|
تجارت دود
«وطنامروز» از فرآیند عجیب صدور مجوز واردات سیگار مارلبرو با نقش کلیدی نعمتزاده گزارش میدهد
+ اسناد
گروه اقتصادی: اسناد صدور مجوز تولید و واردات سیگار مارلبرو برای یک شرکت خاص که به تازگی به دست آمده، نشان میدهد وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت یازدهم حتی با وجود مخالفت دستگاه قضا و نظارتی اصرار عجیبی به این کار داشته است. به گزارش «وطن امروز» اواخر آبانماه خبر صدور مجوز واردات 12 میلیارد نخ سیگار مارلبرو به شرکت زرین تجارت خاورمیانه منتشر شد که طبق این مجوز، این شرکت خاص میتوانست سالانه یکمیلیون و 200 هزار کارتن سیگار مارلبرو را وارد کشور کند. علاوه بر این طبق یک مجوز دیگر این شرکت میتوانست کارخانه تولید سیگار مارلبرو به مقدار 12 میلیارد نخ در سال تاسیس کند. نکته عجیب ماجرا فرآیند غیرطبیعی صدور مجوز برای این شرکت بوده است؛ چیزی که با گذاشتن پازلهای اسناد به دست آمده به وضوح دیده میشود. ارسال به دوستان
امیرکبیر و مذاکرات 1+3
علی آهنگر: میرزا تقیخان پسر کربلاییقربان از پیشخدمتی فرزندان قائممقام بزرگ فراهانی، با تکیه بر توانایی ذاتی، ایمان و اعتقادات پاک خویش توانست بر صندلی صدارت تکیه زند. او که در 25 محرم سال 1268 هجری از مقام صدارت عزل و 40 روز بعد به قتل رسید، حالا دیگر بیش از هر زمان در دل و ذهن مردم جا دارد. کتابها، مقالهها، فیلمها و سریالهای زیادی در موردش تهیه و ساخته شده است، آنقدر که دیگر نیازی به تقریر مقالهای از آن دست نباشد. ارسال به دوستان
پرچم آمریکا در آمریکا به آتش کشیده شد
تشدید تنشها در فرگوسن
گروه بینالملل: وضعیت شهر فرگوسن آمریکا، دیروز شنبه در آستانه اعلام نظر هیات عالی منصفه درباره قتل مایکل براون، نوجوان سیاهپوست بهدست یک افسر پلیس سفیدپوست، متشنج شد و رئیسجمهوری این کشور را به فراخوان طرفین برای حفظ آرامش واداشت. باراک اوباما خواستار خونسردی همه طرفها و برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز در شهر فرگوسن از توابع سنت لوئیس شد. بر پایه این گزارش با وجود سرمای شدید در فرگوسن از توابع شهر سنت لوئیس، گروهی از معترضان شامگاه جمعه با برگزاری تظاهرات اعتراضی خواستار محاکمه دارن ویلسون، افسر سفیدپوست پلیس شدند که روز 9 اوت (18 مرداد) مایکل براون را به ضرب گلوله کشت. در صورتی که هیات منصفه ویلسون را مقصر بشناسد وی باید در دادگاه حاضر شود و دستگاه قضایی درباره وی رای خواهد داد اما اگر هیات منصفه او را مقصر نشناسد به این معناست که او نیازی به پاسخ درباره تیراندازی به براون، جوان سیاهپوست ندارد. فرماندار این ایالت از سهشنبه هفته گذشته (27 آبان) گارد ملی را در میسوری به حالت آمادهباش درآورده است، پلیس فدرال آمریکا (اف بیآی) نیز یکصد نیروی اضافی به این شهر اعزام کرده است. اینکه فرماندار ایالت میسوری اعلام وضع فوقالعاده میکند و دستور استقرار نیروهای پلیس و گارد ملی را میدهد و اینکه افراد کلاهخود به سر در این منطقه مستقر شوند به منزله آن است که گویی برای جنگ آماده میشود و نه صلح. به نظر میرسد مقامات مسؤول در این ایالت پیشبینی میکنند نوعی جنگ رودررو در این منطقه بروز پیدا کند. براساس این گزارش، مردم شهر بعد از کشته شدن براون به طور پراکنده با به راه انداختن تظاهرات اعتراضی خواستار محاکمه و مجازات این مامور پلیس شده و بدون اعتنا به تهدیدها و هشدارهای پلیس شهر به اعتراضات خود ادامه میدهند. بیاعتنایی مسؤولان دولتی و بویژه جی نیکسون، فرماندار این ایالت به خواسته مردم شهر برخشم و اعتراض آنها افزوده و موجب بالا گرفتن اقدامات خشونتآمیز آنها در فرگوسن و شهرهای اطراف شده است. فرگوسن شهرستان کوچکی از توابع شهرستان سنت لوئیس در ایالت میسوری آمریکاست که براساس آمارگیری سال 2010، 21 هزار و 203 نفر جمعیت دارد و با ترکیب جمعیتی 67 درصد سیاهپوست و 29 درصد سفیدپوست، بیشتر به عنوان شهری سیاهپوستنشین شناخته میشود. با این حال سیاهپوستان در مناصب مدیریتی و دولتی آن، کمتر جای دارند و پلیس این شهر نیز تماما از سفیدپوستان تشکیل شده است. معترضان خشمگین همچنین در تظاهرات ماه اکتبر (مهر) در اعتراض به رفتارهای نژادی پلیس و نقض حقوق بشر، پرچم آمریکا را در شهر فرگوسن به آتش کشیدند. در جریان تظاهرات و ناآرامیهای گسترده در ایالت میسوری و شهر فرگوسن که برای بیش از یک ماه ادامه داشت، همچنین 2 نفر از تظاهرکنندگان با تیراندازی نیروهای پلیس کشته شدند و دهها نفر نیز در این ایالت دستگیر و به زندان انتقال یافتند. شبکه تلویزیونی «سیبیاس نیوز» گزارش داد این 2 نفر مواد منفجره با هدف استفاده در تظاهرات خریداری کرده بودند. اعتراضات مردمی در ایالت میسوری آمریکا علیه نقض حقوق بشر، به دیگر نقاط آمریکا نیز سرایت کرده است. ارسال به دوستان
نخبگان دانشگاهی بر لزوم حفظ دستاوردهای هستهای تأکید کردند
دعوت به عزت
گروه سیاسی: ۳۱۳ دانشجوی نخبه دانشگاه صنعتی شریف طی نامهای از همه «اقشار دلسوز جامعه» دعوت کردند برای مطالبه حقوق ملی هستهای در گردهمایی بزرگ «توقف ممنوع» در آستانه سالگرد توافق ژنو به آنها بپیوندند. نخبگان دانشگاه شریف از مردم برای تجمع مقابل رآکتور تهران در روز یکشنبه -امروز- دعوت کردند. به گزارش نسیم در بخشی از این نامه آمده است: «طی یک سال گذشته با امید بستن به کشورهایی معدود شاهد غفلت از پیشرفت کشور در برخی زمینهها بودیم. در این مدت عدم تحقق تعهدات طرف آمریکایی، به ما آموخت به وعدههای پوچ بیگانگان در رابطه با لغو تحریمها نباید دلخوش باشیم و پیشرفت و رشد شتابنده کشور را به تعویق بیندازیم. از این رو، ما دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به نمایندگی از جامعه نخبگانی کشور، اعلام میداریم بدون دلبستن به وعدههای شیطان بزرگ، آماده حرکت علمی جهادی در زمینه تخصص و تواناییهایمان برای پیشرفت درونزا و هرچه پرشتابتر کشور هستیم و در راه حفظ سرمایههای گرانبهایی که ملت ایران برای دستیابی بدانها هزینههای بسیاری را متحمل شده، از هیچ تلاشی فروگذار نخواهیم کرد و همچون شهید احمدیروشنها تا پای جان ایستادگی خواهیم کرد. همچنین از مسؤولین محترم تقاضای همکاری و همراهی در مسیر تلاش برای رشد درونزای کشور و احقاق حق توسعه صنعت هستهای فارغ از وعدههای دروغین مستکبرین داریم. در این راستا از همگی دانشجویان، نخبگان و اقشار دلسوز جامعه دعوت مینماییم برای مطالبه این خواسته بحق ملی در گردهمایی بزرگ «توقف ممنوع» در روز یکشنبه 2 آذر 1393 (در آستانه سالگرد توافق ژنو)، مقابل رآکتور تحقیقاتی تهران، بهعنوان نمادی از پیشرفت کشور، به ما بپیوندند. ارسال به دوستان
تمدید سرپرستی نجفی با حکم حکومتی
با موافقت رهبر حکیم انقلاب، سرپرستی نجفی در وزارت علوم تا زمان اخذ رای اعتماد وزیر پیشنهادی علوم و صدور حکم وزارت ادامه دارد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، در پی نامه رئیسجمهور به حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای و موافقت معظمله و براساس نامه مورخ 29/8/ 1393 رئیس دفتر و سرپرست نهاد ریاست جمهوری، مدت سرپرستی دکتر نجفی در وزارت علوم تا زمان اخذ رای اعتماد وزیر پیشنهادی علوم و صدور حکم وزارت تمدید شد. ارسال به دوستان
جای خالی مادران و همسران!
