14/اسفند/1403
|
03:08
۲۲:۵۳
۱۴۰۳/۱۲/۱۳
«وطن امروز» گزارش می‌دهد؛ بازخوانی مواضع رهبر انقلاب درباره مذاکره با آمریکا در ‌3 دهه گذشته

حکمت و تجربه

کد خبر: ۴۰۲۶۶۶

«برای ملت ایران، چیزی از این خنده‌آورتر و مسخره‌تر نیست که آمریکا بیاید مذاکره با ملت ایران را ادعا کند و برای آن شرط قرار دهد و بگوید ما به شرطی روابط‌مان را با ایران برقرار می‌کنیم که چنین و چنان شود! شما امروز در چشم ملت ایران، منفورترین دولت‌ها بعد از دولت غاصب صهیونیستی هستید. ملت ایران چه احتیاجی به ارتباط و مذاکره با شما دارد؟ چه کسی در نظام جمهوری اسلامی با شما مذاکره کرده است؟ مذاکره ما با آمریکا همین است که در تریبون‌های عمومی، به سردمداران آن کشور هشدار می‌دهیم و نهیب می‌زنیم و می‌گوییم شما با این روش‌ها و با این تهدید و تطمیع‌ها، نخواهید توانست ملت بزرگ و انقلابی و مسؤولان کشور ما را تحت تأثیر قرار دهید. ما امروز هم مثل گذشته می‌گوییم: رابطه با آمریکا را نمی‌خواهیم». شاید برای ما که امروز تحولات جهان را به نظاره نشسته‌ایم، عجیب به نظر برسد که رهبر معظم انقلاب ۳۵ سال پیش، با چنین صراحتی درباره مذاکره با آمریکا سخن گفته باشند اما درست ۲۳ مرداد ۱۳۶۸، زمانی که کشور هنوز از زخم‌های جنگ رنج می‌برد، ایشان این جملات را فرمودند و در ادامه تأکید کردند: «ما برای رفاه و ساختن ملت و کشورمان، احتیاجی به دولتی مثل آمریکا نداریم. ما امکانات بالفعل و بالقوه بسیار خوبی در اختیار داریم و می‌توانیم بدون اتکا به دشمنان، راه سعادت و رفاه ملت ایران را بپیماییم. البته ما در ارتباطات جهانی باز برخورد می‌کنیم و با کشورهایی که اینگونه خصومت آشکار با ملت ایران ندارند، همکاری می‌کنیم».
* حافظه تاریخی ایران و تجربه کشورهای بازنده
پس از تنش لفظی اخیر میان دونالد ترامپ و ولودیمیر زلنسکی در کاخ سفید، افکار عمومی ایران بار دیگر به مواضع رهبر انقلاب درباره مذاکره با آمریکا معطوف شد. این تنش بار دیگر ثابت کرد هشدارهای ایشان نه‌تنها بدون پشتوانه علمی و عملی نبوده، بلکه عاملی کلیدی در حفظ استقلال و امنیت کشور در شرایط حساس نیز بوده است.
اکنون که همه نگاه‌ها به موضوع «مذاکره با آمریکا» و «سرانجام مذاکره» جلب شده است، جای این پرسش وجود دارد که چرا ملت ایران در برابر این تحولات پرتنش، غافلگیر نشد؟ چرا مردم ایران توانستند با یک نگاه تاریخی، رفتار عریان آمریکا را با کشورهای وابسته تحلیل کنند؟ شاید پاسخ این سلسله پرسش هم در یک پاسخ کلی قابل اشاره باشد، اینکه «کشورهایی که به ‌جای تمرکز بر ظرفیت‌های داخلی و توان ملی، امید خود را به مذاکره با آمریکا گره زدند، بازنده هستند». اما پاسخ تک‌خطی را چه طور باید استدلال کرد؟
* تجربه اوکراین و وابستگی به غرب
بد نیست دوباره مروری کنیم که چرا روسیه و اوکراین وارد جنگ شدند، همه تحولات از این نقطه تشدید شد که اوکراین برای تأمین امنیت خود به عضویت ناتو تمایل نشان داد اما این موضوع برای روسیه غیرقابل قبول بود و درگیری آغاز شد. دولتمردان اوکراین که روزگاری با توهم جلب رضایت غرب و عضویت در ناتو، امنیت خود را به خطر انداختند، نه‌تنها از سوی آمریکا و غرب حمایت واقعی دریافت نکردند، بلکه در نهایت کشوری ویران‌شده تحویل گرفتند که نه عضو ناتو است و نه توان اقتصادی دارد و نه امنیت داخلی! کنشگری سوخته که تنها در سر رویای امنیت تضمین‌شده در عرصه جهانی با تکیه بر قدرت آمریکا را داشت.
