علی دارایی: فصل تازه فوتبال ایران پیش از آنکه هیجان رقابتهایش آغاز شود، درگیر چنان تلاطمی شده که عملاً همه را به یک ماراتن نفسگیر دعوت میکند؛ ماراتنی که از پشت صحنه هدایت میشود و مقصدش آمادهسازی تیمملی برای سفر بزرگ به جامجهانی ۲۰۲۶ است. تصمیمی که شاید روی کاغذ منطقی و قابل دفاع باشد اما در زمین، روی عضلات و مفاصل بازیکنان، بر نیمکت مربیان و در اتاق برنامهریزی باشگاهها، داستان متفاوتی رقم میزند.
* شروع فصلی که از لحظه اول «عجله» داشت
وقتی سردمدار تیمملی اعلام کرد لیگ باید تا نیمه اردیبهشت آینده تمام شود، مثل این بود که ناگهان سرعتسنج فوتبال کشور از حالت نرمال به وضعیت فوقفشار منتقل شود. لیگ تازه از هفته یازدهم عبور میکند، جام حذفی پیشِ روست و برای ۳ تیم بزرگ، پنجره آسیایی هم در انتظار است. با این معادله، همه چیز به سمت یک تقویم فشرده و نامتعارف هدایت میشود؛ چیزی شبیه به فشردگی لیگهای دوران کرونا، با این تفاوت که آن روزها اضطرار پزشکی وجود داشت و امروز اضطرار تاکتیکی.
* سپاهان، تراکتور و استقلال؛ ۳ تیم در قلب آشوب
تراکتور که پا به مرحله حذفی لیگ نخبگان آسیا گذاشته، باید همزمان در ۳ جبهه بجنگد. هر مسابقه آسیایی یعنی چند روز سفر، ریکاوری، تمرین محدود و بازگشت به لیگ. وضعیت استقلال هم کمابیش مشابه است؛ اگر آبیها به مسیر آسیایی ادامه دهند، عملاً فشار تقویم به مرز انفجار میرسد. سپاهان هم دقیقا همین وضعیت را دارد.
این ۳ تیم، بهعنوان نمایندگان باشگاهی ایران، بیشترین پایلوت این چالش بزرگ خواهند بود؛ تیمهایی که باید برای هر مسابقه با منابع محدود، بازیکنان خسته و فرصت تمرین اندک وارد میدان شوند.
* فوتبال بدون توقف؛ هر ۵ روز یک نبرد
اگر تقویم رسمی را خطکش بگیریم و روی کاغذ حرکت کنیم، عددها ترسناکند: میانگین ۵ روز برای هر مسابقه. یعنی بازیکنی که امروز ۹۰ دقیقه بازی میکند، در کمتر از یک هفته مجبور است دوباره مسابقه دهد؛ بدون زمان کافی برای ترمیم عضلات، بازسازی ذهنی یا حتی کار Tactically در زمین تمرین. به این اضافه کنید وقفه کوتاه زمستانی که احتمالاً به کوتاهترین تعطیلات تاریخ لیگ تبدیل خواهد شد.
در چنین شرایطی، تیمهایی که تنها در لیگ بازی میکنند، کمتر تحت فشارند اما تیمهای دو و سه جبههای با یک گرداب کامل مواجهند؛ گردابی که حتی برنامهریزترین باشگاهها را نیز به چالش میکشد.
* هزینه این فشار از جیب چه کسی پرداخت میشود؟
در فوتبال، هر فشاری یک قربانی دارد و معمولاً نخستین قربانی «بدن بازیکنان» است. بازیکنی که فرصت ریکاوری ندارد، بیشتر در معرض گرفتگی عضلانی، پارگی همسترینگ، آسیبهای رباطی و حتی مصدومیتهای مزمن قرار میگیرد. این یعنی:
- ریسک بالاتر آسیبدیدگیهای جدی
- کاهش کیفیت مسابقات به دلیل خستگی جمعی
- کاهش توان مربیان برای اجرای سیستمهای پیچیده تاکتیکی
- افزایش اعتراضات باشگاهها نسبت به افت ناگهانی بازیکنان کلیدی.
این فشار مضاعف نهتنها روی نیمکتها، بلکه روی جدول ردهبندی نیز اثر میگذارد. تیمهایی که عمق کافی در ترکیب ندارند، به مرور تحلیل میروند. تیمهایی که به ستارههای خاص وابستهاند، با یک مصدومیت کل فصلشان تغییر شکل میدهد.
* روی دیگر ماجرا؛ تیمملی در حالت دفاع از زمان
از نگاه کادر فنی تیم ملی، این فشار یک ضرورت است. آنها میخواهند:
- زمان کافی برای اردوهای طولانی داشته باشند.
- چند مسابقه تدارکاتی جدی برگزار کنند.
- و بازیکنان را پیش از جامجهانی در بالاترین هماهنگی ممکن قرار دهند.
اما این تصمیم که در سطح تیمملی مفید به نظر میرسد، در سطح باشگاهی به بهای تقویمی تمام میشود که هیچ جایی برای تنفس باقی نمیگذارد.
* بحران برنامهریزی؛ سازمان لیگ زیر ذرهبین
سازمان لیگ حالا در موقعیتی قرار گرفته که باید هر هفته و هر روز حسابشدهتر از گذشته حرکت کند. کوچکترین اشتباه در برنامهریزی، جابهجایی بازیها یا تداخل زمینها میتواند اعتراض رسمی باشگاهها را در پی داشته باشد. آنها باید:
- از تداخلهای غیرضروری جلوگیری کنند.
- برای تیمهای آسیایی شرایط ویژهتری را لحاظ کنند.
- و مهمتر از همه، حداقل زمان ریکاوری را برای هر تیم تضمین کنند.
سؤال کلیدی این است: آیا در فوتبال ایران ساختار مدیریتی به اندازه کافی منعطف و علمی هست که از این چالش سربلند بیرون بیاید؟!!
* آیندهای که با این فصل تعریف میشود
فصل ۰۵-۱۴۰۴ فقط یک فصل معمولی نیست؛ یک «پروژه ملی» است که زندگی باشگاهها، فشار روی پزشکان تیمها، شرایط بدنی بازیکنان و حتی تصویر کل فوتبال ایران را تحتتأثیر قرار میدهد.
اگر با مدیریت درست، تقسیم فشار و رعایت اصول علمی پیش برود، میتواند به تیمملی کمک کند با بدنی آماده و ذهنی منسجم وارد جامجهانی شود.
اما اگر این روند بدون برنامهریزی دقیق ادامه یابد، این خطرها وجود دارد:
- باشگاهها با موج مصدومیت روبهرو میشوند.
- کیفیت لیگ کاهش مییابد.
- و تیمملی با بازیکنان فرسوده وارد مهمترین تورنمنت ۴ ساله میشود.
در نهایت، فوتبال ایران در آستانه ورود به یکی از پرفشارترین، پیچیدهترین و سرنوشتسازترین دورههای تاریخ خود قرار گرفته است؛ دورهای که نتیجهاش فقط روی جدول لیگ مشخص نمیشود، بلکه روی آینده تیم ملی، سلامت بازیکنان و تصویر حرفهای فوتبال کشور نیز اثر خواهد گذاشت. اگر این پروژه بزرگ با دوراندیشی هدایت شود، میتواند نردبانی برای پیشرفت باشد اما اگر با شتاب و بیدقتی پیش برود، خطر سقوط همواره در کمین خواهد بود.
تقویم فشرده فوتبال ایران و پیامدهای آن برای نمایندگان ایران در آسیا
هر 5 روز بازی!
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها