بحران خاموش آموزش
سیدمهدی امامی: نظام آموزشی هر کشور، آینهای از آینده آن کشور است و معلمان، ستونهای اصلی این آینه هستند. در سالهای اخیر، وزارت آموزشوپرورش با کمبود شدید معلم روبهرو بوده است؛ با وجود تاسیس دانشگاه فرهنگیان اما تعداد فارغالتحصیلان این دانشگاه نتوانست ناترازی شدید در نیروی انسانی این وزارتخانه را پر کند و دولتها با برنامهها و اقدامات مختلف تلاش کردهاند به هر نحوی شده کلاسهای درس را پر کنند اما در بطن ورود هزاران معلم جوان به دانشگاه، مسائل و مشکلاتی وجود دارد که اگر به آنها دقت نشود، بحرانی جدی در نظام تعلیم و تربیت شکل میگیرد.
* میراث کمتوجهی؛ نگاهی به پیشینه کمبود معلم
کمبود نیروی انسانی آموزشی در ایران، بویژه معلم، از سالهای گذشته تا امروز به یکی از بحرانهای مزمن نظام آموزشی تبدیل شده است. این مساله نهتنها کیفیت آموزش را تهدید میکند، بلکه در بلندمدت به نابرابری آموزشی، افت تحصیلی و سرخوردگی اجتماعی منجر میشود. اتفاقات تلخ در مهرماه سال 1402 در خالی ماندن معلم در کلاسهای درس، برای همیشه در تاریخ نظام تعلیم و تربیت زخم خواهد زد.
* تاریخچه کمبود معلم در ایران
در دوران پهلوی تربیت معلم بیشتر از طریق نهادهایی به نام دانشسرا انجام میشد. این مراکز آموزشهای پایهای برای تدریس را ارائه میدادند و فارغالتحصیلان آنها مستقیماً وارد مدارس میشدند. در آن زمان، به دلیل پایین بودن جمعیت دانشآموزی و سطح انتظارات آموزشی، کمبود معلم چندان احساس نمیشد.
* دهه ۱۳۶۰: دوران انقلاب و جنگ تحمیلی
با پیروزی انقلاب اسلامی، آموزش عمومی رایگان به عنوان یکی از اصول مهم جمهوری اسلامی مطرح شد. در همین دوره، جمعیت کشور به سرعت افزایش یافت و این امر نیاز به گسترش سیستم آموزشی را دوچندان کرد. همچنین جنگ ایران و عراق باعث محدود شدن منابع مالی و انسانی شد و دولت از سربازمعلمها و روحانیمعلمها استفاده کرد تا بخشی از کمبود نیرو جبران شود.
* دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰: رشد ساختاری و ورود تکنولوژی
در این 2 دهه، با تثبیت شرایط کشور، تلاش برای ساماندهی ساختار آموزشوپرورش بیشتر شد. تربیت معلم در مقاطع کاردانی و کارشناسی توسعه پیدا کرد و برخی دانشگاههای دولتی نیز رشته آموزش ابتدایی راهاندازی کردند اما باز هم به دلیل بازنشستگی معلمان نسلهای اولیه و نبود سیاستهای دقیق بلندمدت، کمبود معلم در مناطق دورافتاده ادامه داشت.
* دهه ۱۳۹۰ به بعد: تمرکز بر دانشگاه فرهنگیان و تشدید بحران کمبود معلم
سال ۱۳۹۰، دولت تصمیم گرفت تمام مجاری جذب معلم را در قالب یک نهاد متمرکز، به نام دانشگاه فرهنگیان سازماندهی کند اما کاهش مسیرهای جذب، همراه با بازنشستگی گسترده، باعث تشدید بحران شد و وزارت آموزشوپرورش مجبور به استفاده از راهحلهای موقت مانند استخدام ماده ۲۸ و معلمان خرید خدمات شد.
* دلایل عمده کمبود معلم
بازنشستگی انبوه: با افزایش میانگین سنی معلمان، هر سال دهها هزار معلم بازنشسته میشوند. به گفته مسؤولان وزارت آموزشوپرورش، از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۴، حدود ۳۰۰ هزار معلم بازنشسته خواهند شد.
جذب ناکافی دانشجومعلم: دانشگاه فرهنگیان به دلیل محدودیت ظرفیت، بودجه و زیرساختها نمیتواند پاسخگوی نیاز فعلی باشد. برخی سالها کمتر از نیمی از ظرفیت واقعی پر شده است و در خوشبینترین حالت سالی 25 هزار فارغالتحصیل میتواند راهی مدارس کند.
حقوق پایین و انگیزه کم: در مقایسه با مشاغل مشابه در بخشهای دولتی یا خصوصی، درآمد و جایگاه شغلی معلمان به وضوح پایینتر است که موجب کاهش انگیزه در بین داوطلبان ورود به این حرفه شده است.
تغییر شغلی معلمان: برخی معلمان باتجربه یا حتی دانشجومعلمان، به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی نامطلوب، مسیرهای شغلی دیگر را برمیگزینند.
افزایش جمعیت دانشآموزان در برخی مناطق: در استانهایی مثل البرز، خوزستان و سیستان و بلوچستان، رشد جمعیت دانشآموزی بالاتر از میانگین کشوری است که نیاز به معلم را دوچندان میکند. طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در سال 1402؛ آموزشوپرورش برای حفظ وضعیت فعلی، سالانه به ۶۰ هزار معلم جدید نیاز دارد. در برخی کلاسها، نسبت دانشآموز به معلم به بیش از ۴۰ نفر رسیده؛ در حالی که استاندارد جهانی ۲۰ تا ۲۵ نفر است. در سالهای گذشته، دولتها اقداماتی برای رفع این مشکلات کردهاند؛ با افزایش پذیرش دانشگاه فرهنگیان، با رایزنی مجلس و دولت، ظرفیت پذیرش دانشگاه فرهنگیان در سالهای اخیر به حدود ۳۰ هزار نفر در سال رسیده اما همچنان با نیاز واقعی فاصله دارد.
* 10 سال آزمون توانسته بحران کمبود معلم را مهار کند؟
10 سال از آغاز رسمی برگزاری آزمونهای استخدامی آموزشوپرورش میگذرد؛ آزمونهایی که قرار بود پاسخ به بحران کمبود معلم باشد اما امروز خود به یکی از موضوعات بحثبرانگیز در فضای آموزشی کشور بدل شده است. نخستین دوره این آزمونها سال ۱۳۹۴ با همکاری سازمان سنجش برگزار شد و از آن زمان تاکنون، هر سال دهها هزار داوطلب برای ورود به حرفه معلمی در این رقابت شرکت کردهاند.
* کمبود نیرو، دلیل اصلی تولد آزمون
آموزش و پرورش در یک دهه گذشته با بازنشستگی انبوه نیروهای دهه ۶۰ و رشد جمعیت دانشآموزی مواجه بوده است. این موضوع سبب شد دولت وقت سراغ شیوهای تازه برای جبران کمبود معلم برود: آزمون استخدامی متمرکز. بر اساس آمار رسمی، از سال ۱۳۹۴ تاکنون بیش از ۶۰۰ هزار نفر در این آزمونها شرکت کردهاند اما تنها ۱۷۰ هزار نفر موفق به استخدام شدهاند؛ رقمی که نشان از شدت رقابت و ظرفیت محدود دارد.
* فرآیندی که همچنان با ابهام روبهرو است
آزمون استخدامی شامل 2 مرحله کتبی و مصاحبه است. پذیرفتهشدگان پس از گذراندن دورههای مهارتآموزی کوتاهمدت در دانشگاه فرهنگیان، وارد کلاسهای درس میشوند. اما بسیاری از کارشناسان معتقدند این فرآیند نهتنها تضمینکننده کیفیت معلم نیست، بلکه گاهی افراد فاقد مهارت تدریس نیز وارد سیستم میشوند.
* آزمون علمی برای شغل انسانی؟
دکتر محمد پاکسرشت، کارشناس تعلیم و تربیت در گفتوگو با «وطن امروز» میگوید: ما نمیتوانیم با چند سؤال 4 گزینهای، معلم خوب تربیت کنیم. معلمی یک توانایی انسانی است، نه فقط علمی. وی ادامه میدهد: مشکل اصلی، نگاه کمّی به مقوله معلمی است. ما به جای تربیت معلم، نیرو استخدام میکنیم. طبیعی است که نتیجهاش بیانگیزگی باشد. اگر انگیزه را در بدو ورود نسازیم، دیگر هر چقدر هم بعداً حمایت کنیم، کافی نخواهد بود. این استاد دانشگاه ادامه میدهد: هیچ سیاست ماندگاری برای تثبیت و رشد معلمان تازهکار وجود ندارد. این بیتوجهی ساختاری، انگیزه را در همان بدو ورود از بین میبرد. آموزش ضمن خدمت باید شخصیسازیشده، عملی و متناسب با نیازهای واقعی کلاس درس باشد. از دیگر انتقادات مطرحشده، نبود برنامهریزی برای حفظ معلمان در مناطق محروم و فاصله زیاد بین آزمون تا شروع به کار است. همچنین بسیاری از پذیرفتهشدگان به دلیل نبود امنیت شغلی و امکانات، انگیزه کافی برای ماندن در این حرفه ندارند. اکنون پس از گذشت یک دهه، این سؤال پیشروی سیاستگذاران قرار دارد: آیا آزمونهای استخدامی توانستهاند آنگونه که باید و شاید، بحران کمبود معلم را مدیریت کنند؟ یا نیازمند بازنگری جدی در شیوه جذب، تربیت و نگهداشت معلم هستیم؟
* چالشهای خاموش معلمان تازهوارد
با گذشت سالها از برگزاری آزمونهای استخدامی آموزشوپرورش، صدها معلم جوان وارد مدارس کشور شدهاند اما تجربههای آنان نشان میدهد ورود به نظام آموزشی، آغازی دشوار و پرچالش است، نهتنها برای آنان، بلکه برای دانشآموزانی که آیندهشان به دستان این معلمان گره خورده است.
* استخدام سریع، آموزش سطحی
در سالهای اخیر، برای جبران کمبود شدید معلم، وزارت آموزشوپرورش هر ساله آزمونهای استخدامی برگزار کرده و طی آن هزاران نفر را جذب مدارس سراسر کشور کرده است اما پرسش اساسی اینجاست: آیا این معلمان آمادگی لازم برای حضور در کلاس را دارند؟ زهرا.م، معلم تازه استخدام شده در یکی از مناطق محروم خوزستان در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: نه تجربه کافی داشتم، نه آموزش درستی دیده بودم. بعد از قبولی در آزمون، تنها چند هفته کارورزی مجازی گذراندم و مستقیم وارد کلاس شدم. در هفته اول، بیش از آنکه تدریس کنم، تلاش میکردم فقط کلاس را مدیریت کنم.نجفی از دبیران یکی از مناطق شهر تهران به ما میگوید: دورههای پودمانی در دانشگاه فرهنگیان اتفاق بسیار خوبی است و بسیار میتواند معلمان جدید را برای حضور در کلاس درس آماده کند اما متاسفانه اغلب این کلاسها با حضور در مدرسه همزمان میشود که فشار بسیار زیاد و سختی بر معلمان جدید وارد میکند و علنا اثربخشی این پودمانها را از بین میبرد. بررسیها نشان میدهد بیش از ۷۰ درصد معلمان آزمونی در سال اول کاری خود فاقد آموزش تخصصی حضوری در مهارتهای تدریس و روانشناسی تربیتی هستند..
* کمبود انگیزه؛ نتیجه نبود امنیت شغلی و درآمد کافی
برخی از این معلمان به صورت پیمانی مشغولند و باید چندین سال در انتظار رسمی شدن باقی بمانند. حقوق اولیه این معلمان غالباً کمتر از 13 میلیون تومان در ماه است و پرداختیها در برخی استانها با تأخیر انجام میشود. اکرمی از آموزگاران استان لرستان در گفتوگو با ما اظهار داشت: دریافتی من در ماه 12 میلیون تومان است؛ تقریبا نصف حقوقم خرج هزینه ایاب و ذهاب میشود، من باید برای مایحتاج معمولی زندگیم به کارهای دیگر همچون مسافرکشی، شاگرد خصوصی و کارهای دیگر بپردازم که قطعا بر تمرکز من در کلاس درس و با دانش آموزانم تاثیر مستقیم میگذارد، همچنین موضوع استرس اینکه آیا استخدام رسمی میشوم یا نه جای خود را دارد.
* عدم آگاهی از مسائل اداری در کنار نگاه نامطلوب معلمان قدیمی
نجفی در ادامه مسائل و مشکلات نومعلمان میگوید: عدم آگاهی از مسائل اداری، رفاهی و حتی کارگزینی باعث ایجاد استرس، نگرانی و مشکلات بسیاری برای ما شده است. خانواده ما فرهنگی بودهاند و در گذشته اصلا از اینگونه مشکلات و چالشها نداشتند و ما متاسفانه دچار مشکل هستیم.
مساله بعد عدم مقبولیت در بین همکاران است؛ متاسفانه معلمان باسابقه نگاه خوبی به ما تازهواردان ندارند و این نگاه نامناسب را به کادر مدرسه و حتی والدین نیز کشاندهاند.
البته ما توانستهایم با خلاقیتهای فردی و ارتباطگیری برخی از نگرانیها را کم کنیم اما واقعا برخی موارد ما را بسیار اذیت و دلسرد میکند.
* آمار هشداردهنده خروج معلمان جدید از آموزشوپرورش
طبق گزارش سازمان اداری و استخدامی کشور، در سال ۱۴۰۲، حدود ۱۲ درصد معلمان استخدامشده در آزمونهای سالهای قبل، طی 2 سال نخست کاری، از ادامه فعالیت در آموزشوپرورش انصراف دادهاند. این رقم در مناطق محروم به بیش از ۱۸ درصد میرسد. دکتر احمدی، استاد علوم تربیتی معتقد است: معلمی شغل حرفهای است، نه صرفاً یک فرصت شغلی. اگر آموزش نباشد، اگر حمایت نباشد، این سیستم خودش افراد را دلسرد و فرسوده میکند. وی ادامه میدهد: آزمون کافی نیست، آموزش و حمایت لازم است. اگر چه جذب معلمان از طریق آزمون استخدامی در پاسخ به بحران کمبود نیرو ضروری به نظر میرسد اما تداوم این مسیر بدون آموزش کافی، نظام آموزشی را با چالشهای جدیتری روبهرو خواهد کرد. معلمان تازهکار سرمایههای مهمی هستند که برای حفظ آنها، باید با آموزش حرفهای، امنیت شغلی و حمایت روانی و مالی، همراهی جدی صورت گیرد.
* چه باید کرد؟
معلم به تعبیر سند تحول بنیادین آموزشوپرورش، یک مربی است که کار تربیت و پرورش کودکان و نوجوانان را برعهده دارد. به همین دلیل گفتارش اثربخش و رفتارش الگو خواهد بود. از این رو لازم است معلمان ضمن بهکارگیری بهترین و جدیدترین روشهای آموزشی با دانستن راهکارهای مناسب برای ایجاد انگیزه و حفظ آن تلاش کنند تا بتوانند در همه زمینهها الگو بوده و بهترین اثربخشی را برای دانشآموزان داشته باشند.
الف - راهکارهای فوری
- افزایش حقوق و مزایای معلمان جوان
- آموزشهای عملی و ضمنخدمت متناسب با نیازهای واقعی کلاس درس
- کاهش حجم کار و تکالیف زائد اداری
ب- راهکارهای میانمدت
- ایجاد نظام ارتقای شغلی شفاف و مبتنی بر شایستگی
- فراهمکردن فرصتهای ادامه تحصیل و پژوهش
- تسهیل ارتباط معلمان با همکاران باتجربه (برنامههای منتورینگ)
پ- راهکارهای بلندمدت
- بازتعریف سیاستهای جذب و گزینش معلم
- ارتقای جایگاه اجتماعی معلم از طریق رسانه، نظام آموزشی و سیاستگذاری
- ایجاد ساختارهای حمایتی درون مدرسهای (روانشناس، مشاور شغلی، گروههای یادگیری)
* کلام آخر
بیانگیزگی معلمان تازهوارد، صرفاً یک بحران فردی یا مقطعی نیست بلکه زنگ خطری است برای آینده آموزشی کشور. بازنگری در ساختارهای جذب، آموزش و نگهداشت معلمان، ضرورتی انکارناپذیر است. اگر آموزشوپرورش را جدی میگیریم، باید معلم را جدیتر بگیریم، بویژه آنهایی که تازه پا به میدان گذاشتهاند. حفظ انگیزه این معلمان، حفظ آینده این سرزمین است.