17/مهر/1404
|
12:00
وقتی عراقچی ناخواسته وارد زمین فوتبال شد

سخن بی‌موقع آقای دیپلمات

محمد رشوند: عصر دوشنبه سالن پر بود از چهره‌های خاطره‌انگیز فوتبال ایران؛ از نسل طلایی دهه‌های گذشته تا ستاره‌هایی که هنوز بوی زمین و چمن از لباس‌شان می‌آمد. قرار بود روزی آرام و پر از احترام باشد؛ روز تجلیل از حسینعلی کلانی، مردی که گل‌هایش هنوز در ذهن نسل‌ها می‌درخشد اما همه‌ چیز طبق برنامه پیش نرفت. در میان جمع، چهره‌ای ظاهر شد که نه از خانواده فوتبال بود و نه از آن جنس حرف‌هایی که در چنین محافلی به کار می‌آید: سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه.
حضور او در نگاه اول شاید فقط نشانه احترام به یکی از اسطوره‌ها بود اما وقتی پشت تریبون رفت و زبان به تمجید از «گل حمید استیلی به آمریکا» و «شکست تاریخی استقلال در داربی شش‌تایی‌» گشود، فضا از جنس دیگری شد. سالن که باید مملو از خاطره و احترام می‌بود، ناگهان رنگ کری و جدل گرفت. شاید وزیر فکر می‌کرد چند جمله طنز و خاطره‌گونه به مجلس گرمی می‌دهد اما نتیجه برعکس شد؛ سخنانی که در روزگار حساس کشور، نه‌تنها ضرورتی نداشت، بلکه موجی از واکنش‌ها را هم برانگیخت؛ جالب آنکه حتی از سوی هواداران پرسپولیس.
* وقتی زبان سیاست به چمن می‌رسد
در کشور ما، فوتبال همیشه فراتر از بازی بوده است. هر نتیجه، هر داربی، هر جام، بی‌اختیار با سیاست گره می‌خورد. از دهه‌های گذشته تا امروز، هواداران ۲ قطب بزرگ پایتخت و کشور بارها به یکدیگر تاخته‌اند و پشت هر موفقیتی دنبال «حمایت پشت‌ پرده» گشته‌اند. گاهی رئیس‌جمهور را استقلالی دانسته‌اند، گاهی دولت را پرسپولیسی. هر ۲ طرف، در پی اثبات مظلومیت خویش، نمونه‌هایی ردیف کرده‌اند تا نشان دهند حریف با کمک بیرونی پیروز شده است.
در ظاهر، این شوخی‌ها جزئی از فرهنگ هواداری است؛ مثل جدل همیشگی میان هواداران بارسلونا و رئال مادرید در اسپانیا اما مشکل از آنجا آغاز می‌شود که صاحبان قدرت نیز وارد این میدان احساسی می‌شوند. وقتی یک وزیر، وکیل یا مقام دولتی زبان به کری‌خوانی باز کند، مرز شوخی و جانبداری مخدوش می‌شود.
۳ سال پیش نیز چنین اتفاقی افتاد؛ محمدجواد آذری‌جهرمی، وزیر وقت ارتباطات، بارها در شبکه‌های اجتماعی به نفع پرسپولیس و علیه استقلال کری خواند و همین باعث شد فرهاد مجیدی، سرمربی وقت استقلال به تندی واکنش نشان دهد و حتی ریشه مشکلات کشور را در همین نگاه‌های احساسی و بی‌مسؤولیت جست‌وجو کند. اکنون تاریخ، با چهره‌ای دیگر، خود را تکرار کرده است.
* ضربه به همان تیم محبوب آقای وزیر
شاید نیت وزیر از این سخنان، خیرخواهانه یا حتی صمیمانه بوده باشد اما نتیجه‌اش چیزی جز تشویش و تردید نبود. هواداران استقلال که همیشه نسبت به نزدیکی دولت‌ها به رقیب حساسند، این بار نیز فرصت یافتند بار دیگر نظریه همیشگی «پرسپولیس دولتی» را فریاد کنند. آن سوی میدان هم، بسیاری از هواداران پرسپولیس از این اتفاق خشنود نیستند، چون خوب می‌دانند اینگونه اظهارنظرها فقط تلاش بازیکنان‌شان را زیر سایه شک و شبهه می‌برد.
در دهه‌ اخیر، پرسپولیس روزهای باشکوهی را پشت سر گذاشته؛ ۵ قهرمانی‌ پیاپی، فینال‌های آسیایی و ثبات مثال‌زدنی در لیگ برتر اما هر بار که موفقیتی به دست آمده، گروهی از منتقدان به جای تحسین تلاش تیم، دنبال «پشتیبانی سیاسی» گشته‌اند. حالا هم سخنان عراقچی، آب در آسیاب همین ذهنیت ریخت.
وقتی یک مقام ارشد دولت، حتی با نیت شوخی، به یادآوری پیروزی‌های یک تیم خاص می‌پردازد، ناخواسته به چهره‌ای از جانبداری رسمیت می‌بخشد. این در حالی است که هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که موفقیت‌های پرسپولیس حاصل دخالت سیاسی باشد. همان‌طور که هواداران استقلال در دوران قدرت خود نیز بارها از چنین اتهام‌هایی مبرا بوده‌اند اما ذهن هوادار، به اندازه دلش حساس است؛ کافی است جرقه‌ای ‌زده شود تا شعله‌ بدبینی بالا بگیرد.
* فوتبال، پناه مردم نه میدان سیاست
تورم، گرانی، بحران‌ها و اضطراب‌ها در زندگی مردم ریشه دوانده و فوتبال، آخرین پناهگاه شادی و تخلیه هیجان است. در چنین شرایطی، طبیعی است مردم انتظار دارند مسؤولان بلندپایه، وقت و انرژی خود را صرف موضوعات حیاتی‌تر کنند. وقتی وزیر امور خارجه در میانه بحران‌های بین‌المللی، از داربی شش‌تایی‌ حرف می‌زند، مردم حق دارند بپرسند: «آیا زمان و مکان این شوخی، درست انتخاب شده؟»
اظهارنظرهای اینچنینی، فقط چند ثانیه خبرسازی دارند اما اثرشان بلندمدت است. آنها مرز میان فوتبال و سیاست را تیره‌تر و فضای رقابت را آلوده به بی‌اعتمادی می‌کنند. در نهایت، نه استقلالی خوشحال می‌شود، نه پرسپولیسی سرافراز؛ تنها چیزی که می‌ماند، فاصله‌ای عمیق‌تر میان مردم و مسؤولان است.
* شما لطفاً کری نخوانید
فوتبال با همه هیاهویش، قلمروی احساس است نه قدرت. مردم از وزیر، وکیل و مدیر انتظار دارند از آن فاصله بگیرند، نه اینکه وارد میدان شوند. اگر عشق به فوتبال دارند، می‌توانند مثل یک تماشاگر ساکت بنشینند و لذت ببرند؛ نه اینکه با چند جمله، آتش جدال‌های قدیمی را تازه کنند.
تجلیل از حسین‌آقای کلانی، فرصتی برای یادآوری نسل طلایی و وحدت ملی بود؛ نسلی که با کمترین امکانات، برای مردم شادی ساخت اما سخن بی‌موقع یک دیپلمات، همه چیز را از مسیر اصلی منحرف کرد. در روزگاری که هر واژه وزن دارد، سکوت گاهی ارزشمندتر از گفتن است.
آقای وزیر! مردم از شما انتظار دارند راه‌حل بیاورید، نه کری. فوتبال جای نفس کشیدن است، نه نفس بریدن. بگذارید زمین چمن همان‌جایی بماند که هست؛ دور از وزارت، دور از میز مذاکره، دور از شعار!

ارسال نظر