«حوزه پیشرو و سرآمد» و مواجهه با یک متن
محمد رستمپور: در هر دقیقه از روز در سال 2024، در بستر اینترنت، 350 هزار توئیت ارسال شده، 6 میلیون و ۳۰۰ هزار جستوجو در گوگل انجام شده، 231 میلیون ایمیل ارسال شده و بیش از ۳ میلیون و ۴۷۰ هزار ویدئو در یوتیوب تماشا شده است. آمار تولید و مصرف محتوا در شبکههای اجتماعی و فراتر از آن در بستر آنچه فضای مجازی مینامیم، سالانه رو به تزاید و افزایش صعودی است تا جایی که برخی از رسانهزدگی و تورم داده (Data) سخن میگویند. بیش از ۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان گوشیهای هوشمندی در اختیار دارند که به واسطه آنها امور جاری خود مثل ارتباط، سرگرمی، خرید یا حملونقل را انجام میدهند. بر اساس یک پژوهش، مردم جهان در مقایسه با یک دهه پیش 427 درصد پیامهای بیشتری دریافت میکنند و 278 درصد بیشتر پیام میفرستند. در چنین جهانی که این حجم و تنوع موضوعات به چشم و ذهن بشر میرسد؛ آیا میتوان از ترند سخن گفت؟ آیا اساسا چیزی امکان بقا در سبد مصرف رسانهای مردم را دارد؟ در نتیجه متن یا پیام، هر اندازه داغ، مفید و دارای ارزشهایی مانند دربرگیری و شدت هم باشد، جهان، ذهن، وقت و مصرف مخاطب و پذیرش و هضم آن چه بسا مهمتر از خود پیام است. با این مقدمه و بر این اساس، مواجهه با پیام یا محتوای بسیار ارزشمند و مهم و خطیری مانند آنچه دیروز به عنوان پیام تفصیلی رهبر انقلاب درباره الزامات یک حوزه تمدنساز منتشر شد، باید فراتر و بابرنامهتر از فرآیند انتشار یا ضریبدهی به یک خبر مهم باشد. این ضرورت ایجاب میکند سراغ از روشهای جدیدتر مواجهه یک متن برویم و چه بسا قالبهای متفاوتتر و متمایزتری نسبت به آنچه در امروز رسانه - رسمی یا اجتماعی - میبینیم، اتخاذ کنیم.
از جمله روشهای جدید که میتواند توجه مخاطب را برانگیزد، استفاده از ابرکلمات و توجه به دایره واژگانی انتخاب شده در پیام است. برای نمونه، جالب است بدانیم پس از کلمه «حوزه» و «اسلامی» با فراوانیهای 66 و 23، ما با متنی روبهرو هستیم که 22 بار از قید «امروز» استفاده کرده است. در نتیجه مؤلف یا مصنف در پی آن بوده زمانمندی و زمانبندی را در ذهن مخاطب برجسته کند. مراجعه به متن نیز نشان میدهد آیتالله خامنهای در پی تأسیس یک نهاد ذهنی از حوزه علمیه هستند که البته طرح و نقشی برآمده از وقایع تاریخی قابل اعتنایی دارد. گویی یک نقاش، ابعاد یک منظره را در یک دورنمای دیگری بالا برده. در نتیجه «حوزه پیشرو و سرآمد» در نظر رهبر انقلاب، غیریتی جز آنچه امروز در ساختار حوزههای علمیه جاری است، ندارد. جدا از تفسیر «ظاهر» متن، روشهای جدید برداشت محتوا نیز نشان میدهد متن، در اصطلاح، انتقادی نیست، بلکه به یک معنا، تکمیلی و اصلاحی است. با این حال، اصل صدور چنین پیامی، همچنین کاربرد 23 «باید» و «نباید» در متن، جایی که بیشترین تعداد کلمات، فراوانی 66 را نشان میدهد، به این معناست که متن رو به جلو و به دنبال طرح جدیتها و جدیدهایی است که لازم است بدان توجه کرد. مرور بایدها و نبایدها، نقطه اتصال با کلمه بعدی با بیشترین فراوانی است؛ یعنی «نظام» و «نظامات» که با 22 بار تکرار، رتبه چهارم بیشترین تعداد کلمات به کار رفته را به خود اختصاص داده است. این نشان میدهد الزامات مورد نظر آیتالله خامنهای برای یک حوزه پیشرو و سرآمد، برآمده از یک تجربه غنی و گرانسنگ حکمرانی در 46 سال عمر جمهوری اسلامی است و اتفاقا همین موضوع است که نقطه تمایز یک حوزه علمیه فعال، پویا و زنده و یک حوزه علمیه مندرس و منفعل را تعیین میکند. آیتالله خامنهای معتقدند حوزه علمیه باید فقط یک آموزشگاه نباشد و تربیت نیرو کند، ابعاد مختلف ولایت فقیه را تبیین کند، بهروز باشد، در برابر آسیبها و ضربهها تحمل بالایی بروز دهد و در عین حال، هر گونه کنش و رفتار و سیاستگذاری و اقدامی از سوی او باید برآمده از متون اسلام باشد تا به ناخالصیهای معمول زیست زمانه آلوده نشود. آنچه اعتبار و ارزش درخشان حوزه علمیه در قرون مختلف و متمادی بوده است، پایمردی بر چارچوب فقهی مبتکرانه در مواجهه با رخدادها و رویدادهای نوین است. در نتیجه حفظ اصالت، در عین تذکرات موردی مانند پرخوانی متنی یک طلبه در فرآیند آموزش حوزوی یا نامگذاری سطوح یا مدارک حوزه، باید در صدر بایستههای مورد نظر آیتالله خامنهای در نظر گرفته شود. نباید فراموش کرد مهمتر از اهمیت متن ابلاغی، توجه کردن به سطور بین خطوط متن است. در مواجهه با این متن، آسیبشناسی پنهان از وضعیت تبلیغ دین و توجه به امکانهایی که حوزه برای دستیابی به یک نهاد تمدنساز دارد، باید آشکارتر، پررنگتر و درشتتر شود. به نظر میرسد حوزه علمیه مطلوب رهبر انقلاب باید یک مرکز تربیت «مجاهد فرهنگی» باشد تا یک نیروی بادانش و مسلح به توانمندیهای ارتباطی و اقناعی در برابر سیل توفنده و مخرب نیروپروری در برخی عرصههای مهم پدید آید؛ کسی که بتواند با جوان وفادار و مدافع دین ارتباط جدی برقرار کند و برای او فرآوردههای مفید و ارزشمند فکری داشته باشد. تجربه گفتوگو با جوانان در محیطهای دانشگاهی نشان میدهد نجابت، کنجکاوی و حقیقتطلبی آنان اگر با شکلی از گفتوگوی رفاقتآمیز روبهرو شود، میتواند پرسشهای اساسی نسلهای جدید مانند چرایی دینداری را پاسخ گوید. اتکا به ۲ نیروی «فقهای تازهنفس» و «فضلای جوان» که در کلام رهبر انقلاب منعکس شده، میتواند فاصله قابل توجه حوزه علمیه قم با حوزه پیشرو و سرآمد را که آیتالله خامنهای بدان اشاره دارند، پر کند. در نتیجه، مواجهه با متن پیام در جهان پیامزده امروز باید از یک حالت رسانهای و سیاسی-به واسطه جایگاه حاکمیتی رهبر انقلاب - خارج شود و شکل آموزشی و البته سیاستگذارانه پیدا کند. همان فکری که روزی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم را عطف به نیازهای تربیتی جامعه ساخت، میتواند رهنمودهای کاملا اجرایی رهبر انقلاب را عملیاتی کند. علاوه بر این نباید از نظر دور داشت این متن همچون بسیاری از پیامها و سخنرانیها، ۲ گونه مخاطب خاص و عام دارد. اعتنا به مخاطب عام نباید تکلیف مخاطب خاص را به حاشیه برد.