
میلاد جلیلزاده: حتی بعد از اینکه در بیسیم خبر شــــهادت همت و باکــری پیج شد، بچههای لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب، قصد عقب کشیدن و رها کردن این میدان را نداشتند. ما اگر این جزیره را فتح نمیکردیم، خیلی دستمان در جنگ بسته میشد و هیچ اهرم فشار یا هیچ برگ برنده دیگری را به این راحتی نمیشد مقابل ارتش بعث پیدا کرد. چهره نمادین این صحنه نبرد، مهدی زینالدین بود. رتبه چهارم کنکور پزشکی که تحصیلاتش را رها کرد و بعد از شهید حسینعلی ترکی و شهید حسن درویشی که فرمانده تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب بودند، نخستین فرمانده لشکر بچههای قم شد.
«مجنون» نخستین فیلم سینمای ایران درباره لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب و نخستین شمایلی بود که از تعدادی از رزمندهها و سرداران سپاه قم نمایش داده شد؛ فیلمی که تصویر مهدی زینالدین در آن به نمایش درآمد اما یک روایت بیوگرافیک از این فرمانده شهید نبود و نه با شروع زندگیاش شروع میشد و نه به شهادتش ختم میشد. اسم این فیلم هم از اسم آن جزیره پرماجرا برداشته شد که بچههای ایران از 6 گوشه کشور و در چند لشکر برای فتحش جنگیدند. مهدی شامحمدی که قبلاً به عنوان مستندساز شناخته میشد، نخستین کارگردانی بلندش را در سینمای داستانی تجربه کرد و عباس نادران بعد از تهیهکنندگی «شاهکش» و «شادروان»، با «مجنون» برای نخستین بار در سازمان هنری و رسانهای اوج فیلم ساخت. غیر از سجاد بابایی که نقش مهدی زینالدین را بازی کرده، حسام منظور، بهزاد خلج و شبنم قربانی، تعدادی از بازیگران دیگری بودند که در این فیلم حضور داشتند. سجاد بابایی در فجر چهلودوم نامزد سیمرغ نقش اول مرد شد و بهزاد خلج سیمرغ نقش مکمل مرد گرفت. شبنم قربانی هم که سر نقش اول یا مکمل بودنش بحث بود، نهایتاً سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل فجر چهلودوم را برنده شد. علاوه بر این محمد رشنو، بازیگر نقش شهید مجید زینالدین بود و محمدرسول صفری هم بازیگر نقش شهید جواد دلآذر بود که برای مردم قم یکی از قهرمانهای نامآشنا و دوستداشتنی به حساب میآید. مجنون جزو فیلمهای خوششانس فجر چهلودوم بود که جلوههای ویژه بصری و میدانی، طراحی صحنه، صدابرداری، صداگذاری، تدوین و کارگردانیاش در فجر آن سال نامزد سیمرغ شدند و نهایتاً عباس نادران به عنوان تهیهکننده کار، سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره را به خانه برد. از برگ برندههای اصلی مجنون حضور استاد مجید انتظامی به عنوان آهنگسازش بود که بعد از 10 سال به سینما برگشته بود و برای این فیلم برای ششمین بار سیمرغ بلورین گرفت. مجنون از ۱۶ مهرماه ۱۴۰۴ در ۱۷۱ سالن روی پرده سینما رفت تا بعد از سینما متروپل، دومین فیلم برگزیده فجر باشد که امسال، بعد از یک تأخیر طولانی روی پرده میرفت و تعداد سالنهای خیلی کمی به آن تعلق میگرفت. در پروندهای که برای فیلم سینمایی مجنون به مناسبت اکران آن تهیه کردهایم، گفتوگوهای ما با کارگردان و تهیهکننده این اثر را مطالعه میکنید. این 2 نفر به طور جداگانه به سوالهایی درباره انگیزه ساخت این فیلم و نوع ارتباطشان با موضوع، دشواریهای انتخاب بازیگر و تهیه فیلم، حضور در جشنواره فجر و اکران با تاثیر فیلم و چند مورد دیگر پاسخ گفتهاند.
