جستوجو در احتمالات
مهدی مرسلی: ۲ هفته بیشتر به پایان لیگ برتر نمانده اما هنوز بوی دود از زمین بلند است. جام قهرمانی را تراکتور، با لبخندی که سالها روی لب نداشت، بالا خواهد برد و در سوی دیگر میدان، هوادار تهران با چمدانی سبک، راهی لیگ آزادگان شد. حالا نوبت آن است که سرنوشت ۲ قطعه پازل دیگر روشن شود؛ یکی، تیم دومی که سقوط میکند و دیگری، آنکه در جیبش بلیت آسیایی دارد اما هنوز سوار هواپیما نشده.
برسیم به پرسپولیس؛ تیمی که نه از جام خبری شد، نه از جامه قهرمانی. نه در لیگ، نه در جام حذفی، نه در آسیا و نه حتی در خیال هوادارانش، رنگ روزهای خوش را ندید اما در فوتبال ایران، حتی مرده هم گاهی امید زنده شدن دارد. ماجرا از این قرار است که پرسپولیس با چند سناریو و یک مشت اتفاق جورواجور، هنوز یک شانس کوچک برای آسیا دارد، البته اگر همه عوامل کیهانی دست به دست هم دهند.
* بیایید جدول را بخوانیم، مثل فال قهوه
نساجی با طنابی پوسیده در لبه پرتگاه ایستاده. این تیم اگر در ۲ هفته آینده معجزه نکند، با لیگ برتر خداحافظی خواهد کرد. فقط کافی است مس رفسنجان از ۲ بازی پیش رو یک امتیاز بگیرد؛ آن وقت نساجی، حتی اگر در بازیهایش بال درآورد هم کاری از پیش نمیبرد. حالا در رأس جدول، سپاهان ایستاده، نقرهای و محتاط. فعلاً تیم دوم است و اگر ۲ بازی آیندهاش را ببرد، بدون توجه به سرنوشت پرسپولیس، آسیایی خواهد شد.
سپاهان یک بازی ساده مقابل هوادار دارد؛ تیمی که همین حالا در آسانسور لیگ پایین رفته و دستش را برای خداحافظی تکان میدهد اما بازی دومشان با استقلال است، در دل یک جنگ قدیمی. اگر سپاهان در این نبرد ناکام شود، آن وقت معادلات پیچ میخورد، درست مثل جدول ضرب دوران دبستان.
* پرسپولیس و معجزهای به رنگ آبی
حالا بیایید درباره پرسپولیس حرف بزنیم؛ تیمی که فصل را با نام مدافع قهرمانی آغاز کرد اما حالا با پروندهای خالی به نیمکت تکیه زده. تنها راه رسیدن این تیم به آسیا، عبور از لابهلای نتایج رقباست. اول از همه، باید هر ۲ بازی آیندهاش را ببرد؛ کار آسانی نیست اما شدنی است. بعدش چشم بدوزد به دیدار استقلال و سپاهان، جایی که تنها امید پرسپولیس، در ساق بازیکنان رقیب سنتیاش، استقلال، پنهان شده.
بله! پرسپولیس برای صعود به آسیا، نیاز دارد استقلال در هفته آخر، سپاهان را شکست دهد. این یعنی تقدیر پرسپولیس به پای استقلال گره خورده. چه کنایههای غریبی دارد این فوتبال؛ تیمی که سالهاست داربی را با خون و غرور میبرد، حالا باید برای رسیدن به آرزوهایش، دست به دعا برای پیروزی آبیها شود!
* ماجرای ملوان، تیمی از شمال با نگاه به شرق
در این بازی هزار و یک شانس، نقش جام حذفی هم مهم است. ۴ تیم در نیمهنهاییاند: استقلال، ملوان، گلگهر و صنعت نفت. اگر ملوان ـ بله! همان تیم بندرنشین ـ جام حذفی را فتح کند، آن وقت داستان وارد فاز تازهای میشود. چون ملوان، مجوز حرفهای ندارد؛ هر قدر هم قهرمان شود، نمیتواند در آسیا بازی کند. این یعنی سهمیهاش باطل میشود و طبق مقررات، به تیم سوم لیگ برتر میرسد.
تیم سوم کیست؟ بله! باز هم پرسپولیس. اینجاست که یک عنوان سوم هم میتواند بلیت پرواز به آسیا شود ولی اینجا هم پرسپولیس هیچ نقشی ندارد. نه در گرفتن جام، نه در گرفتن مجوز، نه در برد و نه در باخت. فقط باید بنشیند و منتظر باشد تا یک تیم دیگر ـ آن هم تیمی که سالهاست حتی در سایه لیگ برتر هم نیست ـ بیاید و با بردن جام، زمینهساز صعود سرخها شود، بدون آنکه خودش به جایی برسد.
* قانون و اما و اگرهایش
البته اینها همه روی کاغذ است. مجوز حرفهای نگرفتن، خودش هفت خان دارد. فدراسیون، کنفدراسیون، کمیته مجوزها و هزار جای دیگر باید تأیید کنند ملوان اجازه حضور در آسیا را ندارد. تجربه هم میگوید در فوتبال ما، همیشه همه چیز دقیقه ۹۰ حل یا پیچیده میشود. پس تا زمانی که سوت پایان فصل به صدا درنیامده، هیچ چیز قطعی نیست.
* پایانبندی: به شرط معجزه
در نهایت، ماجرا این است: سرنوشت پرسپولیس دیگر دست خودش نیست. فقط باید ببرد و دعا کند. دعا برای برد استقلال، دعا برای قهرمانی ملوان، دعا برای شکست سپاهان و دعا برای اینکه کمیتههای داخلی و خارجی، طبق قانون رفتار کنند. به قول قدیمیها، اگر فقط دعا اثر داشت، الان خود پرسپولیس جام گرفته بود. ولی خب! تا وقتی فوتبال هست، امید هم هست.