بنیا فرید: فوتبال ایران همیشه عادت دارد خودش را کمتر از چیزی که هست نشان دهد اما کافی است چراغ جامجهانی روشن شود تا تازه بفهمیم در تیمهایمان چه ذخایری جمع شدهاند. این روزها، لیگی که گاهی اسیر دعواهای انضباطی و بیبرنامگی میشود، ناگهان به محل عبور ستارههایی بدل شده که نیمنگاهی به بزرگترین ویترین فوتبال دنیا دارند. مساله فقط حضور چند بازیکن خارجی نیست؛ مساله توان تبدیل شدن آنها به نمایندگان لیگ در سطحی است که شاید سالها بعد به عنوان «نسل لژیونرهای لیگ برتر» از آن یاد شود.
برای شروع، سراغ پرجمعیتترین کاروان میرویم؛ ازبکها. فوتبالی که تا یکی دو دهه پیش بیش از هر چیز به جنگندگی و بدنسازی متکی بود، امروز با ورود فابیو کاناوارو رنگ تاکتیک گرفته است. ازبکستانیها برای نخستین بار بلیت جامجهانی را دریافت کردهاند و ۵ چهره حاضر در لیگ ما بهطور جدی شانس حضور در فهرست نهایی را دارند. تفاوت اصلی این گروه با نسلهای پیشین در انتقال بازی است؛ پاس عمودی سریع، پرس ریز در نیمفضا و اتکا به هافبکهای تخریبگر که میتوانند ضرباهنگ مسابقه را دیکته کنند. برای تیمهای ایرانی، حضور چنین بازیکنانی یک شمشیر دولبه است؛ از یک طرف سطح تمرینات بالا میرود، از طرف دیگر اگر قرار باشد اینها در جام بدرخشند، باشگاه باید مراقب افت بدنی بعد از تورنمنت هم باشد. ۲ نفر از جمع ازبکها هنوز در شرایط مسابقه نیستند اما از لحاظ پروفایل، کاملاً وابسته به سیستم کاناوارو هستند؛ یعنی دفاع با خط میانی فشرده و ضدحملات با انتقال سریع مالکیت.
از آسیای میانه که فاصله بگیریم، به هائیتی و داکنز نازون میرسیم؛ مهاجم استقلال که عملکردش در تیم ملی کشورش بسیار متفاوت از باشگاه بوده است. هائیتی در کونکاکاف با فوتبال پرریسک و حملهمحور شناخته میشود؛ تیمی که پرس شدید نمیکند اما در فاز تهاجمی روی بازی مستقیم حساب میکند. نازون دقیقا همان سبک مهاجمی است که در ضدحمله زهر دارد؛ تمامکنندگیاش در مقدماتی جامجهانی گواه این موضوع است. مشکل او در لیگ ایران عدم ارتباط کافی با نیمفضای راست است؛ جایی که توپ بهسادگی به او نمیرسد و مهاجم مجبور است بیشتر پشت به دروازه بازی کند. اگر استقلال بتواند فاز اول بازیسازی را کوتاه کند و توپ را سریعتر به نازون برساند، او ارزش واقعیاش را نشان میدهد. حضور احتمالیاش در جام جهانی، اگر فرم ملیاش حفظ شود، محتمل است حتی اگر در باشگاه هنوز گلهایش نرسیده باشد.
پرونده بعدی، یاسر آسانی است. بازیکنی تکنیکی با ضربه آخر قدرتمند اما اهلینشده در فاز انتقال. آلبانی اگر پلیآف اروپا را رد کند، با تیمهایی روبهرو خواهد شد که ساختار دفاعیشان تابع ریزترین جزئیات است. برای چنین سطحی، آسانی باید بازی بدون توپش را بهبود دهد؛ یعنی بازگشت سریع در لحظه از دست دادن مالکیت و قرار گرفتن در زاویه مناسب برای بستن پاس بین خطوط. در لیگ ایران بیشتر نقش «بال مالکمحور» دارد اما فوتبال ملی اروپا دیکته میکند نقش کاپیتان تیم ملی آلبانی به «وینگر ضدپرس» تبدیل شود؛ اگر این تطبیق شکل بگیرد، او در جامجهانی میتواند تهدید جدی باشد.
اما منیر حدادی معادلهای پیچیدهتر دارد. در استقلال تلاش میکند خودش را دوباره معرفی کند اما برای بازگشت به لیست تیم ملی فوتبال مراکش باید چیزی فراتر از نمایش خوب ارائه کند. مراکش تیمی است که ساختارش روی نظم دفاعی و انتقال سریع سوار است. برای قرار گرفتن در کنار زیاش، اونی و بوفال، منیر باید در لحظه تصمیم کارآمدتر باشد؛ یعنی کاهش لمسهای اضافی و افزایش تنوع در دویدنهای عمقی. اگر این بازتعریف اتفاق بیفتد، تقابل احتمالی او با نازون در دور گروهی میتواند یکی از صحنههای سینمایی جام باشد. آخر سر میرسیم به سرژ اوریه؛ بازیکنی که از جامجهانی ۲۰۱۴ تاکنون تجربه و سردی تصمیمهای سخت را در چمدانش حمل میکند. اوریه اگر دوباره به تیم ملی ساحلعاج برگردد، با چالشی متفاوت روبهرو است: حفظ دوندگی در سن بالا و ارائه خروجی پایدار در ۹۰ دقیقه اما کیفیت خوانش بازیاش چیزی است که در لیگ ایران کمنظیر است؛ او مثل مدافعی است که ۳ ثانیه آینده را از قبل دیده.
جام جهانی نزدیک است و لیگ ایران شاید برای نخستین بار پس از مدتها، نه فقط تماشاگر بلکه صادرکننده انرژی به این رویداد باشد. لیگی که گاهی سطحش دستکم گرفته میشود، حالا بازیکنانی دارد که ممکن است فردا روی بزرگترین صحنه دنیا بدرخشند. این بار، جامجهانی فقط یک تورنمنت نیست؛ آزمونی است که نشان میدهد فوتبال ایران در تربیت و نگهداری ستارههای بیگانهاش چقدر حرفهای شده.
خارجیهای لیگ برتر ایران در مسیر جام جهانی
ویترین جهانی لیگ
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها