
امیرعباس نوری: ۱- به اعتقاد اکثر کارشناسان نظامی، جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران، مدرنترین جنگی بود که بشر تاکنون به خود دیده است. در طول ۱۲ روز جنگ، رژیم و همچنین آمریکا از بخش عمدهای از تجهیزات مدرن خود علیه ایران استفاده کردند. در کنار تجهیزات مدرن، نقش هوش مصنوعی در عملیاتهای ترور، تاکتیکهای نظامی و آرایش نظامی دشمن بسیار ملموس و برجسته بود. دولت آمریکا در طول جنگ یک دسترسی آنلاین به اطلاعات خود برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد و بیراه نیست اگر گفته شود اتاق جنگ دشمن علیه ایران متشکل از فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی و ژنرالهای آمریکایی و ناتو بود. از این جهت، میتوان گفت ایران نخستین کشوری در دنیاست که هدف مدرنترین تکنولوژیهای نظامی غرب قرار گرفت. در ارزیابیها و محاسبات جنگ ۱۲ روزه، حتما باید این گزاره را مدنظر قرار داد که ایران به تنهایی در مقابل همه توان نظامی تکنولوژیک رژیم صهیونیستی، آمریکا و ناتو قرار داشت. با در نظر گرفتن این واقعیت است که عملکرد نیروهای نظامی ایران در جنگ ۱۲ روزه برجستهتر میشود. ایران نیز در مقابل از تکنولوژیهای مدرن بویژه در توان موشکی خود بهره جست. بر اساس اظهارات فرماندهان نظامی ایران، در جریان عملیاتهای «وعده صادق 1 و ۲» نیروهای نظامی ایران متوجه شدند دشمن با استفاده از تکنولوژیهای مبتنی بر هوش مصنوعی، از دیوارههای تکنولوژیک برای به انحراف کشاندن و کاهش دقت اصابت موشکهای ایرانی استفاده کرده است. از همین رو در مدت زمان ۹ ماهه از عملیات «وعده صادق ۲» تا حمله رژیم صهیونیستی به ایران، متخصصان موشکی ایران توانستند با بهرهمندی از هوش مصنوعی، به راهحلهایی برای عبور از این ترفند دشمن دست یابند. این دستاورد نظامی در جنگ ۱۲ روزه با اصابت دقیق موشکهای ایران به اهداف تعیینشده، اثبات شد. با این حال، با توجه به میزان برخورداری آمریکا از تکنولوژیهای جدید، بویژه تکنولوژیهای مبتنی بر هوش مصنوعی، قطعا متخصصان نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی از زمان توقف جنگ، برای مقابله با موشکها و پهپادهای ایرانی کار کردهاند. در ایران نیز متخصصان صنایع موشکی ایران برای افزایش دقت موشکهای خود اقدامات مهمی انجام دادهاند. آزمایشات موشکی اخیر نیز نشان میدهد ایران به دستاوردهای مهمی در افزایش دقت موشکهای هایپرسونیک خود رسیده است. در حوزه امنیتی و اطلاعاتی نیز تجارب جنگ ۱۲ روزه بویژه استفاده دشمن از هوش مصنوعی برای ترور مقامات ایرانی، باعث شد پروتکلهای حفاظتی جدیدی در راستای افزایش ضریب امنیت به کار گرفته شود. در حوزه آفندی نیز فرماندهان ایرانی توانستهاند تاکتیکهای مدرنی را به کار گیرند تا قدرت آفندی ایران حفظ و تقویت شود. به عبارتی با وجود سرمایهگذاری رژیم صهیونیستی و آمریکا برای مهار و تضعیف قدرت آفندی ایران اما متخصصان صنایع نظامی ایران توانستهاند در ۲ حوزه، قدرت آفندی خود را ارتقا بخشند.
الف- پروتکلهای ایمنی و حفاظت از مراکز موشکی، با استفاده از تجارب جنگ ۱۲ روزه کاملا بهروز شده و این موجب میشود در صورت وقوع جنگ جدید، هم کمیت و هم کیفیت آتش ایران بهبود یابد.
