سقوط تا کجا آزاد؟!
عبدالله دارابی: از کجای این فوتبال باید نالید، بعد فنی یا اخلاقیاش؟ هر سرش را که بگیری، سر دیگرش کلهپا در هوا است! این فوتبال با فوتبال دهههای قبل فرسنگها فاصله معکوس گرفته است به جز در بعد شیفتهکننده مالی. بعدی که برایش خیلی چیزها فدا بلکه زیر پا نهاده میشود و عجبا که در این میدان هر کس دیگری را متهم میکند، در حالی که خودش نیز مسافر همان قطار است، منتها در واگنی دیگر!
روزگاری اصول اخلاقی در فوتبال ما پا به پای اصول فنی و شاید در گامی جلوتر، مهم تلقی میشد، برخی مربیان و باشگاهها حتی ستارههایشان را به دلیل مسائل اخلاقی مورد مواخذه و مجازات قرار میدادند تا جایی که برخی بزرگان فوتبال ایران جلوتر از تواناییهای فنیشان به خاطر اهتمامشان به اخلاق شناخته میشدند اما امروز بیشتر مربیان و باشگاههای ما سمت و سوی معکوسی در این موضوع دارند و متخلقانشان نیز نقشی فراتر از «عنصر خنثی» نسبت به مسائل اخلاقی رخ داده از سوی اعضا و شاگردان خویش بازی نمیکنند! بزرگمردی چون مرحوم استاد پرویز دهداری که در زمره بازیکنان و مربیان نامدار تاریخ فوتبال ایران محسوب میشود و در دوران کمبود امکانات و پول در فوتبال کشور، موفق به کسب عنوان سوم جام ملتهای آسیا با یک مشت بازیکن جوان در سال ۱۳۶۷ شد و تنی چند از بازیکنانی که برای نخستین بار در تیم ملی به کار گرفت (عابدزاده، نادر محمدخانی و زرینچه) تا سال ۱۳۷۷ در عرصه باشگاهی و ملی حضور مثمرثمر داشتند و در جامجهانی ۱۹۹۸ فرانسه و متعاقب آن کسب قهرمانی بازیهای آسیایی درخشیدند، بیشتر از تواناییهای فنیاش به عنوان مربی و معلم اخلاق مشهور است، آن هم به دلیل تقید عملی به مسائل اخلاقی. رایکف فقید که یک مربی خارجی در فوتبال ما بود و خالق اثرات ماندگار برای فوتبال ایران، چنان نسبت به مسائل اخلاقی شاگردانش حساس بود که نقل است شبها مخفیانه به محل اسکان بازیکنان مجردش در همین تهران سرکشی میکرد تا آنها را در کنترل داشته باشد که مبادا اسیر هیجانات منفی دوران جوانی شوند، آن هم در رژیم گذشته!
امروز در دوران حاکمیت پول در فوتبال ایران و داعیه حرفهای بودن فضای آن، بیشتر مربیان و باشگاههای ما رفتارهای زننده بازیکنان و عوامل داخلی و خارجی تیم خود را بهراحتی توجیه میکنند و با جدیت از فرد خاطی حمایت! نتیجه این حمایتهای بیجا میشود قهقرای فوتبال ما، عادی شدن فحاشی ناموسی روی سکوها، بروز رفتارهای زننده از سوی برخی بازیکنان بزرگ بعضی تیمها در میدان، پر و بال دادن به خاطیان و آموزش و ترویج دروغگوییهای فاحش در ارائه دفاعیات فرد خاطی به ارکان قضایی! چرا؟ چون فقط پول و پیروزی در فوتبال ما اصل شده است و اغلب کسانی که به عنوان مدیر و مربی در فوتبال ما مشغولند، پیرو عملی همین اصل هستند. چند مدیر باشگاه و مربی را سراغ دارید که هنگام بروز رفتار غیراخلاقی محرز مربی و بازیکن یا سایر عوامل تیمش، به توجیه رفتار وی و دفاع از او مبادرت نورزد؟ برخورد تنبیهی با خاطی پیشکش...!
در این میان فدراسیون فوتبال و ارکان متعدد قضاییاش هم با ذبح حقیقت به پای مصلحت و ملاحظات بیاساس و مخرب در برخورد با خاطیان، خود در ترویج بیاخلاقیها و قانونشکنیها نقش دارد، زیرا آنجا نیز تصمیمات تابعی از پول و پیروزی شده است و خدا نکند خاطی از بازیکنان ثابت تیم ملی باشد که در این صورت خود فدراسیون نیز اسیر اهمال، تساهل و تسامح مضر در برخوردها میشود؛ در همین چند سال اخیر ۲ مورد از چنین اهمالهایی درباره مدافع و دروازهبان تیم ملی رخ داده و احیانا سومیاش هم که راجع به مدافع ملیپوش دیگری است را در روزهای آتی شاهد خواهیم بود. اغماض و تناقضاتی نیز در واکنش به رفتارهای برخی بازیکنان خاطی تیمهای معروف از سوی ارکان قضایی فدراسیون در همین سالها دیدهایم... . حال توقع درست شدن و پیشرفت از چنین فوتبالی، امر عقلایی و بجایی است؟ متاسفانه سیر قهقرایی فنی و اخلاقی فوتبال ما در شیب تند قرار گرفته است چون جاهطلبی، مقامدوستی، پول و کسب پیروزی به هر روش، اولویت فوتبال ما شده است و هر کس و مجموعهای به هر طریقی تمنیات خویش را اصل و اساس میداند، لذا نفس درست و حقیقی کار به اولویتهای دسته چندم بدل شده و شاید در آن هم جایی نداشته باشد!