مقاومت مسلحانه
در میانه تنشهای روزافزون در لبنان، موضوع خلع سلاح حزبالله به یکی از حساسترین و سرنوشتسازترین چالشهای داخلی و منطقهای بدل شده است. این پرونده نهتنها ابعاد سیاسی و امنیتی پیچیدهای دارد، بلکه میتواند موازنه قدرت در غرب آسیا را نیز دگرگون سازد. در این گزارش تحلیلی - میدانی، ابعاد مختلف این بحران و پیامدهای آن را واکاوی میکنیم.
* زمینه و ماهیت طرح خلع سلاح
طرح خلع سلاح مقاومت با دستور دولت لبنان و فشار شدید آمریکا، رژیم اشغالگر و رژیم سعودی به مرحله عملیاتی رسیده است. در جلسهای که اخیراً برگزار شد، تصویب شد ارتش لبنان موظف شود تا پایان ماه آگوست ۲۰۲۵ برنامهای برای اجرای این تصمیم تدوین کند و اجرای کامل آن باید تا پایان همین سال میلادی به پایان برسد. این زمانبندی فشرده، گویای اراده جدی و برنامهریزی دقیق برای تغییر سریع معادله قدرت در لبنان است. این طرح به روشنی هدفی فراتر از یک اقدام امنیتی صرف دارد: خلع سلاح حزبالله به معنای تضعیف اصلیترین ستون قدرت شیعیان لبنان و تضعیف محور مقاومت در منطقه است. منتقدان این طرح آن را ضربهای به حاکمیت ملی لبنان و خیانتی آشکار به منافع ملت قلمداد میکنند که میتواند لبنان را به سمت درگیری داخلی و فروپاشی سیاسی سوق دهد.
* اتکای طراحان طرح به بازیگران داخلی
بازیگران خارجی طراحی و اجرای این طرح، علاوه بر ارتش لبنان به ۳ جریان داخلی لبنان برای پیشبرد اهداف خود تکیه کردهاند.
۱- حزب «نیروهای لبنانی» به رهبری سمیر جعجع: شخصیتی که سابقه سنگین فساد، کشتار و زندان را در پرونده خود دارد و نمادی از تندرویهای مسیحیان مارونی ضد مقاومت است.
۲- حزب فالانژیست (کتائب) به رهبری سامی جُمَیّل:جریانی با سابقه طولانی مخالفت با مقاومت و نزدیکی به غرب و اسرائیل.
۳- ولید جنبلاط: رهبر دروزیها با تغییر جهت سیاسی اخیر خود و اتحاد با جعجع، نشان داده در صف مخالفان مقاومت قرار گرفته است.
سیاست رژیم سعودی نیز در پسزمینه این اتحاد بازیگران نقش مهمی دارد؛ ریاض که پیشتر بر جامعه اهل سنت و خاندان حریری تکیه داشت، پس از کنار گذاشتن سعد حریری از عرصه سیاسی، حمایت مالی و سیاسی خود را به سمت جعجع و متحدانش معطوف کرده است.
* واکنش مقاومت و پیامدهای سیاسی داخلی
وزیران شیعه دولت لبنان که از ابتدا مخالف بررسی طرح خلع سلاح حزبالله بودند، در اعتراض به تصویب آن، جلسه را ترک کردند و این امر مشروعیت نشست و حتی دولت را بهشدت تحت تأثیر قرار داد. این واکنش نشاندهنده شکاف عمیق سیاسی و مذهبی در لبنان است و به نظر میرسد دولت در شرایطی شکننده و بدون اجماع ملی پیش میرود. تحلیلگران هشدار میدهند اجرای این طرح، توافق طائف را - که پایه اصلی نظام فرقهای لبنان و همزیستی میان گروهها است - به خطر میاندازد و در صورت بروز درگیری، میتواند منجر به فروپاشی سیاسی و اجتماعی لبنان شود.