ب- ایران بویژه در روزهای پایانی جنگ ۱۲ روزه توانست با استفاده از تاکتیکهای مدرن، در عملکرد سیستم پدافند چندلایه رژیم صهیونیستی اختلال ایجاد کند. کما اینکه در روزهای پایانی جنگ، ۹۰ درصد موشکهای ایران با موفقیت به اهداف تعیینشده اصابت کرد.
در کنار اقدامات انجام شده در حوزه آفندی، اقدامات و تدابیر بسیار مهمی در حوزه پدافندی نیز اندیشیده و اجرا شده است. شاید بتوان گفت مهمترین تجارب جنگ ۱۲ روزه برای ایران، در همین حوزه پدافند حاصل شده است. با توجه به هواپایه بودن ارتش صهیونیستی، تقویت توان دفاعی ایران در حوزه پدافند میتواند تاثیر بسیار مهمی بر کاهش توانمندیهای نظامی رژیم صهیونیستی بگذارد. بر همین اساس، در صورت وقوع جنگ جدید، میتوان ضریب اثرگذاری اقدامات جدید ایران در حوزه پدافند را ارزیابی کرد.
در مجموع همانگونه که گفته شد، اکنون آمادگی و آرایش نیروهای نظامی ایران نسبت به ۲۳ خرداد کاملا تغییر کرده و هم در تسلیحات و هم در تاکتیکها ایران در شرایط بهتری نسبت به زمان قبل از وقوع حمله پیشین قرار دارد. بر همین اساس گفته میشود: «اسرائیلیها این بار که بیایند، میفهمند خیلی چیزها تغییر کرده».
۲- در جنگ ۱۲ روزه نقطه اتکای رژیم صهیونیستی و آمریکا، غافلگیری ایران بود. این غافلگیری در ۲ حوزه رخ داد؛ نخست، نحوه و گستره حملات رژیم صهیونیستی و دوم، میزان مشارکت نظامی آمریکا در جنگ. البته این غافلگیری نتیجه اقدام غیراخلاقی آمریکا هنگام مذاکرات هستهای بود. کاری که ترامپ کرد، اوج بیاخلاقی و بیاعتباری بود. او همه اعتبار و سرمایه سیاسی خود را برای غافلگیر کردن ایران هزینه کرد.
اینجاست که مشخص میشود عنصر غافلگیری تا چه اندازه در محاسبات جنگی رژیم صهیونیستی و آمریکا موثر بوده. واقعیات جنگ و اطلاعات منتشرشده پس از توقف جنگ نشان داد رژیم صهیونیستی و آمریکا همه تلاش خود را کردند تا بتوانند در سایه این غافلگیری به همه اهداف تعیینشدهشان از جنگ برسند. اگرچه در این مسیر ناموفق بودند اما مشخص شد اتکای آنها به غافلگیری ایران بود. کما اینکه به مرور پس از خروج ایران از غافلگیری، زمزمههای آتشبس توسط مقامات صهیونیست مطرح شد. بنابراین عنصر غافلگیری نقش کلیدی در جنگ ۱۲ روزه داشت. اکنون با توجه به هوشیاری نیروهای مسلح ایران، احتمال غافلگیری مجدد پایین آمده است. اگرچه با قطعیت نمیتوان گفت رژیم صهیونیستی و آمریکا دیگر توان غافلگیر کردن ایران، همانند بامداد ۲۳ خرداد را ندارند اما با توجه به شواهد میدانی، احتمال این موضوع بشدت کاهش یافته. بر همین اساس واکنش سریع به حمله دشمن، در دستور کار نیروهای نظامی ایران قرار دارد. در این بین یک نکته بسیار مهم وجود دارد و آن استراتژی نیروهای مسلح ایران در صورت وقوع جنگ جدید است. فرماندهان نظامی ایران اخیرا تاکید کردهاند جنگ جدید به مثابه پایان جنگ علیه ایران ارزیابی میشود.
