عباس سیاحطاهری: سخنان اخیر علی لاریجانی درباره فشارهای بیپایان قدرتهای خارجی بر ایران، در ظاهر یک تحلیل سیاسی است اما در عمق خود حامل پیامی ارتباطی است: نبرد اصلی این روزها، نبرد معناست. قدرتها، دیگر تنها با لشکر و ناو نمیجنگند؛ آنها میدان ذهن و افکار عمومی را هدف گرفتهاند. در چنین وضعیتی، سخن دبیر شورای عالی امنیت ملی که هدف دشمن را «شکستن اراده ملت ایران» میداند، بیش از یک هشدار سیاسی است. این سخن، توصیف وضعیتی است که در آن رسانه، تصویر و روایت، همان نقش سلاح و سپر را ایفا میکند.
او با اشاره به تجربه برجام و تغییر مداوم خواستههای غرب، نشان میدهد زنجیره مطالبات بیانتهاست؛ از توقف غنیسازی گرفته تا محدودیت موشکی و سپس نفوذ در سیاست منطقهای ایران. این روند، به تعبیر او، نه مذاکره که فشار تدریجی برای فرسایش اراده ملی است اما نکته مهم سخنان لاریجانی، نوع نگاه او به «مقاومت» است. او مقاومت را نه به معنای تقابل نظامی، بلکه به معنای ایستادگی هوشمندانه در میدان سیاست و افکار عمومی میداند. این همان جایی است که علم ارتباطات میتواند به فهم بهتر ما کمک کند.
در نظریههای ارتباطی، قدرت تنها در سلاح و اقتصاد خلاصه نمیشود، بلکه در توان روایتسازی است. رسانههای بزرگ دنیا، از سالها پیش با بزرگنمایی پرونده هستهای ایران، کوشیدهاند افکار عمومی جهان را به سمت ترس و بیاعتمادی سوق دهند. در چنین شرایطی، اگر کشوری نتواند روایت خود را بسازد و بازتاب دهد، به تدریج در حاشیه معنا گرفتار میشود. مقاومت ملی، در این معنا، یعنی حفظ استقلال در تولید و بازنمایی روایت ملی.
لاریجانی تأکید میکند ایران اهل گفتوگوست اما گفتوگویی که از موضع عزت و عقلانیت باشد. این سخن در واقع پاسخی به جریانهایی است که تصور میکنند مقاومت با انزوا و سکوت، یکی است. او مذاکره را نفی نمیکند، بلکه میگوید گفتوگو زمانی معنا دارد که نتیجهاش تسلیم نباشد. در علم ارتباطات، جامعهای که احساس کند صدایش شنیده نمیشود، به خاموشی میگراید. برای جلوگیری از این خاموشی، باید انسجام داخلی حفظ شود؛ صدایی واحد که از مردم تا مسؤولان امتداد داشته باشد.
اما انسجام، صرفاً با شعار شکل نمیگیرد. لاریجانی راه را در سامان اقتصادی میبیند. مردمی که از نظر معیشت و آینده خود احساس امنیت کنند، پذیرای روایت ملیاند. وقتی زندگی روزمره سامان دارد، فشار بیرونی تأثیرش را از دست میدهد. به زبان ساده، «اقتصاد قوی» پشتوانه «ارتباط قوی» است. اگر رسانهها به جای تمرکز بر بحران، بر امید و تلاش ملی تأکید کنند، حس توانمندی در جامعه تقویت میشود. این همان فرآیند قاببندی مثبت در ارتباطات است: انتخاب زاویهای از واقعیت که نیروی روانی جامعه را بالا ببرد.
مقاومت ملی از این منظر، فقط سیاست خارجی نیست؛ نوعی مدیریت ارتباطات درونی است. باید میان دولت و ملت پیوند زبانی برقرار شود؛ پیوندی که در آن هر ۲ طرف احساس کنند در یک روایت مشترک سهیمند. رسانههای داخلی در این میان وظیفهای دوگانه دارند: از یکسو مقابله با تبلیغات منفی بیگانگان و از سوی دیگر، بازسازی امید در دل مردم. در دورهای که رسانههای فراملی با سرعت روایتهای خود را تزریق میکنند، هر ضعف در بیان داخلی، میتواند به تضعیف روحیه عمومی بینجامد.
در کنار این بعد رسانهای، لاریجانی به دیپلماسی نیز نگاهی تازه دارد. او از مذاکره سخن میگوید اما بر نوعی «دیپلماسی ارتباطی» تأکید دارد؛ اینکه ایران باید تصویر خود را از مسیر گفتوگو، فرهنگ و ارتباط با ملتها منتقل کند، نه صرفاً از مجرای قدرت رسمی. در دنیای امروز، کشوری که بتواند چهره فرهنگی و انسانی خود را درست معرفی کند، در سیاست هم موفقتر عمل خواهد کرد.
پیام اصلی سخن لاریجانی را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: مقاومت ملی یعنی حفظ هویت در میدان معنا. اگر دشمن میکوشد روایت خود را به ذهن جهانیان و حتی مردم ما تزریق کند، پاسخ ایران باید روایتی باشد مبتنی بر عزت، امید و توانمندی. این کار تنها با شعار یا خشم حاصل نمیشود؛ نیازمند ارتباط، آموزش رسانهای، اصلاح اقتصادی و بازسازی اعتماد عمومی است.
لاریجانی یادآوری میکند مقاومت ملی پیش از آنکه تاکتیکی سیاسی باشد، فرهنگی و ارتباطی است. کشوری که بتواند با مردم خود حرف بزند، برای دنیا هم سخن شنیدنی دارد. امروز در جهانی زندگی میکنیم که معنا از گلوله نیرومندتر است؛ هر ملتی که روایت خود را بسازد و از آن پاسداری کند، در برابر توفان فشارها پابرجا میماند. مقاومت ملی یعنی ایستادن بر زمین خویش در میدان معنا و این شاید همان سلاحی است که هیچ قدرتی توان مصادرهاش را ندارد.
صدای ایران در نبرد افکار عمومی
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها