عملیات روانی سنگین ترامپ
رضا رحمتی: در روزهای اخیر، چه قبل از سفر ترامپ به خاورمیانه و چه در روزهای سفر به خاورمیانه، ترامپ عملیات روانی سنگینی را علیه ایران انجام داد، به گونهای که بخش زیادی از انرژی ملی ایران در حوزه مدنی و سیاسی را به خود معطوف کرد. در این یادداشت ضمن اشاره به عملیات روانی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای جدید کشورها برای مقابله با رقبا و دشمنانشان، تلاش خواهم کرد به جنگ روانی اخیر ترامپ و اهداف آن بپردازم. در جهانی که جنگها اغلب پیش از آنکه در میدان نظامی شکل بگیرند، در میدان ادراک و رسانه آغاز میشوند، عملیات روانی به ابزاری کلیدی برای آمادهسازی افکار عمومی و هموار کردن مسیر تقابلهای سخت تبدیل شده است. در این میان، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده با بهرهگیری از فرصت سفر اخیر خود به خاورمیانه، یکی از سنگینترین کارزارهای روانی سالهای اخیر را علیه ایران به راه انداخت؛ کارزاری که از پیش از سفر آغاز شد، در عربستان، امارات و قطر ادامه یافت و به نظر میرسد هنوز هم در لایههای مختلف فضای رسانهای و سیاسی منطقه طنین دارد.
* عملیات روانی چیست و چگونه کار میکند؟
در زبان سیاست و امنیت، عملیات روانی به مجموعه اقداماتی گفته میشود که هدف آن تغییر نگرش، احساس یا رفتار مخاطب (اعم از دولتها، ملتها یا گروهها) از طریق ابزارهای غیرمستقیم و عمدتاً غیرنظامی است. این ابزارها میتواند شامل جنگ روایتها، شیطانسازی، برچسبزنی، القای تهدید، القای بیثباتی یا بیاعتمادی، تحریف افکار عمومی یا حتی برجستهسازی برخی اطلاعات خاص برای جهتدهی سیاسی باشد. در دورههای معاصر، عملیات روانی معمولا به عنوان مقدمهای بر فشارهای اقتصادی، تحریم، اجماعسازی منطقهای و حتی عملیات نظامی عمل میکند.
* ترامپ در حال درونیسازی تصویر دشمنانه از ایران برای اعراب خریدار سلاح
ترامپ در جریان سفر خود به خاورمیانه، مواضع و اظهارات متعددی درباره ایران مطرح کرد. وی پیش از سفر به منطقه، با مطرح کردن بحث تغییر نام خلیجفارس، سبب تولید بیشترین میزان بار روانی در جامعه ایرانی شد. رئیسجمهور ایالات متحده اعلام کرده بود قصد دارد در سفر خود به خاورمیانه، تغییر نام خلیجفارس را اعلام کند. این تصمیم واکنشهای تندی از سوی تمام ایرانیان به همراه داشت. سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران این اقدام را «سیاسی و نشاندهنده نیت خصمانه نسبت به ایران و مردم آن» توصیف و تأکید کرد چنین اقداماتی «بیاعتبار و غیرقانونی» است و «خشم همه ایرانیان» را برمیانگیزد. این موضوع در حالی توسط ترامپ مطرح شد که نامگذاری خلیجفارس همواره یکی از مسائل حساس در روابط بینالملل بوده است. تلاش ترامپ برای «تغییر نام زیبای خلیجفارس» را میتوان در قالب عملیات فشرده روانی برای ایجاد تنشهای دیپلماتیک در روابط منطقهای ایران قلمداد کرد. در مجموع، به نظر میرسد واکنش قاطع ایران و نگرانیها درباره تأثیرات منفی این تصمیم بر روابط دوجانبه و مذاکرات هستهای، باعث شد دولت آمریکا از این اقدام صرفنظر کند. در جریان سفر به منطقه نیز عملیات روانی ترامپ علیه ایران به قوت خود باقی بود. وی در قطر اعلام کرد ایالات متحده و ایران به توافقی درباره برنامه هستهای نزدیک شدهاند و تهران «تا حدی» با شرایط موافقت کرده است. ترامپ اظهار داشت: «ما در حال مذاکرات بسیار جدی با ایران برای صلح بلندمدت هستیم». همچنین رئیسجمهور آمریکا ضمن بازگویی اظهارات خصمانه خود علیه ایران تأکید کرد نمیخواهد «گرد و غبار هستهای» در ایران ایجاد شود و به دنبال حل مساله به شیوهای هوشمندانه است. وی افزود: «ما میخواهیم ببینیم آیا میتوانیم مشکل ایران را به روشی هوشمندانه حل کنیم، در مقابل روش خشن. فقط ۲ راه وجود دارد: هوشمندانه و خشن».
* اهداف ترامپ از عملیات روانی سنگین علیه ایران چیست؟
تحلیل رفتار ترامپ و پیامهای آشکار و پنهان او در این سفر، نشاندهنده چند هدف کلیدی است.
۱- بازسازی اجماع منطقهای علیه ایران
یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوریاش، بازسازی محور عربی - عبری - غربی برای مهار ایران است. وی به دنبال آن است با تکرار روایت «تهدید ایران»، بازیگران منطقهای را بار دیگر در زیر چتر رهبری آمریکا گرد آورد و ائتلافی جدید و فعالتر نسبت به دوره اول ریاستجمهوریاش ایجاد کند.
۲- تقویت مشروعیت داخلی از طریق نمایش قاطعیت خارجی
در شرایطی که ترامپ با انتقادهای داخلی در حوزه اقتصادی و حقوق مدنی مواجه است، نمایش قاطعیت در سیاست خارجی بویژه علیه ایران که در گفتمان محافظهکاران آمریکا به عنوان دشمن سنتی معرفی میشود، میتواند سرمایه سیاسی او را در داخل کشور تقویت کند. عملیات روانی علیه ایران، در واقع بازتولید همان الگوی موفق دوره نخست ریاستجمهوریاش است که موجب همبستگی بخش بزرگی از پایگاه رای او شد.
۳- زمینهسازی برای سیاستهای سختتر آینده
سخنان ترامپ درباره «پایان دوره مماشات» و ضرورت «اقدام قاطع» علیه ایران میتواند پیشزمینهای برای اقداماتی چون اعمال تحریمهای تازه و افزایش حضور نظامی آمریکا در خلیجفارس باشد. این عملیات روانی تلاش دارد چنین اقداماتی را در افکار عمومی منطقه و جهان، «موجه» و «ضروری» جلوه دهد.
۴- جااندازی امکان «پایان دوره مماشات»
وقتی ترامپ از «پایان دوره مماشات» با ایران سخن میگوید، در واقع در حال القای این گزاره است که سیاستهای گذشته آمریکا بویژه در دوره بایدن یا حتی اواخر دوره اوباما نسبت به ایران بیش از حد مسالمتآمیز یا منفعلانه بوده است. وی با استفاده از واژه «مماشات» که بار منفی دارد و یادآور سیاستهای شکستخورده قدرتهای غربی پیش از جنگ دوم جهانی است، تلاش میکند این موضوع را به فضای رسانهای و افکار عمومی مخابره کند که آلترناتیو محکمی برای رویکردهای مذاکرهمحور یا دیپلماتیک در اختیار دارد. این گزاره در دل خود یک پیام ضمنی نهفته دارد: آمریکا مترصد تغییر راهبرد و ورود به مرحله «اقدام قاطع» است؛ هر چه در قالب تحریمهای شدیدتر و نمایش قدرت نظامی.
۵- زمینهسازی برای اقدامات عملی آینده
اظهارات ترامپ فقط یک موضعگیری صرف نیست، بلکه بخشی از فرآیند آمادهسازی روانی و سیاسی است. در علوم سیاسی و جنگ روانی، یکی از مراحل کلیدی برای اجرای اقداماتی پرهزینه (مانند تحریمهای جدید یا مداخله نظامی)، آمادهسازی افکار عمومی داخلی و بینالمللی است؛ با القای این ذهنیت که «ایران تهدید فوری است» و «دیپلماسی تا یک جایی جواب میدهد».
۶- عملیات روانی برای مشروعسازی اقدامات در سطح جهانی
سخنان ترامپ صرفاً برای مخاطب داخل آمریکا یا ایران نیست، بلکه برای افکار عمومی منطقه و جهان طراحی شده است. در این چارچوب، هدف عملیات روانی ترامپ این است که در چشم متحدان عرب آمریکا (مانند عربستان، امارات و قطر)، رهبری قاطع و ضدایرانی جلوه کند، همچنین در نزد رسانههای غربی و افکار عمومی بینالمللی، اقدامات احتمالی بعدی او «پیشگیرانه» و «ضروری» تلقی شود، نه تهاجمی یا بیثباتکننده. این چارچوبسازی ذهنی، به او اجازه میدهد در صورت اتخاذ آلترناتیو دیپلماسی (به طور خاص در اینجا تحریمی)، با واکنش منفی کمتری از سوی جامعه بینالملل مواجه شود.
۷- ایجاد دودستگی در سیاست داخلی ایران
با برجستهسازی تهدید و ایجاد فضای تشنج، ترامپ به طور غیرمستقیم در پی آن است فضای سیاسی ایران را نیز تحت تأثیر قرار دهد؛ چه از طریق تشدید شکافهای جناحی و اختلاف درونساختاری بر سر نحوه مواجهه با تهدیدات و چه با تحت فشار قرار دادن دولت در مسیر مذاکرات احتمالی. بعد دیگر عملیات روانی ایران در بخش دودستگی در جامعه ایرانی تلاش برای القای حس محرومیت در جامعه ایرانی بود. در سفر اخیر خود به منطقه، دونالد ترامپ بخشی از عملیات روانیاش علیه ایران را نه از مسیر تهدید مستقیم، بلکه از طریق خطاب قرار دادن افکار عمومی داخل ایران پی گرفت. وی در اظهاراتی هدفمند، با اشاره به «قطع برق در ایران» و «وضعیت نابسامان اقتصادی که میتواند به توسعه برسد» تلاش کرد تصویری از یک حکومت ناکارآمد و ناتوان در اداره کشور ارائه دهد. چنین جملاتی با هدف تضعیف اعتماد عمومی مردم به دولت ایران و القای این تصور که ساختار حاکمیت، منبع اصلی رنجها و بحرانهاست، طراحی شده بود. این دست از سخنان در واقع بخشی از الگوی کلاسیک جنگ روانی است که در آن رهبران متخاصم تلاش میکنند با تشدید احساس محرومیت، فشار اقتصادی و ناکارآمدی حکمرانی، میان حاکمیت و مردم شکاف بیندازند. ترامپ با برجستهسازی کاستیهای زیرساختی و مشکلات معیشتی در ایران، نه فقط به دنبال تخریب چهره سیاسی جمهوری اسلامی در سطح جهانی است، بلکه در تلاش است ذهن مخاطب ایرانی را به این نتیجه برساند که تغییر، تنها از بیرون ممکن است. این تکنیک، همان سیاست «دوپارهسازی روانی» است؛ یعنی ساختن تقابل ساختگی میان مردم ایران و حاکمیت سیاسی، به نحوی که سیاستهای خارجی ایالات متحده نهتنها تهدیدآمیز نباشد، بلکه برای برخی لایههای جامعه، حتی «رهاییبخش» جلوه کند.
* در جنگ ادراکات، هوشیاری ملی ضرورت راهبردی است
با توجه به عملیات روانی ترامپ علیه ایران، سفر ترامپ به خاورمیانه و مجموعه سخنرانیها، دیدارها و اظهارات او علیه ایران، صرفاً یک تور دیپلماتیک نبود؛ این یک عملیات روانی تمامعیار بود، با هدف شکلدهی به فضای روانی منطقه، بسیج متحدان، آمادهسازی افکار عمومی برای سیاستهای سختگیرانهتر و نیز تحت فشار قرار دادن ایران در سطح داخلی و بینالمللی. در این شرایط، ایران باید با تقویت دیپلماسی فعال، هوشیاری رسانهای و انسجام ملی، در برابر جنگ ادراکیای که با دقت و طراحی بالا هدایت میشود، مقاومت هوشمندانهای نشان دهد، چرا که در میدان امروز، جنگ پیش از آغاز، در ذهنها به پیروزی یا شکست ختم شده است.