در واقع ایران حمله مجدد نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا را یک فرصت مهم برای بازسازی توان بازدارندگی خود تلقی میکند. کما اینکه برخی فرماندهان ارشد نظامی ایران تصریح کردهاند ایران در جنگ احتمالی جدید، به بازدارندگی کامل خواهد رسید. حتی یکی از فرماندهان نظامی سابق ایران در اظهاراتی بیان کرد در صورت حمله مجدد رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، ایران به یک بازدارندگی ۴۰ ساله دست خواهد یافت. این مواضع در کنار اقدامات میدانی نیروهای مسلح و آمادگی آنها برای مقابله با ماجراجویی جدید رژیم صهیونیستی و آمریکا، به وضوح نشان میدهد ایران برای جنگ جدید یک استراتژی متفاوت طراحی کرده است. یعنی طراحی دفاعی ایران در جنگ جدید، صرفا دفع حملات و تجاوز دشمن نیست، بلکه ایران حمله نظامی مجدد را فرصتی برای بازسازی توان بازدارندگی خود، همچنین تثبیت یک موازنه جدید نظامی در منطقه غرب آسیا قلمداد میکند. شاید تصور شود ایران تجهیزات و تسلیحات نظامی خارقالعادهای تولید کرده یا در اختیار گرفته و بر این اساس، این استراتژی جدید را برای جنگ احتمالی آینده طراحی کرده است، خیر! اینگونه نیست. ایران در جنگ ۱۲ روزه بنا به دلایل مختلف از جمله غافلگیری و ترور فرماندهان ارشد، نتوانست قدرت واقعی خود را در مقابل تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا نشان دهد. اینکه گفته میشود غافلگیری ایران، نقطه اتکای رژیم صهیونیستی و آمریکا در جنگ ۱۲ روزه بود، دقیقا به همین خاطر، یعنی عدم به کارگیری قدرت واقعی ایران در جنگ مطرح میشود اما اکنون بنا بر واقعیات و تجارب جنگ ۱۲ روزه، شواهد میدانی و تدابیر اتخاذشده، پیشبینی میشود ایران میتواند نسبت به جنگ ۱۲ روزه، ضربات بیشتری به دشمن وارد کند. احتمالا درک مختصات جنگ ۱۲ روزه بویژه نقاط ضعف دشمن، همچنین تسلط بر میزان توانایی دفاعی ایران، گزارههایی است که باعث شده فرماندهان نظامی ایران یک نگرش فرصتمحور نسبت به جنگ احتمالی آینده پیدا کنند.
۳- در صورت وقوع جنگ جدید، رژیم صهیونیستی و آمریکا این بار چگونه و به کدام اهداف حمله میکنند؟ یعنی پس از هستهای، بهانه جدید آنها برای حمله به ایران چیست؟ محاسبه دقیق این موضوع، هم در غافلگیری و هم در آرایش دفاعی ایران موثر است.
جنگ ۱۲ روزه به بهانه برنامه هستهای ایران و با ادعای قریبالوقوع دستیابی ایران به بمب اتم انجام شد. در جریان این جنگ و با حمله نظامی اول تیرماه ارتش آمریکا، تاسیسات هستهای ایران مورد هدف قرار گرفت؛ به گونهای که بر اساس گزارشات سازمان انرژی اتمی و مقامات وزارت خارجه ایران، این تاسیسات آسیب جدی دیده است. ترامپ مدعی است حمله اول تیرماه منجر به از بین رفتن تاسیسات هستهای ایران شده است. نتانیاهو نیز کم و بیش ادعایی شبیه ترامپ مطرح کرده است. پس از توقف جنگ، ایران نیز اقدامی برای بازسازی این تاسیسات انجام نداده است. بنابراین بهانه حمله به ایران، از بین رفته است.
