
حسین مهدیتبار: شامگاه دوشنبه آکسیوس گزارشی جنجالی منتشر کرد که پرده از یکی از حساسترین رخدادهای دیپلماتیک اخیر غرب آسیا برداشت: اطلاع دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از حمله اسرائیل به دوحه، که هدفش ترور رهبران حماس بود. این گزارش که به نقل از 7 مقام ارشد صهیونیست تنظیم شده بود، میگوید بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، حدود ساعت ۸ صبح به وقت واشنگتن با ترامپ تماس گرفته و او را از برنامه حمله به جلسهای از رهبران حماس در دوحه آگاه کرده است. این حمله که تنها ۴۳ دقیقه بعد، ساعت ۸:۵۱ صبح، با انفجارهایی در پایتخت قطر آغاز شد، 5 عضو حماس و یک افسر امنیتی قطری را به قتل رساند اما رهبران ارشد حماس جان سالم به در بردند.
طبق گزارش آکسیوس، نتانیاهو نهتنها مستقیماً با ترامپ صحبت کرد، بلکه جزئیات عملیات از طریق کانالهای نظامی نیز به کاخ سفید منتقل شد. مقامات اسرائیلی تأکید کردند ترامپ «نه» نگفته و اگر میخواست، میتوانست حمله را متوقف کند اما زمان محدود بود. این ادعا مستقیماً با روایت کاخ سفید در تضاد است که میگفت ترامپ تنها پس از پرواز جنگندهها مطلع شده و فوراً سعی کرده به قطر هشدار دهد، هرچند قطر این هشدار را تکذیب کرد. آکسیوس همچنین گزارش داد این حمله که در میانه مذاکرات صلح تحت حمایت آمریکا انجام شد، به روابط واشنگتن با دوحه، متحد کلیدیاش در منطقه آسیب جدی زد.
نخستوزیر قطر این حمله را «تروریسم دولتی» خواند و تهدید کرد شراکت امنیتی با آمریکا را بازنگری خواهد کرد. ترامپ در واکنش، در پلتفرم تروث نوشت: از مکان حمله «بسیار ناراحت» است و از نتانیاهو خواسته تضمین دهد چنین عملیاتی تکرار نشود اما نتانیاهو علناً پشیمانی نشان نداد و حتی اشاره کرد ممکن است دوباره به قطر حمله کند، زیرا این عملیات را «موفق» در ارسال پیام به حماس میدانست. این گزارش آکسیوس که به دلیل جزئیاتش و منابع اسرائیلیاش توجه جهانی را جلب کرد، تنشهای عمیقی را در روابط مثلث آمریکا - اسرائیل - قطر آشکار کرد.
اما آکسیوس نخستین رسانهای نبود که به اطلاع ترامپ از این حمله اشاره کرد. از ۹ تا ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۵، چندین رسانه معتبر بینالمللی گزارشهایی منتشر کردند که نشان میداد آمریکا و بویژه ترامپ پیش از حمله از آن آگاه بودهاند، هرچند این گزارشها عمدتاً بر اطلاع «دیرهنگام» تأکید داشتند و نه تماس مستقیم نتانیاهو. برای مثال، الجزیره ۹ سپتامبر گزارش داد کاخ سفید ادعا کرده ترامپ قبل از حمله به قطر هشدار داده و سفیر ویژهاش، استیو ویتکاف را برای اطلاعرسانی فرستاده اما قطر این ادعا را «کاملاً دروغ» خواند.
سیانان در همان روز نوشت: ترامپ «فقط کمی قبل از شروع حمله» از طریق ژنرال دن کین، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا مطلع شده و مشاورانش از این اطلاع دیرهنگام خشمگین بودند. گاردین ۹ و ۱۰ سپتامبر گزارش داد ترامپ به قطر هشدار داده اما این هشدار پس از شروع حمله (۱۰ دقیقه بعد!) رسیده و او «غافلگیر» شده است.
رویترز نیز ۹ سپتامبر تأیید کرد ترامپ «کمی قبل از حمله» مطلع شده اما بدون هماهنگی یا تأیید واشنگتن و به امیر قطر اطمینان داده چنین حملهای تکرار نمیشود.
بیبیسی و واشنگتنپست نیز گزارشهای مشابهی منتشر و تأکید کردند ترامپ از «حمله قریبالوقوع» آگاه بوده است.
گزارشهای اولیه، برخلاف آکسیوس، بیشتر بر روایت آمریکا متمرکز بودند که اطلاعرسانی را «دیرهنگام» و بدون هماهنگی توصیف میکرد اما همگی به نوعی تأیید میکردند ترامپ پیش از حمله، از آن آگاه بوده است.
در این میان، سفر مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا به سرزمین اشغالی بهعنوان نشانهای از آگاهی احتمالی آمریکا از برنامههای رژیم تحلیل شده است.
این سفر که همزمان با نشست سران کشورهای اسلامی انجام شد یک پیام روشن به قطر و کشورهای منطقه بود تا نشان داده شود که کاخ سفید حمایت خود از رژیم صهیونیستی را تحت هیچ شرایطی کاهش نمیدهد.
روبیو که از حامیان سرسخت اسرائیل و سیاستهای سختگیرانه علیه حماس است، در این سفر با نتانیاهو و مقامات ارشد رژیم دیدار کرد.
آمریکا پایگاه نظامی العدید را در قطر دارد و هرگونه عملیات در این کشور بدون اطلاع واشنگتن غیرمحتمل به نظر میرسد. این سفر، در کنار گزارش آکسیوس، به گمانهزنیها درباره سطح آگاهی و حتی «همدستی» ضمنی آمریکا دامن زده است، هرچند کاخ سفید هرگونه هماهنگی را رد کرده. این موضوع پرسشهای جدی درباره میزان شفافیت و هماهنگی بین آمریکا و اسرائیل مطرح میکند، بویژه در شرایطی که قطر میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در غرب آسیا است.
این رخداد فراتر از یک بحران دیپلماتیک مقطعی، نشانهای از اولویتبندی آشکار آمریکا در حمایت از اسرائیل به قیمت تضعیف متحدان کلیدی عربیاش، بویژه قطر است. قطر نهتنها میزبان پایگاه العدید است، بلکه میانجی اصلی مذاکرات صلح غزه و میزبان گفتوگوهای حساس بین حماس و اسرائیل بوده است.
حمله اسرائیل به خاک قطر، در حالی که مذاکرات صلح تحت حمایت ترامپ در جریان بود، پیامی روشن به متحدان عرب آمریکا ارسال کرد: اسرائیل در سیاست خارجی واشنگتن جایگاه ویژهای دارد، حتی اگر به قیمت روابط با متحدان استراتژیک غرب باشد. این اقدام پیامدهای عمیقی بر جایگاه امنیتی آمریکا در منطقه و جهان دارد. در سالهای اخیر اعتماد به حمایت نظامی آمریکا، بویژه پس از مدیریت بحثبرانگیز واشنگتن در جنگ اوکراین، کاهش یافته بود.
خروج آشوبناک آمریکا از افغانستان در سال ۲۰۲۱ و تردیدهای مکرر ترامپ در حمایت قاطع از اوکراین در برابر روسیه، شکافهایی در اعتماد متحدان به تعهدات امنیتی آمریکا ایجاد کرده بود. اما واقعه قطر این پیام را تقویت کرد که آمریکا ممکن است حتی به متحدان نزدیک خود، مانند قطر که میزبان 10 هزار سرباز آمریکایی است، کمتر از آنچه تصور میشود اهمیت دهد. عدم واکنش پدافندهای آمریکایی در العدید و حتی عربستان به حمله اسرائیل که برخی آن را «بیتوجهی عمدی» میدانند، این برداشت را تقویت کرد که واشنگتن در لحظهای حساس، اسرائیل را به متحد عرب خود ترجیح داده است.
این رخداد احتمالاً رویه همکاری امنیتی با آمریکا را در سطح جهان تغییر خواهد داد. کشورهایی که به چتر امنیتی آمریکا وابستهاند، از اروپا تا آسیا اکنون ممکن است به سمت استقلال امنیتی بیشتر حرکت کنند. قطر که روابطش با آمریکا پس از این حمله به شدت متزلزل شده، در اجلاس رهبران عرب -اسلامی در دوحه (۱۵ سپتامبر) خواستار بازنگری در شراکتهای امنیتی شد. این پیام به دیگر متحدان، از جمله عربستان سعودی، امارات و حتی کشورهای غیرعرب مانند کرهجنوبی و ژاپن، میرسد که وابستگی به آمریکا ممکن است در لحظات بحرانی کافی نباشد.
افزایش سرمایهگذاری در توانمندیهای دفاعی مستقل، جستوجوی متحدان جدید یا حتی نزدیکی به رقبای جهانی آمریکا مانند چین و روسیه، میتواند نتیجه مستقیم این بیاعتمادی باشد. برای قطر که پایگاه العدید را بهعنوان نماد شراکت استراتژیک با آمریکا میدید، این حمله نهتنها یک «خیانت دیپلماتیک»، بلکه هشداری درباره شکنندگی این رابطه بود.
در سطح جهان، این واقعه نشان داد سیاست خارجی ترامپ، با تأکید بر «اول آمریکا» و حمایت بیچونوچرا از اسرائیل، میتواند متحدان را به حاشیه براند و نظم امنیتی مبتنی بر رهبری آمریکا را تضعیف کند.
دیوار اعتماد به آمریکا که پس از مدیریت ترامپ در قبال اوکراین و زلنسکی ترکهایی عمیق برداشته بود، اکنون با واقعه قطر در آستانه فروپاشی کامل قرار دارد. تصمیمگیریهای غیرشفاف، اولویتبندی اسرائیل بر متحدان کلیدی و ناتوانی در حفاظت از منافع مشترک با قطر، تصویری از آمریکا ترسیم میکند که نهتنها غیرقابل اعتماد، بلکه در لحظات حساس غیرقابل پیشبینی است. دیوار اعتماد به آمریکا که زمانی سنگ بنای نظم جهانی بود، با این رخداد چیزی تا فروریختن کامل فاصله ندارد.