نادیا زکالوند: اکران شیار 143 و موج استقبال از این فیلم از جانب خانوادههای شهدای هشت سال دفاع مقدس برخی نقصانهای فرهنگی در ارتباط با همسران و مادران شهدا را یادآور میشود. شاید اعطای امتیازهای اجتماعی تعلق گرفته به خانوادههای معزز و محترم شهدا تنها بخشی از راهبرد برای حل معضلات آنها باشد اما موجب تسکین آلام معنوی و روحی آنان نیست. ضمن اینکه شیار 143 و موج اقبال خانوادههای بازماندگان اعم از مادران، همسران و فرزندان این مهم را یادآور میشود که با برگزیدن راهبردهای دیگری نیاز است که با تشکیل انجمنهای «مادران و زنان جنگ» تاثیرگذاری ارزشهای اجتماعی دفاع در راه میهن و نقش خانوادههای آنان را پیوسته در دورههای زمانی مختلف یادآور شد و به تجلیل در هفته دفاعمقدس یا هفته بسیج اکتفا نکرد. ضمن اینکه ساخت موسیقی و فیلم تنها بخشی از یک فعالیت فرهنگی برای اهمیت نقش خانوادههای رزمندگان هشت سال دفاع مقدس به شمار میرود. شایان ذکر است که در ایالات متحده که سربازانش درگیر نبردهای میلیتاریسی کاملا بیمعنا برای بسط قدرت سیاسی ایالات متحده میشوند سازمانهای مردمنهادی هستند که به منظور حمایت از مادران و زنانی که فرزند یا همسرانشان را در جنگ از دست دادهاند تاسیس شده است. در این سازمانها، دولت ایالات متحده با یاری داوطلبان دلسوز به کمک خانوادههای داغدیده رفته و از احساس آنها مراقبت میکند و تا حدی دردشان را تسکین میدهد. با توجه به اینکه درکشور ما در دوران جنگ تحمیلی حدود 300 هزار نفر به شهادت رسیدند و هماکنون تعداد بسیاری جانباز وجود دارد، وجود چنین سازمانهایی میتواند کمک شایانی به مادران و همسران شهدا و جانبازان کند.
مادران جنگ آمریکا که سازمانی غیرانتفاعی و مردمنهاد است ابتدا در سال 1917 تاسیس شد و اعضای آن را مادرانی تشکیل میدهند که هنگام جنگ، فرزندانشان در خدمت ارتش هستند یا زمانی در جنگ حضور داشتند و همچنین مادرانی که فرزندانشان در جنگ کشته شدهاند. سپس در دوران جنگ دوم جهانی، سازمان مادران ستاره آبی آمریکا تاسیس شد و به حمایت مادرانی میپرداخت که پسر یا دخترانشان در جنگ فعالانه حضور داشتند. در دوران جنگ دوم جهانی این مادران با نصب پرچمی روی پنجره خانهشان مشخص میشدند که روی این پرچم به تعداد افرادی که از آن خانواده در جنگ حضور داشتند ستاره آبی حک میشد. سازمان مادران جنگ بدین وسیله در نظر داشت به این مادران و اعضای خانوادهشان که زندگیشان تحت تاثیر جنگ قرار گرفته بود کمک کرده و از آنها دربرابر رنجهای احتمالی بیشتر حمایت کند. به مرور اهداف این سازمان گستردهتر شد و ارائه خدماتی چون توانبخشی و بیمارستانی به سربازان مجروح این خانوادهها در دستور کار قرار گرفت. این سازمان تا سال 2011 تمام زنانی که فرزندانشان در جنگ حضور پیدا میکردند را به عضویت میپذیرفت و امروزه نیز با موافقت رئیسجمهور وقت آمریکا – اوباما - این سازمان از میان مادربزرگها، مادرخواندهها و شهروندان آمریکایی که در خارج از ایالات متحده زندگی میکنند و فرزندانشان در جنگ هستند نیز عضو میپذیرد. سازمان مادران ستاره آبی در بخشهای توانبخشی فیزیکی و عاطفی، تسهیلات درمانی، حمل و نقل، آذوقه، تهیه لباس