07/اسفند/1403
|
03:31
۲۳:۱۳
۱۴۰۳/۱۲/۰۶
ترجمه

وضعیت حساس لبنان و درس‌هایی از سرنوشت زلنسکی

کد خبر: ۴۰۲۰۹۸

احمد فاضل‌زاده: پس از گذشت یک سال و نیم، دونالد ترامپ دوباره به کاخ سفید بازگشته است؛ همان فردی که پوتین 3 سال منتظرش بود. ساده‌لوحانه است اگر تصور شود تغییر موضع آمریکا علیه اروپا و اوکراین صرفاً تصمیم شخصی ترامپ است. تغییر سیاست‌های واشنگتن امری محتمل و حتی طبیعی است؛ کشوری که به ‌واسطه قدرت و سلطه‌اش، بدون پاسخگویی به کسی، می‌تواند مسیر خود را تغییر دهد.
این‌بار نیز آمریکا همانند گذشته از متحد نخست خود، یعنی اروپا رو‌گردان شده است. در کنفرانس امنیتی مونیخ، «جی‌دی ونس» معاون رئیس‌جمهور ایالات متحده سخنانی گفت که حکام اروپایی را شگفت‌زده کرد. پس از آن، حملات انتقادی متوجه ولودیمیر زلنسکی شد؛ کسی که ترامپ او را «کمدین دیکتاتور و نازی» خطاب کرد. آمریکا تصمیم گرفت زلنسکی را که تمام امیدش به حمایت غرب بود، کنار بگذارد، چرا که معامله با روسیه در قطب شمال، برای منافع آمریکا سودمندتر است.
در همین حال، تنش‌ها در جبهه چین و تایوان افزایش یافته است. بسیاری معتقدند واگذاری تایوان به چین به ‌عنوان یک گزینه جدی برای آمریکا مطرح است، البته اگر در قبال آن، امتیازاتی دریافت کند. اگرچه بیانیه‌ای که ۷ فوریه پس از گفت‌وگوهای ترامپ با «ایشیبا شیگرو» نخست‌وزیر ژاپن منتشر شد، از موضع قاطع‌تری در دفاع از تایوان حکایت داشت اما ترامپ قبلاً مقاومت تایوان در برابر فشارهای چین را کم‌اهمیت دانسته بود. به نظر می‌رسد او آماده معامله‌ای است که در آن تایوان را در ازای امتیازات مورد نیاز آمریکا برای تثبیت موقعیت بین‌المللی‌اش واگذار کند.
صحبت درباره تحولات جهانی بسیار است اما درباره لبنان، کشوری که از زمان استقلالش تاکنون همواره با مداخلات آمریکا مواجه بوده، تاریخ نشان می‌دهد این مداخلات هرگز پایدار نبوده‌اند. آمریکایی‌ها ابتدا برای حمایت از حکومت «کمال جنبلاط» وارد عمل شدند اما پس از توافق با «جمال عبدالناصر»، از صحنه خارج شدند و زمینه انتخاب «فؤاد شهاب» را فراهم کردند. 
«دیوید هیل» سفیر پیشین آمریکا در بیروت، در کتاب خود با عنوان «دیپلماسی آمریکا در قبال لبنان» به ‌تفصیل درباره این مداخلات نوشته است اما تاریخ ثابت کرده آمریکا هرگز نتوانسته معادلاتی پایدار را در لبنان تحمیل کند. 

لبنان نه اوکراین است، نه تایوان و نه حتی افغانستان. منابع طبیعی و ثروت‌های زیرزمینی عراق را هم ندارد. اهمیت استراتژیک لبنان صرفاً به موقعیت جغرافیایی آن در همسایگی اسرائیل بازمی‌گردد. این کشور نه معادن نادر دارد و نه مواد اولیه‌ای که حضور مستمر قدرت‌های جهانی را توجیه کند. فساد ریشه‌دار آن که از دوران قیمومت فرانسه آغاز شد، طی دهه‌های اخیر بشدت افزایش یافته است اما این فساد نه به غرب و نه به شرق آسیب نمی‌زند، بلکه تنها مردم لبنان را تحت فشار قرار داده است. بخشی از این مردم نیز خود به جزئی از دستگاه فساد تبدیل شده‌اند.
آمریکایی که می‌خواهد جهان را به سود خود مدیریت کند، نه زمان، نه پول و نه حتی تمایلی برای پیگیری جزئیات خسته‌کننده لبنان ندارد؛ کشوری که از یک زمین فوتبال در عرصه بازی‌های منطقه‌ای، به زمین مسابقات بسکتبال و امروز به زمینی کوچک‌تر برای تنیس تبدیل شده است.
در دنیایی که منافع حرف اول را می‌زند و ائتلاف‌ها و معادلات دائماً در حال تغییر است، تکیه کردن صرف بر آمریکا هرگز کافی نخواهد بود. اگرچه شرط‌بندی روی قوی‌ترین قدرت جهانی منطقی به نظر می‌رسد اما مهم‌تر از آن، درک این نکته است که این قدرت چه منافعی را برای خود در پس هر پروژه یا ائتلافی دنبال می‌کند. برخی در لبنان و منطقه معتقدند تحولات فعلی آخرین نبرد برای تثبیت برتری اسرائیل و عادی‌سازی روابط آن با سوریه، لبنان و غزه است اما گروهی دیگر این نبرد را نبردی اخلاقی، دینی و مبارزه میان خیر و شر می‌دانند. تاریخ هیچ‌گاه حساب‌های خود را در یک دوره مشخص نمی‌بندد، بلکه این نبردها همچنان ادامه خواهد داشت، بویژه زمانی که پای ادیانی در میان باشد که ریشه‌های عمیقی در اعتقادات مردم خاورمیانه و جهان غرب دارند.
لبنان بیش از هر چیز به اقدامات ملی‌گرایانه و کاهش وابستگی‌های خارجی نیاز دارد. آنچه مردم را به این روز انداخته، نه توطئه‌های خارجی، بلکه گروهی از خائنان است که حقوق سپرده‌گذاران را غارت کردند. گروهی دیگر نیز با فساد در بخش دولتی، بنادر، گمرکات و شرکت‌های مخابراتی و بهره‌برداری از سوخت‌های آلوده، نفت و بنزین، ثروت ملی را به یغما بردند. این گروه‌ها مانند شبکه‌ای پیچیده، در هر دوره‌ای از نفوذ و مداخلات خارجی بهره بردند.
آنچه امروز ضروری است، حفظ آرامش داخلی، درک واقعیت‌های قدرت‌های جهانی بدون تسلیم شدن یا کرنش و آغاز روند اصلاحات با گام‌هایی کوچک اما محکم است. در این مسیر، باید آمریکا را به حال خود گذاشت و تنها نظاره‌گر سوختن زلنسکی بود، بدون آنکه لبنان نیز در این آتش بسوزد.
---------------------------------
پی‌نوشت
مطلب حاضر ترجمه بخش‌هایی از یادداشت «خلدون شریف» با عنوان «أُنظروا إلى زيلنسكي... إنّه يحترق» است که 24 فوریه 2025 در پایگاه المدن منتشر شده است.

ارسال نظر
پربیننده