محمد رستمپور: ویدئوی سجده دختران هندبالیست بر پرچم که در سومین دوره بازیهای آسیایی جوانان ۲۰۲۵ فینالیست شدند یا صحنه دور افتخار تیم فوتسال دختران ایران که فینالیست شدند یا سلام نظامی دختران بسکتبالیست ایران روی سکو، تا کجا میتواند در شبکههای اجتماعی بچرخد و چند ایرانی میتوانند از این افتخارات ذوق کنند؟ رسانه تا چه اندازه میتواند تصویر شکوهمند تلاش، کوشش و رنج گرامی دختر و پسر نوجوان و جوانی را که در سایه تحریمهای شدید اقتصادی و زیر بمباران بیوقفه عملیات روانی، برای پیروزی میجنگند و به غرورآفرینی برای کشورش فکر میکنند، بازتاب دهد؟ یک ماه نگذشته از فعالسازی مکانیسم ماشه که شرایط تحریمی ایران را به ۱۰ سال پیش بازگردانده، چه منطقی مقاومت فعالانه جوانان ایرانی را توضیح میدهد؟ ۳ سال پس از آشوب شگفتی که همزمان دختر و جوان و زیست و تساهل ایرانیان را نشانه گرفته بود، چه چیزی این میزان اهتمام و زانو نزدن را میتواند توضیح دهد؟ چه چیزی میتواند کشتیگیر و والیبالیست و شناگر و هندبالیست و کاراتهکای ایرانی از شهرهای مختلف را کنار هم جمع کند و چه چسب و مفصلی است که همه اینها را به پرچم گره میزند؟ مهر و آبان ۳ سال پیش، وقتی برخی بازیکنان تیم ملی فوتبال در نخستین بازی جام جهانی، وقت خواندن سرود ملی دم فروبستند یا وقتی پس از شکست همان تیم از چند منزل معدود در یکی از محلات تهران، صدای شادمانی برپا شد، رسانههای ضدانقلاب در صفحات مختلف شبکههای اجتماعی تیترهایی زدند و چنین القا کردند که مردم «ایران» از تیمهای ورزشی «جمهوری اسلامی» کناره گرفتهاند اما حالا درست در همان ایام و هزار روز بعد، کشتیهای تیم ملی ایران در رقابتهای جهانی با پیگیری و همراهی پرشمار ایرانیان دنبال میشود و ورزشکاری که در آن رسانهها، مایل به «مهاجرت» از ایران تصویر میشد، نهتنها مقابل پرچم زانو میزند، بلکه حتی لحظهای از ایثار جان و اهدای مدالش به مردم یا شهدای جنگ با اسرائیل دریغ نمیکند. چند فریم لازم است تا باور کنیم این قابها و این رویدادها، تصنعی، دستوری و پروژهای نیست؟ چه زاویه دوربینی باید فراهم شود تا بپذیریم اعضای تیمهای ورزشی در ردههای سنی گوناگون مانند بیشمار مردم ایران، وطن و حکومت و پرچمشان را دوست دارند؟ بلوغی که جنگ در ملت آفریده و فهمی که مقاومت علیه تحریم به بار آورده، به ورزشکار ایرانی که معیشت چندان شگفتی هم ندارد، آموخته راه پیروزی، از تمنای کسب ملیت زیر پرچمهای دیگر ملل نیست و شکست نیز تنها از نبود امکانات یا کارشکنی بیرونی ناشی نمیشود. هویت، حاصل انباشت سالها و چه بسا قرنها تعلق به ذهنیتی است که کوشش برای وطن را معنادار میکند. این تعلق بیشتر از آنکه وابسته به جغرافیا باشد، حاصل فهم تاریخ است و تاریخ، حاصل نگرش به جهانی است که فرصت زیستن را تنها برای یک بار فراهم آورده است. این ۳، یعنی تعلق، تاریخ و تجربه، ارزش آزمون را دارد. جامعهای که این ۳ را نداشته باشد، نمیتواند روی سکو بایستد و مدال به گردن بیندازد. جمهوری اسلامی ایران، هیچ کاری نکرده باشد، این سه را برای جوان ایرانی فراهم کرده است. ۱۰ روز پیش، حضرت آیتالله خامنهای در دیدار قهرمانان و مدالآوران ورزشی و المپیادهای علمی جهانی تصریح کردند: «در کشور ما، بعضی بخشهای کشور به صورت جهشی بعد از انقلاب جلو رفتند. پیشرفت به صورت جهش بود که یکی از آنها همین مجموعه کار ورزشی امسال جوانهای ما است؛ در کشتی، در والیبال، در بعضی رشتههای دیگر ورزشی توانستند خودشان را به دنیا نشان دهند. ما این حالت را نداشتیم؛ ما این تواناییها را نداشتیم». رهبر انقلاب البته اضافه میکنند: «شمایی که میروید در فلان کشور دیگر، هر کار هم بکنید، به هر نقطهای هم برسید، آنجا یک آدم بیگانهاید. [اما] اینجا خانه شماست، اینجا خاک شماست، اینجا مال شماست، اینجا متعلق به خود شماست، متعلق به فرزندان شما و نسل شماست».
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها