رؤیای دوباره
طناز مقدم: تیم ملی والیبال ایران این روزها دوباره تبدیل به همان قصه مهیج و پرشور ورزش ایران شده؛ همان قصهای که هر بار با یک پیروزی یا حتی یک ست برده، خون تازهای در رگهای هواداران جاری میکند. پس از آن سقوط تلخ در لیگ ملتهای ۲۰۲۴ و شکستی که بسیاری آن را نقطه پایان عصر طلایی والیبال ایران میدانستند، حالا یک روایت تازه در حال ساخته شدن است. روایتی که سرشار از امید، جوانی و البته مخاطرات بزرگ است.
ایران لیگ ملتهای ۲۰۲۴ را با تنها ۲ برد از ۱۲ بازی به پایان رساند و با ایستادن در رتبه پانزدهم، تلخترین خاطره ممکن را به ثبت رساند. تیمی که سالها در ردههای بالای دنیا جولان میداد، در پی شکستهای پیاپی، اعتبار و روحیه خود را از دست داده بود. از همان روزهای اول لیگ ملتهای ۲۰۲۴، همه فهمیدند وقت پوستاندازی فرارسیده. با ورود روبرتو پیاتزا، سرمربی باتجربه ایتالیایی، روحی متفاوت به والیبال ایران دمیده شد. دیگر قرار نبود تیم ملی متکی به همان چهرههای قدیمی و ستارههای سالخورده باشد که روزگاری قهرمان آسیا و حاضر در المپیک بودند. این بار قرار شد نسلی تازه، جوانتر و تشنهتر، وارد میدان شود؛ تصمیمی جسورانه که شاید برای امروز پر از ریسک باشد اما به آیندهای روشن گره خورده است. حالا که ۲ هفته از لیگ ملتهای ۲۰۲۵ گذشته، نشانههای این تغییر نسل کاملاً نمایان است. ایران در پایان هفته دوم، با ۴ برد و ۴ باخت، جایگاه دهم را در جدول به دست آورده. جایگاهی که شاید در نگاه اول خیلی ایدهآل نباشد اما وقتی آن را کنار وضعیت سال قبل بگذاریم، بهخوبی میفهمیم تیم مسیر درستی را آغاز کرده است.
در هفته اول، ایران فقط موفق شد اوکراین را شکست دهد و مقابل برزیل، آمریکا و اسلوونی شکست خورد. همان هفتهای که خط دریافت آشفته، سرویسهای اشتباه و دفاع ضعیف روی تور، تیم را به زانو درآورد. ضعف در هماهنگی و کمتجربگی بازیکنان جوان، دست پیاتزا را هم بسته بود. وقتی سرویسهای پرریسک به تور میخورد، وقتی دریافتهای نامطمئن پاسور را سردرگم میکرد، معلوم بود هنوز تیم در حال شناخت خودش است. اما داستان در هفته دوم رنگ دیگری گرفت. همان تیمی که در هفته اول شکننده و پراشتباه بود، اینبار با اعتمادبهنفس و نظم بیشتری وارد زمین شد. پیروزیهای قاطع مقابل آرژانتین، صربستان و هلند و تنها یک شکست مقابل آلمان، پیام روشنی برای والیبال آسیا و حتی جهان داشت: ایران برگشته است. در آن هفته، خط دریافت به طرز چشمگیری بهبود یافت. پاسور تیم توانست با تنوع بیشتر، خط حمله را مدیریت کند. دفاع روی تور هم هماهنگتر و موثرتر عمل کرد. حتی در ستهای حساس، بازیکنان جوان توانستند فشار روحی بازی را مدیریت کنند و با تمرکز بیشتری امتیازات کلیدی را به دست آورند. این همان بلوغ تدریجی است که هر تیمی برای رسیدن به سطح قهرمانی نیاز دارد. از سویی، پیاتزا با اعتماد به بازیکنان جوانی که نخستین تجربه بینالمللی جدیشان را پشت سر میگذارند، راه دشوار اما پرفایدهای را انتخاب کرده. مسیری که هدف نهاییاش المپیک ۲۰۲۸ لسآنجلس است. هر بازی، هر ست، حتی هر امتیاز، در حال تبدیل شدن به قطعهای از پازل آینده والیبال ایران است. این مسیر زمان میخواهد، صبوری میطلبد و البته حمایت بیدریغ جامعه والیبال و هواداران را.
نکته جالب این است که این تغییر نسل، تنها یک ضرورت فنی نیست، بلکه یک تصمیم استراتژیک محسوب میشود. مربی و کادر فنی دریافتهاند نسل طلایی دهه گذشته به انتهای خط رسیده و اگر ایران میخواهد در سطح اول دنیا بماند، نیاز دارد به خون تازه. بازیکنان جوان امروز، همان کسانی خواهند بود که چند سال دیگر در قامت رهبران اصلی تیم، ایران را در رویدادهای بزرگی چون المپیک، قهرمانی جهان و بازیهای آسیایی نمایندگی خواهند کرد.
برنامه بازیهای پیش روی ایران در هفته سوم، بسیار سختتر و چالشیتر از ۲ هفته اول است. دیدار با تیمهای مدعی و پرافتخاری چون لهستان و فرانسه و همچنین مصاف با چین و بلغارستان، یک محک واقعی برای عیار نسل تازه والیبال ایران خواهد بود. این مسابقات میتواند نقاط ضعف تیم را عیان کند و زمینهای باشد برای آمادهسازی بهتر تا پایان این دوره.
نباید فراموش کنیم سال گذشته، والیبال ایران تا آستانه سقوط به دسته پایینتر پیش رفت و اگر نبود لغو قانون سقوط، حالا اصلاً تیم ایران در لیگ ملتها حضور نداشت. از همین جا میتوان دریافت گذر از آن فصل کابوسوار و رسیدن به جایگاهی که امروز ایستادهایم، اتفاقی ارزشمند و امیدوارکننده است.
امروز، ایران با ترکیبی تازهنفس و انگیزهای نو، نه فقط برای بقا، بلکه برای بازگشت به سطح اول دنیا تلاش میکند. این تیم جوان، در کنار مربی کاربلد و آیندهنگر خود، ثابت کرده شجاعت و ایمان به تغییر میتواند بزرگترین گام برای پیشرفت باشد.
پس شاید وقت آن رسیده که همه ما، به جای قضاوت زودهنگام یا مقایسه با نسل گذشته، به این تیم فرصت بدهیم؛ فرصتی برای اشتباه کردن، برای یاد گرفتن و در نهایت برای دوباره فتح کردن قلههایی که یک روز در دستانشان خواهد بود. والیبال ایران، دوباره در حال بیدار شدن است؛ بیداریای که شاید چند سال طول بکشد اما سرانجامش میتواند شیرینتر از همیشه باشد.
این والیبال، والیبال آینده است؛ تیمی برای رؤیاها و افتخارهای فردا.