اگرچه تاسیسات هستهای ایران قابلیت بازسازی دارد و طبق گزارشات گروسی، ایران همچنان توانایی ساخت سانتریفیوژهای جدید و انجام غنیسازی در تاسیسات جدید را داراست و با وجود اینکه ذخایر اورانیوم غنیشده ۶۰ درصد ایران نیز یک سرمایه مهم هستهای به حساب میآید اما وضعیت فعلی برنامه هستهای، به گونهای نیست که آمریکا و رژیم صهیونیستی مجددا ادعای ساخت سلاح هستهای را مطرح کنند، بنابراین بهانه حمله به ایران از بین رفته است.
اینکه تصور شود رژیم صهیونیستی و آمریکا حمله نظامی مجدد را برای تغییر نظام سیاسی در ایران انجام میدهند نیز یک توهم و تخیل است.
تجربه جنگ ۱۲ روزه واقعیات اجتماعی ایران را به وضوح آشکار کرد. ضمن اینکه برخی عناصر اپوزیسیون در خارج از کشور نیز اذعان کردند این حمله، پروژه تغییر نظام ایران را دستکم ۲۰ سال عقب انداخت.
واکنش مردم ایران به حمله ۲۳ خرداد آنقدر صریح و شفاف بود که امکان تأویلهای متفاوت از آن وجود ندارد. از سوی دیگر، ظرفیت اپوزیسیون، خاصه سلطنتطلبان در داخل ایران نیز مشخص شده است.
گزارش اخیر روزنامه هاآرتص اسرائیل و موسسه سیتیزن لب کانادا مبنی بر اینکه موساد از طریق اکانتهای فیک، پشت پرده کارزارهای رضا پهلوی قرار دارد، این واقعیت را فاش کرد که مقامات رژیم، خودشان از جایگاه نازل سلطنتطلبان و ربع پهلوی در ایران باخبرند. به همین خاطر پروژه رژیمچنج در ایران از طریق حمله نظامی و دخالت خارجی، آب در هاون کوبیدن است. به همین خاطر، تغییر نظام جمهوری اسلامی نمیتواند هدف معین حمله نظامی مجدد رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران باشد.
برای فهمیدن مختصات جنگ جدید، باید استراتژی رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران را بررسی کرد. تلآویو و واشنگتن یک استراتژی ۳ وجهی علیه ایران طراحی کردند. بر این اساس، آنها برنامه هستهای، توان موشکی و توان بازدارندگی منطقهای ایران را به عنوان مولفههای قدرت تهران ارزیابی کرده و در استراتژی جنگی خود علیه ایران به دنبال از بین بردن یا تضعیف این مولفهها هستند. در جنگ ۱۲ روزه آنها توانستند یک ضربه جدی به تاسیسات هستهای ایران وارد کنند. بر اساس برآوردهای انجامشده و همینطور گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، حملات رژیم صهیونیستی، بویژه آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، یک تاخیر ۹ تا ۱۲ ماهه در فعالیتهای هستهای ایران ایجاد کرد. پس از توقف جنگ، رژیم صهیونیستی از طریق فشار آمریکا بر دولتهای لبنان و عراق، به دنبال خلع سلاح حزبالله، حشدالشعبی و سایر گروههای مقاومت عراقی است. ضمن اینکه آمریکا و رژیم اشغالگر در موضوع حل مساله غزه، چه از طریق تشدید اقدامات نظامی و چه از طریق مذاکره و توافق سیاسی، متفقالقولند. حملات مکرر به یمن و تلاش برای ترور فرماندهان و مقامات انصارالله نیز در چند ماه اخیر در دستور کار ارتش صهیونیستی و موساد قرار گرفته است. بنابراین مهار و تضعیف توان بازدارندگی منطقهای ایران، به عنوان یکی دیگر از وجوه استراتژی رژیم و آمریکا علیه ایران در دستورکار قرار گرفته است. مساله سوم، برنامه دفاع موشکی ایران است. در جریان مذاکرات مربوط به مکانیسم ماشه، طرف آمریکایی موضوع محدود کردن توان موشکی و به صورت مشخص، کاهش برد موشکهای ایران به ۵۰۰ کیلومتر را مطرح کرد. البته نخستینبار این نتانیاهو بود که پس از توقف جنگ ۱۲ روزه این موضوع را طرح کرد. اخیرا نیز نیویورکتایمز در گزارشی مدعی شد ترامپ برای توافق با ایران، یک طرح پیشنهادی ۴ بندی آماده کرده است که یکی از بندهای آن، محدود کردن توان موشکی ایران است. بنابراین مشخص است رژیم صهیونیستی و آمریکا تحدید و تضعیف برنامه موشکی ایران را در دستور کار دارند. جنگ ۱۲ روزه به وضوح قدرت موشکهای ایران و میزان اثرگذاری آنها بر معادلات جنگ را عیان کرد. نقش موشکهای ایران در ناچار شدن نتانیاهو برای توقف جنگ غیر قابل انکار است.
