علی دارایی: پرسپولیس این روزها بیش از آنکه در زمین مسابقه درگیر باشد، در حاشیهها دستوپا میزند. تیمی که باید نماد ثبات و قدرت باشد، درگیر چرخهای تکراری از شایعه، ضعف مدیریتی و ناکامی تاکتیکی شده است. هر بار که نتایج طبق انتظار پیش نمیرود، همان نام آشنا دوباره از دل خاطرات بیرون کشیده میشود: سرمربیای که سالها پیش روزهای خوشی را برای هواداران رقم زد اما آیا پرسپولیس قرار است تا ابد اسیر گذشته بماند؟
* فریب کلمات روی کاغذ
انتخاب سرمربی فعلی بیشتر شبیه یک ریسک عجولانه بود تا تصمیمی حسابشده. مدیریتی که پس از جدایی مربی ترک در شوک فرورفته بود، به جای برنامهریزی دقیق و مذاکره با گزینههای کارنامهدار، به سرعت سراغ یک چهره محبوب رفت. اینکه کسی سالها مهاجم تیم ملی بوده یا در اروپا بازی کرده، دلیل کافی برای موفقیت روی نیمکت نیست. فوتبال امروز چیزی فراتر از خاطره و شهرت میطلبد: دانش بهروز، جسارت در انتخاب تاکتیک و البته مدیریت بحران.
واقعیت اما چیز دیگری است. تیمی که قرار بود با فوتبال هجومی هواداران را سر ذوق بیاورد، بعد از ۵ هفته تنها یک پیروزی دارد. دفاع شاید محکم باشد اما فوتبال فقط بستن فضاها نیست.
پرسپولیس با این سبک در بهترین حالت تبدیل میشود به تیمی که نمیبازد اما همزمان نمیتواند پیروز هم شود و برای باشگاهی با این همه هوادار، مساویهای بیپایان حکم شکست دارد.
* هوادار؛ سرمایهای که میسوزد
اگر چیزی پرسپولیس را زنده نگه داشته، عشق و وفاداری میلیونها هوادار است اما همین سرمایه امروز بیش از همیشه در معرض نابودی است. صبر تماشاگران روی سکوها به مرز لبریز شدن رسیده. شعارهای اعتراضی علیه سرمربی تنها نشانه سطحی ماجراست. عمق ماجرا آنجاست که بخشی از هواداران دیگر حتی از مدیرعامل هم عبور کردهاند. آنها میدانند مشکل پرسپولیس فقط روی نیمکت نیست؛ مدیریت بیبرنامه و خریدهای بیکیفیت کار را به اینجا رسانده.
پنهان شدن پشت این بهانه که «دیگر مدعیان هم نتایج خوبی نگرفتهاند» هیچ دردی را دوا نمیکند. پرسپولیس تیمی نیست که خودش را با ضعف رقبا مقایسه کند. پرسپولیس باید معیار باشد، نه دنبالهرو. وقتی باشگاه از ابتدا فصل را با وعدههای پرزرق و برق شروع میکند و حالا به مساویهای بیثمر دلخوش است، هوادار حق دارد به خیانت متهمش کند.
* مدیرانی که پشت میز خوابشان برده
مدیرعامل فعلی باشگاه همانقدر که در حرف زدن مهارت دارد، در عمل ناتوان است. سالهاست این باشگاه با بحرانهای مدیریتی دستوپنجه نرم میکند. هر بار که نیمکت میلرزد، مدیران به جای پذیرش مسؤولیت، برای حفظ صندلی خود، یک قربانی جدید پیدا میکنند. امروز نوبت سرمربی است. فردا اگر او هم برکنار شود، مقصر بعدی پیدا خواهد شد و این چرخه معیوب، ادامه خواهد داشت.
