علیرضا دارابی: از روزی که علی تاجرنیا بهعنوان نماینده یک هلدینگ بزرگ وارد ساختار استقلال شد، تغییرات پرحرفوحدیث در این باشگاه پایانی نداشته است. او حالا سرپرست مدیرعاملی آبیهاست و در این مدت، مسیر انتصابهایش بارها با واکنش منفی کارشناسان و هواداران مواجه شده است. تقریباً تمام نیروهای قدیمی کنار گذاشته شدند و جای خود را به افرادی دادند که اغلب سابقه فوتبالی ندارند. همین روند شائبههایی درباره محدود بودن اختیارات معاونان باسابقه باشگاه و نقش پررنگ تصمیمهای شخصی تاجرنیا ایجاد کرد.
یکی از جنجالیترین تصمیمهای او، معرفی فردی بدون هرگونه سابقه ورزشی بهعنوان سخنگوی استقلال بود؛ انتخابی که خیلی زود به اختلافات تازه انجامید. درگیری لفظی میان سخنگوی تازه منصوب شده و یکی از چهرههای محبوب استقلال تنها نمونهای از پیامدهای این سیاست بود. حتی گفته میشود حکم برکناری او نیز امضا شد اما تغییرات مدیریتی در بالاترین سطح، مانع خروجش شد تا همچنان بر مسند باقی بماند.
سلسله انتصابهای بعد هم دستکمی از این ماجرا نداشت. چهرههایی با نامهای کمتر شناختهشده وارد ساختار استقلال شدند، بدون آنکه شفافیتی درباره عنوان دقیق مسؤولیت یا جایگاه سازمانیشان وجود داشته باشد. برای نمونه، فردی بهعنوان معاون فرهنگی معرفی شد اما در عمل، نقش و نفوذی فراتر از حد یک معاونت عادی به دست آورد. این موضوع باعث شد بسیاری از هواداران استقلال بپرسند اساساً چه معیارهایی برای سپردن این جایگاهها در نظر گرفته میشود.
اوج انتصابهای پرسشبرانگیز در روزهای اخیر رقم خورد. تاجرنیا تصمیم گرفت شورای سیاستگذاری هواداران استقلال را تشکیل دهد و در ترکیب اولیه این شورا، نامهایی دیده میشود که هیچ سنخیتی با دنیای ورزش ندارند. مهمترینشان سعیدالله بداشتی است؛ فردی که سابقه اجرایی در عرصههای سیاسی و اقتصادی دارد اما هیچ ردپایی از فعالیتهای ورزشی در کارنامهاش دیده نمیشود.
نگاهی به سوابق بداشتی روشن میکند انتخاب او نمیتواند بر مبنای توانمندی در حوزه ورزش صورت گرفته باشد. او سالها در دولتهای پیشین، سمتهای اجرایی و مشاورهای داشته است؛ از حضور در هیاتمدیره شرکتهای صنعتی تا فعالیت در ستادهای انتخاباتی چهرههای شناختهشده سیاسی. حتی در مقطعی به دلیل شعارهای سیاسی در یک مراسم بازداشت شد. سال گذشته نیز بهعنوان مشاور عالی در حوزه مناطق آزاد و ویژه اقتصادی منصوب شد.
این رزومه هرچند پر از تجربه در حوزههای اداری و سیاسی است اما کمترین ارتباطی با فوتبال و مدیریت ورزشی ندارد. همین مساله پرسشهای جدی ایجاد کرده که چرا باشگاهی به بزرگی استقلال، محلی برای چنین انتصابهایی شده است. هواداران نگرانند جایگاه باشگاه بیش از آنکه بر مبنای نیازهای ورزشی تقویت شود، به سکویی برای فعالیتهای غیرورزشی تبدیل گردد.
از سوی دیگر، حذف تدریجی مدیران قدیمی و جایگزینی افراد بیرون از حوزه ورزش، شکاف میان بدنه اصلی باشگاه و مدیریت جدید را افزایش داده است. بسیاری معتقدند این سیاستها میتواند در درازمدت استقلال را از مسیر اصلی خود دور کند و هویت ورزشی آن را زیر سؤال ببرد.
تحلیلگران ورزشی میگویند باشگاهی در ابعاد استقلال باید بر اساس معیارهای شفاف، حرفهای و فوتبالی اداره شود. سپردن مسؤولیت به افرادی که ارتباط مستقیمی با ورزش ندارند، نهتنها به سود تیم نیست، بلکه میتواند زمینهساز حاشیههای تازهای شود؛ حاشیههایی که استقلال طی سالهای اخیر بیش از اندازه با آن دست به گریبان بوده است.
به نظر میرسد ادامه این روند، بیش از آنکه به تقویت ساختار باشگاه کمک کند، موقعیت استقلال را شکنندهتر خواهد کرد. انتخابهای غیرورزشی و ورود سیاست به جایگاههای فوتبالی، خطر بزرگی است که اگر امروز به آن توجه نشود، فردا تبعات جبرانناپذیری خواهد داشت.
اکنون نگاهها به آینده تصمیمهای تاجرنیا دوخته شده است. اینکه آیا او مسیر انتخابهای پرابهام خود را تغییر خواهد داد یا همچنان استقلال را به صحنه حضور چهرههای غیرورزشی بدل خواهد کرد، پرسشی است که پاسخ آن تعیینکننده آینده این باشگاه پرهوادار خواهد بود.
استقلال در تلاطم انتصابهای غیرمنتظره و بحثبرانگیز تاجرنیا
مدیریت سیاسی
ارسال نظر
پربیننده