این جنگ ثابت کرد تا زمانی که ایران از توان موشکی برخوردار باشد، امکان شکست دادن کشور برای هیچ قدرتی امکانپذیر نیست. ضمن اینکه بر اساس اظهارات مقامات نظامی ایران، در جنگ ۱۲ روزه تنها از ۳۰ درصد ظرفیت و توان موشکی ایران استفاده شد. البته منظور از ۳۰ درصد، کمیت موشکها نیست، بلکه منظور این است که ایران در ۱۲ روز جنگ، از بخش کوچکی از توانمندی موشکی، انواع موشکها و همینطور مراکز موشکی خود استفاده کرده است. بر این اساس برخی کارشناسان معتقدند رژیم صهیونیستی خطر و تهدید موشکهای ایران را به مراتب بیشتر از برنامه هستهای تهران میداند.
بر همین اساس پیشبینی میشود در صورت وقوع جنگ جدید، رژیم صهیونیستی و آمریکا بر مراکز و شهرهای موشکی ایران متمرکز شوند. همانگونه که در جنگ ۱۲ روزه آشکار شد، رژیم صهیونیستی و آمریکا روی کاهش قدرت آفندی ایران تمرکز کرده بودند و تلاش کردند از میزان آتش ایران بکاهند؛ هدفی که به مرور و در روزهای پایانی جنگ، به واسطه تاکتیکهای جدید ایران، تا حد زیادی شکست خورد و منجر به توقف جنگ شد.
بدون تردید فرماندهان و متخصصان ایرانی برای این موضوع تدابیر ویژهای اندیشیدهاند. سردار سیدمجید موسوی، فرمانده نیروی هوافضای سپاه روز سهشنبه در اظهار نظری مهم تاکید کرد خسارتهای ناشی از جنگ ۱۲ روزه ترمیم شده و این نیرو آماده واکنش سریع و قاطع به هر نوع تهاجم و ماجراجویی جدید رژیم صهیونیستی است. اظهارنظر صریح سردار موسوی، آن هم در این مقطع که نیروهای مسلح ایران در آمادهباش کامل است، معنادار است.
4- برخلاف عمده پیشبینیها درباره زمان حمله مجدد رژیم صهیونیستی به ایران، اکنون بیش از ۱۰۰ روز از زمان توقف جنگ گذشته است. برخی معتقدند این موضوع میتواند در راستای غافلگیری مجدد ایران باشد اما واقعیت این است که هرچه زمان بگذرد، شرایط برای رژیم صهیونیستی و آمریکا برای حمله مجدد به ایران سختتر میشود، چرا که ایران فرصت کافی برای بازسازی و آمادگی را برای جنگ جدید به دست آورده و میآورد.
