بهراد رشوند: جملهها که میخواهند از «معجزه» حرف بزنند معمولاً به سمت اغراق میروند اما بعضی شبها آنقدر پر از صحنههای غیرمنتظرهاند که حتی اغراق هم عقب مینشیند. شبی که استقلال در برابر تیمی از ۲ دسته پایینتر به لرزه افتاده بود، درست همان لحظهای که سکوها یخ زده بود و نیمکت آبیها زیر فشار اضطراب صدای ترک خوردن میداد، مردی از راه رسید که انگار از جنس همین شبهای گرهخورده ساخته شده؛ یاسر آسانی. باز هم او، باز هم همان آشنای تازهوارد که انگار سالهاست در ترکیب استقلال است.
استقلال برای شروع مسیرش در رقابتهای حذفی به دنبال یک نمایش آرام و بیدردسر بود؛ شبی شبیه یک قدم اول معمولی اما فوتبال هیچگاه با برنامهریزی کاغذی پیش نمیرود. حریف، تیمی از شهرستان خلخال، با انگیزه فراوان، آمده بود تا ثابت کند نامها در زمین نیستند که حکم پیروزی را از قبل امضا میکنند. دقیقهها گذشتند و چیزی که انتظار میرفت یک آزمون ساده باشد، تبدیل شد به یک تیراندازی ناگهانی روی اعصاب بازیکنان استقلال.
در چنین نبردهایی، تیمهای بزرگ معمولاً یا کار را زود تمام میکنند یا اگر دستکم بگیرند، ناگهان خود را در باتلاقی میبینند که خروج از آن هزینه دارد. استقلال عصر جمعه دقیقاً در همان باتلاق قدم گذاشته بود؛ عقب افتادن از حریف، برخوردهای عصبی، موقعیتهایی که با بیحوصلگی تباه میشد و تیمی که ۱۰ نفره شدن هم روح جنگندگیاش را خاموش نکرد. هرچه زمان جلو میرفت، سایه بحران بزرگتر میشد. شکست در شروع یک تورنمنت حذفی آن هم مقابل تیمی کوچکتر، چیزی شبیه یک زخم عمیق بود؛ زخمهایی که معمولاً هفتهها روی بدن یک تیم باقی میمانند و آرامش را میبلعند.
اما فوتبال مانند سینما همیشه یک قهرمان دارد و گاهی این قهرمان نه از بین ستارههای قدیمی که از دل یک خرید تازهوارد بیرون میآید. یاسر آسانی از همان روز اول که پا به ایران گذاشت، نشان داد برای غافلگیر کردن آمده. نه مجال تطبیق میخواست، نه ناز ورود داشت. انگار سالها روی همین چمنهای ناهموار توپ زده. عجیبتر اینکه هر کس فکر میکرد او یک خرید معمولی است، حالا مجبور است با احترام بیشتری نامش را ببرد.
در لیگ، خیلی زود تبدیل به یکی از عناصر اصلی تیم شد. حرکاتش، گلهایش، ضربههای دقیقش و اعتمادی که در تصمیمهایش موج میزد، کمتر در بین بازیکنان خارجی تازهوارد دیده میشود. انگار از بیرون آمده بود تا ریتم کند استقلال را دوباره زنده کند و این ریتم تنها با گلها نبود. او هر بار صاحب توپ میشد، سکوها تکان میخوردند. فوتبالش روح دارد.
اما آنچه او را به یک نام فراتر از یک وینگر معمولی رسانده، همین شبهای خاص است. همین شبی که استقلال، مدافع عنوان قهرمانی، ناگهان به تنش افتاد. ساپینتو که نگرانی را در راه رفتن و فریادهایش میشد خواند، در نهایت همان انتخاب بدیهی را روی نیمکت پیدا کرد: آسانی، مردی که گویی تابستان برای همین دقیقهها خریداری شده بود.
با حضورش در زمین، جریان بازی تغییر کرد؛ توپها دوباره جان گرفت، حملهها شکل پیدا کرد و حریف ۱۰ نفره برای نخستین بار احساس کرد توفان در راه است. ضربه پنالتی اول، یک نشانه بود؛ نشانه اینکه آسانی وقتی دست روی توپ میگذارد، غضروفهای فشار و استرس را نادیده میگیرد. توپ را به گوشه فرستاد و استقلال را از پرتگاه بیرون کشید اما این فقط شروع نمایش بود.
در وقتهای اضافه، جایی که نفسها تیزتر کشیده میشود و پاها میلرزد، آسانی مثل بازیگری که منتظر صحنه نهایی نمایش باشد، قدم جلو گذاشت. توپ را که برای یک ضربه ایستگاهی مهیا کرد، حتی مدافعان پادیاب هم فهمیدند خطری پشت این تمرکز نهفته است. ضربهاش با برخوردی عجیب تغییر جهت داد و درون دروازه نشست. گل شاید کمی با شانس همراه بود اما اگر توپ هم به مدافع نمیخورد، بعید بود این وینگر بیرحم فرصت گلسازی را از دست بدهد.
در آن لحظه، استقلال نفس تازهای کشید. هواداران در خانه و استادیوم از جا بلند شدند و ساپینتو شانههایش را رها کرد. آسانی شب را تسخیر کرده بود. ۲ گل، یک کامبک، یک صعود، یک پایان خوش برای شبی که میتوانست یک فاجعه آرام و مرموز برای آبیها باشد.
افسوس که آمار خشک، هرگز قادر نیست تصویر کاملی از نقش آسانی ارائه کند اما وقتی نگاهی به کارنامهاش بیندازیم، آنچه دیده میشود، رشدی باورنکردنی است: گلهای زیبای پیاپی، ۱۰۰ درصد پنالتیها گل شده، نمایشهای بینوسان، پاس گلهایی که مهر تأثیرگذاری او را تثبیت میکند و حالا هم یک صعود در جام حذفی. این بازیکن در ظاهر آرام اما در باطن آتشفشانی، در ۱۳ بازی فصل ۸ گل و ۲ پاس گل داشته؛ آماری که نه برای یک تازهوارد، بلکه برای یک ستاره جاافتاده هم ایدهآل است.
استقلال این روزها با این بازیهای پرفشار بیش از هر زمان دیگری نیاز به ستونهایی دارد که در لحظههای حساس لرزش را از تیم دور کنند. یاسر آسانی حالا تبدیل شده به همین ستون؛ مردی که در میدان مسؤولیت را با تواضع بر دوش میکشد و ترسی از برداشتن بار یک تیم ندارد. اگر روزی بخواهند داستان این فصل استقلال را روایت کنند، بدون شک نخستین بخش آن با آسانی آغاز میشود.
او نه فقط یک مسابقه را برگرداند، بلکه تیمی را که در آستانه لغزش بود، دوباره به مسیر برگرداند. گاهی برای نجات یک تیم، تنها یک نفر کافی است و جمعه شب در شرق تهران، آن یک نفر یاسر آسانی بود.
اگر او نبود قطعا سالها پادیاب به همان قشقایی شیراز در کریخوانیها مبدل میشد!
آسانی استقلال را به جمع 16 تیم جام حذفی برد
با یاری یاسر
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها