25/شهريور/1404
|
01:34
حمله رژیم صهیونیستی به قطر اعتبار آمریکا را در غرب آسیا زیر سؤال برد

تسلیحات بی‌فایده، متحدان بی‌اعتماد

مهدی حسنی: حمله اسرائیل به دوحه در 7 نوامبر 2023، به ‌عنوان یک نقطه عطف در تاریخ روابط بین‌المللی خلیج‌فارس و اسرائیل، منجر به واکنش‌های وسیع و نگرانی‌های جدی در بین کشورهای منطقه شده است. این حمله که هدف آن رهبران حماس بود، علاوه بر اینکه احساسات مردم خلیج‌فارس را جریحه‌دار کرد، زنگ خطری برای کشورهای عرب درباره توانایی اسرائیل برای اعمال قدرت و اراده خود در منطقه به صدا درآورد. در این گزارش به تحلیل ابعاد مختلف این حمله و واکنش کشورهای مختلف به آن پرداخته می‌شود. 
* ناتوانی اعراب
یکی از مهم‌ترین روندها در رسانه‌های بین‌المللی در رابطه با حمله اسرائیل به قطر، مساله بی‌اعتبار شدن آمریکا بود. به‌رغم گزارش‌های ساده‌لوحانه‌ای که تلاش دارند آمریکا را از این حمله بی‌خبر نشان دهند، رسانه میدل ایست مانیتور تصریح می‌کند آمریکا یقیناً در جریان این تهاجم بوده است: «تهاجم به قطر نمی‌تواند به ‌عنوان یک حادثه زودگذر تلقی شود، بلکه یک لحظه حیاتی و تحریک جدی به خاورمیانه است. اسرائیل بدون چراغ سبز واشنگتن نمی‌توانست چنین حمله بزرگی را انجام دهد، بویژه زمانی که هدف یک متحد ایالات متحده بود که بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا را در منطقه میزبانی می‌کند و میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری در ایالات متحده دارد. علاوه بر این، نشانه‌هایی وجود دارد که رئیس‌جمهور ترامپ در کشاندن رهبران حماس به دام، با تهدید به اینکه [درهای جهنم] به روی آنها باز خواهد شد، اگر فوراً دیدار نکرده و به پیشنهاد ایالات متحده برای آزادسازی اسرای اسرائیلی پاسخ مثبت ندهند، دست داشته است. این اولتیماتوم، مذاکره‌کنندگان حماس را مجبور کرد به‌ طور اضطراری در دوحه دیدار کنند و آنها را به هدفی در برابر حمله هوایی اسرائیل بدل کرد. انکار دیرهنگام ایالات متحده هم به دلیل شکست عملیات و نیاز به پیدا کردن یک قربانی برای این شکست بود».
بی‌اعتباری آمریکا را روزنامه انگلیسی گاردین بهتر از همه توصیف می‌کند. این رسانه تصریح می‌کند آمریکا دهه‌ها با لولوسازی از ایران، تمام توان خود را در این منطقه و در دل این کشورها قرار داده بود اما به آسانی به آنان خیانت و خود را بی‌اعتبار کرد: «دهه‌ها این ترتیبات برقرار بوده است که ایالات متحده تسلیحات را تأمین، ناو هواپیمابر خود را در خلیج‌فارس مستقر و پوشش سیاسی در سطح جهانی فراهم کرده است. این حمایت به کشورهای خلیج‌فارس کمک کرده به‌رغم رقابت با ایران، از بی‌ثباتی‌هایی که بیشتر منطقه خاورمیانه را در برگرفته، مصون بمانند اما این وضعیت زمانی تغییر کرد که ایالات متحده نتوانست از حمله به قطر جلوگیری کند، به‌رغم اینکه اسرائیل یکی از نزدیک‌ترین متحدان ایالات متحده است. دونالد ترامپ گفت تلاش کرده بود هشدار دهد اما قطر اعلام کرد فقط بعد از حمله مطلع شده است. در خلیج‌فارس، برداشت این است که در بدترین حالت، ایالات متحده نمی‌خواست اسرائیل را متوقف کند و چراغ سبز به آن نشان داد، یا در بهترین حالت، اینکه به حاکمیت متحدان عرب خلیج‌فارسی خود اهمیتی نمی‌دهد. اگر ایالات متحده دیگر به وعده‌های خود عمل نکند، کشورهای خلیج‌فارس ممکن است به ‌طور غیرمستقیم ارزیابی مجددی از بازده سرمایه‌گذاری‌های خود داشته باشند».
همین مساله بی‌اعتباری آمریکا را میدل ایست مانیتور نیز بخوبی و روشنی نشان می‌دهد. این رسانه بیان می‌کند امروز مردم کشورهای حاشیه خلیج‌فارس از خود می‌پرسند فایده پایگاه‌های آمریکا چیست: «اکنون، هر کشور عرب، حتی آنهایی که روابط خود را با اسرائیل عادی کرده‌اند، خود را در موقعیت ناخوشایندی می‌بینند. آنها دیگر احساس امنیت ندارند. از سوی دیگر، ۲ سوال خاص اکنون به ‌طور قطع توسط تمام کشورهایی که پایگاه‌های ایالات متحده در قلمرو آنها قرار دارد، مطرح می‌شود: اول اینکه، این پایگاه‌ها چه فایده‌ای دارند اگر قادر به دفاع از مردم و سرزمین‌ها در برابر تهاجم اسرائیل نباشند؟ دوم اگر یک کشور کوچک و صلح‌‌طلب مانند قطر که متحد نزدیک ایالات متحده است و بیش از یک تریلیون دلار در آن سرمایه‌گذاری کرده، نخستین کشور برای میانجی‌گری در آزادسازی اسرای اسرائیلی بوده، پناهگاهی امن برای همه مذاکره‌کنندگان فراهم کرده و هرگز اسرائیل را تهدید نکرده، مورد هدف قرار گیرد، کشورهای دیگر که بخشی از طرح نتانیاهو برای اسرائیل بزرگ محسوب می‌شوند، چه احساسی خواهند داشت؟»
موسسه معتبر کارنگی هم در گزارشی به پیامدهای این حمله برای کشورهای خلیج‌فارس پرداخت. این موسسه تصریح می‌کند کشورهای حاشیه خلیج‌فارس برای پاسخ به اسرائیل، عملاً بی‌دفاع و بدون گزینه‌اند، چون «در طول یک دهه و نیمی که ایران نگرانی اصلی امنیتی کشورهای خلیج‌فارس بود، رهبران ریاض و ابوظبی به طرق مختلف می‌توانستند از ایالات متحده درخواست اقدام علیه ایران (و گروه‌های وابسته به آن) کنند یا برای کاهش تنش‌ها با تهران در راستای منافع مشترک اقتصادی و امنیتی خود بهره ببرند اما هیچ‌یک از این گزینه‌ها در رابطه با اسرائیل وجود ندارد». این موسسه بخوبی نشان می‌دهد کشورهای حاشیه خلیج‌فارس عملاً بر سر یک دوراهی قرار گرفته‌اند و کاری از پیش نمی‌برند. آنان نه تاب رویارویی با واشنگتن را دارند و نه میل دارند به نظم منطقه‌ای‌ که در آن اسرائیل یک فعال مایشاء است تن دهند: «این وضعیت، کشورهای خلیج‌فارس را در یک معضل قرار می‌دهد: یا خطر بازخورد منفی از واشنگتن و تل‌آویو را به جان بخرند و هزینه‌ای بر سیاست‌های اسرائیل تحمیل کنند، یا خطر پذیرش یک نظم منطقه‌ای تحت سلطه اسرائیل و دیده شدن به ‌عنوان کشورهایی که از آن راضی هستند را بپذیرند».
هزینه‌های این حمله از نظر سیاسی نیز قابل توجه بود. این رسانه‌ها تصریح می‌کنند رویای توافق آبراهام به آن آسانی‌ای که ترامپ تصور می‌کرد، تحقق نخواهد یافت. گاردین تصریح می‌کند: «این احتمال که کشورهای عرب بیشتری توافق آبراهام را امضا کنند، به ‌طور قابل توجهی به تأخیر افتاد. رابطه میان امارات و اسرائیل اکنون بشدت تیره شده، ‌طوری که امارات سفیر اسرائیل را احضار کرده است. دسترسی ایالات متحده به سرمایه‌گذاری‌های خلیج‌فارس نیز ممکن است به خطر بیفتد».

ارسال نظر
پربیننده