|
اهمیت هوش مصنوعی و چرایی تأکید رهبر انقلاب بر استفاده از این علم نوین در گفتوگوی «وطن امروز» با دکتر حامد فخریزاده
هوش آیندهساز
اشکان صدیق: هوش مصنوعی و کاربردهای آن در عرصههای مختلف اجتماعی و حکمرانی، یکی از مسائل جدیدی است که اگر به صورت جدی برای پیشرفت در این حوزه و مدیریت آن برنامهریزی نکنیم، در آیندهای نهچندان دور دچار وابستگی در این حوزه خواهیم شد. به جرات میتوان ادعا کرد در سالهای پیش رو هر کشوری که در زمینه هوش مصنوعی پیشرو باشد، میتواند در عرصه پیشرفت و تکنولوژی نیز جزو کشورهای پیشرو باشد. رهبر معظم انقلاب در چند سخنرانی اخیرشان با تاکید بر این علم نوظهور، از لزوم ورود جدی کشور به این حوزه فرمودند. یکی از هشدارهای معظمله در این زمینه تشکیل آژانسی مشابه آژانس انرژی اتمی برای کنترل سایر کشورها و جلوگیری از پیشرفت آنها در این زمینه بود. ایشان در این باره فرمودند: «این فناوری لایههای عمیقی دارد که باید بر آن لایهها مسلط شد؛ آن لایهها دست دیگران است. اگر شما نتوانید لایههای عمیق و متنوع این فناوری هوش مصنوعی را تأمین کنید، فردا اینها یک ایستگاهی مثل آژانس اتمی درست میکنند برای هوش مصنوعی - که الان دارند مقدماتش را فراهم میکنند - که اگر چنانچه به آن ایستگاه رسیدید، باید اجازه بگیرید که در فلان بخش از هوش مصنوعی استفاده کنید، در فلان بخشِ دیگر حق ندارید استفاده کنید! اینجوری است؛ زرنگهای دنیا، فرصتطلبها و قدرتطلبهای دنیا دنبال این چیزها هستند. یک آژانس هوش مصنوعی هم به وجود میآید، آنوقت اجازه نمیدهند که شما از این منطقه عبور کنید. خودتان باید برسید به فناوریهای عمیق و ژرف این مساله و لایههای زیرساختی هوش مصنوعی را باید در کشور دنبال کنید». «وطن امروز» درباره این موضوع با دکتر حامد فخریزاده، فرزند شهید محسن فخریزاده که در حوزه هوش مصنوعی دارای تجربه و تخصص است گفتوگو کرد.
***
* آقای دکتر فخریزاده! رهبر معظم انقلاب در چند سخنرانی اخیرشان تاکیدات قابل توجهی بر مساله هوش مصنوعی داشتند. به نظر شما علت تاکید زیاد معظمله بر این علم نوظهور چیست؟
اشاره و تذکر مقام معظم رهبری به این موضوع مثل هزاران موضوع دیگر حاکی از اشراف عجیب ایشان به مسائل و نگاه آیندهنگرانه ایشان به فرصتها و چالشهای پیش روی کشور است. مقوله هوش مصنوعی با سرعت خیلی عجیبی در حال توسعه است. بزودی هم مقوله هوش مصنوعی و هم حوزه علوم شناختی تمام جریان حکمرانی را در دنیا در دست خواهد گرفت. به عبارتی تمام موضوعات در دنیا بزودی تحت سلطه هوش مصنوعی قرار خواهد گرفت. من اگر بخواهم خیلی سادهاش را خدمت شما عرض کنم، ترکیب هوش مصنوعی و رباتیک میشود ماشینهای هوشمند و ترکیب هوش مصنوعی با رباتیک و ژنتیک میشود موجودی شبیه انسان. ما الان در حوزه هوش مصنوعی با پدیده ماشینهای خودآموز، ماشینهای خودیادگیرنده و ماشینهای تجربهپذیر مواجه هستیم. یعنی ماشینهایی که نیاز نیست همه چیز را یادشان بدهیم. مثل یک بچه آدم بدیهیات و ابتدائیات را یادش میدهیم، بعد خودش میرود تجربه میکند و یاد میگیرد و بزرگ میشود و خودش میفهمد. خب! اگر ایران در این حوزه نتواند تولید دانش بومی بکند و خودش را توسعه بدهد در نتیجه تبدیل به یک کشور مصرفکننده میشود و مصرفکنندگی در این حوزه بسیار بسیار خطرناک است.
* اگر امکان دارد بفرمایید این خطر جدیای که نسبت به آن هشدار میدهید دقیقا چیست و چرا اینقدر جدی است؟
حوزه هوش مصنوعی بر دیتاستها و دیتابیسها سوار است، وقتی شما نتوانید ابزارهای هوش مصنوعی را توسعه بدهید و ابزارهای بومی تولید کنید و بر هوش مصنوعی بومی خودتان سوار باشید، برای اینکه شاید در آینده بسیار نزدیک از خیلی از تکنولوژیها و دانشها بخواهید استفاده بکنید باید از ابزارها و دانشهای هوش مصنوعی فردی استفاده بکنید. حال چگونه باید از آنها استفاده کنید؟ باید دیتاستها و دیتابیسهایت را در اختیار آن ابزارهای هوش مصنوعی قرار بدهی تا آنها به شما خدمات و خروجی بدهند و این آنجایی است که دیگر ارزشمندترین دادهها و ارزشمندترین اطلاعاتت را از دست دادهای. چارهای هم نداشتی، برای اینکه باید میدادی تا بتوانی از ابزارهای هوش مصنوعی استفاده کنی و با دنیا همگام باشی.
* وضعیت فعلی کشور ما در زمینه هوش مصنوعی به چه شکل است و چقدر در دنیا در این زمینه حرف برای گفتن داریم؟
من این موضوع را با علم عرض میکنم. با توجه به اینکه مدت زیادی است با نخبگان و جوانان دهه هفتادی، دهه هشتادی و دهه شصتی این حوزه کار نزدیک دارم میکنم و با توجه به حوزه فعالیت خودمان، مدت زیادی است صبح تا شب درگیر این موضوع هستم. در حوزه دانشی و در حوزه تخصصی به جرأت میتوانم بگویم ما شانه به شانه و تنه به تنه برترین کشورهای دنیا داریم پیش میرویم. بعضا میبینم این جوانهای دهه هفتادی مسائلی را حل میکنند که بزرگترین کمپانیها راهحلی برایش نداشتند و برای خود ما اتفاق افتاده که کمپانیهای بزرگ آمریکایی بعد از اینکه سوالی از آنها کردیم و راهحلی نداشتند و ما راهحل آن را رفتیم پیدا کردیم و انجامش دادیم، چند ایمیل به ما زدند و از ما راهحل را خواستند. یعنی اینقدر برایشان مهم بوده این راهحل. البته سختافزارهای این حوزه مثل خیلی از حوزههای دیگر در انحصار چند شرکت حتی نه چند کشور است. مثل حوزه پزشکی، نانو و نجوم، در خیلی از حوزههای دیگر هم در واقع چنین انحصاری در سختافزار وجود دارد ولی ایران در تمام حوزهها جزو 10 کشور برتر دنیاست. در خیلی از حوزههای پزشکی سخت افزار را تولید نمیکنیم، ماشینآلات را تولید نمیکنیم، ابزارآلات را تولید نمیکنیم اما به لحاظ دانشی، تخصص، خلاقیت و نوآوری جزو کشورهای برتر دنیا هستیم. این حوزه هم دقیقا به همین شکل است. در حوزه سختافزار واقعا انحصار در اختیار چند شرکت خاص در کل دنیا است ولی در حوزههای دانشی و تخصصی و خلاقیت ایران در حال حاضر تنه به تنه ابرقدرتهای این حوزه پیش میرود. اینکه میگویم در حال حاضر به این دلیل است که رشد و توسعه هوش مصنوعی در دنیا آنقدر با سرعت بالا دارد اتفاق میافتد که اگر واقعا به داد این حوزه نرسیم در کوتاهزمانی عقب میمانیم و این عقبماندگی ناگزیر کشور را به سمت مصرفکنندگی میبرد. یعنی اینطور نیست که شما در این حوزه بگویید حالا اگر عقب ماندم 5 سال دیگر جبران میکنم. آن موقع دیگر فرصتی برای جبران نیست. ناگزیر شما باید بروید به سمت مصرفکنندگی.
الان میتوانیم خالق باشیم، الان میتوانیم آیندهنگار باشیم نه حتی آیندهنگر. الان میتوانیم آیندهنگاری کنیم و در این حوزه و خیلی از حوزهها خالق باشیم و اگر به داد آن نرسیم لاجرم باید برویم به سمت مصرفکنندگی.
* رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان فرمودند باید در لایههای عمیقتر هوش مصنوعی ورود کنیم، چرا که در سالهای آینده اگر نتوانیم به سطح خوبی از مساله هوش مصنوعی برسیم، غربیها ممکن است آژانسی مثل آژانس انرژی اتمی درست کنند و دیگر اصلا به ما اجازه ورود جدی به این حوزه را ندهند. نظر شما نسبت به این موضوع چیست؟
بله! غربیها از همین الان شروع کردهاند. این موضوع آنقدر در سطح دنیا حائز اهمیت است که از همین الان زمزمههای آن هست و این هوشمندی عجیب و غریب حضرت آقا و به روز بودن ایشان است که نسبت به این موضوع هشدار دادند. یک آژانسی مثل آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایجاد میشود و معاهدههای خاصی میگذارد، استفاده از سختافزارها را محدود میکند، توسعه دانش را در این حوزه محدود میکند و خروجیاش این میشود که 5 کشور، 10 کشور بمب اتم دارند اما تو حق نداری در حوزه هستهای حتی کار پزشکی بکنی، تو حق نداری در حوزه هستهای حتی کار تکنولوژیک بکنی، در حوزه انرژی کار بکنی. اصلا تو اجازه نداری در موردش حرف بزنی. دقیقا در حوزه هوش مصنوعی هم همین اتفاق خواهد افتاد چرا که میدانند آینده دنیا در دستان هوش مصنوعی و البته علوم شناختی خواهد بود. شاید مهمترین دلیلی که شهید فخریزاده در این زمینه گام برمیداشت همین بود. من این را با علم خدمت شما عرض میکنم، البته سردار فرجی هم در یکی از برنامههایی که در سومین سالگرد شهادت دکتر فخریزاده برگزار شد در برنامه ثریا به این نکته اشاره کرد که شهید فخریزاده از 15 سال قبل به موضوع هوش مصنوعی و علوم شناختی ورود کرد. آن موقعی که در دنیا اصلا این موضوعات، مگر در لایههای بسیار بسیار بالای حاکمیتی اساسا مطرح نبود.
* ما در عرصه نظامی به هر حال هوش مصنوعی را تا حدی این روزها داریم کاربردش را میبینیم. مثلا در زمینه پهپاد و موشکهای هدایتشونده قابل مشاهده است ولی سوال این است که هوش مصنوعی در عرصههای مختلف حکمرانی مثل اقتصاد چه استفادهای میتواند داشته باشد؟
اتفاقا ورود هوش مصنوعی برای مثال در اقتصاد خیلی قدیمی است، یعنی سیستمهای بیآی و سیستمهای هوشمند مدیریت مالی و اینها خیلی قدیمی هستند. یعنی شاید بیش از 10 سال پیش این موضوعات مطرح بود منتها الان دیگر اینها خیلی هوشمندتر شدند. قبلا صرفا تحلیل میکردند الان صرفا تحلیل نمیکنند بلکه تصمیمگیری هم میکنند. همین حوزه را شما تسری بدهید به تمام موضوعات. چه در حوزه اقتصاد، چه در حوزه صنعت، مثلا هوشمندسازی در حوزه صنعت. رباتهای هوشمندی هستند که در واقع کارها را خودشان نه از طریق برنامهریزی، بلکه از طریق تشخیص خودشان انجام میدهند. من خاطرم هست که اوباما مدیرعامل 4 شرکت پیشرو در حوزه هوش مصنوعی یعنی مایکروسافت، گوگل، تسلا و یک شرکت دیگر را که اسمش فاش نشده، صدا کرده و جلسه مفصلی شخصا و بدون حضور تشریفات با این شرکتها در حوزه هوش مصنوعی گذاشت. میخواهم بگویم تا این اندازه هوش مصنوعی در حوزه حکمرانی در دنیا دارد نقش بازی میکند و خود ما هم خیلی چیزهایش را شاید همینجوری اتفاقی شنیده باشیم. ابزارهایی مثل چت جیپیتی و... دیگر خیلی بازیچه شده یعنی بچههای دبستانی و اینها الان از آن سوال میکنند و او با استفاده از هوش مصنوعی پاسخ میدهد. یعنی دیگر تبدیل شده به ابزار دمدستی. هوش مصنوعی حجم اطلاعات بسیار بالایی را شروع میکند به جمع کردن. در واقع شاید بتوان گفت مهمترین موضوع در حوزه هوش مصنوعی فارغ از بحث سختافزار و دانش و خلاقیت و نوآوری دیتاستها و دیتابیسهایی است که وجود دارد و آنها چون میدانند در آینده حکمرانی باید نقشآفرین باشند از الان شروع کردند به جمعآوری اطلاعات که این جمعآوری اطلاعات تبدیل به یک دیتاستهای بزرگی میشود و این دیتاستها در علم ژنتیک، در علم نانو، بعدا که هوش مصنوعی بیاید در این عرصهها ورود بکند، آن موقع دیگر این اطلاعات خیلی نقشآفرین خواهد شد.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در دیدار رهبر ملی ترکمنستان طرح بزرگراه جنوب به شمال و طرح توسعه خط لوله گاز ترکمنستان را مهم ارزیابی کردند
روابط صمیمی با ترکمنستان
حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی عصر دیروز در دیدار آقای «قربانقلی بردی محمداف» رهبر ملی ترکمنستان و هیات همراه، گسترش روابط ۲ کشور را دارای اولویت فراوان دانستند و گفتند: روابط ایران و ترکمنستان در سالهای اخیر گسترش خوبی پیدا کرده است اما هنوز ظرفیتهای بسیاری برای همکاریهای بیشتر وجود دارد که باید از آنها استفاده شود. ایشان با تاکید بر اینکه گسترش روابط بر اساس منافع مشترک به سود هر ۲ کشور است، افزودند: امیدواریم با حضور دولت تازه نفس آقای دکتر پزشکیان، امور مربوط به گسترش روابط ۲ کشور با شدت و قوت بیشتری ادامه یابد. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به انگیزه بالای رئیسجمهور کشورمان برای گسترش روابط با ترکمنستان، خاطرنشان کردند: خانم صادق، وزیر راه و شهرسازی نیز به عنوان رئیس کمیسیون مشترک، توافقهای ۲ کشور را دنبال خواهند کرد تا به نتایج مطلوب برسند. حضرت آیتالله خامنهای همچنین با اشاره به سخنان رهبر ملی ترکمنستان درباره طرحهای مشترک میان ۲ کشور از جمله طرح بزرگراه جنوب به شمال و طرح توسعه خط لوله گاز ترکمنستان، این طرحها را مهم ارزیابی کردند و گفتند: اجرای این طرحهای بزرگ با حضور کارشناسان و متخصصان ایرانی، روابط صمیمی 2 کشور را بیش از پیش نزدیکتر خواهد کرد. در این دیدار که آقای پزشکیان، رئیسجمهور نیز حضور داشت، آقای «قربانقلی بردی محمداف» رهبر ملی ترکمنستان، ۲ کشور را خویشاوند یکدیگر خواند و گفت: مذاکرات خوب و سازندهای را در تهران با آقای رئیسجمهور داشتم و امیدوارم موافقتنامههای امضاشده به نتایج خوبی برسد. رهبر ملی ترکمنستان همچنین با گرامیداشت یاد و خاطره آقای رئیسی، رئیسجمهور فقید، به اقدامات ارزنده وی برای گسترش روابط ۲ کشور اشاره کرد و افزود: مرز طولانی و مشترک ترکمنستان با ایران همواره مرز صلح و دوستی بوده و خواهد بود و ما آماده گسترش روابط در همه حوزهها هستیم. ارسال به دوستان
آیا اصلاحطلبان در حال بازنگری در راهبردهای خود هستند؟
تغییر تاکتیک در زمین وفاق
حمید ملکزاده*: درست پیش از آغاز ثبتنام نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، مطلبی را درباره «پارادوکس اصلاحطلبی» نوشته بودم. سعی کرده بودم این موضوع را روشن کنم که چطور پارادوکس اصلاحطلبی به ظهور اصطلاح «اپوزیسیون قانونی نظام» منتهی شده است. چند روز پیش روزنامه اعتماد نامهای سرگشاده از عباس عبدی را خطاب به محمد خاتمی منتشر کرد. از آنجا که آنچه عباس عبدی در نامه خود به رئیس دولت اصلاحات گوشزد کرده بود با روح یادداشت مورد نظرم شباهت دارد، در این نوشته کوتاه به استقبال محتوای نامه او خواهم رفت.
* فریادهای بلند؛ دشنههای آخته
قبل از هر چیز باید نامه عبدی را به عنوان یکجور دعوت عمومی به گفتوگو درباره امر جمعی و در محیط عمومی در نظر گرفت و به استقبال آن رفت. این موضوع از این جهت ضرورت دارد که میشود آن را به عنوان «دعوت دوباره به سیاست» در نظر گرفت، چرا که در درجه نخست هسته مرکزی سیاست چیزی جز امر جمعی نیست و در درجات بعد بحث درباره سیاست باید در عرصه عمومی و در مقابل چشمان همگان اتفاق بیفتد. از این جهت که هم آنها را از محتوای گفتوگویی که درباره سیاست میشود مطلع و آگاه میکند و هم به آنها امکان میدهد تا در این گفتوگو مشارکت کنند. تنها در این صورت است که نجواهای گم شده در دالانهای تاریک خصوصی، جایگزین فریادهای بلند و تیغهای آخته سیاستمداران در عرصه عمومی و در مقابل دیدگان مردم میشود.
در عین حال استقبال از این فراخوان عمومی از جهات دیگری نیز حائز اهمیت است: این فراخوانی برای بازگشتن به سیاست در میدان اصیل سیاست، یعنی در میدان دولت، یا اگر فنیتر بگویم در میدان و محدوده یک وضع مستقر مدنی خاص، یعنی در میدان جمهوری اسلامی ایران است. همچنین فراخوان عبدی را هم در صورت و هم در محتوا باید بهعنوان دعوتی برای اقدام عاجل علیه آن چیزی بفهمیم که من پیشتر در همین صفحه با اصطلاح بیماری خودایمنی دولت معرفی کرده بودم. از این جهت احتمالا نامه عباس عبدی و واکنشی که جریان اصلاحطلب به آن نشان میدهد را میتوانیم به عنوان نخستین و شاید مهمترین گام جناح اصلاحطلب برای کنار گذاشتن الگوی «اپوزیسیون نظام» و حرکت به سمت تبدیل شدن به نیرویی درونی برای آن در نظر گرفت، چرا که همانطور که عبدی بهدرستی اشاره کرده، اصولا بحث درباره اصلاح در یک وضعیت مستقر، وقتی خود را در بیرون از آن تعریف کرده باشید، بحثی بیمعناست: اصلاحطلبی تنها وقتی معنا دارد که کارگزار اصلاحات نیروی درونی نظام یا وضعی باشد که بناست «برخی روندهای جاری در آن را که به تمامیت نظام آسیب میرساند با روندهای مناسبتری که وضع مستقر را تقویت کرده و به سمت تعالی بیشتر سوق میدهد جایگزین کند». در چنین فرآیندی آنهایی که فریادهای بلندی سر میدهند بیشتر از اینکه دغدغه اصلاح روندها را داشته باشند، در دام وسوسه کسب قدرت و جایگزین شدن با رقیبانشان هستند. فریادهای این دسته چیزی بیش از دشنههای آختهای نیست که پیش و بیش از هر چیز قلب ایده اصلاح را نشانه گرفته است.
* اصلاحطلبانی علیه ایده اصلاحات
در بالا اینطور ادعا کردم که فریادهای بلندی که از اصلاحطلبی خام به گوش میرسد، دشنههای آختهای علیه قلب ایده اصلاح است: مگر غیر از این است که هر شکلی از رادیکالیسم با نوعی ناپختگی سیاسی همراه است. در این بخش سعی میکنم این موضوع را بیشتر توضیح دهم.
به طور کلی اداره امور در یک واحد سیاسی تنها وقتی ممکن میشود که نزاعهای وجودشناختی و دعاوی حقیقت جزئی به شکل نهادمندی ذیل مبانی اساسی تشکیلدهنده دولت، سازمان پیدا کرده باشند. این مساله درباره فعالیتهای اصلاحی در یک واحد سیاسی اهمیت بیشتری پیدا میکند. یعنی اصلاحات، اگر بخواهد هستی معناداری داشته باشد، اصولا باید در یک وضعیت باثبات ناشی از ایجاد وفاق عمومی - هم در سطح مردم و هم در میان نخبگان سیاسی - عمل کند. وفاق عمومی در سطح مردم را باید به عنوان نتیجه اعتماد و امید آنها به روندهایی که سیاستهای اصلاحی دنبال میکنند فهمید. در حالی که این موضوع وقتی درباره نخبگان سیاسی صحبت میکنیم به وفاق و اعتماد متقابل نسبت به روندهای عام جاری بر دولت و اصول اساسی تشکیلدهنده آن مربوط میشود.
از محتوای نامه عباس عبدی اینطور برمیآید که به نظر او بخشی از کسانی که جریان اصلاحطلبی را در ایران امروز نمایندگی میکنند هنوز درگیر منازعاتی درباره حقیقت جزئی گروه سیاسی خاص خودشان و حتی بدتر از آن، درگیر منازعاتی درباره حقیقت افرادی هستند که اعضای این گروه سیاسی را تشکیل میدهند. نامه عباس عبدی این موضوع را برجسته کرده است که چطور جزئینگری و گروهمحوری این دسته از اصلاحطلبان در مواجههای که با سیاست دارند، اصل ایده اصلاحطلبی و امکان تحقق معنادار آن را مورد هدف قرار داده و به مخاطره میاندازد. موضوعی که عبدی از آن ابراز نگرانی کرده به طور خاص از فهم نادرستی که در میان این دسته از افراد و گروههای منتسب به جناح اصلاحطلب از ایده وفاق ملی دارند ریشه میگیرد. یعنی عبدی تلاش کرده تا اینطور بگوید که برخلاف نظر جریان تندرو در جناح اصلاحطلب، وفاق ملی با تصدی مشاغل و پستهای سیاسی، یا با تلاش برای پر کردن شکافهای موجود در وضعیت پیشاوفاقی در سیاست ایران اتفاق نمیافتد. من با آقای عبدی در این زمینه موافق هستم. با این تفاوت که فکر میکنم نسبت مستقیمی میان وسوسه تصدی مقام توسط برخی افراد و موضوع وفاق ملی وجود نداشته باشد. برای روشن شدن این موضوع شما را به مثالی از ترکیب تیم موفق پرسپولیس با رهبری برانکو ایوانکوویچ ارجاع میدهم. در تیم برانکو یک هافبک دفاعی بازی میکرد که اگرچه با هیچ معیاری نمیشد او را به عنوان چهره شاخص یا ستاره فوتبال در نظر بگیریم که هواداران تیم معمولا از انتقال چند میلیارد تومانی او به تیم خوشحال میشوند اما به خاطر فهم روشنی که از نظم و سازمان تیم و واقعیت جاری در ذهن مربی و وظایف سازمانی خود داشت به مهرهای کلیدی در برنامههای برانکو ایوانکوویچ تبدیل شده بود. تا جایی که بخش زیادی از موفقیت تیم برانکو را به انتخاب صحیحی که درباره او انجام داده بود نسبت میدادند. ایده وفاق ملی از این جهت چیزی شبیه همین مثال ساده فوتبالی است: فهم درست از واقعیت و امکانات دولت، درک روشن از ضعفها و نیازهای آن، در کنار باور به ضرورت کار تیمی و تلاش برای انجام وظایفی که نیازهای اصلی دولت را برآورده میکنند، عناصر اساسی ایده وفاق ملی هستند. موفقیت این ایده تنها در صورتی ممکن میشود که همه این عناصر به یک اندازه در نظر گرفته شوند. کاری که اصلاحطلبی رادیکال انجام میدهد درست در همین معنا علیه ایده اصلاحات و مضر برای تحقق نتایجی است که از وفاق ملی انتظار داریم.
* ناسیاست رادیکالیسم علیه دولت بهعنوان میدان اصلی سیاست
بر اساس آنچه در نامه عباس عبدی خطاب به رئیس دولت اصلاحات میخوانیم، 4 مشکل یا مساله اصلی در گفتار و عمل سیاسی اصلاحطلبان رادیکال شناسایی شده است:
الف - ادبیات سیاسی غالب نزد آنان که زبان «رادیکال و مبارزهجویی» است که «در دوگانه خیر و شر گرفتار شده» و میدان اصلاحات را با زمین مبارزه برای شکست دادن حریف اشتباه گرفته است. پ - «فقدان رویکرد تحلیلی مؤثر و راهگشا». ج - «این جریان در حال تبدیل شدن به یک گروه بسته با رویشهای اندک و ریزشهای فراوان است». ت- «پا در منازعات پیشین سیاست در ایران داشته و از فهم شرایط جدید ناتوان است».
اگر بخواهیم به زبانی فنیتر درباره همه اینها صحبت کنیم، میتوانیم اینطور بگوییم: عباس عبدی بهدرستی معتقد است جناح تندرو اصلاحطلب فهم روشنی از دولت به عنوان میدان سیاستورزی و از خودش بهعنوان جزئی از نیروهای موجود در مناسبات قدرت در جمهوری اسلامی ایران ندارد. این فقدان درک روشن از چیستی دولت که باید با نوعی درک واقعبینانه از مناسبات جاری در یک نظم مستقر تکمیل شده و مسائل واقعی جاری در آن را مورد شناسایی قرار داده و نسبت خود را در عمل و زبان سیاسی با آن معلوم کند، به یک معنا اعضای منتسب به این جناح را جایی در بیرون از سیاست قرار میدهد. سیاست حتی وقتی بنا باشد بر نوعی سلبیت رادیکال استوار باشد، ناگزیر باید بهصورت نیروی رادیکالی ایجابی عمل کند. ایجابیتی که از آن صحبت میکنیم تنها درون و به اعتبار دولت ممکن میشود. به بیان ساده، بر اساس محتوای نامه عباس عبدی میتوان اینطور ادعا کرد که جناح تندرو در طرف اصلاحطلبان و اصلا هر شکلی از تندروی در ساحت سیاست، با نادیده گرفتن اقتضائات سیاستورزی در چارچوبهای دولت، به عنوان وضع مدنی مستقر، خود را در بیرون از ساحت سیاست قرار داده و عملا همه تلاشها و کنشهای پر سروصدای خود را از حیثیت سیاسی خالی میکند، چرا که تنها بعد از به رسمیت شناختن واقعیت دولت، بهعنوان نظم مدنی مستقر است که یک گروه سیاسی میتواند زبانی مناسب برای سیاستورزی را از آن خود کرده و از مرزهای مبارزهطلبی مبتنی بر خیر و شر جزئی درون دولت دست بردارد. در عین حال تنها در حضور فهم روشنی از چیستی دولت است که میتوان انتظار داشت گروهی که بنا دارد درون آن سیاستورزی کند، از تحلیل و رویکرد راهگشایی برخوردار باشد. ذهن مبارزهجویی که بر انکار واقعیات حاکم بر میدان دولت استوار شده باشد، نمیتواند مسائل آن را به شکل معناداری تحلیل کرده و برای حل کردن آنها راهکار مناسبی ارائه کند. همینطور میتوان انتظار داشت که در غیاب دولت، گروه فعالان سیاسی، وقتی تنها هدف کسب قدرت را در مقابل داشته باشند به دارودسته محدود، بسته و عمیقا کنترلگری تبدیل میشوند که در میانشان تنها یک چیز و آن هم اصل اعلام وفاداری به باورهای جزئی و تاریخ جزئیتر گروه یا دارودسته مورد نظر باشد. امکان رویش و زایش در میان چنین دستههایی تقریبا از میان میرود. از آنجا که هستی این دستههای شبهسیاسی با درک روشنی از دولت پیوند نخورده، همینطور خلاقیت و توانایی و استعداد لازم برای پروراندن نیروهای سیاسی مناسب برای مشارکت در زندگی سیاسی در آنها جای خودش را به اهل بلاغتی میدهد که تنها میتوانند درباره ارزشهای انتزاعی و سیاستزدایی شده مورد پذیرش اعضای اصلی تشکیلدهنده گروه صحبت کنند.