دلایل مختلفی برای این موضوع مطرح است. یکی از دلایلی که کارشناسان برای عدم وقوع حمله مجدد در فاصله کمی پس از توقف جنگ ۱۲ روزه مطرح میکنند، شکست محاسبات رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه است. بخصوص در حوزه پدافند چندلایه موشکی، رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه خسارات مهلکی متحمل شد، لذا در هفتههای اخیر، این رژیم سامانههای جدید پدافند در سرزمین اشغالی مستقر کرده است. اضافه شدن رینگهای پدافندی برای افزایش ضریب موفقیت سیستم پدافند رژیم صهیونیستی برای مقابله با موشکهای ایرانی انجام شده است. با این حال اما قطعا این اقدام نمیتواند باعث شود رژیم صهیونیستی نسبت به مقابله با موشکهای ایرانی اطمینان خاطر داشته باشد. کما اینکه به اعتقاد کارشناسان، جدا از برخورداری ایران از موشکهای هایپرسونیک نقطهزن، در صورت حمله با انبوه موشک، ضریب موفقیت عملکرد پدافند چندلایه رژیم صهیونیستی به مراتب کاهش مییابد. بنابراین نگرانیهای رژیم صهیونیستی نسبت به ناتوانی پدافند موشکیاش میتواند یکی از دلایل طولانی شدن زمان آغاز حمله جدید باشد.
یکی دیگر از موضوعاتی که مطرح میشود، مشکلات زیادی است که رژیم صهیونیستی اکنون با آنها دست به گریبان است. غزه، حزبالله، سوریه، عراق و بویژه یمن، باعث شده رژیم صهیونیستی در مقابل پروندههای باز خطرناکی قرار داشته باشد. حمله مجدد به ایران میتواند منجر به شکست رژیم صهیونیستی در دیگر مسائل شود. در این بین، یک استدلال قابل تامل نیز وجود دارد. بر اساس اظهارات مقامات رژیم، همچنین اطلاعاتی که رسانههای غرب پس از حمله ۲۳ خرداد به ایران منتشر کردهاند، ارتش صهیونیستی یک سال به صورت مستمر، برای حمله به ایران برنامهریزی و حتی دهها بار با مشارکت آمریکاییها این حمله را تمرین کرده بود. بنابراین این تصور که رژیم صهیونیستی میتواند به سرعت موج دوم حمله به ایران را انجام دهد، چندان منطبق بر واقعیات نیست. شاید گفته شود در برنامهریزیهای یک سال قبل، موج جدید حمله به ایران نیز تمرین شده بود یا اینکه حمله مجدد به ایران نیز با همان آرایش حمله ۲۳ خرداد انجام میشود، لذا نیاز چندانی به طراحی مجدد و تمرینهای ضروری وجود ندارد...
... اما این استدلال به این دلیل قابل قبول نیست که در جنگ ۱۲ روزه اتفاقاتی رخ داد که خارج از محاسبات و برآوردهای رژیم بود. کانال ۱۳ رژیم صهیونیستی اخیرا فاش کرد روز چهارم جنگ - ۲۶ خرداد - جلسه نتانیاهو درباره جنگ با ایران به تشنج کشیده شد و برخی مقامات و کارشناسان امنیتی رژیم صهیونیستی به خاطر شکست پیشبینیها بخصوص درباره قدرت موشکی ایران، از نتانیاهو خواستند جنگ را متوقف کند. اعتراف کانال ۱۳ رژیم صهیونیستی به شکست برآوردهای این رژیم درباره جنگ با ایران، ثابت میکند واقعیات جنگ ۱۲ روزه برخلاف طراحی و محاسبات جنگی رژیم علیه ایران بود. به همین خاطر باید گفت نقشهها و تمرینهای ارتش صهیونیستی برای حمله به ایران، لزوما برای جنگ احتمالی جدید رژیم علیه ایران، کاربرد و کارایی ندارد. از این رو نظر این کارشناسان درباره زمانبر بودن طراحی، آمادگی و تمرین جدید برای حمله مجدد به ایران، آن هم بر اساس واقعیات جدید مربوط به جنگ علیه ایران، یک واقعیت و الزام مهم برای ارتش صهیونیستی است.
