جهان در آستانه نظم چندقطبی
امیر فرشباف: نظم بینالمللی که پس از جنگ دوم جهانی شکل گرفت، با ریاستجمهوری ترامپ در حال فروپاشی است و از همهسو تحت فشار بازگشت رهبران قدرتمند، ملیگرایی و حوزههای نفوذ (SOI) قرار دارد. ترامپ به طور علنی به نهادهای بینالمللی و اتحادهای سنتی طعنه میزند؛ او در عوض، فرصتهای بزرگی را که در جهان تحت سلطه ابرقدرتها از طریق معامله دیکته میشود، خوب تشخیص میدهد. رویکرد ترامپ، به گفته مقامات آمریکایی، بر مبنای «واقعگرایی»
(Realism) و اعتقاد به این انگاره است که ارزشهای مشترک، هنجارهای بینالمللی و سایر مفاهیم سختگیرانه هرگز نمیتوانند جایگزین «قدرت سخت» شوند. مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده در جلسه تأیید صلاحیت خود در ماه گذشته اعلام کرد: «نظم جهانی پساجنگی نه تنها منسوخ شده، بلکه اکنون به سلاحی تبدیل شده که علیه ما استفاده میشود». در حالی که ایالات متحده زمانی به تبلیغ هنجارهای جهانی مانند تجارت جهانی میپرداخت، ترامپ در حال تضعیف آنهاست. دوره نخست ترامپ تهدیدات جدیدی را برای اتحادها و ساختارهای قرن بیستم مثل ناتو، سازمان تجارت جهانی و حتی سازمان ملل به وجود آورد و دوره دوم ترامپ میتواند آنها را عملا منسوخ کند.
* آمریکا علیه اروپا
این روزها ضعف نظم مبتنی بر قوانین در صحنه جهانی که به منظور حمایت از آن ایجاد شده، به نمایش درآمده است؛ ایالات متحده در مجمع عمومی سازمان ملل، به قطعنامهای که روسیه را به خاطر حمله به اوکراین در سالگرد جنگ محکوم میکرد، رای منفی داد.
به گفته جیمز لندسل، این نخستینبار از سال 1945 است که ایالات متحده به نفع روسیه و به ضرر اروپا به قطعنامهای مربوط به امنیت اروپا رای میدهد. تقریبا تمام رهبران غربی، روسیه را به عنوان یک کشور قانونشکن و متجاوز میبینند، در حالی که ترامپ آن را یک شریک بالقوه میداند. برای اروپا که در ۸ دهه گذشته بر ایالات متحده برای تأمین امنیت خود تکیه کرده، این تنها یک زنگ هشدار نیست، بلکه این یک چالش وجودی (Existential) است که تمام اتحاد آتلانتیک را زیر سوال میبرد. فریدریش مرتس، رهبر جریان محافظهکار آلمان، پس از پیروزی در انتخابات یکشنبه هفته گذشته گفت «اولویت مطلق» او این است که به سرعت اروپا را تقویت کند تا بتواند از ایالات متحده مستقل شود.
مرتس اعتراف کرد: «هرگز فکر نمیکردم باید چنین چیزی بگویم اما پس از اظهارات هفته گذشته دونالد ترامپ، واضح است آمریکاییها به سرنوشت اروپا چندان اهمیت نمیدهند».
مقامات دولت ترامپ نظراتی آشکارا تحقیرآمیز درباره اروپا در موضوعات مختلف جز دفاع جمعی ابراز کردهاند: از جمله تجارت، مهاجرت، آزادی بیان و فرهنگ. ترامپ هفته گذشته در حالی که در دفتر بیضیشکل داشت تعرفههای 25 درصدی بر کالاهای اروپایی وضع میکرد، گفت: «اتحادیه اروپایی برای اینکه ایالات متحده را ضعیف کند تشکیل شده است. این هدف آن است و آنها در انجام آن خوب عمل کردهاند».
معاون ترامپ، جیدی ونس هم در سخنرانی داغش در مونیخ، جهانیگرایی (Globalism) را به عنوان سقوط جامعه اروپایی تصویر کرد.
* «پرده آهنین» دوباره ایجاد میشود؟
در دنیای چندقطبی امروز، ایالات متحده، روسیه و چین همگی در تلاشند منافع استراتژیک خود را تأمین کرده و حوزههای نفوذ خود را تقویت کرده یا گسترش دهند.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه آرزوی بازسازی بلوک شرق را دارد و سعی کرده این کار را با حمله به اوکراین و دخالت در انتخابات در سرتاسر جهان غرب انجام دهد.
چین، تحت رهبری شیجینپینگ، به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی و نظامی، به دقت اوکراین را زیر نظر دارد، در حالی که در اندیشه حمله احتمالی به تایوان و تحکیم میراث «شی» از طریق اتحاد مجدد [با تایوان] است. ترامپ نیز با پیش کشیدن طرحهای توسعه سرزمینی ایالات متحده - احتمالا شامل کانادا، گرینلند، کانال پاناما و حتی نوار غزه - از پیشینیان خود بشدت فاصله گرفته است. او همچنین توافقهای بزرگی با پکن و مسکو درباره موضوعاتی از تجارت تا سلاحهای هستهای پیشنهاد کرده است. این رقابت قدرتهای بزرگ در خالصترین صورت خود است و به نظر میرسد ترامپ قصد دارد جهان را به این سمت ببرد که این موضوع برای کشورهای کوچک و متوسط عمیقا نگرانکننده است. ۸۰ سال پیش، ۳ قدرت بزرگ - ایالات متحده، بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی - در «کریمه» جمع شدند تا سرنوشت اروپایی را که در جنگ نابود شده بود، تعیین کنند. در یالتا، فرانکلین روزولت، وینستون چرچیل و جوزف استالین شرایطی را برای تحقق وضعی که در نهایت به «پرده آهنین» منجر شد، تعیین کردند و به جنگ سردی چند دههای دامن زدند. الکس یانگر، مدیر سابق MI6 (سرویس اطلاعات مخفی انگلیس) بتازگی هشدار داد: «من فکر میکنم این جهانی که ما به سوی آن حرکت میکنیم، بر اساس طرز فکر دونالد ترامپ، ولادیمیر پوتین و شیجینپینگ ساخته شده است؛ این طرز فکر اروپا نیست».
منبع: آکسیوس