گفتوگوی «وطن امروز» با مهدی شامحمدی، کارگردان «مجنون»
هدفم ساخت فیلمی واقعی و باورپذیر بود
* نسخه اکران شده «مجنون» سر و شکلی بهتر نسبت به نسخه جشنوارهای دارد. هم ضربآهنگ آن بالاتر است و هم جلوههای ویژه باورپذیرتر و حرفهایتر شده؛ درباره این تغییرات و دلایل آن توضیح میدهید؟
ما فیلم «مجنون» را با عجله برای جشنواره فیلم فجر آماده کردیم و بسیاری از مراحل فنی مثل موسیقی، صداگذاری و اصلاح رنگ به صورت همزمان پیش رفت. مشکل اصلی ما در بخش جلوههای ویژه بصری بود. ابتدا تلاش کردم با محمد برادران همکاری کنم اما این اتفاق نیفتاد. سپس با گروه دیگری کار کردیم که متاسفانه عملکردشان کیفیت مطلوب را نداشت و همین باعث شد 2 سکانس کلیدی فیلم از نظر درام آسیب ببینند.
* مشخصا کدام سکانسها بود؟
این 2 سکانس شامل صحنه انفجار سیلبند توسط تانکها و سکانسی است که شهید مهدی زینالدین قبل از ورود تانکها عکسهای شناسایی را ورق میزند. به دلیل ضعف در جلوههای ویژه، این صحنهها برای مخاطب قابل درک نبود. پس از جشنواره، با پیگیریها موفق شدیم اجازه بدهند جلوههای ویژه را دوباره انجام دهیم و در این فرآیند زمان فیلم از ۱۲۴ دقیقه به ۱۰۹ دقیقه کاهش یافت.
* پس یکی از دلایل تاخیر در اکران عمومی فیلم مربوط به همین حساسیتها و تلاش برای بالا رفتن کیفیت آن بوده است.
روند بازسازی «مجنون» حدود یک سال طول کشید. با این حال فیلم از اسفند سال گذشته در انتظار اکران عمومی بود. این تجربه، سخت اما آموزنده بود و باعث شد محصول نهایی، هم از نظر روایی و هم از لحاظ فنی بتواند مخاطب را بهتر با خود همراه کند.
* کمی به عقب برگردیم، وقتی پیشنهاد کارگردانی «مجنون» را پذیرفتید، چه اصولی برای خود قائل شدید؟
من از سینمای مستند آمدهام و برای ساخت فیلم داستانی سعی کردم از هرگونه حرکت دوربین بیمورد، کاتهای غیرضروری، بازیهای اغراقآمیز، میزانسنهای پیچیده و... پرهیز کنم. هدفم این بود فیلمی بسازم که کاملا واقعی و باورپذیر باشد. برای همین از هر چیزی که باعث کاهش باورپذیری میشد، دوری کردم. روایت «مجنون» درام کلاسیکی است که از نقطه شروع تا پایان با ساختار ساده و باورپذیر پیش میرود. تمام تلاشم این بود سینمای حقیقی و واقعی را در قالب اثری داستانی ارائه دهم. در این عرصه خود را الگوساز نمیدانم و ادعایی در این زمینه ندارم. ۲۰ سال فیلم مستند ساختهام ولی همیشه سعی کردم امضای خودم را داشته باشم.
* فیلم، به برخی مکانها و تاریخ اتفاقات اشاره میکند. با این حال برای درک بهتر مخاطب، بهتر نبود یک زمانبندی دقیقتر از مقدمه، شروع و پایان عملیات خیبر لحاظ میشد؟
برای حفظ روانی و انسجام روایت، عملیات را در فیلم در قالب 3 تایم لاین (زمانبندی) خلاصه کردم، در حالی که این عملیات در واقع ۱۸ روز به طول انجامیده بود. در نسخه جشنواره، 3 سابتایتل (زیرنویس) داشتیم. در نسخه اکران این تعداد به 4 رسید اما از یک نقطه به بعد برای حفظ فضای سینمایی و امکان تخیل مخاطب، دیگر تاریخهای دقیق را حذف کردیم. سینما اقتضا میکند گاهی به سمت تخیل برویم و من تلاش کردم تاریخها را محدودتر و هدفمندتر به کار ببرم تا روایت لطمه نخورد.