و برقرار کردن ارتباطهای دوستی و قدردانی و عشق و محبت به این مادران رنجکشیده فعال است. زمان جنگ دوم جهانی این سازمان 30 هزار نفر و در دوران جنگ کره و ویتنام چندهزار نفر عضو داشت. از آوریل 2014 نیز7500 نفر از مادران عضو این سازمان شدهاند. از طرفی انجمن مادران ستاره طلایی که همزمان با سازمان مادران ستاره آبی در سال 1917 در جنگ اول جهانی در آمریکا تاسیس شد صرفا مختص مادرانی بود که فرزندانشان را در جنگ از دست داده بودند. این انجمن کاملا غیرانتفاعی و سیاسی بود و به حمایت از این مادران در کاهش درد و رنجشان میپرداخت. بنیانگذار این انجمن، گریس دارلینگ سی بولد، مادری بود که پسرش را در جنگ اول جهانی از دست داده و حتی جسدش نیز به دستش نرسیده بود و آرامش خود را در کمک به سربازان مجروح و حمایت از خانوادههایی که برخی از اعضای خانوادهشان را از دست داده بودند پیدا کرد. او نهتنها در بیمارستان به کمک مجروحان میپرداخت بلکه با مادرانی که پسرانشان را در جنگ از دست داده بودند دست دوستی میداد و غمهایشان را با یکدیگر در میان میگذاشتند. سپس گریس، محفلی از این مادران را تشکیل داد تا با در میان گذاشتن احساساتشان با یکدیگر به کمک هم بیایند و درد مشترکشان را با کمک هم آسانتر بپذیرند. از معروفترین مادرانی که بعدها عضو این انجمن شد آلتا سالیوان بود که 5 پسر خود را در جنگ از دست داده بود که بعدها به احترام این مادر و مادران فرزند از دست داده دیگر تمبری با نام مادران ستاره طلایی چاپ شد. امروز نیز این سازمان همچنان به قوت خود باقی است و به یاری این مادران میشتابد. سپس، باراک اوباما آخرین روز سپتامبر را به نام «خانواده و مادران ستاره طلایی» نامگذاری کرد. ارسال به دوستان
به بهانه هفتادونهمین داربی پایتخت
بازی با اعصاب
حسین جوادی: گذشت آن روزهایی که داربی پایتخت مهیجترین نبرد فصل بود، حالا بازیهای اصفهان یا تبریز هیجانش بیش از نبرد کسلکننده استقلال و پرسپولیس است. شاید از آن روزی که رقمهای میلیاردی و ماشینهای لوکس وارداتی جای دستمزدهای چند صد هزار تومانی و اتوبوسهای شرکت واحد برای رفت و آمد بازیکنان را گرفت، داربی شد بازی کسلکننده و بازیکنان شدند بیست و 2 عروسکی که 11 نفرشان پیراهن آبی پوشیدند و 11تن دیگر قرمز. گذشت نبردهای نفسگیر و هیجان و بالا رفتن آدرنالین خون. حتی در سرمای سوزنده تهران نیز ورزشگاه آزادی لبالب میشد از تماشاچی. از روزهایی که مربیان محافظهکار به دلیل بالا رفتن سن و از دست ندادن موقعیت کاری تن به تساوی دادن را شیرینتر از حمله کردن و گل خوردن میدانند، از زمانی که بازیکنان میلیاردی تنها مراقب ساقهایشان هستند تا تکلهای خشن ویرانکننده و دریبلهای کشویی، داربی تبدیل شده است به بازی اعصاب. نبردی که تنها نامی از یک بازی مهیج را به دوش میکشد و چیزی ندارد جز یک نتیجه همیشه تکراری؛ تساوی آن هم صفر - صفر. حالا از میان همه این بازیهای ملالآور این دو سال نوبت به داربی 79 رسیده که شاید هواداران کمی امیدوار باشند که یک طرف دستهایش را به نشانه پیروزی بالا میبرد و گوشهای از ورزشگاه مثل بمب هیدروژنی منفجر شود... امیدواریم داربی 79 بازی با اعصاب نباشد... .
هنوز هم آن داربی بعد از انقلاب در زمستان سال 63 را نمیتوان از خاطرهها پاک کرد، حمید درخشان که در اولین داربی خود بعد از نیمهتمام ماندن فوتبال باشگاهی(به خاطر حمله عراق به خاک ایران فوتبال باشگاهی تعطیل شده بود) در آن روز وحشتناک و شلوغ استادیوم آزادی چنان دریبلی از رضا نعلچگر خورد که تا مدتها آرم برنامههای ورزشی بود. توپی را که نعلچگر فرستاد پرویز مظلومی به تور دروازه پرسپولیس نواخت تا تاریخیترین گل پرویز در همان بازی نوشته شود. حمید آن روز تلخترین داربی خود را تجربه کرد و با اینکه در یک دهه بعد در قامت مربی پرسپولیس در نبرد جام حذفی شاگردان ناصر حجازی را 3 بر صفر شکست داد ولی هنوز هم وقتی صحبت از داربی و درخشان به میان میآید ناخودآگاه ذهنها به سمت سال 63 بازمیگردد. حالا از آن روزها چیزی حدود 30 سال میگذرد و حمید فرکوش (پسوند فامیلی درخشان) همانی که منصور امیرآصفی فقید او را از زمینهای پایین شهر و خاکی راهآهن شکار کرد با چهرهای کاملا تغییر یافته، با افکاری کاملا جدید میخواهد برگی در کارنامه این چند سال داربی قرار دهد که تا سالیان سال حرف و حدیث کوچه و خیابان باشد. حالا شانس باید با پرسپولیس یار باشد که حمید تلخترین شکست را متحمل نشود! داربی کسلکننده و ترسوی تهران در 2 سال اخیر آنقدر ملالآور شده که کمتر کسی باور میکند درخشان یا قلعهنویی بتوانند طلسم این بازی بیهیجان را بشکنند. البته حمید درخشان وقتی روبهروی دوربین خبرنگاران قرار میگیرد ژست یک مربی فاتح را به خود گرفته و بیشتر سعی میکند به فوتبال استقلال حمله کند و با لفظ اتوبوسی خواندن تاکتیکهای آبیها بار تساوی شدن بازی را به دوش امیر میاندازد. درخشان گفت: «ما به دنبال مهار نقاط قوت و استفاده از ضعف استقلال هستیم. با توجه به داشتههایمان امیدوارم روز خوبی داشته باشیم و بتوانیم دل هواداران را شاد کنیم. شرایط داربی قابل پیشبینی نیست و بازیکنان باید خودشان را با آن تطبیق دهند. داربی یک بازی بزرگ است و به بازیکنان فشار میآورد. نمیتوانم درباره نقاط قوت تیمم صحبت کنم زیرا روی این موضوع کار و تمرین کردهایم اما درباره تیم حریف باید بگویم استقلال تیم بزرگی است و سمت راست این تیم نقطه قوتش محسوب میشود. خسرو حیدری عملکرد خوبی در سمت راست این تیم دارد. ما سعی میکنیم نقاط قوت استقلال را بپوشانیم و با انجام یک بازی هوشمندانه به پیروزی برسیم. تیم ما پتانسیل بالایی دارد.ما میرویم که 3 امتیاز بازی را بگیریم و کاری هم به نحوه بازی تیم حریف نداریم. نمیخواهیم درباره اینکه آنها میخواهند اتوبوسی بازی کنند هم فکر کنیم. ما فقط به دنبال کسب 3 امتیاز بازی هستیم. امیدوارم با انجام یک بازی تهاجمی، به این مهم دست یابیم البته ریسک نمیکنیم و در کنار انجام یک بازی تهاجمی محتاطانه نیز عمل خواهیم کرد.» درخشان در پاسخ به سوالی درباره تفکرش در این بازی گفت: «خیلی از افکار بسته به شرایط بازی باید پیاده شود. ما تدابیری را برای داربی اندیشیدهایم اما شاید شرایط بازی کاری کرد که همه چیز بر عکس شد. شاید حریف ما با 10 دفاع به زمین بیاید و همه چیز به هم بریزد. امیدوارم هر دو تیم بازی تهاجمی ارائه دهند تا همگان از دیدن این بازی لذت ببرند. ما تفکراتمان در تمرینها بازی هجومی بوده و به دنبال آن هستیم.» حالا باید دید حرفهای درخشان تا چه اندازه عملیاتی میشود و پرسپولیس چگونه بدون داشتن مهرههای تاثیرگذار میتواند برنده این بازی باشد. خبرها حاکی از این است که پیام صادقیان نیز نمیتواند به داربی برسد. ارسال به دوستان
«کنگره جهانی جریانهای تکفیری از دیدگاه علمای اسلام» امروز در قم آغاز میشود
مرجعیت علیه وهابیت
ابوذر باقری: علمای بلاد اسلام عملا و علنا علیه فتنه تکفیری داعش به پا خاستهاند. داعش اگرچه یک گروه تروریستی است اما ادعای آنان مبنی بر اتکا به آموزههای اسلامی در واقع خاکریز آنان برای توجیه مشروعیت فعالیتهای غیرانسانی است. اگرچه نشانه و نوک پیکان تروریستهای داعش به سمت شیعیان است اما در عمل آنچه در عراق و سوریه رخ داد؛ کشتار مسلمانان اعم از شیعه و سنی بود که تحت بدعتهای داعش شایع شد. به گزارش «وطن امروز»، از مدتها قبل علمای مشهور اهل سنت نسبت به جنایتهای داعش اعلام برائت کردند. اکنون، همزمان با روزهایی که تروریستهای داعش در عراق و سوریه زمینگیر شدهاند؛ علمای بلاد اسلام نیز دست به کار شده، عملا وارد میدان شدهاند تا اینبار شیعه و سنی در قالب روشنگری علیه تکفیر، قلب فتنه تکفیر، یعنی فرقه وهابیت را مورد حمله قرار دهند. اگرچه براساس شنیدهها، علمای اهل سنت در الازهر درصدد راهاندازی همایشی علیه داعش و تکفیر طی هفتههای آینده هستند اما در ایران اسلامی، مرجعیت شیعه با اراده وارد میدان شده است تا پیشگامی در عرصه مقابله با فتنه تکفیر در جهان اسلام را بار دیگر اثبات کند. امروز یکشنبه 2 آذرماه «کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام» در شهر مقدس قم، یعنی قلب مرجعیت شیعه برگزار میشود. حضور 400 نفر از علمای اهل سنت از ویژگیهای قابل توجه این کنگره است. ارسال به دوستان
خانواده «قوامی» بعد از نقل قول وکیل درباره ابراز ندامت «غنچه» عذر او را خواستند
استعفای اجباری هزینه افشاگری
گروه سیاسی: آش ماجرای غنچه قوامی و ارتباط او با رسانههای ضدانقلاب آنقدر شور بود که وکیل مدافع وی نیز چندی پیش از ابراز ندامت قوامی خبر داد. علیزاده طباطبایی در گفتوگویی صراحتا اعلام کرد موکلش مرتکب تخلفاتی شده و دادسرا آن را جرم محسوب کرده است. وی در عین حال به نقل از موکلش گفته بود: «من اشتباهاتم را پذیرفتم؛ من خائن و وطنفروش نیستم. از آنها که از اعدام و خفقان در ایران میگویند متنفرم. آنها میخواهند جایزه حقوقبشر بگیرند. از رسانههای خارجی منزجر هستم. من مشکلات کشورم را به خارجیها منتقل نمیکنم. تمام اشتباهاتم را پذیرفتهام». جریان رسانهای ضدانقلاب نیز که از هر فرصتی برای ماهیگیری استفاده میکند از همان ابتدا سعی داشت بازداشت غنچه قوامی را به ورود وی به ورزشگاه ربط دهد. موضوعی که صراحتا با تکذیب وکیل مدافع وی مواجه شد. وی اعلام کرد: «اصلاً اتهامش مربوط به مسائل والیبال نبوده است. هرکس گفته بیخود گفته و اصلاً چنینچیزی نبوده است». دادسرای عمومی و انقلاب تهران نیز همان موقع با انتشار اطلاعیهای در اینباره تصریح کرد: «... در تاریخ ۸ تیر امسال با احضار متهم و برخی تحقیقات صورت گرفته، معلوم گردید نامبرده در فعالیتهای تبلیغی علیه نظام مشارکت داشته و ضمن ارتباط با دستاندرکاران و مرتبطین شبکههای ماهوارهای از جمله شبکه بیبیسی فارسی و اپوزیسیون خارج از کشور، در تجمعات و راهپیماییهای ضدنظام حضور داشته است. دستگیری و تشکیل پرونده اتهامی برای غنچه قوامی، ارتباطی به