با در نظر گرفتن این گزارهها مشخص میشود برخلاف برخی تصورات و محاسبات، رژیم صهیونیستی برای حمله مجدد به ایران، کار سختی در پیش دارد. اگرچه این رژیم اکنون از پشتیبانی و همراهی بیسابقه آمریکا برای درگیری نظامی با ایران برخوردار است اما در نهایت، این ارتش صهیونیستی است که در کارزار نبرد باید با نیروهای مسلح ایران روبهرو شود. اکنون نتانیاهو معتقد است باید از پنجره فرصت حضور ترامپ در کاخ سفید نهایت استفاده را برای درگیری با ایران برد اما در کنار این نکته، این واقعیت نیز غیرقابل انکار است که ایران توان و ظرفیت وارد کردن خسارات بزرگ به رژیم صهیونیستی را داراست. بخشی از این توانمندی در جنگ ۱۲ روزه آشکار شد. همینطور ایران با برخی تاکتیکهای جدید، توانست میزان قدرت خود برای وارد آوردن خسارت به رژیم صهیونیستی را نشان دهد. در واقع ایران با این تاکتیکها هشدار داد در صورت گستردهتر شدن جنگ، چه خسارات و هزینههایی در انتظار رژیم است.
این قبیل اقدامات، در راستای بازسازی توان بازدارندگی ایران بود و اتفاقا نتایج ملموسی نیز در طول جنگ داشت. برخی کارشناسان معتقدند دلیل عدم حرکت رژیم صهیونیستی برای هدف قرار دادن زیرساختهای مهم در ایران، درک میزان توانمندی ضربهزنی موشکهای ایران بود.
بنابراین باید در محاسبات و برآوردهای مربوط به حمله مجدد رژیم صهیونیستی به ایران، این واقعیات را در نظر گرفت.
رژیم صهیونیستی با حمله ۲۳ خرداد به ایران، یک قمار بزرگ را در منطقه شروع کرد. قماری که بدون تردید خطر موجودیتی برای رژیم را تشدید کرد. نتانیاهو سطحی از درگیری با ایران را رقم زد که هیچ راهحل غیرنظامی برای برونرفت از این وضعیت برای رژیم صهیونیستی قابل تصور نیست. نقطه اتکای نتانیاهو در این قمار بزرگ، حمایتهای همهجانبه و همراهی بیسابقه دولت آمریکاست. به عبارتی توان و قدرت رژیم صهیونیستی در این جنگ، یک قدرت مستقل درونزا نیست، بلکه کاملا وابسته به تصمیم دولت آمریکاست. هر نوع تغییر در مناسبات فعلی میان رژیم صهیونیستی و آمریکا میتواند خطرات موجودیتی علیه رژیم صهیونیستی را تشدید کرده و حتی منجر به پایان حیات سیاسی نتانیاهو شود. در مقابل اما ایران کاملا متکی به خود است و توان دفاعی ایران وابسته به هیچ اهرم خارجی نیست، بنابراین گذشت زمان بشدت علیه رژیم صهیونیستی است.
از همین رو نتانیاهو حضور ترامپ در کاخ سفید را تنها فرصت خود برای خروج از بحران خودساخته میپندارد. با این حال او همواره نیازمند جلب حمایتهای کاخ سفید از سیاستها و اقدامات خود است. همین موضوع باعث میشود در مناسبات میان رژیم صهیونیستی و آمریکا دست برتر به شکل محسوس و ملموسی با ترامپ باشد. ویژگیهای شخصیتی ترامپ نیز به گونهای است که از هر نوع هزینه و خسارت گریزان است. در واقع محاسبات ترامپ درباره میزان هزینه و فایده همراهی با سیاستهای جنگطلبانه رژیم صهیونیستی، یک کابوس بزرگ برای نتانیاهو قلمداد میشود. البته در شرایط فعلی و بر اساس گزارههای مشهود، مناسبات میان نتانیاهو و ترامپ در شرایط مطلوبی برای نتانیاهو قرار دارد اما وابستگی بیش از اندازه منافع نتانیاهو به تصمیمات ترامپ، نشاندهنده شکننده بودن موقعیت رژیم صهیونیستی در قماری است که بامداد ۲۳ خرداد شروع شد.در مجموع با اشاره به مجموع گزارههای مشهود میدانی - تحلیلی، میتوان گفت رژیم صهیونیستی برای آغاز یک درگیری نظامی جدید با ایران، ملاحظات و نگرانیهای جدی دارد. روزها، هفتهها و شاید ماههای آینده نشان خواهد داد رژیم صهیونیستی پس از یک دور تجربه جنگ مستقیم با ایران، در محاسبات خود نسبت به جنگ دوباره، چه تغییراتی انجام داده است. بر همین اساس میتوان گفت یک درگیری نظامی مجدد میان رژیم صهیونیستی و ایران میتواند تا حدود زیادی معادلات میان طرفین را کاملا شفاف کند.