هواداران حق دارند بپرسند: پول قراردادهای سنگین کجا خرج میشود؟ چرا هر فصل بدهیهای جدید روی هم انباشته میشود؟ چرا برنامهای برای تقویت زیرساختهای باشگاه وجود ندارد؟ وقتی هیچ پاسخ شفافی داده نمیشود، طبیعی است نام مربی سابق مثل یک ناجی دوباره وسط بیاید.
* نامی که همیشه سایه میاندازد
برانکو ایوانکوویچ نه فقط یک مربی، بلکه نمادی از دوران باشکوه پرسپولیس است. او کسی بود که تیم را از روزهای بیثباتی نجات داد و به انضباط و موفقیت رساند. از زمان رفتنش، هر بار نیمکت قرمزها لرزیده، نامش دوباره بر سر زبانها افتاده. این بار هم مترجم ایرانیاش با چند اشاره آتش شایعات را شعلهور کرد.
اما این بار داستان کمی متفاوت است. او برای بازگشت شرط گذاشته: تغییر در بالاترین سطوح مدیریتی. یعنی خود او هم میداند مشکل اصلی نه روی نیمکت، بلکه در اتاقهای مدیریتی باشگاه است. البته برانکو طبق معمول همه شایعات را تکذیب کرده اما چه کسی است که باور کند این چرخه بیپایان بدون او ادامه پیدا میکند؟
* شایعهای که خوراک رسانه است
رسانهها هم بیتقصیر نیستند. هر بار اوضاع کمی ملتهب میشود، تیترهای درشت از بازگشت برانکو بازار را داغ میکند. این شایعه مثل اکسیژنی تازه است برای فضای رسانهای؛ کلیکخور، جنجالی و پرطرفدار. حتی اگر برانکو هزار بار هم بگوید مذاکرهای نداشته، باز هم فردا صبح همان شایعه با کلمات دیگری منتشر
خواهد شد.
* آیندهای روی لبه تیغ
اگر پرسپولیس در هفتههای آینده چند برد متوالی کسب کند، شاید موقتاً آرامش به اردوگاه سرخ برگردد اما تجربه نشان داده این آرامش شکننده است. کوچکترین لغزش دوباره همه چیز را به نقطه صفر بازمیگرداند.
پرسپولیس در شرایطی است که یا باید به سرمربی جوانش فرصت واقعی بدهد تا تیم را بسازد، یا خیلی زود به سمت تغییر برود و دوباره همه چیز را از نو شروع کند. هر ۲ راه پرهزینه است اما راه سوم – یعنی ادامه دادن وضعیت فعلی – بدترین سناریو خواهد بود: تیم بیروح، هواداران عصبانی و مدیریتی که فقط نظارهگر سقوط است.
پرسپولیس امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند شفافیت، برنامه و جسارت است اما متأسفانه آنچه میبینیم چیزی جز سردرگمی و روزمرگی نیست. نیمکت لرزان نماد مدیریت لرزان است. تا وقتی مدیران جرأت پذیرش اشتباه و اصلاح ساختار را ندارند، هر مربی جدید هم دیر یا زود در این چرخه قربانی خواهد شد.
برانکو شاید برنگردد، شاید هم روزی دوباره روی نیمکت بنشیند اما مسأله اصلی فراتر از نامهاست. مشکل اصلی باشگاهی است که از ریشه بیمار است و هر بار با مُسکنی به نام شایعه زنده نگه داشته میشود. این روش آیندهای ندارد.
اگر هواداران منفعل باشند، این روند ادامه خواهد یافت. اگر رسانهها به جای هیجانزدگی، حقیقت را بگویند، شاید تغییری رخ دهد اما تا آن روز، داستان همین است: نیمکت لرزان وحید هاشمیان، مدیریت مورد انتقاد شدید و شایعهای که مثل سایه همیشه همراه پرسپولیس است.
برای چندمین بار در چند سال اخیر نام برانکو ایوانکوویچ برای آرام کردن سکوهای حامی پرسپولیس مطرح شد
شایعهدرمانی!
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها