
روزنامه هاآرتص در مقالهای که امروز دوشنبه منتشر شد اعلام کرد، در حالی که جنگ در نوار غزه به پایان رسیده است اما در سایه ادامه حوادث در غزه و کشته شدن مردم در آن ،مشخص است که نتانیاهو و همکارانش در کابینه تمایل زیادی به ادامه جنگ دارند، گرچه مستاجر کاخ سفید سعی در بازداشت آنها از این اقدامات دارد ولی حجم فاجعه در نوار غزه امروز بیش از هر زمان دیگری نمایان شده است.
جاکی خوری تحلیلگر این روزنامه اسرائیلی در مقاله خود آورده است: هفتم اکتبر (عملیات طوفان الاقصی) همواره در دی ان ای ما حک شده باقی خواهد ماند و یاد آن برای نسلها، و بهطور قطع برای خانوادههای کشتهشدگان، مجروحان و اسره که شوک را با تمام قدرتش تجربه کردند، باقی خواهد ماند.
اما، اکنون که اسرا بازگشتهاند، آیا کسی در اینجا به آنچه برای غزه و مردمش رخ میدهد، اهمیت میدهد؟
یا اینکه اکثریت اسرائیلیها همچنان معتقدند هیچ بیگناهی در آنجا وجود ندارد؟ آیا اسرائیلیهایی که در میدان شادمانی میکردند، به مطالبه بازسازی غزه ادامه خواهند داد؟
نه بازسازی به معنای احیا، چون دیگر چیزی برای احیا نمانده، همه چیز ویران شده و باید از صفر شروع کرد؛ یا ترجیح میدهند سکوت و بیتفاوتی پیشه کنند، و با شانههای بالاانداخته بگویند: بگذار بسوزند، بگذار بجنگند.
در نهایت، راحتتر آن است که باور کنیم وضعیت در آنجا اینگونه است و کسی برای صحبت کردن وجود ندارد و چیزی برای نجات باقی نمانده است.
آیا به معادلهای باز میگردیم که اسرائیل همیشه ترجیح داده است: تا زمانی که آنها برای قدرت بر سر خردهریزهای ویرانههای غزه میجنگند، ما در اینجا میتوانیم نفس راحتی بکشیم؟
آیا تمام آرزوی اسرائیل همین است – آشوب ابدی در نوار غزه و به ویژه در کرانه باختری – که هر امیدی به تأسیس یک دولت پایدار فلسطینی مورد اعتماد مردم را از بین ببرد؟
آیا اسرائیل فقط برای تحقق هدف خود "سخاوت" نشان خواهد داد: نگه داشتن نوار غزه در حالت ازهم گسیختگی، کرانه باختری در حالت تکهتکه شدن، و دفن شدن آرزوهای آن را در دستور کار قرار خواهد داد؟
کودکانی که جنگ غزه را تجربه کردهاند، با این واقعیت بزرگ خواهند شد – نسلی آسیبدیده، که جز نفرت و بیاعتقادی به یک زندگی عادی چیزی در چنته ندارد. شاید خوششانسها بتوانند جایی برای خود در کشورهای دیگر پیدا کنند.
و اسرائیل توجه ویژهای به تشکیل دولتی خواهد داشت که زمینه خروج ساکنان نوار غزه از این منطقه را فراهم کند.
و باید به یاد داشت که این خواستهها فقط در غزه نمود نمییابد، بلکه در کرانه باختری نیز همینطور است.
ساختار حاکم در همه جبههها کار میکند. در آنجا نیز همچنان به خفه کردن، تحقیر کردن و بازداشت فلسطینیها در ایستهای بازرسی ادامه میدهند و اقدامات روزمره بیشمار نظارتی را اعمال میکنند، و از حملات شهرکنشینان و آشوبهای آنها حمایت میکنند.
به نظر میرسد اسرائیلیها بیتفاوت هستند. اسرا بازگشتهاند و ما میتوانیم به زندگی عادی بازگردیم. در انتخاباتی که یک سال دیگر برگزار میشود، در اینجا بر سر اینکه چه کسی راستگراتر و چه کسی کمتر است، و چه کسی کابینه بعدی را تشکیل خواهد داد، بحث خواهند کرد، اما فقط لطفاً بدون عربها تشکیل شود. آنها از همان ابتدا طرد شدهاند و نمیتوان در کنست روی آنها حساب کرد.
نامزدهای آنها را حذف خواهیم کرد، گزینههای انتخاباتیشان را سرکوب خواهیم کرد و صدایشان را خاموش خواهیم کرد.
چه کسی به خاطر آنها به خیابان خواهد آمد؟ چه کسی خواهد گفت که این وضعیت نباید رخ دهد و اتفاق نخواهد افتاد؟ دموکراسی، البته دموکراسی، اما محدودیتهایی دارد.
اسرا بازگشتهاند، و برای اکثریت قریب به اتفاق اسرائیلیها، همه چیز تمام شده است. میتوانیم نفس راحتی بکشیم. میتوانیم فراموش کنیم. ترامپ صلح را اعلام کرد، و چه کسی اهمیت میدهد که این اعلامیه پوچ باشد؟
و اصلاً چرا این همه نگرانی در مورد «روز بعد» وجود دارد؟
ما که هماکنون به آن رسیدهایم. اکنون همه چیز خوب است. بهجز آنچه خوب نیست.
زیرا زمین زیر این سکوت میلرزد. و هر کس فکر کند که جنگ فقط میتواند در یک طرف حصار به پایان برسد، بهزودی درخواهد یافت که این بیتفاوتی مانند بومرنگ به خودش باز میگردد، و اسرائیل در اینجا نیز خواهد سوخت.
انتهای پیام/