تحرکات جدید دشمن؛ آمادگی برای حمله یا حفظ سایه جنگ؟
یکی از تاکتیکهای دشمن در شرایط «نه جنگ، نه صلح» ایجاد سایه جنگ بر سر کشور است. جدا از تبعات اجتماعی و اقتصادی، این حالت باعث آمادهباش همیشگی نیروهای مسلح و در نتیجه استهلاک و فرسودگی نیرو میشود. از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی در مقاطع مختلف با انجام تحرکات میدانی که احتمال حمله نظامی را بالا میبرد، به دنبال آن است به مرور، حساسیت نیروهای مسلح کشور را نسبت به این تحرکات کاهش دهد و در نهایت فرصت مناسب برای غافلگیری را به دست آورد.
کما اینکه بر اساس برخی اخبار و شواهد میدانی، رژیم صهیونیستی به همراه آمریکا، در هفتههای اخیر تحرکاتی انجام دادند که طبق محاسبات نیروهای مسلح ایران، احتمال حمله را بسیار بالا برده بود. البته در همه این موارد، نیروهای مسلح ایران در آمادهباش ۱۰۰ درصدی قرار داشت و طبق طراحیهای انجامشده، ایران آماده واکنش سریع به حمله احتمالی دشمن بوده است. در حال حاضر ۲ احتمال درباره این تحرکات رژیم صهیونیستی و آمریکا وجود دارد.
۱- دشمن به دنبال حمله مجدد نظامی به ایران و منتظر فرصتی برای غافلگیر کردن نیروهای مسلح ایران است.
۲- این تحرکات دشمن در راستای سناریوی حفظ سایه جنگ انجام شده است.
جدا از این گمانهزنیها، توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که رژیم صهیونیستی قبل از حمله ۲۳ خرداد نیز این قبیل تحرکات را به دفعات انجام داده بود...
... به گونهای که دستکم از چند ماه قبل از ۲۳ خرداد، در چند نوبت رژیم صهیونیستی تحرکاتی انجام داده بود که حاکی از حمله قریبالوقوع این رژیم به ایران بود.
این تحرکات چه در جهت آمادهسازی برای حمله مجدد به ایران باشد، چه در راستای نگه داشتن سایه جنگ، آمادهباش ۱۰۰ درصد نیروهای مسلح ایران ضروری است.
از سوی دیگر، انجام برخی اقدامات بازدارنده در ایران میتواند محاسبات رژیم صهیونیستی و آمریکا برای حمله مجدد به ایران را تغییر دهد. برخی کارشناسان معتقدند آزمایشات موشکی و تست موشکهای فوقمدرن میتواند یک عامل بازدارنده مهم باشد.
نکته مهم درباره حمله مجدد رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران این است که روند بازسازیها و تجهیز نیروهای مسلح به تسلیحات جدید، موضوعی است که تواناییهای رژیم صهیونیستی و آمریکا برای حمله مجدد به ایران را محدود میکند. در همین راستا، کارشناسان پیشبینی میکنند در محاسبات دشمن، گذشت زمان و تقویت بنیه دفاعی ایران بویژه در حوزه آفندی و پدافندی، لحاظ شده و از همین رو آنها مترصد فرصتی برای اخلال در این روند هستند. اینکه این اخلال در قالب حمله نظامی مجدد باشد یا اقدامات خرابکارانه ضدامنیتی، هنوز مشخص نیست اما در مجموع، اکنون یعنی بیش از ۱۰۰ روز پس از توقف جنگ، یک مقطع زمانی بسیار حساس درباره احتمال حمله نظامی مجدد رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران است.