رضا نصیری: وقتی ریکاردو ساپینتو بار دیگر قدم به خاک ایران گذاشت، کمتر کسی باور داشت این بازگشت بتواند سرآغاز فصلی تازه در تاریخ استقلال باشد. آن روزها، فوتبال ایران درگیر موجی از ناامیدی بود؛ خارجیها یکییکی چمدانهایشان را بستند، تیمها زیر فشار مالی دچار مشکل بودند و هواداران دلخستهتر از همیشه، از ثبات و برنامه تنها رؤیایی دور در ذهن داشتند.
در چنین فضایی، سرمربی پرتغالی تصمیم گرفت برخلاف جریان آب شنا کند. پروازها بهسختی انجام میشد اما او گفته بود اگر لازم باشد، زمینی میآید؛ فقط میخواست زودتر کارش را شروع کند. همانجا بود که نخستین نشانههای شور و تعهد در رفتار و گفتارش دیده شد؛ چیزی که بعدها تبدیل به سوخت اصلی موتور استقلال شد.
* تیمی که از نو ساخته شد
شروع فصل اما شباهتی به رؤیا نداشت. استقلال در ۲ بازی نخست نشانههایی از هماهنگی نشان داد اما پس از آن، مسیر بهسوی بحران رفت. شکستهای پیدرپی و نمایشهای بیرمق، امید هواداران را درهم شکست. تساویهای پیدرپی و باخت سنگین مقابل الوصل در آسیا، تصویر تیمی بیانگیزه و سردرگم را نشان میداد.
اما درست در همین نقطه بود که استقلال معنای واقعی ضربالمثل ایرانی را زندگی کرد: «به مو میرسد، ولی پاره نمیشود». ساپینتو که زیر فشار رسانهها و هواداران قرار گرفته بود، نهتنها تسلیم نشد، بلکه از شکستها برای خودش مسیر ساخت.
او آرامآرام شروع کرد به اصلاح. ترکیب را تغییر داد، تمرکز را به اردو بازگرداند و بازیکنان را در مسیر جدیدی قرار داد. این ققنوسی بود که از خاکستر خودش برخاست؛ استقلال از تاریکی برگشت تا نشان دهد اراده واقعی، در بحران زاده میشود.
* از کابوس تا رؤیا
در آن روزهای دشوار، هر بازی استقلال شبیه باری روی دوش هواداران بود. هر پاس اشتباه، هر گل خورده، موجی از خشم و ناامیدی را در فضای مجازی میریخت اما ناگهان، ورق برگشت. تساوی نفسگیر مقابل چادرملو، نقطه آغاز مسیر تازهای شد. مدیران باشگاه به جای برکناری مربی، به او اعتماد کردند. همان تصمیمی که بعدها همه آن را «شجاعانهترین انتخاب فصل» نامیدند. از آن روز به بعد، هر بازی استقلال، شکل دیگری به خود گرفت؛ دوندگی بیشتر، نظم تاکتیکی بالاتر و شجاعتی که از نیمکت تا سکوها جریان داشت. تیم ناامید هفتههای نخست، حالا تبدیل شده بود به گروهی تشنه موفقیت. استقلال از تماشاگرانش دوباره لبخند گرفت و حالا هر سوت آغاز بازی، مقدمهای است بر یک رؤیای شیرین.
* ساختن ستون اصلی
یکی از کلیدهای موفقیت ساپینتو، پیدا کردن ترکیب ثابت بود. او هفتهها آزمایش کرد، شکست خورد اما در نهایت، ۱۱ بازیکن اصلی خود را شناخت. تصمیمهای سختی گرفت؛ عارف آقاسی را کنار گذاشت، رامین رضاییان را نیمکتنشین کرد و به جوانهایی مثل سامان فلاح و رستم آشورماتف اعتماد کرد.
در دروازه نیز بعد از تزلزل آنتونیو آدان و اشتباهات تکراری، به دروازهبان ایرانی خود اعتماد کرد و آرامش به دروازه بازگشت. در دفاع، فلاح و آشورماتف دیوار مستحکمی ساختند و در کنارهها صالح حردانی و حسین گودرزی با دوندگی بیوقفه، بالهای تیم شدند.
ساپینتو نشان داد برای موفقیت، از هیچ تصمیم دشواری نمیهراسد. حذف نامهای بزرگ برای ساختن توازن، نشانه اعتماد به نفس و نگاه حرفهای اوست.
* بازیکنانی که جان گرفتند
در فاز هجومی، مثلث جادویی استقلال متولد شد؛ یاسر آسانی، منیر حدادی و علیرضا کوشکی. این ۳ نفر نهتنها گل میزنند، بلکه لذت فوتبال را به تیم بازگرداندهاند. آسانی با پنالتیهای دقیق و هوش بالایش، مهاجمی آرام اما مرگبار شد. منیر، مغز متفکر میدان، با پاسهای عمقی و هوش بازیسازیاش تفاوت را رقم زد و کوشکی، وینگری که حالا تبدیل به ستارهای بزرگ شده، با تحرک و جسارتش در سمت چپ دفاع رقبا را آزار میدهد.
در کنار این ۳، رزاقنیا و اندونگ نیز در میانه زمین با پاسهای بلند و دوئلهای فیزیکیشان تعادل را حفظ میکنند. نمایش اندونگ در نیمه دوم برابر آلومینیوم، بعد از بازگشت از تنبیه انضباطی، نقطه عطفی در بازسازی اعتبار او بود. استقلال حالا تیمی است که از درون ترمیم شده.
* سیستم منظم ساپینتو
ساپینتو فلسفه مشخصی دارد؛ تیمش باید در تمام طول بازی پرس کند. وقتی توپ در اختیار حریف است، ۳ بازیکن به سمت صاحب توپ میدوند، فضا را میبندند و پاس را قطع میکنند. در عرض چند ثانیه، استقلال توپ را پس میگیرد و ضدحمله را شکل میدهد.
در فاز حمله، بازیکنان متعدد در محوطه حریف حضور دارند تا صاحب توپ گزینههای زیادی داشته باشد. این گردش سریع توپ و تغییر جهت ناگهانی باعث شده استقلال به تیمی غیرقابل پیشبینی تبدیل شود.
هر بار مهاجمان آبیها توپ را لمس میکنند، احتمال گل وجود دارد. این سازمانیافتگی چیزی است که استقلال فصل گذشته بشدت از آن محروم بود. اکنون اما هماهنگی خطوط و فهم مشترک بازیکنان از تاکتیک، تیم را به ساختاری قدرتمند رسانده است. از یک تیم بیروح، حالا یک ماشین دقیق و هماهنگ متولد شده.
* فراتر از نتیجه
۳ پیروزی پیاپی، استقلال را به صدر جدول لیگ برتر رسانده اما ارزش واقعی این روند فقط در امتیازها نیست. تیم ساپینتو حالا روحیه دارد، انسجام دارد و مهمتر از همه، ایمان به خودش را بازیافته است.
درون زمین، بازیکنان یکدیگر را حمایت میکنند؛ خط دفاع با فریاد همدیگر را هدایت میکند، مهاجمان برای دفاع به عقب زمین بازمیگردند و نیمکت در هر لحظه کنار زمین زندگی میکند. استقلال حالا تیمی است که برای هر توپ مردانه میجنگد و در هر گل دستهجمعی شادی میکند.
از نظر فنی نیز استقلال در حال تبدیل شدن به یکی از متوازنترین تیمهای سالهای اخیر فوتبال ایران است؛ تیمی که هم در دفاع منظم است، هم در حمله خلاق و متنوع. سرعت انتقال توپ، تغییر ریتم در لحظه و استفاده از عرض زمین باعث شده حریفان به سختی بتوانند ساختار آن را بشکنند.
* هوادار، روح پنهان تیم
در همه مسیر، نقش هواداران را نمیتوان نادیده گرفت. همانهایی که در روزهای باختهای تلخ، شعار میدادند اما از پشت تیم کنار نکشیدند، صبرشان سرمایهای شد که ساپینتو را نجات داد. حالا آنها با هر پیروزی، لبخندشان را با اشک ترکیب میکنند. استقلال دوباره تبدیل به احساسی جمعی شده است؛ تیمی که فقط در زمین نمیجنگد، بلکه در قلب میلیونها نفر میتپد.
* پایان باز
در فوتبال، هیچ چیز تضمینشده نیست اما چیزی که استقلال امروز دارد، فراتر از امتیاز و صدر جدول است: ایمان، وحدت و حس دوباره قهرمان بودن. ساپینتو با تیمش نه فقط فوتبال بازی میکند، بلکه روحیه جنگندگی را بازگردانده است.
تیمی که روزی در بحران غرق بود، حالا با غرور و جسارت، دوباره برای قهرمانی میجنگد.
استقلال امسال نه فقط یادآور گذشته پرافتخار خود است، بلکه گواهی است بر این حقیقت ساده و عمیق:
گاهی باید به مرز سقوط برسی تا یاد بگیری چگونه پرواز کنی.
استقلال ساپینتو؛ از بحران تا قله لیگ
 			بازگشت از تاریکی
 				 				ارسال نظر 			
 			 		 				 				پربیننده 			
 			 				 				تازه ها