* فرجام سخن
من در این یادداشت سعی کردم به استقبال دعوت عمومی عباس عبدی برای بحث درباره امر جمعی و در عرصه عمومی بروم. از این جهت در بخش پایانی متنی که در این باره نوشتهام، لازم است نکات مختصری را نیز درباره برخی مسائل موجود در نوشته ایشان ارائه کنم. مهمترین مسالهای که در متن آقای عبدی به نظر من رسید، استفاده ایشان از کلمه «راهبرد اصلاحطلبانه» است.
اصطلاح راهبرد به طور اصولی از ادبیات نظامی به دیگر حوزهها از گفتوگوی عمومی یا تخصصی راه پیدا کرده است. بر اساس آن چیزی که من از مطالعه متن آقای عبدی به دست میآورم، ایشان بهطورکلی درباره موضوع «راهبرد اصلاحطلبانه» و مخاطراتی که مشی جناح تندرو اصلاحطلب در دوران بعد از پیروزی دکتر مسعود پزشکیان در انتخابات برای این «راهبرد» به وجود میآورد صحبت کردهاند. من اینطور فکر میکنم که پیشنهاداتی که ایشان ارائه کردهاند، عموما بر ضرورت یکجور بازنگری در «شیوههای مبارزه اصلاحطلبانه»، با عنایت به «تغییراتی که در میدان» ایجاد شده اصرار میکند. انگار که متن از طرف یک استراتژیست نظامی برای تعیین خطمشی جنگ و با عنایت به وضعیت جدید تنظیم شده باشد. اما همانطور که میدانید کلمات، به شکل ناخودآگاه در شیوه سازمان یافتن متن تأثیرگذارند. هر چند میتوانیم این موضوع را به حساب فهم عمومی بخش قابلتوجهی از ما درباره سیاست بگذاریم، چرا که هنوز در کنه ذهن ما عنوان سیاست به عنوان یکجور نزاع فهمیده میشود. احتمالا به دنبال این فهم مفاهیمی مثل دست برتر، یا پایینتر در میدان جنگ، تلاش برای تقویت نیروها با هدف به دست آوردن برتری مجدد و همپیوندهای معنایی مثل این هم بر آن حمل خواهند شد. از این جهت فکر میکنم گفتوگویی که آقای عبدی درباره سیاست و در عرصه عمومی به آن دعوت کردهاند را میشود همچنین با گفتوگوهایی عام و عمومیتر درباره سیاست نیز ادامه داد.
پژوهشگر اندیشههای سیاسی *
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از اثر صحبتهای پزشکیان درباره قیمت بنزین گزارش میدهد
هشدار از جنس بنزین
* آقای رئیسجمهور نباید به انتظارات تورمی دامن بزند
گروه اقتصادی: قیمت بنزین در سالهای اخیر به یکی از دغدغههای مهم دولت و مردم تبدیل شده است، چراکه در این سالها تورم در اقتصاد بهشدت بالا بوده ولی قیمت بنزین در بازار داخلی تغییر نکرده است. از طرف دیگر ناترازی در بنزین باعث شده ایران به یکی از واردکنندگان بنزین تبدیل شود، تا جایی که دولت اعلام کرده کشور سالانه حدود 8 میلیارد دلار بنزین وارد میکند. این مسائل منجر به این شد تا مسعود پزشکیان، رئیسجمهور در روزهای اخیر با انتقاد نسبت به قیمت بنزین در کشور اعلام کند هماکنون پول گندم، دارو و حقوق بازنشستگان را نداریم اما بنزین 50 هزار تومانی را با قیمت 10 هزار تومان میفروشیم. همین صحبت رئیسجمهور در حال حاضر به یکی از بزرگترین دغدغههای مردم تبدیل شده است که مبادا دولت قیمت بنزین را بالا ببرد، زیرا همین الان آمارها حکایت از آن دارد که خط فقر در ایران بالای 20 میلیون تومان است و حقوق و دستمزد بسیاری از کارمندان کمتر از این مبلغ است.
از طرف دیگر، افزایش قیمت بنزین میتواند انتظارات تورمی را در جامعه بالا ببرد. همانطور که بعد از صحبتهای اخیر رئیسجمهور برخی قیمت کالاها و خدمات خود را بالاتر بردهاند، چراکه معتقدند با افزایش قیمت بنزین همین اجناس و خدمات بسیار گرانتر خواهد شد.
نکته عجیب درباره اظهارنظر رئیسجمهور درباره قیمت بنزین این است که وزیر نفت او که چند روزی است در ساختمان وزارت نفت مستقر شده است از همان روز نخست اعلام کرد موضوع ناترازی بنزین راهکار قیمتی ندارد و باید به دنبال رفع این مساله از طریق اقداماتی مانند افزایش تولید بنزین بود.
مساله دیگر اینکه همین ۲ ماه پیش در دوران انتخابات ریاستجمهوری، پزشکیان در واکنش به ادعای علی عبدالعلیزاده، رئیس ستادش که گفته بود قیمت بنزین باید افزایش یابد، در مناظرهها این موضوع را قویا رد کرد اما حالا او رویکرد دیگری را در پیش گرفته است. البته قبلا نیز زمانی که در مجلس حضور داشت در مصاحبهای نسبت به قیمت پایین بنزین واکنش نشان داده بود. همین پازل باعث شده بسیاری از مردم در حال حاضر از افزایش قطعی بنزین صحبت کنند.
یکی از عواملی که در شرایط کنونی منجر شده تا واکنش بسیاری از طرفداران پزشکیان نسبت به سخنان اخیر او درباره بنزین برانگیزد مصاحبههای او در زمان انتخابات ریاستجمهوری بود که بارها اعلام کرد برنامهای ندارد. او در سخنرانیهای خود بعد از پیروزی در انتخابات نیز بر این موضوع تاکید کرد که برنامهای برای اقتصاد ندارد، به همین دلیل میخواهد از کارشناسان و متخصصان استفاده کند. البته در صحبت اخیرش که از ارزانی بنزین گلایه کرده، گفته است کارشناسان و دانشمندان باید درباره قیمت بنزین اظهار نظر کنند.
به طور قطع در اقتصاد ایران که در چند سال گذشته با تورم بسیار بالایی مواجه بوده، از نظر کارشناسان افزایش قیمت بنزین امری بدیهی به نظر میرسد اما این موضوع تکوجهی نیست و باید فاکتورهای مختلفی در نظر گرفته شود. به عبارت دیگر، در این سالها قدرت خرید مردم در نتیجه تورم بسیار کاهش یافته است، بنابراین با افزایش قیمت بنزین شوک دیگری به جامعه وارد میشود. این موضوع باعث میشود بار دیگر تعداد جمعیت زیر خط فقر در ایران جهش یابد، چراکه قیمت بنزین میتواند روی تمام کالاها و خدمات تاثیر بگذارد، زیرا هر کالا یا خدماتی از حملونصصقل استفاده میکند و شاید بتوان ادعا کرد بین 10 تا 20 درصد از قیمت هر کالایی در زنجیره تولید به هزینه حمل بازمیگردد، به همین دلیل این میزان تاثیرگذاری در قیمت یک کالا میتواند با افزایش قیمت بنزین یک واکنش بزرگ به همراه داشته باشد.
در حال حاضر میزان تورم در اقتصاد ایران حدود 35 درصد است و با توجه به اینکه وزیر اقتصاد دولت چهاردهم اعلام کرده مردم زیر فشار معیشت اقتصادی هستند به همین دلیل سیاستها باید در راستای کنترل تورم اجرا شود، افزایش قیمت بنزین میتواند یک واکنش منفی برای تورم باشد و بار دیگر میزان رشد تورم در ایران را به بالای 45 درصد برساند. ص
در شرایط کنونی یکی از راهکارهای رفع مشکل ناترازی بنزین افزایش تولید است. مشکل ناترازی بنزین در ایران بعد از کرونا تشدید شد، چراکه با حذف محدودیتهای اپیدمی میزان مصرف بنزین در ایران از 80 میلیون لیتر به 120 میلیون لیتر رسید، در حالی که هیچ سرمایهگذاریای برای افزایش تولید بنزین در ایران انجام نشده بود. از طرف دیگر میزان مصرف بنزین در ایران از سال 85 در همین محدوده بود. این موضوع سیاستگذاران را در خواب غفلت فرو برده بود، چراکه تصور آنها این بود که مصرف بنزین در کشور همچنان همین میزان باقی میماند.
در واقع مصرف و تولید بنزین در ایران در یک مقطع زمانی به هم رسیدند اما پس از آن تولید از مصرف عقب ماند. به عبارت دیگر تولید بنزین در ایران از سال 96 روند صعودی به خود گرفت و در سال 98 رشد آن متوقف شد. درستص در همان زمان به دلیل کرونا مصرف بنزین در ایران کاهش قابل توجهی داشت اما به دلیل اینکه تمام دنیا درگیر کرونا بود قیمت بنزین نیز افت قابل توجهی داشت و به همین دلیل وزارت نفت به دور از نگاه راهبردی هیچگونه سرمایهگذاریای برای افزایش قیمت بنزین نداشته است. هرچند سرمایهگذاری در افزایش تولید نفت یک اقدام استراتژیک است و باید همچنان در اولویت قرار داشته باشد.ص
از طرف دیگر مهمترین دلیل ناترازی بنزین استفاده از خودروهای بیکیفیتی بوده که در این سالها متولی صنعت نسبت به آن بیتوجه بوده است اما حالا باید مردم پاسخگوی ناکارآمدی صنعت خودروی کشور باشند؟ از طرف دیگر چرا این وزارتخانه هیچ اقدامی برای تقویت زیرساختهای خودروی برقی نمیکند در حالی که شاهد واردات بنزین در ایران است.
***
راهکارهای قیمتی برای رفع ناترازی بنزین مدنظر نیست
وزیر نفت طی روزهای گذشته در نخستین واکنش به بحث افزایش قیمت بنزین با تأکید بر اینکه راهکارهای قیمتی برای رفع ناترازی بنزین هرگز مدنظر نیست، گفت: راهکارهای غیرقیمتی که به بخشی فراتر از وزارت نفت یعنی در همکاری با دیگر سازمانها و وزارتخانهها بازمیگردد، در دستور کار خواهد بود تا بدون افزایش قیمت بنزین امکان ایجاد تعادل در تراز تولید و مصرف فراهم شود.
محسن پاکنژاد با اشاره به اقدام ارزشمند دولت سیزدهم در حوزه دیپلماسی انرژی برای واردات گاز از ترکمنستان در قالب سوآپ گاز افزود: از آنجا که بخشی از این گاز در داخل مصرف میشود، به رفع ناترازی گاز هم کمک میکند.
وزیر نفت در زمینه برنامههای وزارت نفت دولت چهاردهم تأکید کرد: هماکنون هرگز راهکارهای قیمتی برای رفع ناترازی بنزین مدنظر دولت نیست.
پاکنژاد توضیح داد: راهکارهای غیرقیمتی رفع ناترازی بنزین نیز به بخشی فراتر از وزارت نفت یعنی در همکاری با دیگر سازمانها و وزارتخانهها بازمیگردد؛ راهکارهایی مانند استفاده از خودروهای کممصرف یا خودروهای برقی و مواردی از این قبیل که در دستور کار خواهد بود تا بدون افزایش قیمت بنزین امکان ایجاد تعادل در تراز تولید و مصرف فراهم شود.
***
افزایش قیمت بنزین، بهای تمامشده تولید را افزایش میدهد
مسعود دانشمند، کارشناس اقتصادی و عضو اتاق ایران در رابطه با اثرات افزایش قیمت بنزین بر اقتصاد به «وطن امروز» گفت: افزایش قیمت حاملهای انرژی بویژه بنزین و گازوئیل بر نرخ حملونقل کشور مشخصا حمل بار، جابهجایی مسافر شهری و بینشهری و در نهایت بر قیمت تمامشده محصولات تأثیر مستقیم دارد. به عنوان مثال اگر ۱۰ درصد قیمت سوخت را افزایش دهیم، این ۱۰ درصد حدود ۳ درصد بر تورم کل کشور اثرگذار است، بنابراین هر افزایش قیمتی مستقیما و به سرعت نقش تورمی خود را در اقتصاد نشان میدهد. این در حالی است که این روند گرانی اثرات غیرمستقیم نیز دارد که این اثرات ثانویه با تأخیر خود را نشان خواهد داد.
* افزایش قیمت بنزین اثر خود را فوری بر تورم میگذارد
دانشمند در ادامه گفت: به عنوان مثال زمانی که کرایه تاکسی افزایش مییابد، همه افرادی که نیاز به جابهجایی دارند، افزایش هزینه خواهند داشت یا زمانی که قیمت گازوئیل افزایش مییابد، هزینه جابهجایی هر نوع باری که نیاز به انتقال از مبادی تولید یا ورودی کشور به مراکز توزیع و مصرف را دارد، افزایش خواهد داشت.
این کارشناس اقتصادی در مقایسه قیمت بنزین با کشورهای منطقه و تحلیل اقتصادی بیان شده در گفتههای رئیسجمهور و مقایسه قیمت بنزین در کشور با فوب خلیجفارس و قیمت جهانی گفت: به عنوان مثال اگر قیمت بنزین در دوبی را برای مقایسه مدنظر بگیریم، باید به قیمت خودرو و نسبت دستمزدها نیز توجه کنیم. بر فرض اگر قیمت بنزین را همتراز با دوبی کنیم، پس قیمت خودرو هم باید در کشور ما با دوبی همتراز باشد اما با توجه به اینکه اینطور نیست، پس بالا بودن قیمت بنزین در کنار بالا بودن قیمت خودرو با هم شکایت مردم را در پی خواهد داشت و با میزان درآمد مردم سازگار نیست.
* قیمت سوخت با سایر مؤلفههای اقتصادی باید همسو باشد
وی توضیح داد: از طرفی یارانههای انرژی در کشور ما بیبرنامه است و هیچ نتیجه حسابشده اقتصادیای از سیاستهای خود نگرفتهایم، زیرا نحوه پرداخت یارانه اشتباه است. یارانه باید به جای تولیدکننده و واردکننده به مصرفکننده تعلق بگیرد که در کشور ما اینگونه عمل نمیشود. تغییر قیمت بنزین منوط به برنامهریزی مدون است و باید برای مردم توضیح داد که اگر قیمت بنزین را افزایش میدهیم، در مقابل چه چیزی به آنها خواهیم داد؟
وی گفت: به عنوان مثال خودروی داخلی که اکنون به قیمت یک میلیارد تومان به فروش میرسد، باید قیمتی حدود ۱۰۰ میلیون تومان داشته باشد. اگر این امکان به وجود آید که قیمت خودرو واقعی شود، پس مردم میتوانند مثلا مابهالتفاوت ۹۰۰ میلیونی قیمت خودرو را سرمایهگذاری کنند و از سود ماهانه ۱۷ میلیونی (۲۰ درصدی کنونی نظام بانکی) بهره ببرند، پس این افزایش قیمت سوخت به نفع مردم تمام میشود ولی تا زمانی که چنین اتفاقی نیفتد، افزایش قیمت بنزین نگاه اقتصادی نخواهد داشت و قابل فهم نخواهد بود.
***
جریان سرمایهداری در کشور به دنبال گرانی بنزین است
ابراهیم رزاقی، استاد بازنشسته اقتصاد در واکنش به اظهارات اخیر رئیسجمهور مبنی بر اقتصادی نبودن قیمت بنزین، به «وطن امروز» گفت: عدهای در کشور با تأثیر بر رئیسجمهور به دنبال پیاده کردن اقتصاد سرمایهداری هستند و به عبارتی جریان سرمایهداری سعی دارد با تأثیر بر دولت، به گرانی بنزین برسد. گرانی بنزین هزینه زیادی به مردم تحمیل میکند. افزایش قیمت بنزین با سیاست محوریت فروش نفت در برابر واردات کالا انجام میشود. در صورت به وجود آمدن این فضا عدهای نیز به رانت و سوءاستفادههایی از این روند دست خواهند یافت.
* افزایش قیمت بنزین میتواند فشار زیادی به تولید وارد کند
وی با اشاره به اینکه افزایش قیمت بنزین میتواند فشار زیادی به مردم و حتی تولیدکنندگان وارد کند، گفت: یکی از مهمترین عواملی که میتواند با افزایش قیمت بنزین اتفاق بیفتد، رشد نرخ حملونقل است. نگاه تورمی در کشور ما از دوران آقای رفسنجانی در اقتصاد پدیدار شد. مسؤولان وقت معتقد بودند نفت بفروش و همه چیز وارد کن. یعنی نفت ارزان بفروش، کالا وارد کن و مالیات نیز نپرداز!
این کارشناس برجسته اقتصادی با تأکید بر اینکه بانکها نیز در این دیدگاه پول تولید کرده و سالانه ۳۰ درصد تورم ایجاد میکنند، تصریح کرد: از طرف دیگر با این روند بانکها سپردههای مردم را با نرخ بسیار پایین جمع میکنند و بعد خود بانکها وارد سرمایه گذاریهای غیرتولیدی میشوند.
رزاقی با تأکید بر اینکه افزایش قیمت بنزین در مقطع کنونی هزینه مصرف خانوادهها را بالا میبرد و سفره مردم را کوچک میکند و قیمت تولید هم رشد میکند، افزود: رویکرد افزایش قیمت نوعی نگاه سرمایهداری زیر پوشش اصلاحات است، در حالی که نگاه قانون اساسی و شهدای انقلاب چیز دیگری بوده است.
این استاد اقتصاد با اشاره به اینکه حمایت از تولید امروز مثل دفاعمقدس است، تصریح کرد: در مقطع کنونی باید از تولید حمایت کرد، زیرا این موضوع میتواند اقتصاد کشور را در مقابل فشار تحریمها و... نجات دهد و گرانی بنزین با این روند در تناقض است.
* دولت اگر به دنبال حمایت از مردم است به دنبال اقتصاد اسلامی برود
این کارشناس اقتصادی گفت: اگر دولت به دنبال حمایت از مردم است، باید به دنبال اقتصاد اسلامی برود، نه اینکه بخواهد اقتصاد لیبرال و گرانی را در کشور اجرا کند.
***
افزایش قیمت بنزین سفره مردم را کوچک میکند
محمدصالح جوکار، رئیس کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها مجلس در ارتباط با سخنان رئیسجمهور درباره افزایش قیمت بنزین اظهار کرد: افزایش قیمت بنزین در مقطع کنونی که کشور ما با تورم روبهرو است، روی نرخ کالا و خدمات و در نهایت بر سفره مردم تأثیرگذار است، به همین دلیل در مقطع کنونی اصلا به صلاح نیست گرانی بنزین اتفاق بیفتد.
وی ادامه داد: البته ما در مجلس معتقدیم عدالت در مصرف باید اتفاق بیفتد و برای کسی که مصرف بالاتری دارد، از یک اندازه مشخص به بعد قیمت عادلانهتر شود. برای نمونه در حال حاضر به ازای هر خودرو یک کارت سوخت تخصیص مییابد، در حالی که فردی که خودرو ندارد، کارت سوخت ندارد. این مساله منجر میشود فردی که چند خودرو دارد از یارانه بنزین بیشتری استفاده کند اما کسی که خودرو ندارد، یارانه بنزین نمیگیرد.
وی افزود: از نظر برخی کارشناسان و نمایندگان مجلس در شرایط کنونی باید به ازای هر فرد بنزین داده شود و بعد در سامانهها عرضه شود؛ این موضوع میتواند نشانه عدالت باشد.
جوکار درباره نظریه افزایش قیمت بنزین گفت: تغییر قیمت بنزین در شرایط کنونی میتواند اثر سوئی بر اقتصاد و جامعه و خانوادهها بویژه سفره افراد کمتر برخوردار داشته باشد، به همین دلیل در صورتی که دولت بخواهد لایحه قیمت بنزین را ارائه دهد، نمایندگان مجلس با آن موافقت نخواهند کرد و در سمت مردم میایستند.
وی افزود: افزایش قیمت راهکار نیست و باید به راهکارهایی نظیر بهینهسازی و عادلانهسازی فکر کنیم و راهکار تغییر قیمت در شرایط کنونی با توجه به درآمدها مناسب با اقتصاد مردم نیست و نمایندگان مجلس نیز افزایش قیمت بنزین را به واسطه اینکه میتواند تأثیر منفی بر مسائل اجتماعی داشته باشد، برنمیتابند.
ارسال به دوستان
باند سارقان سریالی موبایلقاپ تهران که در فضای مجازی معروف شده بودند، دستگیر شدند
آرسنلوپن کی بودی؟
گروه اجتماعی: باند سارقان سریالی موبایل که به «آرسن لوپن پایتخت» در فضای مجازی معروف شده بودند، توسط پلیس دستگیر شدند. بعد از انتشار گسترده فیلم و تصاویر یک موبایلقاپ لاغراندام تیزپا و در عین حال خونسرد در فضای مجازی که با کلاه نقابدار و ماسک بر صورت، گوشی تلفن همراه مردم را میقاپید و سوار بر موتور از محل ارتکاب جرم به سرعت میگریخت، پلیس تهران بزرگ وارد عمل شد و این سارق به همراه همدستانش دستگیر شدند.
پلیس دلیل دستگیری دیرهنگام این سارقان را انتشار تصاویر آنها در فضای مجازی عنوان کرد، چرا که این افراد با دیدن چنین تصاویری دچار ترس شده بودند و طی یک ماه اخیر چندین بار مخفیگاه و محل تردد خود را عوض کرده بودند.
این سارقان پس از دستگیری به سرقتهای متعدد در تهران اعتراف کردند. آنها که با شیوهای ماهرانه و در کمال خونسردی اقدام به سرقت تلفن همراه شهروندان میکردند، همگی زیر ۲۲ سال دارند. در این میان 2 نفر به طور مستقیم اقدام به سرقت میکردند و 2 نفر دیگر اموال مسروقه را میفروختند.
سردار عباسعلی محمدیان، فرماندهی انتظامی تهران بزرگ درباره نحوه شناسایی این سارقان و جزئیات سرقتهایشان گفت: پلیس تهران موفق شد باندی ۴ نفره از سارقان موبایل را دستگیر کند. این افراد با تغییر مکرر مخفیگاهشان تلاش میکردند از دست قانون فرار کنند اما در نهایت به دام افتادند.
رئیس پلیس پایتخت پیشازظهر دیروز در ستاد فرماندهی انتظامی تهران بزرگ جزئیات دستگیری سارق خیابان استاد معین و ۳ همدست دیگرش را تشریح کرد. وی در این زمینه گفت: این سارقان شب گذشته (سهشنبه) دستگیر شدند و بر اساس بررسیهای ما حدود ۱۰ فقره سرقت داشتند. وی با بیان اینکه این افراد شایسته هیچ عنوان و لقبی نیستند، افزود: ویدئویی که بخش خبری ۲۰:۳۰ منتشر کرد، کار را سخت کرد و به جایی رسید که این افراد 4 بار مخفیگاه خود را تغییر دادند، اگرنه ما ظرف ۴۸ ساعت این افراد را دستگیر میکردیم.
البته ما پای قولی که به مردم عزیز داده بودیم، ماندیم و این افراد را دستگیر کردیم. این را هم بگویم که تمام ویدئوهای بعدی که از این افراد پخش شد، جدید نبوده و مربوط به قبل از ویدئوی سرقت در خیابان استاد معین بود. رئیس پلیس پایتخت با بیان اینکه هماهنگی با دستگاه قضایی انجام شده است، گفت: دادستان تهران سهشنبه شب خبر دستگیری را اعلام کرد و این نشان میدهد عزمی جدی در این باره وجود دارد و ما امیدواریم مجازاتها برای این افراد بازدارنده باشد. محمدیان اظهار کرد: 2 نفر نیز مالخر این افراد بودند که دستگیر شدند. این افراد سارقان خاص یا ویژهای نبودند و همانطور که گفتم فضاسازی رسانهای سبب معروف شدن آنان شده بود، اتفاقا سن کمی هم داشتند.
وی درباره فعالیت سارقان و مالخران در فضای مجازی نیز گفت: فضای مجازی از سوی همکاران ما رصد میشود، همچنین بازارهای خرید و فروش اجناس دستدوم را هم رصد و با این افراد برخورد میکنیم.
* رایزنی با کشور همسایه درباره گوشیهای سرقتی
رئیس پلیس پایتخت با بیان اینکه بخشی از اموال مسروقه و بویژه گوشیهای سرقتی با جاساز قاچاق از کشور خارج میشود، گفت: ما در این باره با کشورهای همسایه که مقصد این گوشیهای سرقتی هستند هم رایزنی کردیم و بزودی اتفاقات خوبی رخ خواهد داد. ما قبلا درباره یک مدل خودروی خاص نیز همین مشکلات را داشتیم که از طریق رایزنی با آن کشور، این مشکلات حل شد. محمدیان به مردم توصیه کرد هنگام استفاده از تلفن همراه جوانب احتیاط را رعایت کرده و تا حد امکان از هندزفری استفاده کنند، چرا که در مواردی مشاهده شده که سارق از 5 تا ۱۰ دقیقه قبل از سرقت مشغول زاغزنی مالباخته بوده تا در فرصتی مناسب از او سرقت کند و این در حالی است که مالباخته اصلی متوجه نشده بود. وی در پایان به سارقان و مجرمان هشدار داد که قدرت پلیس را امتحان نکنند، چرا که در نهایت آنان بازنده اصلی خواهند بود و با توجه به توان و اشراف اطلاعاتی پلیس دستگیر خواهند شد. پس از دستگیری این افراد سردار سعید منتظرالمهدی، سخنگوی فراجا نیز با انتشار پستی در فضای مجازی تاکید کرده بود پلیس منتظر اقدام قاطع قوه قضائیه درباره پرونده این افراد است.
***
* گفتوگو با موبایلقاپ معروف تهران
* سابقه داری؟
بله.
* روزی چندبار سرقت میکردی؟
یک تا 3 گوشی سرقت میکردیم و معمولا صبحها اقدام به این کار میکردیم.
* وقتی فیلمهای سرقت خودت را دیدی چه حسی داشتی؟
حس خوبی نداشتم، ترسیده بودم اما همه فیلمها من نبودم.
* سوژهها را چطور شناسایی میکردید؟
اتفاقی، وقتی میدیدم حواسشان به اطراف نیست گوشی را میقاپیدم.
* همدستانت را از کجا میشناسی؟
همکلاسی بودیم.
ارسال به دوستان
دلهره در سرزمینهای اشغالی بهخاطر انتقام ایران
انتظاری کشنده
مصاحبه با یک داروساز گمنام به مناسبت روز داروساز
به مناسبت روز داروساز، سراغ یک داروساز نمونه و فداکار رفتیم و به اصرار ایشان نام و نشانی از وی انتشار نخواهیم داد و همچنین جهت گمنام ماندن بیش از پیش ایشان، مصاحبه به صورت تلفنی و از طریق تلفن کارتی انجام خواهد شد. این مصاحبه را به کنکوریهایی که قصد انتخاب رشته داروسازی را دارند پیشنهاد میکنیم.
+ لطفا خودتون رو معرفی کنید.
- درود. بنده دوا میسازم. دواهای ضدبدندرد، ضدمورمور و ضدرعشه. خیالتون راحت باشه داروها هیچگونه اعتیادی ندارند و میتونید به صورت تفریحی و روزانه این داروها رو مصرف کنید.
+ خب بفرمایید بازار کار این رشته به چه صورته؟ درآمدش چقدره؟ بهصرفهست براتون؟
- ما تنها و تنها برای رضای خدا و آروم گرفتن درد چندتا بنده خدا تلاش میکنیم و دوای دردشون رو میسازیم. چون خیلی تلاش میکنیم و عرق میریزیم، طبیعتاً این دواها برای اونها گرون درمیاد و خداروشکر درآمدش برای ما خوبه. مثلا هربند انگشت مواد... چیزه... داروووو، حدود یه تومن درمیاد. این بندههای خدا هم برای تهیهش خیلی تو زحمت میفتن و واقعا دلم میسوزد و کاری از دستم برنمیآید.
+ عاشق شدین؟!... چیزه ببخشید اشتباه شد. آدرس داروخانهتون کجاست؟
- ما به صورت سیار کار میکنیم. عمده فعالیتمون هم در پارکها، فضای سبز و خرابههای سطح شهره. یه تعداد کارمند هم داریم که مسؤول پذیرش و صندوق هستند. مسؤولین پذیرش، مُراجع رو شناسایی و مسؤول صندوق، دارو رو بین مراجعهکنندهها تخس میکنه و هزینه رو ازشون میسلفه.
+ گفته شده که عمده داروهای شما پایه گیاهی داره و از مواد شیمیایی و مضر استفاده نمیکنید؛ درسته؟
- بله ما از قدیم سنتیکار بودیم و زیاد با صنعتی رابطه خوبی نداشتیم. اما چون این جوونا خیلی از سنت دور شدن، مجبور شدیم صنعتی و سنتی رو قاطی بزنیم. مواد گیاهی که به کار میبریم هم شامل انواع گلها، ماشروم و قارچ، ماریجوانا و فرآوردههای لبنی از جمله پنیر است.
