03/خرداد/1404
|
22:35
۲۲:۵۲
۱۴۰۴/۰۳/۰۲
نقد سریال تلویزیونی «چسب زخم»

مرهمی بر زخم‌های ناپیدای خانواده ایرانی

الهام عرشی‌زاده: در شرایطی که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران سال‌ها با انتقاداتی از جنس دوری از واقعیت، سانسور و نادیده‌ گرفتن نیازهای واقعی مخاطبان روبه‌رو بوده، سریال «چسب زخم» یک اتفاق مهم و قابل ‌تأمل به شمار می‌رود؛ مجموعه‌ای که بی‌پرده و صریح به موضوعاتی ورود کرده که سال‌ها در محدوده «خط قرمز» قرار داشتند اما حالا نه‌تنها در قالب داستانی خانوادگی مطرح شده‌اند، بلکه از آنتن رسانه ملی پخش می‌شوند و به گفت‌وگوی جمعی دامن می‌زنند. این سریال از جهات گوناگون، نقطه مثبتی در تولیدات نمایشی صداوسیماست و می‌توان آن را نشانه‌ای از تحول احتمالی و امیدوارکننده در سیاست‌های محتوایی رسانه ملی دانست.
* روایت حقیقت، نه شعار
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های «چسب زخم»، فاصله گرفتن از روایت‌های کلیشه‌ای و شعاری است. برخلاف بسیاری از سریال‌های خانوادگی که همچنان در فضای تصنعی و غیرواقعی سیر می‌کنند، این مجموعه با نگاهی واقع‌گرایانه و جسورانه، به مسائلی پرداخته که سال‌ها در خانواده‌های ایرانی وجود داشته اما به دلایل مختلف، در قاب تلویزیون نادیده گرفته شده‌اند؛ از چالش‌های نوجوانان با والدین، بحران‌های بلوغ، سوءتفاهم‌های عاطفی تا دغدغه‌های هویتی و فشارهای اجتماعی. «چسب زخم» تلاش کرده تصویری واقعی‌تر، ملموس‌تر و مهم‌تر از همه، صادقانه‌تر از خانواده ایرانی ترسیم کند. این صراحت و صداقت در پرداخت به موضوعات، نه‌تنها سریال را برای مخاطب جذاب کرده، بلکه آن را به بستری برای گفت‌وگو و آگاهی تبدیل کرده است. خانواده‌ها در مواجهه با مسائل مطرح‌شده در سریال خود را بازمی‌یابند، همزادپنداری می‌کنند، به فکر فرو می‌روند و مهم‌تر از همه احساس می‌کنند رسانه ملی بالاخره دارد «حرف دل» آنها را می‌زند.
* عبور از خطوط قرمز یا مواجهه با واقعیت؟
در نگاهی تاریخی، همواره یکی از چالش‌های اساسی تولیدات صداوسیما، خطوط قرمزی بوده که گاه بیش از آنکه واقع‌بینانه باشند، محصول ترس و احتیاط بیش‌ از حد بوده‌اند. این خطوط قرمز در بسیاری موارد مانع پرداختن به مسائل روز و مهم اجتماعی شده‌اند و به دور شدن مخاطب از تلویزیون دامن زده‌اند اما «چسب زخم» این خطوط را جابه‌جا کرده است، نه با شعار یا بی‌پروایی، بلکه با روایت‌پردازی سنجیده و رعایت چارچوب‌های اخلاقی.
سریال به‌طور غیرمستقیم و در قالب داستان، به مسائلی چون اعتیاد پنهان، روابط پرتنش والد - فرزندی، شکاف نسلی، اختلالات روانی و بحران‌های نوجوانی می‌پردازد؛ مسائلی که سال‌ها در زیر فرش نگه داشته شده‌اند اما حالا از طریق تلویزیون وارد خانه‌ها شده‌اند. این ورود نه‌تنها تهدید نیست، بلکه فرصتی است برای جامعه تا با آگاهی و شفافیت بیشتری با خود مواجه شود.
* چرا پخش از شبکه‌های اصلی مهم است؟
اهمیت «چسب زخم» فقط در موضوعاتش نیست، بلکه در محل پخشش نیز نهفته است. این سریال از یک شبکه اصلی پخش نمی‌شود، این ویژگی باعث می‌شود محتوای سریال تنها به یک قشر خاص یا طبقه فرهنگی خاص که شبکه‌هایی مثل سلامت و آموزش را دنبال می‌کنند محدود شود و موضوع این مجموعه که یک دغدغه عمومی است مغفول بماند. در واقع وقتی سریالی با این درجه از صداقت از شبکه‌ای اصلی پخش نشود، پیام مهمی به مخاطب ارسال می‌شود، اینکه صداوسیما هنوز کامل زیر بار  شکستن خطوط قرمز نرفته است. پخش این سریال از رسانه‌ای که سال‌ها به محافظه‌کاری در طرح مسائل اجتماعی معروف بوده، خود به‌تنهایی یک تحول است اما عدم پخش آن از شبکه‌های اصلی نشان می‌دهد سیاست‌گذاران رسانه ملی اگر با واقعیت‌های جامعه روبه‌رو نشوند، مخاطب خود را از دست خواهند داد.