اکنون آنچه در عمل اتفاق افتاده، همان چیزی است که روسیه از ابتدا خواسته بود: «غیرنظامی‌سازی» و «عدم عضویت اوکراین در ناتو» به علاوه خسارت‌های جانی و مالی غیرقابل بازگشت! سرنوشت اوکراین حالا شبیه افغانستان شده است؛ با این تفاوت که وابسته دیروز «اشرف غنی» بود و وابسته امروز «ولودیمیر زلنسکی».
اکنون به مساله اصلی بازمی‌گردیم: چرا رهبر انقلاب مذاکره با آمریکا را نه‌تنها غیرضروری، بلکه «مضر» می‌دانند؟  آیا نگاه ایشان در سال‌های اخیر و به واسطه تجربه دولت روحانی به آمریکا شکل گرفته است یا اینکه الگوی کنش رهبری در سیاست خارجی ریشه در یک فهم تاریخی و زمانمند دارد؟ در این رابطه بررسی مواضع ایشان درباره «مذاکره با آمریکا» می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که چه شد مای ایرانی نه‌تنها به آمریکا به عنوان یک فرصت امنیتی - اقتصادی نگاه نکردیم، بلکه این نگرش منفی مانع از «اوکراین‌شدگی ایران» شده است. مرور مواضع رهبری از سال 1368 تا 1394 نشان می‌دهد ایشان در سال‌های ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ تأکید ویژه‌ای بر تبیین رفتار خصمانه آمریکا با ایران داشته‌اند. در آن سال‌ها، مانند امروز، برخی تلاش می‌کردند تنها گزینه ممکن را «مذاکره با آمریکا» جلوه دهند. با این حال، رهبر انقلاب همواره نسبت به این رویکرد هشدار داده و تأکید کرده‌اند جمهوری اسلامی ایران باید از موضع قدرت عمل کند. نکته جالب این است که در برخی سال‌ها، ایشان حتی از واژه «مذاکره» استفاده نکرده‌اند و صرفا به تبیین مواضع جمهوری اسلامی نسبت به دشمن پرداخته‌اند. برای نمونه در سال‌های 1383 تا 1385 ایشان مواضع مستحکمی در برابر موقعیت قدرتمند ایران به نسبت آمریکا درسطح جهانی داشته‌اند یا در سال‌هایی که جامعه ایران در حال تجربه مذاکره برای دستیابی به توافق برجام بود، رهبر انقلاب در راستای تبیین مواضع ایران و شناساندن دشمن به ملت، بیش از گذشته رهنمون داشته‌اند. البته این مساله را باید اذعان کرد که رهبر انقلاب از 35 سال پیش، امروزی فکر می‌کردند.
یکی از مهم‌ترین نکاتی که باید به آن توجه کرد، ثبات مواضع رهبر انقلاب در طول سال‌های گذشته است. از ۱۳۶۸ تاکنون، ایشان همواره موضعی روشن و مشخص نسبت به آمریکا داشته‌اند و بر این نکته تأکید کرده‌اند که «جمهوری اسلامی نباید فریب وعده‌های دشمن را بخورد».
