14/آبان/1404
|
03:01
نگاه

دیک چنی عامل ویرانی غرب آسیا 

علی محمولی: «ریچارد بروس چنی» یا آنگونه که جهان او را شناخت، «دیک چنی» - مردی که نشریه لوموند لقب «پدر جنگ عراق» را به او داد و از سرسخت‌ترین و تندروترین محافظه‌کاران تاریخ آمریکا بود - دیروز در ۸۴ سالگی بر اثر عوارض ذات‌الریه و بیماری‌های قلبی و عروقی مُرد. چنی از چهره‌های بانفوذ و سنگین‌وزن حزب جمهوری‌خواه، در طول 6 دهه سیاست‌ورزی، چنان نقشی در شکل‌دهی قدرت و امنیت ایالات متحده داشت که برای بسیاری، او نه‌تنها معاون رئیس‌جمهور، بلکه معمار پشت پرده تصمیمات کاخ سفید در برهه‌ای محسوب می‌شد.
او از جمله سیاستمدارانی بود که سیاست خارجی آمریکا در آغاز قرن بیست‌ویکم را به سمت مداخله‌گرایی و قدرت‌نمایی نظامی سوق داد؛ شخصیتی که نامش با خشونت و جنگ و خونریزی گره خورده است. با مرگ او، کفه ترازو میان محافظه‌کاران سنتی، نومحافظه‌کاران و جریان راست پوپولیست در حزب جمهوری‌خواه دچار بازآرایی تازه‌ای خواهد شد. از این رو، خبرگزاری PBS در گزارشی، مروری کوتاه بر زندگی سیاسی و فراز و فرودهای قدرت او داشته است که در ادامه مقابل دیدگان شما قرار می‌گیرد.

***

دیک چنی، مسیر سیاسی خود را از سال ۱۹۶۸ آغاز کرد؛ هنگامی که به ‌عنوان همکار پژوهشی کنگره وارد واشنگتن شد. در آنجا زیر دست نماینده‌ای از ایلینوی، دونالد رامسفلد کار کرد. پس از آن نیز در 2 نهاد فدرال و سپس در کاخ سفید [دولت جرالد فورد] زیر نظر او خدمت کرد تا آنکه در ۳۴ سالگی به ریاست دفتر کاخ سفید رسید؛ جوان‌ترین فردی که تا آن زمان به این مقام دست یافته بود. چنی پس از 14 ماه این سمت را ترک کرد و به زادگاهش بازگشت تا برای یگانه کرسی ایالت وایومینگ در مجلس نمایندگان نامزد شود. در همان رقابت نخست، دچار سکته خفیف قلبی شد. با این ‌حال، پیروزی قاطعی به دست آورد و 5 دوره دیگر نیز این کرسی را حفظ کرد. سال ۱۹۸۹، با آغاز ریاست‌جمهوری بوش پدر، در مقام وزیر دفاع وارد دولت شد و جنگ خلیج‌ فارس را رهبری کرد. میان 2 دولت بوش، او ریاست شرکت بزرگ نفتی و مهندسی «هالیبرتون» در دالاس را بر عهده گرفت؛ همان شرکتی که بعدها نامش با منافع اقتصادی جنگ گره خورد.
پس از بوش پدر، او به یاری جورج دبلیو بوش (بوش پسر) آمد و به مقام معاون او رسید. ولی در عمل، چنی مدیر اجرایی کاخ سفید نیز بود. او اغلب دستی قاطع در تصمیم‌هایی داشت که برای رئیس‌جمهور حیاتی بود و گاه برای خودش حیاتی‌تر. 
تمام این دوران را با بیماری مزمن قلبی سپری کرد و پس از پایان دوره، تحت عمل پیوند قلب قرار گرفت. او تا پایان عمر از ابزارهای فوق‌العاده‌ای چون شنود گسترده، بازداشت‌های فرا‌قانونی و بازجویی‌های سخت‌گیرانه که در واکنش به حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به کار رفت، دفاع کرد.
سال‌ها پس از ترک قدرت، چنی هدف حملات دونالد ترامپ قرار گرفت، بویژه پس از آنکه دخترش، لیز چنی به اصلی‌ترین منتقد جمهوری‌خواه رئیس‌جمهور بدل شد و نقش محوری در مقابله با تلاش‌های نومیدانه ترامپ برای حفظ قدرت پس از شکست انتخاباتی و رفتارهایش در شورش ششم ژانویه ۲۰۲۱ برعهده گرفت. چنی در یک پیام تلویزیونی در حمایت از دخترش گفت «در تاریخ ۲۴۶ ساله ایالات متحده، هیچ فردی تهدیدی بزرگ‌تر از دونالد ترامپ برای جمهوری ما نبوده است. او کوشید با دروغ و خشونت، رای مردم را بدزدد و قدرت را نزد خود نگاه دارد. او بزدل است». در چرخشی که دموکرات‌های دورانش هرگز نمی‌توانستند تصور کنند، دیک چنی سال گذشته اعلام کرد در رقابت با ترامپ، به نامزد دموکرات‌ها کاملا هریس رای داده است.
دوره معاونت او، عصری بود که تروریسم آن را تعریف می‌کرد؛ تا آنجا که بعدها فاش کرد برای جلوگیری از احتمال حمله سایبری، سال‌ها پیش عملکرد بی‌سیم ضربان‌سازش را غیرفعال کرده بود تا مبادا تروریست‌ها از راه دور ضربه‌ای مرگبار به قلبش وارد کنند. در زمان او، معاونت ریاست‌جمهوری دیگر مقام تشریفاتی نبود؛ چنی آن را به شبکه‌ای از مجاری پنهان قدرت بدل کرد که از آنجا بر سیاست‌گذاری درباره عراق، تروریسم، اختیارات ریاست‌ جمهوری، انرژی و دیگر ارکان دستورکار محافظه‌کاران اثر می‌گذاشت.
اما به تعبیر خودش، این «نابغه شرور» در موضوع عراق، هرچه زمان گذشت، بیش از پیش تنها ماند؛ جنگی که در آن تقریبا در همه موارد خطا کرد. او مدعی وجود ارتباط میان عراق دوران صدام و حملات ۱۱ سپتامبر بود؛ رابطه‌ای که هیچ‌گاه وجود نداشت. می‌گفت نیروهای آمریکایی به چشم «آزادکنندگان» استقبال خواهند شد، اما نشدند - مه ۲۰۰۵ چنی اعلام کرد شورش‌های عراق «در واپسین لحظات خود» قرار دارد، در حالی که تا آن زمان ۱۶۶۱ نظامی آمریکایی کشته شده بودند؛ عددی که حتی به نیمی از تلفات نهایی جنگ هم نمی‌رسید.
در نیمه دوم دولت بوش اما نفوذ چنی با غل‌وزنجیر دادگاه‌ها و واقعیت‌های نوین سیاسی مهار شد. دادگاه‌ها تلاش‌های او برای گسترش اختیارات ریاست‌ جمهوری و اعمال رفتارهای خشن‌تر نسبت به مظنونان تروریسم را رد کردند. دیدگاه‌های جنگ‌طلبانه‌اش درباره ایران و کره‌شمالی نیز هیچ‌گاه از سوی بوش به طور کامل پذیرفته نشد.
در ماه‌های پس از حملات 11 سپتامبر ۲۰۰۱، چنی بیشتر اوقات از «محل‌های نامعلوم» و جدا از بوش فعالیت می‌کرد تا اطمینان یابد اگر حمله‌ای به رهبری کشور شود، یکی از آن 2 زنده بماند. یازدهم سپتامبر، هنگامی که بوش در واشنگتن نبود، چنی در کاخ سفید حضور داشت و آرامش خود را تا لحظه‌ای که ماموران سرویس مخفی او را از جا بلند کردند و به اجبار از آن محل بردند، حفظ کرد. از آغاز، میان بوش و چنی نوعی توافق نانوشته و عجیب برقرار شد. چنی از هرگونه جاه‌طلبی برای جانشینی چشم پوشید و در عوض، قدرتی در سطح رئیس‌جمهور به دست آورد و این معامله، کمابیش پایدار ماند.
چنی خودش گفته بود. «وقتی با رئیس‌جمهور همراه شدم، تصمیم گرفتم تنها دستور کار من، دستورکار او باشد. قرار نبود مثل بیشتر معاونان رئیس‌جمهور باشم؛ آنهایی که از همان روز اول دنبال اینند بعد از پایان دوره رئیس‌شان، خودشان رئیس‌جمهور شوند». اما این میل به پنهان‌کاری و بازی از پشت صحنه برایش هزینه داشت. بتدریج به عنوان «نیکولو ماکیاولی» حساس و تندمزاج شناخته شد که در مدیریت انتقادات از جنگ عراق، فاجعه آفرید.
وقتی جورج بوش پسر تصمیم به نامزدی گرفت، برای یافتن معاون به چنی - که در آن زمان از سیاست کنار کشیده و به دنیای تجارت نفت بازگشته بود - رجوع کرد. چنی ریاست کمیته انتخاب معاون را بر عهده گرفت و در نهایت، خود همان فردی شد که انتخابش کردند. آن دو پس از انتخابات جنجالی ۲۰۰۰، با نبردی طولانی بر سر شمارش آرا و پرونده‌های قضایی از فلوریدا تا دیوان عالی، هفته‌ها کشور را در تعلیق نگه داشتند تا سرانجام پیروز اعلام شدند. در دوران ریاستش بر دفتر کاخ سفید، اختلاف وزارتخانه‌ها بر سر بودجه دولت، معمولا به میز او ختم و همانجا نیز حل‌وفصل می‌شد. در کنگره نیز چنی برای تصویب برنامه‌های رئیس‌جمهور لابی می‌کرد. راهروهای کنگره محلی بود که سال‌ها پیش به ‌عنوان یکی از محافظه‌کارترین نمایندگان و نفر دوم جمهوری‌خواهان مجلس، در آن قدم ‌زده بود.
در واشنگتن شوخی‌های زیادی می‌چرخید که «رئیس‌جمهور واقعی» نه بوش، بلکه چنی است. خود بوش هم گاهی این شوخی را مطرح می‌کرد اما هرچه از عمر دولتش گذشت و اعتماد به ‌نفس سیاسی‌اش بیشتر شد، این شوخی‌ها رنگ باخت.
چنی پس از پایان دوره، به همان شهری که زمانی نماینده‌اش بود بازگشت اما در اثنای بازنشستگی، سرنوشت خود و دخترش بیشتر و بیشتر به یکدیگر گره می‌خورد. او سال ۲۰۲۲ برای دفاع از دخترش به میدان آمد، زمانی که لیز همزمان با ریاست کمیته تحقیق و تفحص درباره شورش ششم ژانویه، درگیر کارزار انتخاباتی خود در ایالت عمیقا محافظه‌کار وایومینگ نیز بود. رای لیز چنی به استیضاح ترامپ پس از آن شورش، برایش تحسین دموکرات‌ها و ناظران سیاسی بیرون از کنگره را به ‌همراه داشت ولی نه آن ستایش و نه پشتیبانی پدر، نتوانست مانع شکست سنگینش در انتخابات مقدماتی جمهوری‌خواهان شود؛ سقوطی تند پس از صعودی برق‌آسا به مقام سوم در رهبری حزب جمهوری‌خواه.

ارسال نظر
پربیننده