موضوع حضور نامبرده در ورزشگاه آزادی و تماشای مسابقات والیبال نداشته و نامبرده صرفاً از جهت اتهامات منعکس شده در پرونده تحت تعقیب قرار گرفته است». اما به فاصله چند روز بعد از این گفتوگوی وکیل مدافع غنچه قوامی درباره ابراز ندامت موکلش، روز گذشته علیزاده طباطبایی اعلام کرد خانواده قوامی از او خواستهاند از ادامه وکالت بر پرونده غنچه قوامی استعفا کند. علیزادهطباطبایی در گفتوگو با تسنیم، با اشاره به این موضوع اظهار داشت: بعد از صدور رای پرونده غنچه قوامی، خانواده وی از من خواستند استعفا بدهم و بهرغم توضیحاتی که دادم و گفتم با توجه به صدور رای، دیگر وکیل وی نیستم و مرحله تجدیدنظر وکالتنامه جدید میخواهد اما اصرار داشتند استعفا بدهم بنابراین استعفای خود را به دادگاه اعلام کردم و نوشتم به درخواست خانواده استعفا دادهام. ارسال به دوستان
بازی سیاسی محیطزیست با سلامت مردم
حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی موسوینژاد*: مساله هوای تهران از آنجا اهمیت دوچندان پیدا کرد که مسؤولان محیطزیست ادعا کردند آلودگی هوای تهران و کلانشهرها مربوط به بنزین پتروشیمیها بوده و این بنزین تولید داخل، آلودگی زیستمحیطی دارد به همین بهانه طی سال جاری بنزین وارداتی جایگزین بنزین پتروشیمیها شد و پس از آن مسؤولان سازمان محیطزیست اعلام کردند هوای تهران با توزیع بنزین وارداتی بهتر و پاک شده است اما آنچه طی روزهای اخیر مشاهده و برای مردم و جامعه مشهود شد، آلودگی شدید هوای تهران و شهرهای بزرگ بوده و در حقیقت ادعای مسؤولان اینجا مشخص میشود تا چه میزان صحت داشته(!) البته همه بحث این نیست و مساله دیگر عدم اعلام علت آلایندگی هوا از سوی شرکت کنترل کیفیت هوا است که به نوعی این شرکت، همنوا با مسؤولان محیطزیست شده و این ادعا را شفاف یا رد نمیکند. در گذشته شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، گزارشها را به همراه علت آلودگی به صورت شفاف بیان میکرد و این مورد تایید همه بود و اشکالی نداشت با این وجود طی روزهای اخیر آلودگی به مرحله هشدار رسیده اما از اظهارات کارشناسی دقیق درباره علت آن خبری نیست که به نظر میرسد دلیل این امر، گرایش و چرخش شرکت کنترل کیفیت هوای تهران به سمت مسؤولان سازمان محیطزیست باشد. در سالهای اخیر عامل اصلی آلودگی هوای تهران توزیع بنزین بیکیفیت بود که پس از آن بنزین تولید داخل با استاندارد یورو 4 توزیع شد. در حال حاضر مسؤولان برای وارد کردن بنزین، بنزین پتروشیمیها را غیراستاندارد میخوانند ولی نسبت به غیراستاندارد و آلایندهتر بودن بنزین وارداتی آن موضعگیری نمیکنند و چشم خود را بر آلودگی هوای تهران بستهاند(!) روشن است آلودگی هوا در پاییز تغییر نکرده در حالی که سازمان محیطزیست مدعی بهتر شدن هواست. اما چگونه است مسؤولان این سازمان، این تفاوت را احساس میکنند ولی برای مردم قابل لمس نیست. ملت چطور باید با این اظهارات قانع شود؟! این موضوع نیز مانند کاهش تورم و خروج از رکود و رونق تولید بوده و برای مردم روشن و قابل درک نیست. در این حالت چند نکته و سوال وجود دارد. چرا با وجود گزارشها و آلودگی مشهود هوا، مسؤولان محیطزیست زیر بار آن نمیروند و به دنبال ثابت کردن حرفهای خود هستند و با دستکاری آمارها اطلاعات غلط ارائه میکنند؟ ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|