در این سال‌ها رهبر انقلاب نه‌تنها وظیفه تبیین رابطه ایران و آمریکا را بر عهده داشته‌اند، بلکه «با مرور دقیق تاریخ و تجربه کشورهای مختلف، ثابت کرده‌اند وابستگی به آمریکا چیزی جز ضعف و سقوط برای ملت‌ها به همراه ندارد». در ادامه بیانات رهبر انقلاب را از آغاز دولت پنجم یعنی زمان حضور اکبر هاشمی‌رفسنجانی در مقام ریاست‌جمهوری، تا پایان دولت یازدهم یعنی دوره نخست ریاست‌جمهوری حسن روحانی بررسی کرده‌ایم. این بازه زمانی از این جهت انتخاب شده است که حتما تجربه برجام در مذاکره با آمریکا برای اغلب ما زنده است و بررسی گذشته کمک می‌کند بتوانیم استدلال کنیم چه نگرشی مانع از «اوکراین‌شدگی ایران» شد.

***
ساده‌لوح نباشید و مرعوب نشوید!

رهبر انقلاب از همان نخست تاکنون تأکید دارند تصور مذاکره با آمریکا برای عبور از موانع و مشکلات نوعی ساده‌انگاری سیاسی است. آمریکا از طریق قدرت رسانه‌ای و روانی، کشورهای دیگر را مرعوب کرده و سپس با ایجاد وابستگی، سیاست‌های خود را تحمیل می‌کند. به همین دلیل، هر نوع مذاکره‌ای باید با آگاهی و از موضع قدرت باشد، نه از موضع ضعف و رودربایستی دیپلماتیک. در ادامه متن بیانات رهبر انقلاب پیرامون این مساله با نقل مستقیم و به تاریخ بیانات آمده است:
۱۳۶۹/۲/۱۲: من معتقدم آن کسانی که فکر می‌کنند ما باید با رأس استکبار - یعنی آمریکا - مذاکره کنیم، یا دچار ساده‌لوحی هستند یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کرده‌ام که استکبار، بیش از اینکه نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را می‌خورد. اصلا استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن، زنده است.
۱۳۷۲/۸/۱۲: شما وقتی با کسی قهرید، وقتی با کسی حرف نمی‌زنید، رودربایستی با هم ندارید. در مقابل هم، هیچ حالت توقعی وجود ندارد اما وقتی با کسی مذاکره شروع شد؛ پشت میز نشستید؛ یک قهوه با هم خوردید؛ یک گپ دوستانه هم در کنارش با هم زدید؛ در فلان محفل بین‌المللی نشستید و با همدیگر یک خرده درددل کردید؛ بعد رودربایستی به‌ وجود می‌آید. آن‌وقت، اول شروع تحمیلات است. بدبختی‌های انقلاب‌های دنیا و تسلط و نفوذ آمریکا همان‌طور که عرض کردم از همین‌جا شروع شد. مثل کشورهایی که بنده نمی‌خواهم اسم آنها را بیاورم. امروز هم آن کشورهای بیچاره، غالبا چهره‌های بسیار بدی دارند. این است که روی مذاکره فشار می‌آورند. اصرار می‌کنند که «ایران چرا نمی‌آید با ما مذاکره کند؟» عده‌ای هم که آدم‌هایی ساده‌لوحند، یا نمی‌دانم، مرعوبند یا بی‌اطلاعند یا غیرسیاسی‌اند، در داخل خودمان این حرف‌ها را تکرار می‌کنند. من نمی‌دانم می‌فهمند چه دارند می‌گویند؟!
۱۳۸۰/۸/۸: کسانی که دم از مذاکره می‌زنند - که البته سوءنیت ندارند، دچار غفلتند - توجه ندارند مذاکره با آمریکا در هر یک از قضایایی که این دولت در آن برای خودش ایده و منفعتی تعریف کرده است - مثل همین قضیه افغانستان - هیچ فایده‌ای ندارد. چرا؟ چون او مستکبر است و تسلیم نمی‌شود. مذاکره آمریکا با یک دولت، به معنای این نیست که می‌خواهد نظرات آن دولت را قبول کند؛ حتی نظرات مجامع جهانی را قبول نمی‌کند! 
۱۳۸۱/۲/۱۱: الان ورد و ذکر عده‌ای مذاکره با آمریکا شده است! چه مذاکره‌ای؟! می‌گویند با آمریکا مذاکره کنید تا موذی‌گری نکند؛ فشار وارد نیاورد؛ تهدید نکند و منافع ملی ما را رعایت کند. مگر کشورهایی که امروز مورد تهدید آمریکا هستند - غیر از جمهوری اسلامی - با آمریکا مذاکره نمی‌کنند؟ مگر آنها با آمریکا رابطه ندارند؟ مذاکره و رابطه، مانع فشار آوردن و تهدید کردن و بدجنسی کردن و افزون‌طلبی نیست؛ مذاکره مشکلی را حل نمی‌کند. دولت آمریکا صریحا با نظام اسلامی، هویت اسلامی و ایمان اسلامی مردم ما اعلام مخالفت کرده است.
۱۳۸۱/۳/۱: کسانی که دم از مذاکره با آمریکا می‌زنند، یا از الفبای سیاست چیزی نمی‌دانند، یا الفبای غیرت را بلد نیستند؛ یکی از این ۲ تا است. در حالی که دشمن اینور اخم می‌کند، اینطور متکبرانه حرف می‌زند، اینور به ملت ایران اهانت می‌کند، تصریح هم می‌کند که می‌خواهد علیه این نظام و این کشور و منافع آن اقدام کند، عده‌ای در اینجا ذلیلانه و زبونانه می‌گویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم، نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، در خواست کنیم، خواهش کنیم؟! این اهانت به غیرت و عزت مردم ایران است؛ این نشانه بی‌غیرتی است؛ این سیاستمداری نیست.
۱۳۸۶/۱۱/۲۸: «ما از فلان جناح، فلان گروه حمایت می‌کنیم»؛ چرا؟ چون آن جناح گفته یا وعده کرده که با پیمودن اینگونه راه‌ها موافق نیست؛ با ایستادگی موافق نیست؛ موافق این است که برویم پیش آمریکا عرض کنیم خدمت‌شان که شما اجازه بدهید ما پیشرفت کنیم(!) از دهان گرگ طعمه را با مذاکره نمی‌شود گرفت؛ با قدرت باید گرفت.
 ۱۳۹۲/۱۱/۲۸: بعضی مسؤولان و دولتمردان فکر می‌کنند در قضیه هسته‌ای ما با آمریکایی‌ها مذاکره کنیم [تا] موضوع حل بشود؛ گفتیم بسیار خب! اصرار دارید شما، در این موضوع بالخصوص بروید مذاکره کنید ولی در همان سخنرانی اول امسال گفتم من خوشبین نیستم؛ مخالفتی نمی‌کنم اما خوشبین نیستم.
۱۳۹۳/۱۰/۱۷: من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هروقت می‌خواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطه‌های امیدبخش حقیقی سپرد، نه به نقطه‌های خیالی؛ آنچه لازم است این است.
۱۳۹۴/۷/۱۵: یک عده‌ای در قضیه مذاکره و مساله مذاکره سهل‌انگاری می‌کنند، سهل‌اندیشی می‌کنند، مطلب را درست نمی‌فهمند. حالا بعضی‌ها بی‌خیالند - بی‌خیالان جامعه که هرچه پیش بیاید برای‌شان اهمیتی ندارد؛ مصالح کشور از بین برود، منافع ملی نابود شود - که حالا با آنها کاری نداریم اما بعضی بی‌خیال هم نیستند لکن سهل‌اندیشند، عمق مسائل را نمی‌فهمند. وقتی صحبت مذاکره می‌شود، می‌گویند آقا شما چرا با مذاکره با آمریکا مخالفت می‌کنید؟
 ۱۳۹۴/۸/۱۲: مذاکره می‌کنیم اما دولتی که تعرض می‌کند، دولتی که درصدد است از هر بهانه‌ای استفاده کند برای نابودی ملت ایران، برای نابودی جمهوری اسلامی، برای نابودی آرمان‌های اسلامی، ملت ایران نمی‌تواند اغماض کند از او؛ نه حق عقلانی دارد، نه حق شرعی دارد، نه حق وجدانی دارد، نه حق انسانی دارد، حق ندارد در مقابل این دشمن بنشیند و به او به چشم دوست نگاه کند؛ دست دوستی به طرف او دراز کند، چنین چیزی ممکن نیست!
