه‌های اطراف آن اخراج کند.

جزئیات جنایت فجیع فالانژها در صبرا و شتیلا

یک روز بعد از ترور بشیر الجمیل، ساعت 6 صبح روز 15 سپتامبر 1982 بود که ساکنان اردوگاه‌های صبرا و شتیلا واقع در حوالی بیروت صدای خودروهای رژیم صهیونیستی را شنیدند که به سمت منطقه ورزشی مجاور این اردوگاه حرکت می‌کرد. آنها به سرعت متوجه شدند که نیروهای اشغالگر آنها را محاصره کرده و خطر بزرگی آنها را تهدید می‌کند. ظهر همان روز توپخانه های رژیم صهیونیستی، ورودی جنوبی اردوگاه را گلوله‌باران کردند.

عصر روز 16 سپتامبر و در حالی که خانواده‌های فلسطینی و لبنانی و سوری مستقر در این اردوگاه‌ها هیچ راه فراری از محاصره اسرائیل نداشتند، خود را در بیمارستان‌ها و اتاق‌های مخفی و اماکن غیر قابل استفاده پنهان کردند؛ آن هم در شرایطی که اردوگاه کاملا خالی از مبارزان و سلاح بود. اغلب این افراد زن و کودک و سالخورده بودند که ابتدا مورد تجاوز و وحمله وحشیانه شبه نظامیان وابسته به حزب فالانژها قرار گرفتند.

کشتاری که صهیونیست‌ها به همراه مزدوران فالانژ در اردوگاه صبرا و شتیلا به راه انداختند به مدت 43 ساعت طول کشید و طی آن 3500 نفر قتل عام شدند که اغلب فلسطینی و تعدادی هم از شهروندان لبنانی بودند. برخی نیز قربانیان این جنایت را بالغ بر 6 هزار تن می‌دانند. این کشتار تا صبح روز 18 سپتامبر ادامه داشت و مقاومت زنان و نوجوانانی که در اردوگاه بودند، نتوانست در برابر وحشی‌گری صهیونیست‌ها و جاسوسانشان کاری از پیش ببرد.

نظامیان رژیم اشغالگر ماموریت محاصره اردوگاه صبرا و شتیلا را بر عهده داشتند و به شبه نظامیان حزب فالانژ خبر دادند که مبارزان مسلح فلسطینی اردوگاه‌ها را ترک کرده‌اند. شاهدان عینی این جنایت صحنه‌های وحشتناکی از وحشی‌گری مزدوران رژیم اشغالگر علیه ساکنان اردوگاه توصیف می‌کنند.

بر اساس این روایات عینی، فالانژها بعضاً قبل از کشتن قربانیان آنان را شکنجه می دادند، چشم‌هایشان را درمی آوردند، زنده زنده پوستشان را می کندند، شکم ها را می دریدند، به زنان و دختران گاه بیش از 6 بار تجاوز می‌کردند و در آخر به ضرب گلوله آنها را از پا درمی آوردند.بچه‌ها را از وسط دو شقه می کردند و مغزشان را به دیوار می کوبیدند. در حمله به بیمارستان عکا تمام بیماران را بر روی تخت کشتند. دست بعضی را به ماشین می بستند و در خیابان ها می کشیدند، دست های فراوانی برای بیرون آوردن دستبند و انگشتر قطع شد.

روایت شاهدان عینی از جنایت فالانژها علیه آوارگان فلسطینی و شهروندان لبنانی

در این زمینه، محمد سعید عبدالهادی، شهروند فلسطینی در بیروت و یکی از شاهدان عینی این جنایت خونین صهیونیست‌ها و فالانژها، در گفتگو با خبرنگار العربی الجدید اظهار داشت: من بعد از آوارگی خانواده‌ام در سال 1948 در جریان فاجعه نکبت در لبنان به دنیا آمدم. خانواده من بعد از خروج از فلسطین ابتدا به جنوب لبنان پناه بردند و سپس به بعلبک در شمال این کشور نقل مکان کردند و به مرور در چادرهایی که آژانس آنروا برای فلسطینی‌ها در اردوگاه نهر البارد در شمال لبنان فراهم کرده بود، مستقر شدند.

وی افزود: تا سه سالگیِ من، ما در اردوگاه نهر البارد بودیم و سپس پدرم برای کار به بیروت رفت و بعد از مدت کوتاهی همه ما به اینجا نقل مکان کردیم و به اردوگاه شتیلا رفتیم و زندگی ما در این اردوگاه ادامه داشت. جنایت دشمن در اردوگاه‌های صبرا و شتیلا زمانی اتفاق افتاد که من 40 ساله بودم.

این شهروند فلسطینی ساکن بیروت درباره فاجعه کشتار صبرا و شتیلا گفت: در آن روز حملات از سمت شهرک ورزشی بیروت با منور و بمب‌های فسفری شروع شد و سپس نیروهای مسلح و نقابدار به سرعت از سمت سفارت کویت وارد اردوگاه شدند و وحشت در سراسر اردوگاه گسترش یافت و همه فرار می‌کردند. افراد مسلح به خانه‌ها حمله کردند و قتل عام‌های وحشتناکی رقم زدند، صحنه‌هایی که ما می‌دیدیم غیر قابل توصیف بود؛ اجسادی با سر و دست و پاهای بریده و تصاویری که بدن انسان را به لرزه در می‌آورد.

محمد سعید عبدالهادی ادامه داد: چهار نفر از برادرزاده‌هایم بعد از اصابت گلوله به نزدیکی در، جلوی چشممان شهید شدند و پسر عموهایم نیز به شهادت رسیدند. خواهرزاده‌ام از ناحیه دست و شانه مجروح شد و ما سعی داشتیم او را به درمانگاه ببریم و به بیمارستان رفتیم، اما متجاوزان، خود بیمارستان را هم هدف قرار دادند.

وی اظهار داشت: ما شاهد بودیم که افراد مسلح به خانه‌ها حمله می‌کردند و پیر و جوان را بی‌رحمانه می‌کشتند و خانه‌ها را ویران می‌ساختند. ما همچنان فرار می‌کردیم تا مکان امنی پیدا کنیم و به یکی از مدارس آنروا رسیدیم و من به همراه همسر و فرزندان و برادرانم به آنجا پناه بردیم. این قتل عام یک فاجعه فراموش نشدنی بود و تعداد شهدا قابل شمارش نیست و زخم آن هنوز در قلب‌های همه ما پابرجاست؛ همانند فجایعی که امروز در غزه رخ می‌دهد.

حسنیه احمد، دیگر شهروند فلسطینی و ساکن اردوگاه شتیلا نیز از شاهدان عینی این جنایت بود که گفت زمانی که قتل عام صبرا و شتیلا رخ داد، من با فرزندانم در داخل خانه بودیم که ناگهان افراد مسلح به اردوگاه حمله و شروع به قتل عام وحشیانه مردم کردند. در آن زمان همسر من برای کار به خارج از لبنان رفته بود و من با فرزندانم تنها بودم و نمی‌دانستیم کجا فرار کنیم و صحنه‌هایی که می‌دیدیم بسیار وحشتناک بود.

مجید سلامه سلامه، از دیگر شاهدان عینی این جنایت هم گفت: زمانی که قتل عام صبرا و شتیلا رخ داد، من 37 ساله بودم و با همسر و سه فرزندم در خانه بودیم. بعد از شروع این فاجعه، برخی از همسایگان به خانه ما پناه آوردند؛ زیرا خانه ما بزرگ بود.

وی ادامه داد: قتل عام از محله فرحات شروع شد و تا جاده الرحاب در نزدیکی فرودگاه ادامه داشت. مردان مسلح از حزب نیروهای لبنانی و فالانژها با حمایت مستقیم ارتش اسرائیل، اردوگاه را از چندین جهت محاصره کرده بودند و فضای وحشتناکی حاکم بود و هر کسی که می‌خواست فرار کند بازداشت یا قتل عام می‌شد.

این شاهد عینی جنایت صبرا و شتیلا گفت: صحنه‌ها واقعاً غیرقابل توصیف بود و ما زنانی را در خیابان می‌دیدیم که آنها را برهنه کرده بودند و صدای جیغ و تیراندازی می‌آمد و شعله‌های آتش، آسمان را پر کرده بود. این قتل عام سه روز طول کشید و قربانیان آن تنها فلسطینی‌ها نبودند؛ بلکه شامل لبنانی‌ها نیز می‌شدند. شهدا در گورهای دسته جمعی دفن شدند و نام بسیاری از آنها ناشناخته ماند و این جنایتی بود که هرگز از ذهن ما پاک نخواهد شد.

قاتلان شهروندان لبنانی در پی خلع سلاح مقاومت برای خدمت به اشغالگران

ماهیت فاشیستی و غیرانسانی حزب فالانژ که باقی مانده های آن امروز تحت عنوان حزب نیروهای لبنانی به ریاست سمیر جعجع فعالیت می کنند، از همان آغاز مشخص بود، چرا که یکی از اعضای آن، در خاطرات خود درباره نحوه شکل‌گیری حزب فالانژ می‌نویسد، تشکیل این حزب پس از دیدار رئیس مؤسسه از آلمان، در خلال دوران نازی‌ها، از لبنان شکل گرفت؛ در حقیقت حزب فالانژ، الهام‌گرفته‌شده از حزب نازی‌های آلمان است.

حزب سمیر جعجع که منفی‌ترین چهره لبنان است و به جاسوسی برای دشمن اشغالگر در دوره‌های مختلف شهرت دارد، اولین مهره صهیونیست‌ها برای فتنه داخلی در لبنان است. طی 2 دهه گذشته فرمانده سابق فالانژیست‌های لبنان کنار متحدان خود در همه توطئه‌هایی که آمریکا و رژیم صهیونیستی ضد لبنان ترتیب می‌دادند مشارکت مستقیم داشت. کشتار مردم لبنان در منطقه الطیونه بیروت در اکتبر 2021 یکی از جدیدترین جنایات بقایای فالانژها در لبنان محسوب می‌شود.

تضعیف و ضربه زدن به مقاومت که از سال 2000 با اخراج اشغالگران صهیونیست از جنوب لبنان، جایگاه ملی خود را در سطوح مختلف در لبنان تثبیت کرده، هدف اصلی حزب جعجع و متحدان آن در لبنان است. آنها برای تحقق این هدف خود طی دو دهه گذشته از هیچ توطئه‌ای -چه نظامی و -چه سیاسی و ... علیه حزب‌الله دریغ نکرده‌اند.

امروز هم فالانژها از زمان نبرد اخیر میان مقاومت و رژیم اشغالگر، به نقش سنتی خود در خدمت به دشمن و مزدوری برای آن برگشته‌اند. بیانیه‌ها و صحبت‌های سمیر جعجع در میان طرفداران خود از زمان آغاز جنگ با رژیم صهیونیستی در نزدیک به دو سال گذشته تاکنون، نشان می‌داد که او علنا در تلاش برای اجرای پروژه رژیم صهیونیستی و آمریکا در داخل لبنان بوده و قصد دارد مردم این کشور را علیه مقاومت تحریک کند.

اما فتنه جویی و جاسوسی جعجع و متحدانش تنها به دوره جنگ محدود نبود و امروز هم بعد از آتش بس شکننده از ماه نوامبر تاکنون باقی‌مانده‌های فالانژها به طرز متفاوتی وارد میدان شده‌اند و از خلال جنجال برای خلع سلاح مقاومت در پی خوش خدمتی به صهیونیست‌ها هستند.

درحالی که دولت پیشین لبنان به ریاست نجیب میقاتی، مواضع خرمندانه‌ای مقابل این فتنه‌گری‌های مزدوران اسرائیل در لبنان اتخاذ کرده و در جنگ با دشمن، کنار مقاومت ایستاده بود، متاسفانه دولت کنونی به ریاست نواف سلام به عنوان یک دولت کاملا وابسته به آمریکا، با تسلیم شدن مقابل دیکته‌های این کشور، خواسته یا ناخواسته درحال بازگرداندن لبنان به چند دهه قبل‌تر است؛ جایی که صهیونیست‌ها با حمایت مزدوران خود در داخل لبنان، در این کشور جولان می‌دادند و شهروندان لبنانی را قتل‌عام می‌کردند.

این درحالی است که حزب الله همواره از تقابل با نیروهای لبنانی با وجود اختلافات پرهیز داشته و سلاح مقاومت هرگز به سمت هیچ یک از گروه‌های سیاسی در داخل لبنان نبوده و تنها رژیم غاصب و اشغالگر را هدف حمله خود قرار داده است.

انتهای پیام/

 
ارسال نظر
تازه ها