اصلاح يک تعبیر نادرست
آقای حاجآقا رضا صدر میفرمود: «برای نام بردن پیامبر خاتم حضرت محمد صلیالله علیه وآله، از تعبير رایج «پیامبر اسلام» استفاده نکنید، زیرا از ابداعات مستشرقان و مخالفان اسلام است که رسالت آن حضرت را قبول ندارند و ایشان را تنها پیامبر مسلمانان میدانند. بهتر است ما از تعابیری نظیر «خاتمالانبيا» یا «پیامبر خاتم» یا «رسول خدا» یا «رسولالله» و مانند آن استفاده کنیم که در آن، شهادت ضمنی به رسالت آن حضرت است».
مرحوم علامه حاج سیدمحمدعلی روضاتی نیز در لزوم اصلاح این تعبیر ناصواب چنین نگاشته است: «اجازه فرماييد اين مطلب عقیدتی مهم را عرض کنم که در این روزها بسیار میخوانیم و میشنویم که از حضرت ختمی مرتبت صلیالله علیه و آله، تعبیر به «پیغمبر اسلام»، «پیغمبر گرامی اسلام»، «رسول گرامی اسلام» میشود، در صورتی که این تعبیر درستی نیست و آنچه در قرآن کریم یاد شده «محمد رسولالله»، «ولكن رسولالله و خاتمالنبيين» است و در اذان میگوییم «أشهد أن محمداً رسولالله». درحقیقت حضرتش «شارع مقدس اسلام» است نه «رسول اسلام» که این تعبیر را دشمنان آن حضرت و اسلام یعنی شیاطین کفار، ابداع و اختراع کرده و به دست مستشرقانشان و به زبان گویندگانشان بهکار میبرند و رواج میدهند، چه آنها قبول ندارند و منکرند که آن حضرت رسول خدا باشد اما «پیامبر اسلام» و «رسول اسلام» معنای دیگری دارد که با باور آنان هیچگونه منافاتی ندارد. اگر ما مسلمانان هم که آن حضرت را رسولالله و فرستاده خدا میدانیم از روی غفلت و عدم تأمل حضرت رسالتپناه را «رسول اسلام» و «پیامبر اسلام» بنامیم، دشمنان را تأیید و شاد کردهایم. و نیز باید بگویم رواج این تعبیر خطا از همین نیمقرن اخیر است، آن هم در بلاد اسلامی ایران و الا تا حدود ۱۳۰۰ شمسی در هیچ کتاب و نشریه اسلامی به فارسی یا عربی چنین چیزی مشهود نیست و در بلاد عربزبان هم از آن اثری دیده نمیشود. سالها قبل، مرحوم ادیب فاضل محقق، آقا سیدکریم امیری فیروزکوهی، مقالتی در همین زمینه به تفصیل نوشت و در مشهد مقدس منتشر فرمود اما غفلت اذهان، مانع اثر قاطع گردید. (در پرتو روضات، صص ۳۲۴ – ۳۲۵)
سیدموسی شبیریزنجانی/ جرعهای از دریا
مؤسسه کتابشناسی شیعه - جلد ۴، صفحه ۶۴۵
***
چهگوارا گماشته همسر افسران ارتش نشد
«چه» میدانست که دوران معافیت وی به محض پایان تحصیلات دانشگاهیاش به پایان خواهد رسید و او چارهای نخواهد داشت جز معرفی خود به ارتش. او این بار هیچ شانسی نداشت. بنا به گفته گرانادو، «او قبل از حضور در کمیسیون پزشکی ارتش جهت معاینه، یک دوش آب بسیار سرد گرفت تا بیماری آسمش عود کند. وی به این ترتیب توانست برگه معافیت از خدمت نظام را دریافت کند». مادر «چه» سالها بعد گفت: «اگر فرمانده چهگوارا مجبور میشد گماشته همسر یک افسر ارتشی شود و برای یک سال خریدهای خانه وی را انجام دهد یا فانوسقه رئیس خود را برق بیندازد بدون اینکه این فانوسقه هرگز مورد استفاده قرار بگیرد، آن وقت بدجوری قضیه بیمعنا و پوچ میشد. اما او معافیت خود را از ارتش گرفت. جدای از همه اینها، حقش هم همین بود».
خورخه کاستانیدا
رفیق [زندگی و مرگ ارنستو چهگوارا]
بیژن اشتری - نشر ثالث - صفحه ۱۰۱
***
نامههای زندگی و نامههای اداره پست
ادگار گفت: وقتی لب فرو میبندیم و سخنی نمیگوییم، غیر قابل تحمل میشویم و آنگاه که زبان میگشاییم، از خود دلقکی میسازیم. - از نظر من هر مرگی شبیه یک کیسه است. به نظر من هر کسی میمیرد، کیسهای لبریز از کلمات، از خودش برجا میگذارد. بیخود نیست که نامههای پستی را با کیسه حمل میکنند. کیسه پر از نامه، بیشتر در راه میماند تا کیسه پر از زندگی.
هرتا مولر/ سرزمین گوجههای سبز
غلامحسین میرزاصالح - صفحه ٧٧
گردآورنده، تقی دژاکام