۱۳۹۵/۱/۱: کسانی که امید می‌بندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مساله مذاکره کنیم و به یک نقطه توافقی برسیم - یعنی ما یک تعهدی بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهدی بکند - از این غفلت می‌کنند که ما ناگزیر باید به همه تعهدهای خود عمل کنیم [اما] طرف مقابل با طرق مختلف، با شیوه‌های مختلف، با خدعه، با تقلب سر باز می‌زند و به تعهدهایی که کرده است عمل نمی‌کند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم می‌بینیم؛ یعنی خسارت محض.
۱۳۹۵/۱/۱۱: اینکه بعضی‌ها بیایند بگویند «فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست»، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب! ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟

***
آمریکا خائن به دوستانش!

یکی از کلیدی‌ترین نکات مطرح‌شده، استمرار بدعهدی آمریکا در سیاست خارجی است. رهبری به طور خاص عاقبت بسیاری از کسانی را که تصور می‌کردند با آمریکا ارتباط استراتژک داشته‌اند معیار سنجش قرار داده و آن را یک تجربه عبرت‌آموز دانسته‌اند که نشان می‌دهد واشنگتن تعهدات خود را تنها تا زمانی حفظ می‌کند که برایش سودمند باشد. عاقبت کشورهایی چون مصر، اوکراین، افغانستان، عراق و... هم اکنون برای ما زنده و قابل درک است. رهبری به نمونه‌های متعددی اشاره کرده‌اند که در آن کشورهایی با اعتماد به آمریکا، در نهایت دچار بحران و فروپاشی شدند.
در ادامه متن بیانات رهبر انقلاب پیرامون این مساله با نقل مستقیم و به تاریخ بیانات آمده است:
۱۳۷۶/۸/۱۴: بسیاری از کشورهایی که آمریکایی‌ها بدترین خیانت‌ها را به آنها کرده‌اند، کسانی بوده‌اند که با خود آمریکا هم ارتباطات دوستانه داشته‌اند! آمریکایی‌ها ملاحظه کسی را نمی‌کنند؛ فقط ملاحظه منافع خودشان را می‌کنند. رابطه، مشکلی را حل نمی‌کند. مذاکره با آمریکا که پیش‌تر گاهی بعضی کسان در گوشه و کنار می‌پراندند و چیزی می‌گفتند که مذاکره کنیم یا رابطه برقرار کنیم - البته خوشبختانه کسی دیگر از این حرف‌ها نمی‌زند - هیچ مشکلی را از ملتی که می‌خواهد تسلیم آمریکا نشود، حل نمی‌کند؛ مگر ملت بخواهد تسلیم آمریکا شود، که چنین چیزی هم محال است.
 ۱۳۷۷/۱۰/۴: الان همین دولت عراقی که از هفته گذشته اینور زیر چکمه آمریکا قرار گرفت، مگر با آمریکا روابط ندارد؟ چرا! آن هم در اینجا سفیر دارد، این هم در آنجا سفیر دارد؛ با هم روابط دارند. رابطه که مانع اینگونه سختگیری‌ها نیست. دولت آمریکا که دولت سوریه را هر سال جزو کشورهای تروریستی دنیا اعلام می‌کند، مگر با هم رابطه ندارند؟ رابطه سیاسی دارند. رابطه که مانع از ظلم کردن و بد کردن و امثال اینها نیست. رابطه، بهانه است. مساله، مساله بازگرداندن همان قدرت سیاسی و اقتصادی و امنیتی است که 30 سال آمریکایی‌ها در این کشور داشتند و انقلاب آمد به همت همین ملت و همین جوانان و به همت و به هوشیاری امام، این قدرت را از بین برد.