+ مزیت داروهای شما نسبت به بقیه داروها چیه؟ و اینکه چیزی ندارید که شنوندگان باهاش بغض کنن؟
- فکر میکنم شما هم با این مشکل مواجه شدید که موقع مصرف قرص و انواع کپسول، هرچی آب پشت سرشون میخورید پایین نمیرن و داخل گلوتون گیر میکنند و آخرم مجبور میشید با بغض سری به مستراح بزنید... دیینگ دیینگ دیینگ... شرکت دواسازی ما مفتخر است که این مشکل را برطرف کرده و با ساخت این دواها به صورت پودری، مصرفکنندگان به راحتی میتوانند با یک نفس و از راه بینی آنها را مصرف کنند. ضمنا جهت تهیه این دواها با ۱۹/۹ درصد تخفیف، با یک پیرهن آبی، کلاه سفید و چهره بغضآلود در پارک سرکوچه استودیوی پخش این مصاحبه حاضر شوید. فروشندگان ما خودشان شما را پیدا خواهند کرد.
+ فکر میکنم یه اشتباهی رخ داده. شما یه چند لحظه...
- اگر از سفرهای زمینی و هوایی خسته شدهاید، اگر دوست دارید به سفر فضایی بروید، اگر پوستتان چروک است و بهتان زن نمیدهند، اگر از پژمان جمشیدی و هرچه فرش است خسته و متنفر شدهاید، اگر خانه دوبلکس دارید و شام و ناهار تنماهی و کنسرو لوبیا میخورید، به ما مراجعه کنید.
+ آقاااا ساکت شو... بچهها پخش رو قطع کنید.
- آنچنان حالی برایتان بسازیم و آنچنان نعشه شوید که دیگر اصلا نیازی به داروهای ساخت دیگر همکاران....
+ خب خداروشکر قطع شد. شنوندگان عزیز تا مصاحبهای دیگر بدرود.
تهیهکننده: این کیه آوردید؟ کی اینو جای داروساز معرفی کرده به شما؟ آبرو واسمون نذاشتید که!!!
+ ای بابا! چی میگین شما؟ الان مهم اینه که یادم رفت ازش بپرسم احساس خوشبختی عمیق میکنه یا نه.
ارسال به دوستان
نگاه
سانسور جنگ غزه در مجمع دموکراتهای پرادعا
نوید مؤمن: کاملا هریس، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر، تلاش میکند خود را فردی متمایز از ترامپ و حتی بایدن در قبال جنگ غزه نشان دهد. او طی روزهای اخیر بر لزوم آتشبس دائمی در غزه تاکید کرد و به اینکه در دیدار با نتانیاهو، نخستوزیر کودککش رژیم صهیونیستی در واشنگتن، لحظهای اخم چهرهاش را باز نکرده افتخار میکند! این همان معاون رئیسجمهور آمریکاست که در ماههای ابتدایی نسلکشی غزه، این جنایت را طبیعی و واکنشی منطقی از سوی صهیونیستها در راستای دفاع پیشدستانه تلقی میکرد! فراتر از آن، کاملا هریس همان فردی است که به عنوان یک حقوقدان، وتوی چندباره قطعنامههای آتشبس در شورای امنیت سازمان ملل از سوی آمریکا را قابل توجیه میدانست. اکنون کاملا هریس ماسک حمایت از آتشبس دائمی در جنگ غزه را بر صورت خود زده است تا بلکه بتواند با این غیریتسازی تصنعی، رای مسلمانان و رنگینپوستانی را که به واسطه شراکت آمریکا در کشتار کودکان غزه، از دموکراتها رو گردانده بودند، بار دیگر در سبد رای این حزب به گردش درآورد. نقش مهم مسلمانان در پیروزی بایدن بر ترامپ در غرب میانه (3 ایالت میشیگان، پنسیلوانیا و ویسکانسین)، انگیزههای هریس جهت این صحنهسازی را دوچندان کرده است. با همه این اوصاف، تسلط لابیهای صهیونیستی بر حزب دموکرات به اندازهای است که حتی اجازه تکمیل پروسه این دروغپردازی را نیز به هریس و همراهانش نمیدهد. آنچه اخیرا در مجمع ملی حزب دموکرات رخ داد، شاهدی دال بر همین مساله است. در جریان برگزاری این مجمع، گروهی از هواداران فلسطینیان به عنوان نمایندگان «غیرمتعهد» به یک نامزد خاص به مجمع ملی حزب دموکرات رفتند تا فرصتی برای سخنرانی درباره جنگ غزه بگیرند اما این خواسته طبیعی و رسمی آنها با مخالفت مطلق دموکرات ها مواجه شد. عباس علویه، یکی از نمایندگان اعزامی ایالت میشیگان به مجمع ملی حزب دموکرات در این باره تاکید کرده است: «ما امیدوار بودیم، چون تیم کاملا هریس، معاون رئیسجمهور با ما در تعامل بود. ما فقط میخواهیم صدایمان شنیده شود. رد شدن درخواست اما برای اختصاص زمانی برای سخنرانی در این مجمع «غیرقابل قبول» است». رمزگشایی از اظهارات عباس علویه چندان دشوار نیست. این مدافع حقوق ملت فلسطین در ارتباط با کمپین انتخاباتی حزب دموکرات بوده و تصور میکرده کاملا هریس، معاون رئیسجمهور آمریکا نگاه ماهوی و عملیاتی متفاوتی با دیگر سیاستمداران این کشور در قبال جنگ غزه دارد.
این تصور کاذب (که از سوی هریس و دموکراتها به طرفداران ملت فلسطین القا شده است)، عباس علویه و همراهانش را بر آن ساخت تا در مجمع ملی حزب دموکرات حضور پیدا کرده و لحظاتی را درباره مظلومیت مردم غزه سخن بگویند. با این حال در مجمع عمومی دموکراتها جایی برای انتقاد از رژیم اشغالگر قدس وجود ندارد، چنانکه جمهوریخواهان نیز دقیقا چنین خط قرمز پررنگی دارند.
آنچه در مجمع عمومی حزب دموکرات رخ داد، بار دیگر تسلط لابیهای صهیونیستی مانند آیپک و جی استریت بر معادلات انتخاباتی آمریکا را به اثبات رساند. طی هفتههای اخیر، بویژه پس از حضور هریس در رقابت با ترامپ، جریان رسانهای و تبلیغاتی حزب دموکرات در صدد خلق دوگانه کاذب هریس-ترامپ بر سر جنگ غزه بود. در این دوگانهسازی، اینگونه القا شده بود که دموکراتها مخالف نسلکشی غزه و متعاقبا، مدافع آتشبس دائمی بوده و با جمهوریخواهان در این باره تفاوت دارند. این تصویرسازی در حالی صورت میگرفت که حمایت مطلق کاخ سفید، پنتاگون و سنتکام از نسلکشی صهیونیستها در غزه، هم در عرصه میدانی - اطلاعاتی و هم در عرصه سیاسی و تبلیغاتی بر هیچکس پوشیده نبود. بایدن نهتنها مخالف اهداف ترسیمشده از سوی نتانیاهو مبنی بر نابودی مطلق حماس، اشغال کامل نوار غزه و آزادی اسرای صهیونیست بدون انعقاد پیمان آتشبس نبود، بلکه خود نیز تصور میکرد این اهداف اعلامی در مدت زمانی اندک تحقق پیدا خواهد کرد. اکنون پس از احراز ناتوانی زوج نتانیاهو - بایدن در دستیابی به این اهداف، دموکراتها تلاش میکنند خود را مدافع درک وضعیت جدید (وضعیتی که به آتشبس منتج میشود) دانسته و از این تغییر تاکتیک، به مثابه یک ابزار انتخاباتی در مواجهه با جمهوریخواهان و ترامپ استفاده کنند.
جلوگیری از حضور نمایندگان غیردولتی و غیرمتعهد حامی فلسطینیان در مجمع عمومی حزب دموکرات، نقطه آشکارساز وابستگی مطلق (و نه حتی نسبی) این حزب به لابیهای آشکار و پنهان صهیونیستی است. شاید الان بیش از پیش درک کنیم که چرا در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020، اکثر یهودیان ساکن آمریکا آرای خود را به سود بایدن و نه ترامپ، به گردش درآوردند. این افراد، بیشتر از مخاطبان رسانههای آمریکایی نسبت به ماهیت حزب دموکرات و نسبت آن با صهیونیستها آگاه هستند.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
چرا قدرت ترکیبی ایران را بیمه میکند؟
رضا رحمتی: در ادبیات روابط بینالملل، قدرت ترکیبی کمتر مفهومسازی شده است اما قدرت ترکیبی چیست و چه عواملی بر ایجاد این نوع قدرت تاثیرگذارند؟ قدرت ترکیبی و قدرت سخت، ۲ مقوله متفاوت هستند. قدرت سخت (Hard Power) استفاده از بیشترین میزان وسایل، ابزارها و تصمیمهای سخت و نظامی را شکل میدهد. ادوات نظامی (جنگندهها، تاسیسات الکترونیک، سیستم اطلاعاتی و امنیتی و...)، نفرات (پرسنل نظامی، نیروهای آماده به خدمت، نیروهای فداکار به کشور و...)، توان لجستیک، امکانات استراتژیک، موقعیت ژئوپلیتیک و توانمندی بازدارندگی واقعی و نه توهمی و خیالی یک کشور مؤلفههای قدرت سخت یک کشور محسوب میشوند.
* قدرت ترکیبی چه چیزی است، چه چیزی نیست؟
اما قدرت ترکیبی (Hybrid Power) مجموع همه این عوامل به همراه مولفههای قدرت نرم (Soft Power) و هوشمند (Smart) قدرت است، بنابراین از قدرت ادوات و نیروهای نظامی گرفته تا اعتماد مردم به سیاست خارجی، درک متناسب با زمانه و زمینه از منافع ملی و اقتصادی، بهترین ابزارهای سیاست خارجی، توازن در تصمیمگیری و ابزار سیاسی را نیز دربر میگیرد.
شاید تا ۲ دهه پیش صحبت از ترکیب عوامل قدرت برای تصمیمسازی خارجی چندان اهمیتی نداشت اما اینک از اهمیت بسیار زیادی برخوردار شده است. سیستم زمانی میتواند بیشترین میزان منافع ملی را کسب کند که بتواند درک ترکیبی از همه متغیرها داشته باشد. سیستم نمیتواند تنها با استفاده از ابعاد قدرت سخت نظامی دست به انتخابهای بزرگ بزند. انتخابها باید از پشتوانههای دیگر قدرت نیز به طور همزمان برخوردار باشد، بنابراین قدرت ترکیبی هم قدرت سخت است و هم ابعاد دیگر قدرت اما قدرت ترکیبی صرفا قدرت سخت نیست.
* عوامل مؤثر بر شناخت قدرت ترکیبی
برای اینکه یک سیستم بتواند قدرت ترکیبی را درک کند تعریف دقیق آن ضروری است. قدرت ترکیبی به مجموع نیروی خروجی از ۲ یا چند پیشرانه اطلاق میشود که میتوانند به طور همزمان در خروجی یک کشور به کار گرفته شوند. در بحث درباره قدرت ترکیبی الزاما توان سیستم در خروجی مورد محاسبه قرار نمیگیرد، علاوه بر این باید به نیروی داخلی سیستم به عنوان مقوم نیروی خارجی توجه شود. در اینجا حداکثر توان خروجی، صرفا معیاری برای قدرت نیست، بلکه توان یکپارچه و متعادل سیستم در هر ۲ قسمت ورودی و خروجی معیار محسوب میشود. یک سیستم میتواند با اضافه بار کمتر در خارج، نیروی داخلی را به عنوان پیشران اصلی نیروی خارجی همراه کند.
1- نیروی داخلی قدرتمند
در قدرت ترکیبی، مساله صرفا اتخاذ تصمیمات مطرح نیست، این تصمیمات باید با بیشترین همراهی داخلی همراه باشد. گاهی یک تصمیم خارجی میتواند یک سیستم را تحت فشارهای مضاعف قرار دهد. در وضعیتی که سیستم نتوانسته استحکام داخلی تصمیماتش را به حداکثر برساند در مواقع بحرانهای بینالمللی، تابآوری کمتری خواهد داشت. این وجه قدرت ترکیبی متمایز از قدرت سخت است. در قدرت سخت، سیستم بدون احتساب نیروهای قدرتمند داخلی رفتار میکند و هزینههای اقدامات سیستم نیز ممکن است بسیار بالا برود. شاید مهمترین رکن قدرت ترکیبی، نیروی داخلی قدرتمند باشد. منظور از این بخش از قدرت، توانمندیهایی است که یک سیستم سیاسی از آن برخوردار است و با استفاده از آن میتواند اضافه بار خارجی ایجاد کند. دانشمندان علوم سیاسی و سیاست خارجی از این نیرو تحت عنوان انسجام داخلی یاد میکنند.
این نیرو را میتوان اینگونه تعریف کرد: «پشتوانه اجتماعی تصمیمات خارجی». در واقع یک سیستم زمانی میتواند بار سنگین تصمیمات خارجی را کم کند که بیشترین میزان همدلی اجتماعی را به وجود آورد. هم از این رو است که میتوان سیستم را از اضافهبارهای داخلی شبیه به ناهمخوانی و ناهمسویی داخلی با تصمیمات خارجی دور کرد و سطح اصطکاک تصمیمات خارجی با نیروی داخلی را به کمترین میزان رساند. سیستمی کارکرد بیشتری دارد که بتواند اینهمانی بیشتری بین این نیروی داخلی و تصمیمات خارجی برقرار کند.
2- منافع ملی
وجه دیگر تمایز قدرت سخت و قدرت ترکیبی، لحاظ تنوع منافع ملی در قدرت ترکیبی است، در حالی که در قدرت سخت، تنها منافع امنیتی و نظامی به عنوان منافع ملی در نظر گرفته میشود، بنابراین علاوه بر نیروی قدرتمند داخلی، تصمیمات خارجی سیستم باید واجد بیشترین میزان منافع ملی باشد.