* احتمالا یکی از چالشهای مهم شما، انتخاب بازیگر نقش شهید مهدی زینالدین بوده است؛ خودتان از کار سجاد بابایی راضی هستید؟
در مرحله پیشتولید بارها با سجاد گفتوگو داشتم و با هم خیلی موارد شخصیت را اتود زدیم تا به تصویری که در فیلم مشاهده میکنید، رسیدیم. سجاد در طول فیلمبرداری تمرکز و مراقبه شدیدی نسبت به نقش داشت و همواره به او توصیه میکردم «بازی» نکند و بیشتر به سمت واقعی بودن نزدیک شود. این شیوه سخت بود اما تمام بازیگران از جمله خود سجاد، محمدرسول صفری، بهزاد خلج، شبنم قربانی و... بخوبی توانستند این چالش را پشت سر بگذارند.
* بازیگران دیگر را چطور انتخاب کردید؟
از ابتدا میدانستم بهزاد خلج باید نقش رضا حسنپور را بازی کند و شبنم قربانی نقش همسر شهید زینالدین را. شبنم قربانی را در فیلم «عشق کوفی» دیدم و متوجه شدم ایشان همان کسی است که باید در فیلم من حضور داشته باشد. این 3 بازیگر انتخاب خودم بود که خوشبختانه هر 3 کاندیدای دریافت جایزه از جشنواره شدند و 2 نفرشان سیمرغ گرفتند. دیگر بازیگران مانند محمد رشنو، حسام منظور، مهدی حسینی، محمدرسول صفری و... نیز عملکرد قابل توجهی ارائه دادند و به حفظ توازن میان بازیها کمک کردند.
* یکی از برجستگیهای «مجنون» برای بعضی محاطبان، ترسیم دلنشین رابطه شهید مهدی زینالدین و همسرش است؛ چرا این بخش سهم بیشتری از روایت ندارد؟
شخصیتها و روابط به گونهای طراحی شدهاند که روایت اصلی یعنی عملیات خیبر تحتالشعاع قرار نگیرد. حفظ عمق عاطفی در کنار روایت اصلی برایم اهمیت بالایی داشت. بازیگران و تیم بازیگری تلاش کردند این تعادل را به بهترین شکل حفظ کنند تا هم بعد انسانی شخصیتها دیده شود و هم تمرکز بر عملیات باقی بماند.
* بنا بر گفته عوامل، شرایط جغرافیایی و اقلیمی جنوب برای تولید «مجنون» تبدیل به یک چالش اساسی شده بود؛ روایت شما چیست؟
فیلمبرداری در خوزستان و آبادان انجام شد و شرایط آب و هوایی چالشهای زیادی به وجود آورد. فیلمبرداری از ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ در خوزستان و آبادان با ۷۲ جلسه به سرانجام رسید. شرایط آب و هوایی بسیار دشوار بود؛ از بارندگیهای شدید و سرمای زیاد شب کاریها گرفته تا آفتاب سوزان روزها. فضای کار بسیار فرسایشی بود و حفظ انگیزه تیم اهمیت بالایی داشت. با وجود همه مشکلات، گروهی فوق العاده، همراه و همدل داشتم که مثل برادران بزرگتر کنارم بودند و این همراهی باعث پیشرفت خوب کار شد.
* موفقیت «مجنون» در جشنواره چهلودوم فجر، حتما برای شما دستاوردی مهم است اما این اتفاق مسؤولیت شما را بالاتر میبرد؛ در ادامه سختگیرتر میشوید؟
فیلم «مجنون» در جشنواره فیلم فجر در کنار «آژانس شیشهای» و «موقعیت مهدی» رکورددار نامزدی دریافت سیمرغ است. همانطور که اشاره کردید این افتخار و مسؤولیت سنگینی است که باعث میشود به خودم سخت بگیرم و رو به جلو حرکت کنم. البته با اینکه طراحی لباس، طراحی صحنه و فیلمبرداری از ارکان موفقیت فیلم بودند، متاسفانه فقط طراحی صحنه کاندیدا شد و باقی نامزد نشدند که برایم عجیب بود. با این همه حضور اساتیدی مثل مجید انتظامی، بهزاد جعفری، سعید براتی، بهزاد آقابیگی و دیگران یکی از نقاط قوت فیلم بود.
* مجید انتظامی نزدیک به 13 سال برای فیلمهای سینمایی آهنگ نساخته بود و با «مجنون» بازگشتی تحسینآمیز به این عرصه داشت؛ چطور موفق به این همکاری شدید؟
برای بسیاری آرزوست با استاد مجید انتظامی کار کنند. همکاری با ایشان دستاورد بزرگی بود که تهیهکننده و سفارش دهنده برای تحقق آن کمک کردند. استاد ابتدا مردد بود اما پس از دیدن نسخه اولیه ۶۰ دقیقهای، لطف کرد و پذیرفت کار کند. جلسههای متعددی درباره ملودیها و تمها داشتیم و نهایتا به جمعبندی مطلوب رسیدیم. ابتدا برای یک سکانس 3 ملودی اتود زده بود که پس از بررسی به انتخاب یکی از آنها رسیدیم. حضور ایشان در استودیو و همکاری نزدیک با نوازندگان، کار را به سطحی رساند که برای من تجربهای تکرار ناشدنی است.
* پیشبینی شما از وضعیت اکران عمومی «مجنون» چیست؟
با توجه به وضعیت اقتصادی مردم و شرایط فعلی سینمای ایران انتظار حضور پرشور مردم در سالنها مثل جشنواره فجر را ندارم اما امیدوارم تبلیغات و اطلاعرسانی خوب باشد تا مردم فیلم را تماشا کنند. فکر میکنم کسانی که فیلم را ببینند، شاید بگویند اثری متوسط است اما کسی از تماشای آن پشیمان نخواهد شد. سینما سلیقهای است و ممکن است هر کسی نظر خودش را داشته باشد اما «مجنون» فیلمی است که ارزش دیدن دارد. این فیلم کنکاش در باورها و احترام به حقیقت است. فیلم نه فقط روایت یک عملیات، بلکه داستان مردانی است که با همه وجود برای وطن ایستادند. ساخت این اثر برای من سفری پرچالش و سرشار از یادگیری و عشق به سینما و تاریخ بود و امیدوارم مخاطبان پس از دیدن فیلم، ارزش هر لحظه صرف شده برای تولید آن را درک کنند.
گفتوگوی «وطن امروز» با عباس نادران، تهیهکننده «مجنون»
سینما از سبد خانوادهها حذف شده است
* برای فیلمی که قرار است تصویرگر چهرههای واقعی و تاریخی باشد، در مرحله انتخاب بازیگر چالشی نداشتید؟
انتخاب بازیگرها بویژه برای نقش شهید مهدی زینالدین یکی از سختترین مراحل پیشتولید بود. باید کسی را پیدا میکردیم که پیشزمینه بازیگری در ذهن مخاطب نداشته باشد اما در عین حال توانایی بازیگری را داشته باشد و شباهت ظاهری نیز داشته باشد. شاید گزینهها زیاد بودند اما بسیاری تنها 2 ویژگی اول را داشتند ولی شباهت ظاهری نداشتند. بنابراین گزینهها محدود و محدودتر شد. همچنین بازیگر علاوه بر 3 ویژگی باید طاقت یک فرآیند سخت و طولانی خارج از تهران را هم داشت و برای این نقش تمام توان خود را خرج میکرد. درک شخصیت از سوی بازیگر هم برای ما خیلی مهم بود. چون مهدی زینالدین شخصیت پیچیدهای داشت؛ ابعاد او از نظر هوش نظامی، جسارت، شجاعت، عرفان و اخلاقی بینظیر است. من هیچ گاه ادعا نکردهام تصویر کامل او را خلق کردهام، بلکه تنها گوشه و برشی از شخصیت او را به تصویر کشیدهام.
* غیر از خود شهید مهدی زینالدین، در روایت فیلم مجنون شمایل بسیاری از افراد مطرح دیگر هم نمایش داده شد؛ درباره آنها حساسیتی نداشتید؟
بعد از انتخاب سجاد بابایی به عنوان بازیگر اصلی، کاراکترهای دیگر نسبت به او انتخاب شدند. حدود 5 ماه زمان صرف کردیم تا به قطعیت رسیدیم. در نهایت ترکیب بازیگران کنار هم به گونهای بود که مخاطب احساس نمیکند چیزی غیرواقعی یا خارج از چارچوب است. این باورپذیری برای ما مهمترین مولفه بود. در هفته اول فیلمبرداری به قم رفتیم و به شهید زینالدین گفتم میخواهیم سربازی کنیم. شما فرمانده بودی، دست ما را بگیر تا کج نرویم و وظیفهمان را درست انجام دهیم. امیدوارم در انجام این مسؤولیت موفق بوده باشم. پیش از ساخت «مجنون» فکر میکردم این حرفها بیشتر شعار است اما واقعیت این بود که موقعیتهایی پیش میآمد که همه میگفتیم کار انجام نمیشود اما با حمایت و لطف شهید زینالدین همه مشکلات حل شد.
* آهنگسازی استاد مجید انتظامی در این پروژه برگ برندهای بود که فیلم شما داشت؛ چطور توانستید ایشان را برای همکاری قانع کنید؟
برای من کار کردن با استاد مجید انتظامی بدون هیچگونه تردید یکی از آرزوهای بزرگ بود. ایشان و دیگر اساتید پیشکسوت بودند که ما را عاشق سینما کردند. موسیقیهای استاد انتظامی را بارها شنیدهایم و این آثار ما را عاشق سینما کرد. برای همین وقتی فیلم «مجنون» تمام شد، نسخهای از فیلم را برای ایشان بردم. با وجود وضعیت جسمی نهچندان مناسب، 5-4 جلسه طولانی با ایشان برگزار کردیم. پس از دیدن نسخه فیلم و جلسهای با کارگردان، استاد گفت چون فیلم را دوست دارد، همکاری میکند. روند آهنگسازی در کنار ایشان و تیم بزرگ نوازندگانشان بسیار جذاب بود. موسیقی «مجنون» بخش مهمی از فیلم است که بازخوردهای بسیار مثبتی دریافت کرده است. جایگاه اساتیدی چون استاد مجید انتظامی بسیار فراتر از هر جایزهای مانند سیمرغ است؛ در واقع این سیمرغ است که باید به قرار گرفتن در قفسهای در کنار نامهایی چون انتظامی افتخار کند. موسیقی نهایی فیلم توانسته در ذهنها بماند و از سوی مخاطبان دوست داشته شود و همین، بزرگترین موفقیت است.
* کار شما در جشنواره موفق ظاهر شد و جوایز زیادی هم گرفت اما 2 سال طول کشید که روی پرده بیاید. در مورد بعضی فیلمهای دیگر مثل سینمامتروپل هم همین اتفاق رخ داده؛ فکر میکنید چرا چنین اتفاقی افتاده است؟
ما بعد از جشنواره با مشکلات فنی مواجه شدیم که رفع آنها بویژه درباره کوتاه کردن فیلم و حل برخی مسائل فنی چند ماه زمان برد. 2 بار هم قرار بود فیلم اکران شود اما به دلایلی که هنوز برای من هم روشن نیست و جوابهای ضد و نقیضی دریافت کردم، اکران به تعویق افتاد. حتی آخرین بار قرار بود عید امسال اکران شود که دقیقه ۹۰ از چرخه اکران حذف شد. تحلیل شخصی من این است وضعیت امروز سینمای ایران با ترس و لرز همراه شده است که ریشههای اقتصادی دارد. سینماداران و پخشکنندهها به دلیل منافع اقتصادی بیشتر تمایل دارند فیلمهای کمدی اکران شود چون فروش دارد و شاید به همین دلیل، فیلمهای غیرکمدی کمتر فرصت اکران مییابند. هرچند امسال فیلمهای غیرکمدی هم اکران شدند که توانستند گوی سبقت فروش را از فیلمهای کمدی بگیرند که نشان میدهد این نگاه تا حد زیادی اشتباه است.
* فکر میکنید اگر به شما امکان بهتری در نمایش داده میشد، میتوانستید در سرگرمیسازی مخاطب با آن فیلمهای تجاری دیگر رقابت کنید؟
به طور کل سینما در سبد تفریح و سرگرمی خانوادهها جایگاهش را از دست داده است. هر اتفاقی در کشور رخ دهد، چه مثبت و چه منفی، سینما نخستین قربانی است. دلار گران شود، جنگ شود، خوشحالی یا عزاداری باشد، تورم بالا رود، ناخودآگاه این سینما است که از برنامه خانوادهها حذف میشود. همچنین برخی تصمیمات نادرست مثل افزایش قیمت بلیت هم تاثیرگذار بود، اعتراضات زیادی داشتیم اما زورمان به این تصمیمات نمیرسد. برای یک خانواده چهار نفره رفتن به سینما میتواند حدود 2 میلیون تومان هزینه داشته باشد که طبیعی است سینما را از برنامهشان حذف کنند.
در ژانر دفاع مقدس فیلمهای متعددی داریم که شاید فروش شگفتانگیزی نداشتند اما بسیار دیده شدند و جریانساز شدند؛ مثل «ایستاده در غبار» و «موقعیت مهدی». دهههای گذشته هم فیلمهایی مثل «عقابها» و «کانیمانگا» جزو پرفروشهای سینما بودند، چون در آن زمان ابزارهای نمایش متفاوت بود. اگر آرزویی در زمان اکران «مجنون» داشته باشم، این است که مردم این فیلم را ببینند، چه در سینما و چه در هر جای دیگری. ما در حال فکر کردن به راهکارهایی هستیم تا حتی در شهرهای دورافتاده و استانهای مختلف، امکان دیدن فیلم فراهم شود.
* اینکه میگویید هدف اصلیتان دیده شدن فیلم است، نه سود تجاری، با چه انگیزهای میتواند باشد؟
یکی از بزرگترین لذتهای من در زمان جشنواره این بود که در یکی از سالنهای سینما نوجوانی بعد از شنیدن نامهایی مانند زینالدین، اسمها را در گوگل جستوجو کرد تا بیشتر درباره آنها بداند؛ یعنی «مجنون» آن لحظه توانست ذهن این نوجوان را به خود مشغول کند.
ما میتوانیم قصههای مختلف جنگ را حول شخصیتها و قهرمانان روایت کنیم. هنوز شخصیتها و قهرمانان مهمی داریم که مردم شناختی از آنها ندارند یا هنوز فیلمی دربارهشان ساخته نشده است. همچنین عملیاتهای بسیاری وجود دارد که هیچ روایت سینمایی دربارهشان نیست. سینمای دفاعمقدس آنقدر محتوا و قصههای نگفته دارد که نیاز به ساخت قصه از صفر نیست. بسیاری از این قصهها به قدری جذابند که میتوانند تبدیل به سریالهای چند قسمتی در هالیوود شوند. این نکته را میتوان با مقایسه آثار هالیوودی جنگ دوم جهانی متوجه شد که عملیاتهای ساده را بارها از زاویههای مختلف روایت میکنند. قصههای خودمان سراسر درام است و فارغ از فضای معنوی، از منظر قهرمان و ضدقهرمان فوقالعادهاند. متاسفانه ما کمتر به این اتفاقات پرداختهایم و در عین حال فیلمهای باکیفیت جنگ دوم جهانی را میبینیم و به آن غبطه میخوریم. فرقی نمیکند داستان حول فرمانده باشد یا روایت یک عملیات یا روایتی از دل جنگ؛ مهم این است که قصهای چفت و بستدار داشته باشیم و در مرحله تولید اجازه ندهیم کیفیت فیلمنامه افت کند. اگر این اتفاق بیفتد، اثر موفق خواهد شد و مخاطب را جذب میکند.
* آیا مخاطب امروز هنوز به این فضاها علاقه دارد؟
معتقد هستم مخاطب سینمای امروز ایران، با همه تناقضهایی که در معرضش قرار دارد، اگر با تصویر واقعی و درست مواجه شود، نه تصویری تراشیده شده و مصنوعی، قطعا آن را دوست خواهد داشت، با آن ارتباط برقرار میکند و در ذهنش میماند. مردم ما قهرمانان ملی و شهدا را دوست دارند و تجربه ثابت کرده هر جا پای قهرمانان ملی که برای این آب و خاک جان دادند در میان باشد، فارغ از هر نوع نگرش سیاسی یا اجتماعی، در هر جای دنیا که باشند با احترام و تعظیم برخورد میکنند. مساله این است که آیا ما میتوانیم بدون کم و کاست، قصه این بزرگان را روایت کنیم یا خیر. ما مردم ایران همیشه مثل یک خانواده کنار هم بودهایم. «مجنون» تصویری است از آدمهایی که همه چیزشان را گذاشتند تا این خانواده بماند، تا ایران بماند. شاید دیدن این فیلم، ادای دینی کوچک باشد به کسانی که برای ماندن ما، از جانشان گذشتند. امیدوارم «مجنون» و فیلمهایی از این دست، با حمایت و همراهی مردم، بتوانند جریان روایت قصههای جنگ و شهدا را زنده نگه دارند؛ قصههایی که اگر امروز گفته نشوند، فردا ممکن است برای همیشه ناگفته بمانند.