* لزوم تداوم و تکثیر چنین آثاری
تولید و پخش «چسب زخم» نباید یک استثنا باقی بماند. آنچه امروز در قالب یک سریال دیده‌ایم، باید به رویه‌ای پایدار در تولیدات نمایشی بدل شود. جامعه امروز ایران با چالش‌های متعددی روبه‌رو است و رسانه‌ای که ادعای ملی بودن دارد، باید در تراز این مسائل به تولید محتوا بپردازد. اگر صداوسیما به تولید چنین آثاری ادامه دهد، می‌تواند نقش موثرتری در تربیت فرهنگی، آگاهی‌بخشی و کاهش آسیب‌های اجتماعی ایفا کند.
سریال‌هایی مانند «چسب زخم» می‌توانند پلی باشند میان نسل‌ها، میان والدین و فرزندان، میان سنت و مدرنیته. این آثار فرصتی هستند برای همدلی، برای آموزش غیرمستقیم، برای تابوشکنی بدون توهین، برای درمان زخم‌های پنهان جامعه.
* آگاهی‌بخشی، نه آموزه‌سازی
برخلاف آثار سفارشی که تلاش می‌کنند با لحن دستوری و از موضع بالا، پیام‌های تربیتی القا کنند، «چسب زخم» مسیر آگاهی‌بخشی را انتخاب کرده است. این سریال نه می‌خواهد نصیحت کند، نه قضاوت. تنها با طرح یک موقعیت، با روایت یک داستان، مخاطب را به فکر فرو می‌برد. همین رویکرد می‌تواند باعث شود والدین به گفت‌وگو با فرزندان خود بپردازند و نوجوانان نیز احساس کنند بالاخره کسی آنها را فهمیده است. داستان‌ها در «چسب زخم» با نگاهی انسانی و بی‌ادعا روایت می‌شوند؛ بدون بزرگنمایی یا دراماتیزه‌ کردن غیرضروری. فضاسازی اثر، بازی‌های دقیق و واقع‌گرایانه بازیگران و انتخاب موضوعات ملموس و روزمره، این امکان را به مخاطب می‌دهد با قصه‌ها همزاد‌پنداری کند. آنچه این سریال را متمایز می‌کند، پرداختن به موضوعات دشوار با زبانی نرم، انسانی و به دور از شعارزدگی است. این نوع نگاه می‌تواند به الگویی تازه در تولیدات نمایشی صداوسیما بدل شود؛ الگویی که به‌جای تزریق اجباری ارزش‌ها، به گفت‌وگوی اجتماعی کمک می‌کند و به ‌جای خط‌کشی‌های بی‌پشتوانه، مرزهای جدیدی از تعامل میان رسانه و مخاطب تعریف می‌کند.
* «چسب زخم» نقطه آغاز است، نه پایان
سریال «چسب زخم» به کارگردانی مجید پرکار و تهیه‌کنندگی مهران رسام با تمام محدودیت‌ها، جسارت کرده و از خطوط قرمز عبور کرده است؛ عبوری نه برای هیجان و جنجال، بلکه برای انجام مسؤولیتی اجتماعی. در روزگاری که محافظه‌کاری تبدیل به رویه‌ای رایج شده، جسارت آرام این سریال در ورود به موضوعات حساس، تحسین‌برانگیز است. این سریال به ما نشان داد می‌توان درباره مسائل جدی و حتی بحران‌زای اجتماعی صحبت کرد، بدون آنکه حرمت‌ها شکسته شود یا جامعه ملتهب شود. در دورانی که بخش عمده‌ای از مخاطبان از رسانه ملی فاصله گرفته‌اند، با تداوم تولید آثاری که دغدغه جامعه را در بطن خود دارند، می‌توان صداوسیما را به رسانه‌ای تأثیرگذار و مردمی بدل کرد. تولیدات تلویزیونی باید یک مرهم اجتماعی و یک هشدار رسانه‌ای باشند؛ مرهمی بر زخم‌هایی که اگرچه سال‌ها نادیده گرفته شده‌اند اما امروز با روایت، همدلی و هنر، می‌توان آنها را درمان کرد. شاید وقت آن رسیده که تولیدات نمایشی، نه فقط آینه جامعه، بلکه چراغ راه آن باشند.

ارسال نظر