* تغییر ماهیت تهدید و جایگاه سلاح ملی لبنان
برخلاف دوره جنگ داخلی نخست لبنان (1990- ۱۹۷۵) که تمرکز بر سلاحهای فلسطینی بود، امروز هدف اصلی «سلاح ملی لبنان» است که محور مقاومت و بازدارندگی در برابر رژیم صهیونیستی را شکل میدهد. خلع سلاح حزبالله به معنای کاهش توان دفاعی لبنان و تغییر موازنه قدرت در منطقه است. این امر نهتنها نگرانیهای امنیتی داخلی را افزایش داده، بلکه پیامدهای منطقهای گستردهای دارد، چراکه حزبالله یکی از ارکان مهم جبهه مقاومت برابر پروژههای رژیم صهیونیستی و نفوذ آمریکا در غرب آسیا محسوب میشود.
* تجربه شکستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی و پیامدهای احتمالی
رهبران مقاومت لبنان با اشاره به ناکامیهای آمریکا در عراق و افغانستان و شکستهای مکرر رژیم در جنگهای ۲۰۰۰، ۲۰۰۶ و نبردهای اخیر غزه، تأکید میکنند این طرح نیز محکوم به شکست است. جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم در ماههای اخیر، با استفاده از موشکهای پیشرفته، ثابت کرد موازنه قوا به نفع محور مقاومت تغییر کرده و توانمندیهای نظامی این جریان بسیار فراتر از انتظار دشمنان است.
بنابراین، طرح خلع سلاح حزبالله نهتنها باعث کاهش قدرت دفاعی لبنان خواهد شد، بلکه میتواند به تشدید تنشها و در نهایت یک تقابل نظامی گسترده منجر شود که پیامدهای آن فراتر از مرزهای لبنان خواهد بود.
* اهمیت «معادله طلایی» ارتش، ملت و مقاومت
از دیدگاه جریان مقاومت، حفظ «معادله طلایی» یعنی همگرایی میان ارتش لبنان، ملت و حزبالله، تنها راه حفظ ثبات و حاکمیت ملی است. حزبالله با تأکید بر این اصل، هشدار داده حذف سلاح مقاومت، به معنای خدشهدار شدن این وحدت است و راه را برای فتنه و هرجومرج باز میکند. در این میان، ارتش لبنان به عنوان نهادی ملی با اکثریت اعضای شیعه، نقش تعیینکنندهای دارد و مقاومت معتقد است این نیروها در صورت آغاز احتمالی درگیری، در کنار حزبالله خواهند ایستاد.
* چشمانداز آینده و هشداری برای لبنان و غرب آسیا
بحران خلع سلاح حزبالله، نمونهای از رقابتهای ژئوپلیتیک غرب آسیا که لبنان را به کانون این کشمکشها بدل کرده است. تجربه تلخ عراق، لیبی و سوریه نشان میدهد پروژههای خلع سلاح و مداخله خارجی، معمولاً به بحرانهای عمیقتر، جنگهای داخلی و فروپاشی دولتها میانجامد. لبنان اگرچه کشوری کوچک است، اما با ساختار طایفهای حساس و جایگاه راهبردی محور مقاومت، هرگونه بحران در آن میتواند به سرعت به یک بحران منطقهای تبدیل شود. از این رو، ضرورت دارد تصمیمگیرندگان داخلی و منطقهای به جای پیشبرد پروژههای تضعیف مقاومت، راهحلهای مبتنی بر گفتوگو و حفظ همبستگی ملی را دنبال کنند.
طرح خلع سلاح حزبالله، آزمونی سخت برای ثبات سیاسی، امنیت ملی و وحدت لبنان است. در حالی که طراحان این پروژه به دنبال تغییر سریع معادلات قدرت هستند، مقاومت لبنان و حامیانش با تکیه بر تجربه تاریخی و توان نظامی خود، بر ضرورت حفظ سلاح مقاومت و وحدت ملی تأکید میکنند. میزان موفقیت یا شکست این پروژه، تأثیر مستقیم بر آینده لبنان، امنیت منطقه و موازنه قوا در غرب آسیا خواهد داشت. از این رو، این پرونده همچنان یکی از مهمترین موضوعات سیاست داخلی و خارجی لبنان محسوب میشود که رصد دقیق و تحلیلی آن، برای فهم تحولات آتی منطقه حیاتی است.