در واقع منافع ملی همان متر و مقیاسی است که تصمیمات یک سیستم سیاسی با استفاده از آن از سایر منافع و تصمیمات متمایز میشود. گره اصلی سیاست خارجی و سیاست داخلی نیز همین منافع ملی سیستم است. هم از این رو است که منافع ملی یک سیستم باید مورد اجماع و وفاق ملی باشد. منافع ملی، منافع گروهی، حزبی، جناحی و قومی نیست. از دید هانس جی مورگنتائوی آمریکایی، یکی از مهمترین متفکران روابط بینالملل و سیاست خارجی، منافع ملی (National Interest) و قدرت ملی (National Power) ۲ مفهوم بسیار کلیدی در گستره نظری و عملیاتی روابط بینالملل محسوب میشوند. او منافع ملی را اینگونه تعریف میکند: «نوع منافعی که عمل سیاسی را در یک دوره خاص تاریخی تعیین میکند، وابسته به زمینه سیاسی و فرهنگی است که سیاست خارجی در چارچوب آن عمل میکند». علاوه بر این او معتقد است «منافع ملی جوهره سیاست محسوب میشود که تحت تأثیر زمان و مکان قرار نمیگیرد». تعریف دیگر این است که منافع ملی به اهدافی که یک دولت در سطح بینالمللی برای حفظ آنها تلاش میکند اطلاق میشود.
منافع ملی یک جوهره عام و جهانشمول دارد، یک محتوای متغیر، جوهره عام منطقا لازم و ضروری است، بنابراین هیچ اختلافی بر سر جوهره عام منافع ملی وجود ندارد. علاوه بر این منافع ملی یک محتوای متغیر زمینهمند نیز دارد و تابع شرایط خاص است و از زمانی به زمان دیگر و از دولتی به دولت دیگر متنوع میشود.
در ادبیات روابط بینالملل منافع ملی از لحاظ درجه اهمیت به ۳ دسته تقسیم میشود: 1- منافع حیاتی: منافعی که با موجودیت یک دولت/ نظام در ارتباط است و قابل مذاکره نیست. مثلا برای ایالات متحده: تمامیت ارضی، وحدت ملی، دموکراتیک بودن نظام، حقوق بشر، لیبرالیسم، حمایت از شرکا و... و برای ایران منافع حیاتی، اسلامیت نظام، جمهوریت نظام، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و... است. 2- منافع مهم: دولتها برای حفظ و صیانت از این دسته از منافع در مذاکرات شرکت میکنند. 3- منافع حاشیهای: دسته سوم منافعی هستند که تنها برای بالا بردن قدرت چانهزنی یک دولت در مذاکرات ایجاد شده و قابل چشمپوشیاند.
قدرت ترکیبی فهم دقیقی از هر ۳ این منافع دارد و ضمن تمرکز بر منافع حیاتی، ۲ دسته دیگر منافع را از نظر دور نمیکند، به مذاکره و گفتوگو اهمیت میدهد، سیاست خارجی را متنوع میبیند و ترکیبی از منافع را سرلوحه قرار میدهد.
3- سیاست خارجی متوازن
وجه دیگر قدرت ترکیبی سیاست خارجی متوازن است. سیستمی بیشترین بازدهی را در تصمیمات خارجی به دست خواهد آورد که موازنه سیاسی داخلی (مؤلفه نخست) را در کنار سیاست خارجی متوازن دنبال کند. سیاست خارجی متوازن یعنی بیشینه روابط خارجی؛ بیشترین میزان ارتباطات و تعاملات خارجی با حفظ رابطه با بیشترین تعداد از دولتها در تمام بلوکهای سیستم بینالملل. سیاست خارجی متوازن به معنای بالا بردن حساسیت و آسیبپذیری نقاط بینالملل و مناطق راهبردی به سیستم داخلی و اقتصاد ملی داخلی نیز هست. حساسیت بینالمللی نسبت به ریسکهای محیط داخلی یعنی تلاش برای ممانعت از تغییرات سترگ سیاسی، تغییرات بنیادین و رادیکال در هندسه قدرت درونی کشور و بنابراین آسیبپذیر شدن بازیگران یا بلوکهای خارجی نسبت به تغییرات داخلی. سیاست خارجی که متوازن نباشد نخواهد توانست محیط خارجی را نسبت به هندسه قدرت داخلی حساس نگه دارد و میزان آسیبپذیری محیط خارجی نسبت به محیط داخلی را بالا ببرد. شاید از همین رو است که ایران تا این اندازه تحریم میشود. اگر حساسیت بینالمللی نسبت به محیط داخلی ایران بیشتر بود شاید امکان تحریم به این سادگی فراهم نبود، بنابراین سیاست خارجی متوازن میتواند منافع ملی کشور را به ایجاد توازن در نیروی داخلی گره بزند، البته این به معنای چسبندگی نیروی قدرتمند داخلی به نیروهای بینالمللی نیست. سیاست خارجی تنها باید ابزار بالا بردن منافع ملی باشد.
* چرا قدرت ترکیبی ایران را بیمه میکند؟
ایران در دهه 1400 در مهمترین گلوگاه حیات ژئوپلیتیک و سیاسی خود قرار دارد و توجه به قدرت ترکیبی و در نظر گرفتن سیاست خارجی منافعمحور، ضرورت اجتنابناپذیر دوری از مجادلات است. این سیاست خارجی باید بتواند بیشترین میزان منافع ملی را ایجاد کند. هر تصمیم خارجی باید با لحاظ کردن پشتوانه داخلی و منافع ملی باشد.
عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینا *
ارسال به دوستان
همزمان با مذاکرات آتشبس غزه، ارتش رژیم صهیونیستی بیسابقهترین یورش به کرانه باختری را آغاز کرد
جنایت بیکران
حماس و جهاد اسلامی هدف تجاوز اسرائیل به کرانه باختری را گسترش جنگ ونسلکشی عنوان کردند
گروه بینالملل: همزمان با سیصدوبیستوهفتمین روز جنگ غزه، رژیم صهیونیستی با آغاز تجاوزی گسترده به شمال کرانه باختری، ثابت کرد تنها به نسلکشی و کوچاندن ملت فلسطین و جنگافروزی در منطقه فکر میکند. ارتش کودککش از ساعات اولیه بامداد دیروز، یک عملیات نظامی گسترده را با هجوم از زمین و هوا به شهرهای جنین، طولکرم و طوباس آغاز کرد. رادیو رسمی رژیم صهیونیستی این تجاوز را بزرگترین لشکرکشی ارتش کودککش به شمال کرانه باختری فلسطین از زمان عملیات «دیوار محافظ» در سال ۲۰۰۲ دانست که نیروی هوایی و تعداد زیادی از نیروهای نظامی رژیم اشغالگر در آن مشارکت دارند. در عملیات 22 سال پیش حدود ۳۰ هزار نیروی ارتش صهیونیستی مشارکت داشتند. به گزارش کانال ۱۲ عبری، این بار 4 گردان مرزبانی در این عملیات شرکت دارند. روزنامه یدیعوت آحارانوت گستردگی این عملیات را در سطح یک لشکر خوانده که علاوه بر نیروهای ارتش، نیروهای امنیت داخلی (شاباک) و لباس شخصیهای ارتش و پلیس رژیم موسوم به نیروی مستعربین تحت پوشش پهپادها و بالگردها به کرانه باختری یورش بردهاند. کانال 14 تلویزیون عبری نیز گزارش کرد ارتش کودککش، هزاران سرباز از نیروهای ویژه خود را به خدمت گرفته و یگانهایی از ارتش، مرزبانی و شاباک در آن حضور دارند. طبق این گزارش، بخش زیادی از نیروها با بالگردهای نظامی به اردوگاه الفارعه در شهر طوباس منتقل شدهاند. این شبکه به نقل از مسؤولان نظامی اسرائیلی که نامشان را فاش نکرد، گزارش داد: «وضعیت یهودا و سامره [کرانه باختری] مایه نگرانی جدی اسرائیل شده است». بر اساس این گزارش حجم عملیات نشاندهنده نگرانی شدید امنیتی سران تلآویو از این منطقه است. رژیم صهیونیستی پس از آغاز عملیات توفان الاقصی، حملات وسیعی را در کرانه باختری انجام داده، بیش از 650 فلسطینی را به شهادت رسانده و بیش از ۱۰ هزار نفر را بازداشت کرده بود. افزایش عملیات ضد صهیونیستی در کرانه باختری متعاقب عملیات توفان الاقصی باعث نگرانی شدید رژیم اشغالگر از تکرار هفتم اکتبری دیگر این بار در بخش بزرگتری از فلسطین بود.
مقاومت مجاهدان حماس و جهاد اسلامی
طبق گزارش رسانههای فلسطینی، شدیدترین درگیری میان نیروهای مقاومت و متجاوزان اسرائیلی در روستاها و شهرکهای سالم، قصره، بیت فوریک در جنوب و شرق شهر نابلس و همچنین در شهر طوباس در اردوگاه فارعه و در شهر و اردوگاه جنین و 2 شهرک سیله الحاثیه و قباطیه بوده است.
طبق جدیدترین اعلان وزارت بهداشت فلسطین، ۱۱ نفر در جریان یورش روز چهارشنبه به شمال کرانه باختری به شهادت رسیدند که شامل ۶ نفر در جنین و 5 نفر در طوباس است. گروههای مقاومت فلسطینی تاکید کردهاند با این تجاوز مقابله کرده و عملیات ویژهای را انجام میدهند. کمیته پیگیری گروههای ملی و اسلامی در نوار غزه در بیانیهای اعلام کرد: «تجاوز گسترده رژیم صهیونیستی به شمال کرانه باختری ادامه جنگ نسلکشی و کوچاندن ملت فلسطین است. مقاومت ثابت است و اهداف رژیم اشغالگر را ناکام خواهد گذاشت». در همین ارتباط گردانهای«سرایا القدس»، در کرانه باختری وابسته به جنبش جهاد اسلامی دیروز اعلام کرد نیروهایش تعدادی از نیروهای دشمن صهیونیستی را در اردوگاه نور شمس در طولکرم با یک بسته انفجاری هدف قرار دادهاند. همچنین گردانهای قسام، شاخه نظامی حماس در جنین اعلام کرد نیروهایش «در کنار برادرانشان از دیگر گروهها مشغول نبردی شدید با نیروهای اشغالگر هستند و در جنین چند بسته انفجاری دستساز اما با شدت انفجار بالا را در مسیر ادوات نظامی ارتش اسرائیل منفجر کردهاند».
* حماس: این نتیجه سکوت بینالمللی است
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین هم با انتشار بیانیهای، حملات اسرائیل به کرانه باختری را اقدام کابینه راستگرای افراطی نتانیاهو برای الحاق کرانه باختری دانست. در این بیانیه آمده است: «حملات گسترده نظامی ارتش اسرائیل در شهرهای کرانه باختری اقدام برای اجرای طرحهای بیان شده توسط وزرای فاشیست دولت راستگرای افراطی صهیونیست و همچنین برای گسترش جنگ وحشیانه نسلکشی در نوار غزه به شهرها و اردوگاههای آوارگان در کرانه باختری است».
حماس این تجاوزات را نتیجه طبیعی سکوت مشکوک بینالمللی خواند که در سایه آن رژیم فاشیست صهیونیستی به جنایات خود در کارزار کشتار فلسطینیان در غزه و نقض تمامیت ارضی کرانه باختری ادامه میدهد. در این بیانیه با اشاره به اینکه آمریکا و برخی کشورهای غربی از رژیم صهیونیستی حمایت سیاسی و نظامی میکنند، خاطرنشان شده است: «اسرائیل طی چندین دهه گذشته سعی کرد از طریق دولتهای فاشیستی متوالی مقاومت در کرانه باختری را سرکوب کند اما نتوانست موفق شود».
* خیز اسرائیل برای انتقال جنگ غزه به کرانه باختری
گروه مقاومت جهاد اسلامی در بیانیهای به تشریح اهداف رژیم صهیونیستی از تجاوز گسترده به کرانه باختری و وضعیت میدان پرداخت. در این بیانیه آمده است: «این تجاوز با هدف انتقال وزن جنگ [غزه] به کرانه باختری اشغالی در تلاش برای تحمیل واقعیتهای جدید در میدان نبرد برای تحت سلطه درآوردن و الحاق این منطقه و گسترش حاکمیت خود بر مقدسات ما در جنگی وجودی علیه مردم فلسطین است». از نظر جهاد اسلامی «حمله نظامی به کرانه باختری اشغالی در چارچوب برنامههای دشمن برای اعمال کنترل بر شهر بیتالمقدس و مسجد مبارک الاقصی است. دشمن به دنبال اجرای نقشههای شیطانی یهودیسازی قدس، از جمله ساخت کنیسه در صحنهای مسجدالاقصی است. این چالش بیشرمانه، توهین به حیثیت همه اعراب و مسلمانان و نقض آشکار همه قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی است». این جنبش با بیان اینکه گردانهای قدس در کرانه باختری در حال مبارزه در شدیدترین نبردها برای مقابله با کارزار جنایتکارانه دشمن هستند، تصریح کرد: «عملیات دشمن شامل محاصره بیمارستانها، جلوگیری از درمان مجروحان و بیماران و استفاده از پهپادها و هواپیماهای جنگی برای بمباران اهداف غیرنظامی در داخل اردوگاهها و شهرکهاست. دشمن مناطق مختلف را با صدها سرباز و خودروی زرهی محاصره میکند تا مردم ما را تحت سلطه خود درآورد و اراده آنها را بشکند». در پایان این بیانیه تاکید شده است: «ما از ملتهای عرب و مسلمان میخواهیم که در حمایت از مردم و مقدسات ما اقدام فوری و مؤثر انجام دهند و این تجاوز مداوم را که هدف آن از بین بردن آرمان عادلانه ما است، رد کنند».
* ۴۰ هزار و ۵۳۴ شهید در غزه
وزارت بهداشت فلسطین دیروز اعلام کرد تاکنون ۴۰ هزار و ۵۳۴ شهروند فلسطینی در نوار غزه به شهادت رسیدهاند و ۹۳ هزار و ۷۷۸ نفر هم مجروح شدهاند. به گزارش خبرگزاری شهاب، بر اساس جدیدترین گزارش این وزارتخانه، رژیم صهیونیستی طی ۲۴ ساعت منتهی به آغاز ساعت اداری چهارشنبه در غزه، مرتکب ۴ مورد کشتار علیه غیرنظامیان این منطقه شد که در نتیجه آن ۵۸ نفر شهید و ۱۳۱ نفر دیگر مجروح شدند. در تازهترین جنایت، جنگندههای رژیم ۲ منزل مسکونی را در شهر خانیونس واقع در جنوب غزه هدف قرار دادند. مجموعا در حملات هوایی به خانیونس و مناطق دیگر غزه ۱۷ فلسطینی شهید و شماری نیز زخمی شدند.
***
بیاعتباری اعراب حامی عادیسازی
رژیم صهیونیستی با اجرای بزرگترین عملیات نظامی خود طی 22 سال گذشته در کرانه باختری فلسطین، ثابت کرد حتی به اعراب حامی عادیسازی هم رحم نمیکند. این تجاوز گسترده و بدون هشدار قبلی در حالی انجام شد که محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان رامالله در نهایت سادهلوحی به ریاض سفر کرده بود تا بلکه بتواند از روند عادیسازی روابط برخی دولتهای عربی با رژیم صهیونیستی سهمی بگیرد. عباس که به خیال خود در برج عاج رامالله در امنیت کامل به سر میبرد، اخیرا مدعی شده بود میخواهد به غزه سفر کند اما حالا حتی در سایه عملیات نظامی گسترده صهیونیستها، امکان بازگشت به مقر تشکیلات خودگردان در کرانه باختری را نیز ندارد. او در ریاض در دیدار با محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی تلاش کرد با ارائه پاسخ نمایشی به اظهارات هتاکانه بنگویر، وزیر داخلی کابینه نتانیاهو درباره ساخت یک کنیسه در مسجدالاقصی نام خود را بر سر زبانها بیندازد. او در چارچوب همین خودنمایی، برنامهای را به ولیعهد سعودی ارائه داد تا به همراه مقامات تشکیلات به غزه سفر کنند، به این امید واهی که به زعم او «نسلکشی علیه فلسطینیها متوقف شود، خروج نیروهای اشغالگر اسرائیلی از کل نوار غزه تضمین و تأکید شود دولت فلسطین از حاکمیت کامل بر تمام سرزمینهای فلسطینی، شامل غزه و کرانهباختری برخوردار است!» با این حال او دیروز صبح مجبور شد ریاض را با سراسیمگی به مقصد اردن ترک کند. جالب اینکه بنسلمان که در دیدار اخیر با محمود عباس، بر حمایت قاطع عربستان از مردم فلسطین و حقوق مشروع آنها بر اساس قوانین بینالمللی تأکید کرده بود، در جریان تجاوز دیروز به کرانه باختری سکوت اختیار کرد.
***
تیر خلاص به مذاکرات آتشبس
تجاوز صهیونیستها به کرانه باختری به منزله تیر خلاص به مذاکرات کذایی برای آتشبس در غزه با فشار آمریکا بود؛ مذاکراتی که به گفته مقامات مصری در همان دور دوم در قاهره به بنبست رسیده بود و معلوم نیست در شرایطی که هم کابینه نتانیاهو بر ادامه جنگ در غزه تاکید دارد و هم ارتش اسرائیل به کرانه باختری حملهور شده، دور جدید آن در دوحه چه معنایی میتواند داشته باشد؟! موضعگیری یک عضو ارشد دفتر سیاسی حماس نسبت به اظهارات اخیر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی درباره کرانه باختری، گویای آن است که مقاومت فلسطین مذاکرات فعلی برای آتشبس را شکستخورده میداند. یسرائیل کاتس دیروز همزمان با آغاز تهاجم گسترده ارتش صهیونیستی به کرانه باختری خواستار تخلیه موقت فلسطینیان از این منطقه همانند نوار غزه شده بود. وزیر خارجه رژیم صهیونیستی مدعی شد یک جبهه مقاومت جدید در کرانه باختری مشابه آنچه در غزه و جنوب لبنان وجود دارد، در حال شکل گرفتن است. کاتس گفت: «ما همانطور که با تهدیدات غزه برخورد میکنیم، با تهدیدات تروریستی در کرانه باختری نیز باید مقابله و دستور تخلیه موقت برای برخی ساکنان صادر کنیم». در واکنش به این اظهارات، عزتالرشق، عضو ارشد دفتر سیاسی حماس حرفهای کاتس را فراخوانی فاشیستی برای گسترش دامنه نسلکشی فلسطینیها دانست. الرشق تاکید کرد: «جامعه بینالملل و سازمان ملل باید فورا حمایتهایی را که دولت آمریکا از جنایتکاران جنگی میکند، لغو کنند». خالد مشعل، مسؤول روابط بینالمللی جنبش حماس نیز اعلام کرد اهالی کرانه باختری باید گزینه عملیاتهای شهادتطلبانه را از شهرهای خودشان از سر بگیرند و باید تمام جبههها علیه رژیم صهیونیستی فعال شود.
ارسال به دوستان
اهمیت هوش مصنوعی و چرایی تأکید رهبر انقلاب بر استفاده از این علم نوین در گفتوگوی «وطن امروز» با دکتر حامد فخریزاده
هوش آیندهساز
اشکان صدیق: هوش مصنوعی و کاربردهای آن در عرصههای مختلف اجتماعی و حکمرانی، یکی از مسائل جدیدی است که اگر به صورت جدی برای پیشرفت در این حوزه و مدیریت آن برنامهریزی نکنیم، در آیندهای نهچندان دور دچار وابستگی در این حوزه خواهیم شد. به جرات میتوان ادعا کرد در سالهای پیش رو هر کشوری که در زمینه هوش مصنوعی پیشرو باشد، میتواند در عرصه پیشرفت و تکنولوژی نیز جزو کشورهای پیشرو باشد. رهبر معظم انقلاب در چند سخنرانی اخیرشان با تاکید بر این علم نوظهور، از لزوم ورود جدی کشور به این حوزه فرمودند. یکی از هشدارهای معظمله در این زمینه تشکیل آژانسی مشابه آژانس انرژی اتمی برای کنترل سایر کشورها و جلوگیری از پیشرفت آنها در این زمینه بود. ایشان در این باره فرمودند: «این فناوری لایههای عمیقی دارد که باید بر آن لایهها مسلط شد؛ آن لایهها دست دیگران است. اگر شما نتوانید لایههای عمیق و متنوع این فناوری هوش مصنوعی را تأمین کنید، فردا اینها یک ایستگاهی مثل آژانس اتمی درست میکنند برای هوش مصنوعی - که الان دارند مقدماتش را فراهم میکنند - که اگر چنانچه به آن ایستگاه رسیدید، باید اجازه بگیرید که در فلان بخش از هوش مصنوعی استفاده کنید، در فلان بخشِ دیگر حق ندارید استفاده کنید! اینجوری است؛ زرنگهای دنیا، فرصتطلبها و قدرتطلبهای دنیا دنبال این چیزها هستند. یک آژانس هوش مصنوعی هم به وجود میآید، آنوقت اجازه نمیدهند که شما از این منطقه عبور کنید. خودتان باید برسید به فناوریهای عمیق و ژرف این مساله و لایههای زیرساختی هوش مصنوعی را باید در کشور دنبال کنید». «وطن امروز» درباره این موضوع با دکتر حامد فخریزاده، فرزند شهید محسن فخریزاده که در حوزه هوش مصنوعی دارای تجربه و تخصص است گفتوگو کرد.
***
* آقای دکتر فخریزاده! رهبر معظم انقلاب در چند سخنرانی اخیرشان تاکیدات قابل توجهی بر مساله هوش مصنوعی داشتند. به نظر شما علت تاکید زیاد معظمله بر این علم نوظهور چیست؟
اشاره و تذکر مقام معظم رهبری به این موضوع مثل هزاران موضوع دیگر حاکی از اشراف عجیب ایشان به مسائل و نگاه آیندهنگرانه ایشان به فرصتها و چالشهای پیش روی کشور است. مقوله هوش مصنوعی با سرعت خیلی عجیبی در حال توسعه است. بزودی هم مقوله هوش مصنوعی و هم حوزه علوم شناختی تمام جریان حکمرانی را در دنیا در دست خواهد گرفت. به عبارتی تمام موضوعات در دنیا بزودی تحت سلطه هوش مصنوعی قرار خواهد گرفت. من اگر بخواهم خیلی سادهاش را خدمت شما عرض کنم، ترکیب هوش مصنوعی و رباتیک میشود ماشینهای هوشمند و ترکیب هوش مصنوعی با رباتیک و ژنتیک میشود موجودی شبیه انسان. ما الان در حوزه هوش مصنوعی با پدیده ماشینهای خودآموز، ماشینهای خودیادگیرنده و ماشینهای تجربهپذیر مواجه هستیم. یعنی ماشینهایی که نیاز نیست همه چیز را یادشان بدهیم. مثل یک بچه آدم بدیهیات و ابتدائیات را یادش میدهیم، بعد خودش میرود تجربه میکند و یاد میگیرد و بزرگ میشود و خودش میفهمد. خب! اگر ایران در این حوزه نتواند تولید دانش بومی بکند و خودش را توسعه بدهد در نتیجه تبدیل به یک کشور مصرفکننده میشود و مصرفکنندگی در این حوزه بسیار بسیار خطرناک است.
* اگر امکان دارد بفرمایید این خطر جدیای که نسبت به آن هشدار میدهید دقیقا چیست و چرا اینقدر جدی است؟
حوزه هوش مصنوعی بر دیتاستها و دیتابیسها سوار است، وقتی شما نتوانید ابزارهای هوش مصنوعی را توسعه بدهید و ابزارهای بومی تولید کنید و بر هوش مصنوعی بومی خودتان سوار باشید، برای اینکه شاید در آینده بسیار نزدیک از خیلی از تکنولوژیها و دانشها بخواهید استفاده بکنید باید از ابزارها و دانشهای هوش مصنوعی فردی استفاده بکنید. حال چگونه باید از آنها استفاده کنید؟ باید دیتاستها و دیتابیسهایت را در اختیار آن ابزارهای هوش مصنوعی قرار بدهی تا آنها به شما خدمات و خروجی بدهند و این آنجایی است که دیگر ارزشمندترین دادهها و ارزشمندترین اطلاعاتت را از دست دادهای. چارهای هم نداشتی، برای اینکه باید میدادی تا بتوانی از ابزارهای هوش مصنوعی استفاده کنی و با دنیا همگام باشی.
* وضعیت فعلی کشور ما در زمینه هوش مصنوعی به چه شکل است و چقدر در دنیا در این زمینه حرف برای گفتن داریم؟
من این موضوع را با علم عرض میکنم. با توجه به اینکه مدت زیادی است با نخبگان و جوانان دهه هفتادی، دهه هشتادی و دهه شصتی این حوزه کار نزدیک دارم میکنم و با توجه به حوزه فعالیت خودمان، مدت زیادی است صبح تا شب درگیر این موضوع هستم. در حوزه دانشی و در حوزه تخصصی به جرأت میتوانم بگویم ما شانه به شانه و تنه به تنه برترین کشورهای دنیا داریم پیش میرویم. بعضا میبینم این جوانهای دهه هفتادی مسائلی را حل میکنند که بزرگترین کمپانیها راهحلی برایش نداشتند و برای خود ما اتفاق افتاده که کمپانیهای بزرگ آمریکایی بعد از اینکه سوالی از آنها کردیم و راهحلی نداشتند و ما راهحل آن را رفتیم پیدا کردیم و انجامش دادیم، چند ایمیل به ما زدند و از ما راهحل را خواستند. یعنی اینقدر برایشان مهم بوده این راهحل. البته سختافزارهای این حوزه مثل خیلی از حوزههای دیگر در انحصار چند شرکت حتی نه چند کشور است. مثل حوزه پزشکی، نانو و نجوم، در خیلی از حوزههای دیگر هم در واقع چنین انحصاری در سختافزار وجود دارد ولی ایران در تمام حوزهها جزو 10 کشور برتر دنیاست. در خیلی از حوزههای پزشکی سخت افزار را تولید نمیکنیم، ماشینآلات را تولید نمیکنیم، ابزارآلات را تولید نمیکنیم اما به لحاظ دانشی، تخصص، خلاقیت و نوآوری جزو کشورهای برتر دنیا هستیم. این حوزه هم دقیقا به همین شکل است. در حوزه سختافزار واقعا انحصار در اختیار چند شرکت خاص در کل دنیا است ولی در حوزههای دانشی و تخصصی و خلاقیت ایران در حال حاضر تنه به تنه ابرقدرتهای این حوزه پیش میرود. اینکه میگویم در حال حاضر به این دلیل است که رشد و توسعه هوش مصنوعی در دنیا آنقدر با سرعت بالا دارد اتفاق میافتد که اگر واقعا به داد این حوزه نرسیم در کوتاهزمانی عقب میمانیم و این عقبماندگی ناگزیر کشور را به سمت مصرفکنندگی میبرد. یعنی اینطور نیست که شما در این حوزه بگویید حالا اگر عقب ماندم 5 سال دیگر جبران میکنم. آن موقع دیگر فرصتی برای جبران نیست. ناگزیر شما باید بروید به سمت مصرفکنندگی.
الان میتوانیم خالق باشیم، الان میتوانیم آیندهنگار باشیم نه حتی آیندهنگر. الان میتوانیم آیندهنگاری کنیم و در این حوزه و خیلی از حوزهها خالق باشیم و اگر به داد آن نرسیم لاجرم باید برویم به سمت مصرفکنندگی.
* رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان فرمودند باید در لایههای عمیقتر هوش مصنوعی ورود کنیم، چرا که در سالهای آینده اگر نتوانیم به سطح خوبی از مساله هوش مصنوعی برسیم، غربیها ممکن است آژانسی مثل آژانس انرژی اتمی درست کنند و دیگر اصلا به ما اجازه ورود جدی به این حوزه را ندهند. نظر شما نسبت به این موضوع چیست؟
بله! غربیها از همین الان شروع کردهاند. این موضوع آنقدر در سطح دنیا حائز اهمیت است که از همین الان زمزمههای آن هست و این هوشمندی عجیب و غریب حضرت آقا و به روز بودن ایشان است که نسبت به این موضوع هشدار دادند. یک آژانسی مثل آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایجاد میشود و معاهدههای خاصی میگذارد، استفاده از سختافزارها را محدود میکند، توسعه دانش را در این حوزه محدود میکند و خروجیاش این میشود که 5 کشور، 10 کشور بمب اتم دارند اما تو حق نداری در حوزه هستهای حتی کار پزشکی بکنی، تو حق نداری در حوزه هستهای حتی کار تکنولوژیک بکنی، در حوزه انرژی کار بکنی. اصلا تو اجازه نداری در موردش حرف بزنی. دقیقا در حوزه هوش مصنوعی هم همین اتفاق خواهد افتاد چرا که میدانند آینده دنیا در دستان هوش مصنوعی و البته علوم شناختی خواهد بود. شاید مهمترین دلیلی که شهید فخریزاده در این زمینه گام برمیداشت همین بود. من این را با علم خدمت شما عرض میکنم، البته سردار فرجی هم در یکی از برنامههایی که در سومین سالگرد شهادت دکتر فخریزاده برگزار شد در برنامه ثریا به این نکته اشاره کرد که شهید فخریزاده از 15 سال قبل به موضوع هوش مصنوعی و علوم شناختی ورود کرد. آن موقعی که در دنیا اصلا این موضوعات، مگر در لایههای بسیار بسیار بالای حاکمیتی اساسا مطرح نبود.
* ما در عرصه نظامی به هر حال هوش مصنوعی را تا حدی این روزها داریم کاربردش را میبینیم. مثلا در زمینه پهپاد و موشکهای هدایتشونده قابل مشاهده است ولی سوال این است که هوش مصنوعی در عرصههای مختلف حکمرانی مثل اقتصاد چه استفادهای میتواند داشته باشد؟
اتفاقا ورود هوش مصنوعی برای مثال در اقتصاد خیلی قدیمی است، یعنی سیستمهای بیآی و سیستمهای هوشمند مدیریت مالی و اینها خیلی قدیمی هستند. یعنی شاید بیش از 10 سال پیش این موضوعات مطرح بود منتها الان دیگر اینها خیلی هوشمندتر شدند. قبلا صرفا تحلیل میکردند الان صرفا تحلیل نمیکنند بلکه تصمیمگیری هم میکنند. همین حوزه را شما تسری بدهید به تمام موضوعات. چه در حوزه اقتصاد، چه در حوزه صنعت، مثلا هوشمندسازی در حوزه صنعت. رباتهای هوشمندی هستند که در واقع کارها را خودشان نه از طریق برنامهریزی، بلکه از طریق تشخیص خودشان انجام میدهند. من خاطرم هست که اوباما مدیرعامل 4 شرکت پیشرو در حوزه هوش مصنوعی یعنی مایکروسافت، گوگل، تسلا و یک شرکت دیگر را که اسمش فاش نشده، صدا کرده و جلسه مفصلی شخصا و بدون حضور تشریفات با این شرکتها در حوزه هوش مصنوعی گذاشت. میخواهم بگویم تا این اندازه هوش مصنوعی در حوزه حکمرانی در دنیا دارد نقش بازی میکند و خود ما هم خیلی چیزهایش را شاید همینجوری اتفاقی شنیده باشیم. ابزارهایی مثل چت جیپیتی و... دیگر خیلی بازیچه شده یعنی بچههای دبستانی و اینها الان از آن سوال میکنند و او با استفاده از هوش مصنوعی پاسخ میدهد. یعنی دیگر تبدیل شده به ابزار دمدستی. هوش مصنوعی حجم اطلاعات بسیار بالایی را شروع میکند به جمع کردن. در واقع شاید بتوان گفت مهمترین موضوع در حوزه هوش مصنوعی فارغ از بحث سختافزار و دانش و خلاقیت و نوآوری دیتاستها و دیتابیسهایی است که وجود دارد و آنها چون میدانند در آینده حکمرانی باید نقشآفرین باشند از الان شروع کردند به جمعآوری اطلاعات که این جمعآوری اطلاعات تبدیل به یک دیتاستهای بزرگی میشود و این دیتاستها در علم ژنتیک، در علم نانو، بعدا که هوش مصنوعی بیاید در این عرصهها ورود بکند، آن موقع دیگر این اطلاعات خیلی نقشآفرین خواهد شد.
ارسال به دوستان
نگاهی به آثار سینمایی پرترهنگاری به بهانه سالروز انفجار دفتر نخستوزیری و ترور شهیدان رجایی و باهنر
سبد خالی سینما بیوگرافی
علی وحیدزاده: از سال 1360، هشتم شهریور در تاریخ ایران به یکی از متفاوتترین و خاصترین روزها بدل شده است؛ روزی که با توطئه دشمنان و عوامل نفوذی، جمهوری اسلامی شهیدان محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر را از دست داد و به همین دلیل در تقویم کشور ۸ شهریور روز مبارزه با تروریسم نامگذاری شده است.
طی 4 دهه گذشته فیلمهای داستانی و مستندی پیرامون انفجار دفتر نخست وزیری تولید شده است، البته تعداد آثار تولیدی در مقایسه با 8 هزار فیلم اکران شده از دهه 60 تاکنون بسیار ناچیز است اما همانها هم صرفا به بازنمایی روز واقعه پرداختهاند و عملا اشاره چندان مستقیمی به شخصیت این شهیدان بزرگوار نشده، درواقع در ژانر بیوگرافی یا پرترهنگاری پیرامون این ۲ شهید جلیلالقدر اثری ساخته نشده است، آن هم در شرایطی که یکی از جذابترین و پرمخاطبترین ژانرهای سینمای دنیا به این گونه اختصاص دارد و عملا میتوان گفت ژانر بیوگرافی در سینما به یکی از مهمترین ظرفیتها برای پرداخت و بیان منویات بدل شده و این در حالی است که سینمای کشور ما از این ظرفیت مهم بهرغم وجود سوژههای بینظیر و خاص بیبهره مانده و هیچ استفاده خاصی از ظرفیت سینما برای تبیین و تشریح واقعیت نکرده است.
بر این اساس میتوان گفت عملا دست سینمای ایران چه در حوزه مستند و چه داستانی بسیار خالیتر از آنچه تصور میشود است.
البته در این بین فیلمسازانی چون محمدحسین مهدویان، امیرعباس ربیعی و حسین دارابی با زوایای دید متفاوت به روایتگری دهه 60 پرداختهاند. روزهای ملتهب اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 شمسی و همچنین ترور شخصیتهای مهم سیاسی همواره برای دغدغهمندان ایران اهمیت دارد؛ با این حال، جای پرداختن وسیع به جزئیات این دوره تاریخی و شخصیتهای خاص و مهم هنوز در سینمای ایران خالی است.
انتظار میرفت در ۳ سال گذشته با توجه به رویکرد دولت سیزدهم بویژه سازمان سینمایی، شاهد پر شدن این خلأ باشیم اما متاسفانه در حالی چهلوسومین سالگرد انفجار دفتر نخستوزیری را سپری میکنیم که همچنان سبد سینمای ایران از معرفی و تبیین شخصیت شهیدان رجایی و باهنر خالی است و در این میان میتوان به جرأت اذعان کرد برخلاف رویههای مرسوم این تئاتر بوده که 3-2 نمایش درباره شهید رجایی روی صحنه برده است. خلأ مورد اشاره بهانهای شد تا مروری گذرا داشته باشیم بر فیلمهای پرتره از شخصیتهای سیاسی که در سینمای جهان ساخته شده است.
***
* جیافکی
«جیافکی» عواقب پس از ترور کندی را به تصویر میکشد و ناامیدی دولت برای یافتن حقیقت را برجسته میکند. کوین کاستنر نقش جیم گاریسون، دادستان ناحیه نیواورلئان را بازی میکند که احتمال یک توطئه ترور را بررسی میکند که فراتر از اقدامات لی هاروی اسوالد است. این فیلم گاهی اوقات حقایق را غیرشفاف میکند که این خود تا حدی بر اساس کتاب مورد مناقشه جیم گاریسون در زندگی واقعی (در مسیر ترورها) است اما فیلم به اندازه کافی هیاهویی را که کل چشمانداز سیاسی آمریکا را در پی این رویداد گرفتار کرده بود، برجسته میکند. فیلم حتی با وجود طولانی بودن خود، با ریتم تند دیوانهکننده و انرژی بالا، توانست مخاطبان را مجذوب خود کند.
* شب بخیر و موفق باشید
این فیلم چشمانداز ضدکمونیستی آمریکای دهه 1950 و تصاویر سیاه و سفید خیرهکنندهای را به نمایش میگذارد. فیلم تلاش شجاعانه دیوید استراثایرن را برای ایستادگی در مقابل روشهای تهاجمی و غیرقانونی سناتور جوزف مککارتی برای ریشهکن کردن کمونیستها در آمریکا به تصویر میکشد.جورج کلونی (نویسنده، کارگردان و بازیگر) با این فیلم که به صورت سیاه و سفید و حتی با استفاده از تکهفیلمهای آرشیوی از شنیدههای آن زمان ساخته شده بود، یک درس مهم و سرگرمکننده را ارائه میدهد. این فیلم نامزد ۶ جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول مرد برای اجرای عالی استراثایرن شد.
* تاریکترین ساعت
این فیلم به کارگردانی جو رایت و نویسندگی آنتونی مک کارتن، درامی جنگی و روایتگر انتصاب وینستون چرچیل به نخستوزیری بریتانیا در سال ۱۹۴۰ در خلال اوج جنگ دوم جهانی و دستدرازی هیتلر به اروپای غربی است. فیلم با شمارش روزهای ماه مه، حوادث و اتفاقات ناگوار آن روزها را نشان داده و برای روایت خود از شخصیتهای اصلی ماجرای جنگ دوم جهانی چون وزیر دفاع (ساموئل وست)، پادشاه انگلستان (بن مندلسون) و همسر چرچیل (کریستین اسکات تامس) و برخی شخصیتهای فرعی مانند دستیار چرچیل یعنی خانم لیتون (لیلی جیمز) برای کمک به جذابیت داستان استفاده کرده است. فیلم «تاریکترین ساعت» پس از نمایش، انبوهی از نظر مثبت منتقدان را برای بازی «گری اولدمن» به همراه داشت و بسیاری آن را بهترین بازی دوران حرفهای او دانستهاند. اولدمن نامزد و برنده جوایز بسیاری شد که از بین آنها میتوان به جایزه گلدنگلوب برای نقش اول مرد و همچنین نامزدی اسکار برای همین رشته اشاره کرد. همچنین فیلم در ۶ رشته نامزد دریافت جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمبرداری شد و توانست در سایت Rotten Tomatoes به امتیاز ۸۵ از ۱۰۰ دست یابد.
* مالکوم ایکس
در تاریخ سینما شاهکارهایی بودهاند که بنا به دلایلی از دید مردم دور ماندهاند و فیلمهایی قدرنادیده محسوب میشوند. فیلم «مالکوم ایکس» دقیقا از همین دسته فیلمهاست. «مالکوم ایکس» فیلمی است که سالهای سال از زمان خودش جلوتر بود و شاید در این لحظه، فهم بهتری نسبت به آن وجود داشته باشد. خصوصا «مالکوم ایکس» برای جامعه ما فیلمی مهم و ضروری محسوب میشود.
«مالکوم ایکس» فیلمی متفاوت و خاص از هالیوود است که در دهه ۹۰ میلادی ساخته و اکران شد؛ دههای که بدون شک یکی از بهترین دورههای تاریخ سینما و البته یکی از متنوعترین دورههای سینمایی محسوب میشود. شاید همین نکته برای تماشای این فیلم کافی باشد که بدانید ۲۴ سال پیش، مارتین اسکورسیزی، کارگردان مطرح سینمای جهان و راجر ایبرت از جمله منتقدان سرشناس آمریکا لیست ۱۰ فیلم برتر و فوقالعاده دهه ۹۰ میلادی را منتشر کردند و فیلم «مالکوم ایکس» تنها فیلم مشترک در لیست بهترینهای آنها بود.
* فراست/ نیکسون
«فراست/ نیکسون» که از نمایشنامهای به همین نام در سال 2006 اقتباس شده بود، به طرز ماهرانهای توسط فیلمساز کهنهکار، ران هاوارد، به تصویر کشیده شد تا ارتباط صمیمی خود با تئاتر را حفظ کند ولی هرگز محدود به منبع اصلی خود نمیشد. فیلم داستان پشت صحنه مصاحبههای فراست و نیکسون را در سال 1977 پس از رسوایی واترگیت و استعفای رئیسجمهور وقت نیکسون دنبال میکند.
این فیلم با تحسین گسترده منتقدان روبهرو شد و بیشتر تمجیدها در رابطه با گرایش فیلم به سمت درامی انسانی بود که با بازیهای قدرتمند مایکل شین و فرانک لانگلا به زیبایی جان گرفت. این فیلم نامزد 5 جایزه اسکار و 5 گلدنگلوب شد و به عنوان یکی از بهترین فیلمهای زندگینامهای قرن حاضر شناخته میشود.
* گاندی
این فیلم که داستان مقاومت مسالمتآمیز مهاتما گاندی در برابر سلطه بریتانیا در هند را روایت میکند، ممکن است ارتباط چندانی با یک فیلم آمریکایی در زمان جنگ مانند اوپنهایمر نداشته باشد اما به عنوان یک فیلم بیوگرافی سیاسی، کمتر فیلمی در تاریخ سینما هست که با آن برابری کند. این فیلم با بازی سر بن کینگزلی در نقش گاندی، به تعهد گاندی برای استفاده از روشهای غیرخشونتآمیز برای تحت فشار قرار دادن بریتانیا برای آزادی کشورش میپردازد.
این فیلم عمیقاً قدرتمند است و بازی کینگزلی یکی از بهترین آثاری است که سینما تا به حال به خود دیده است. جایزه اسکاری که بن کینگزلی برای بازی خود برد تنها یکی از 8 جایزهای بود که فیلم از 11 نامزدی دریافت کرد. این فیلم یکی قاطعترین و مشهورترین فیلمهای دهه 1980 است.
* لینکلن
آبراهام لینکلن یکی از مشهورترین شخصیتهای سیاسی تاریخ است و اغلب از او به عنوان بزرگترین رئیسجمهور آمریکا یاد میشود. به این ترتیب، ترسیم زندگی و حرفه شگفتانگیز او در ۱۵۰ دقیقه فیلم ممکن است کاری غیرممکن باشد اما با ترکیب غیرقابل حذف استیون اسپیلبرگ و دنیل دی لوئیس، فیلم «لینکلن» مطمئنا اثری موفقیتآمیز بود.
این فیلم تحسینبرانگیز، تلاشهای جانکاه و ناامیدیهای پایانناپذیری را که لینکلن برای از بین بردن بردهداری در ایالات متحده متحمل میشود، در حالی که جنگ داخلی ادامه دارد، به نمایش میگذارد. جای تعجب نیست که این یک موفقیت در فصل جوایز بود و این فیلم 2 جایزه اسکار را از 12 نامزدی دریافت کرد.
آنچه مشخص است با توجه به آنچه پیشتر بدان اشاره شد، فیلمهای ژانر بیوگرافی به یکی از مهمترین و البته پرمخاطبترین فیلمهای جهان بدل شدهاند و سینمای آمریکا بویژه هالیوود آثار بسیار شاخصی را در این ژانر تولید و اکران کرده است. به همین جهت ضروری است سینمای ایران نیز در این حوزه ورودی جدی داشته باشد و با توجه به وجود شخصیتهای مهم و تاثیرگذاری چون شهیدان رجایی و باهنر، جدا از ساخت فیلمهایی با محوریت ترور و انفجار دفتر نخستوزیری، به معرفی این شخصیتها و تبیین آنها نیز بپردازد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|