
دکتر اسماعیل منصوریلاریجانی*: شهید سلیمانی، سالک الیالله بود، انسانی بود که شوق و طلب لقای خدا در دلش افتاده بود و هر کاری که در ظاهر انجام میداد، در جهت همان طلب باطنی و آتش شوق به لقای الهی بود. حضرت علی(ع) در عبارتی بسیار حکیمانه می فرمایند: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ؛ یکی از صفات برجسته پارسایان این است که خداوند در چشم آنان بزرگ و غیر خدا کوچک است». چون چنین میکنند، خداوند و عظمتش آنان را بزرگ میکند و در چشم دوست و دشمن جلوه میدهد. مهمترین و نخستین ویژگی سردار سلیمانی این بود که خداوند در چشم و دل او بزرگ بود و هر کسی که خدا در چشم و دلش بزرگ باشد، غیر او برایش کوچک است. همگی شاهد این خصلت و ویژگی در رفتار، کردار، مدیریت و زندگی شهید سلیمانی بودیم. درخشش سردار شهید سلیمانی در دوران مبارزه با داعش در سوریه، عراق، یمن و مناطق دیگر نیز نشانه بارزی از همین ویژگی ایشان بود.
دومین ویژگی شخصیت عرفانی و سلوکی سردار سلیمانی، آتشی بود که از حب الهی در قلب ایشان شعلهور بود. سردار سلیمانی عاشق خدا بود و درباره خلوص نیت و عمل به همه سفارش میکرد. ممکن است که انسان اعمال خوب بسیار انجام دهد و کارهای خیر فراوانی انباشته کند اما با یک ریا و ناخالصی همه آنها را به هدر دهد. رسیدن به این مقام یعنی زندگی خدامداری و خداگونگی، سلوک اخلاقی و اندیشهای میخواهد و فکر و اخلاق انسان باید پویا و متحول باشد. شهید سلیمانی متخلق به اخلاقالله بود و معنای پاسداری و جایگاه سپاه و انقلاب اسلامی و ارزشها و مبانی را بخوبی متوجه بود. خوب است که اشارهای هم به وصیتنامه سردار سلیمانی داشته باشم. وصیتنامه شهید سلیمانی با همه وصیتنامههای دیگر متفاوت است، در وصیتنامه ایشان نکات بسیار مخلصانه و ۳ مورد ممتاز به چشم میخورد. اول اینکه؛ از خود هیچ نگفت و سعی کرد کوچکی و حقارت نفسانی خود را در برابر عظمت خدا، انقلاب، خون شهدا و ولایت نشان دهد. دوم اینکه؛ محورهایی که سفارش کرد جنبه شخصی ندارد و انقلاب اسلامی را از منظر یک انسان عاشق و دلداده به خدا و ولایت میبیند. سفارش و توصیههای ایشان آمرانه نیست، بلکه ایشان به عنوان کسی که این راه را پیموده و واقعیتها را لمس کرده است، مسائلی را به همه ما توصیه میکند و این رویکرد ناصحانه روی همه دلها تأثیر میگذارد. سوم اینکه؛ جامعهنگری و آیندهبینی ایشان و مسیر همواری را که انقلاب باید طی کند، به همگی گوشزد میکند. این را هم بگویم که علل شوق و اشتیاق و دلدادگی مردم به سردار سلیمانی ریشه در همین شخصیت عرفانی و سلوکی ایشان دارد. خداوند میفرمایند: «اولیائی تَحْتُ قَبایی لا یَعرِفُهم غَیری؛ اولیا و عاشقان واقعی من تحت لوای من هستند و غیر از من کسی را نمیشناسند». سردار سلیمانی همیشه میخواست خود را در دل و دیده مردم نشان ندهد و خداوند با این شهادت ایشان را خورشیدی کرد که همیشه در دلها بدرخشد.
«الهی به آنان که در تو گماند
نهان از دل و دیده مردماند»
پاکی نفس سردار سلیمانی از شهرتطلبی، موقعیتطلبی و ثروتاندوزی از دیگر ویژگیهای سلوکی ایشان است. شبی امیرالمومنین علی(ع) با کمیل در نخلستان قدم میزدند، کمیل در وصف عاشق واقعی خداوند میپرسد که چه کسی عبد مخلص است؟ حضرت علی(ع) میفرمایند: «آنان کسانی هستند که فقط جسمشان در دنیاست و روحشان در ملکوت اعلی سیر میکند. آنان جانشینان واقعی خداوند در زمین و بهترین مبلغان و دعوتکنندگان به سوی خداوند هستند». شهید سلیمانی با نفس خود بخوبی مبارزه کرد و به «موتوا قبل أن تموتوا» رسید و روحش از همه تعلقات آزاد بود. اما امروز برخی به موقعیتی که میرسند متأسفانه نفسشان اسیر شهرتطلبی، موقعیتطلبی و ثروتاندوزی میشود. این هنر است که انسان در اعماق آب فرو برود اما بدنش تر نشود.
«آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده»
این را هم دوباره تاکید کنم که معتقدم شهید سلیمانی یکی از مصادیق اولیای الهی بود و به همین دلیل همه دلها را با خود برد و تحول عظیمی در میان دوست و دشمن ایجاد کرد.
* استاد عرفان اسلامی