***
چرا نسبت به القای اقتدار آمریکا مرعوب می‌شوید؟

برخی تحلیل‌ها، مذاکره را تنها راه‌حل مشکلات اقتصادی کشور می‌دانند، از آن جهت که معتقدند ما باید با «کدخدا» بنشینیم و امورات خود را اینگونه تنظیم کنیم. این تعریف کدخدایی از آمریکا یک بینش و فهم برآمده از ترس است. عده‌ای در کشور نسبت به هرگونه کنش در عرصه بین‌المللی اضطراب دارند و در واقع «می‌ترسند و می‌ترسانند». برخلاف این نوع نگاه، رهبر انقلاب همواره بر اقتصاد مقاومتی و تقویت توان داخلی تأکید داشته‌اند. تجربه نشان داده هر جا کشور بر ظرفیت‌های داخلی متمرکز شده، پیشرفت کرده و هر جا چشم به بیرون داشته، دچار بحران شده است.
در ادامه متن بیانات رهبر انقلاب پیرامون این مساله با نقل مستقیم و به تاریخ بیانات آمده است:
۱۳۶۹/۲/۱۲: دولت آمریکا که به فکر قوانین بین‌المللی نیست. اینها که به حقوق ملت‌ها احترام نمی‌گذارند. یک وقت بتوانند، وارد کشوری می‌شوند و بدون اعتنا به حقوق آن ملت، حکومت و دولتش را از بین می‌برند. آن فرد را هم برداشتند بردند و در کشور خودشان، زندانی کردند. هر جا بتوانند، همین کار را می‌کنند. آنجایی که نمی‌کنند، نمی‌توانند. این، واقعیت قدرت‌شان است. نمونه واضحش، خود کشور انقلابی ما است. خواستند حمله نظامی کنند ولی نتوانستند. قضیه طبس یادتان است؟ پس آمدند اما نتوانستند. اگر می‌توانستند، ۱۰ بار دیگر هم می‌آمدند؛ نتوانستند که نیامدند، قدرتش را نداشتند، می‌دانستند که شکست می‌خورند.
۱۳۷۳/۸/۱۱: عده‌ای، ساده‌لوحانه، این گوشه و آن گوشه می‌نشینند، حرفی و نقی می‌زنند. قلم روی کاغذ می‌آورند که: «چرا با آمریکایی‌ها مذاکره نمی‌کنید؟ تا کی می‌خواهید این وضع ادامه داشته باشد؟» آیا اینها نمی‌فهمند در دنیا چه خبر است؟ نمی‌فهمند توقع این دشمن افزون‌خواه مغرور کم‌خرد و بی‌حکمت چیست؟ تصور می‌کنند همین‌قدر که ما مذاکرات و روابط‌مان را با آمریکا شروع کردیم، همه مشکلات تمام خواهد شد؟ نه آقا! قضیه این نیست. آری! آمریکایی‌ها در اظهارات رسمی می‌گویند و اظهار می‌کنند ما آماده مذاکره با ایرانیم. مذاکره برای چه؟ معلوم است؛ مذاکره برای اینکه راهی و مجرایی برای فشار آوردن روی دولت ایران پیدا شود. مذاکره را برای این می‌خواهند. چه مذاکره‌ای؟!
۱۳۸۶/۵/۶: قدرت‌هایی که امروز تسلط بر عالم دارند، قدرت‌های ستمگر و ظالمند و به همین دلیل هم با جمهوری اسلامی سر ناسازگاری و سر ستیزه‌گری دارند. ایستادگی جمهوری اسلامی، مظهر عدالت‌خواهی امیرالمومنین است.
۱۳۸۶/۶/۴: این کارهایی که الان دولت‌های مستکبر و در رأس‌شان آمریکا انجام می‌دهند، منطق عقلایی و عقلانی و سیاسی و بین‌الملل‌پسند دنبالش نیست؛ منطق زور دنبالش است. می‌گوید چون می‌توانیم، پس می‌کنیم! منطق، منطق زور است. در یک چنین دنیایی اگر انسان تسلیم شد و از خودش وادادگی نشان داد و بر سر مواضعش ایستادگی نکرد و از توان خودش در مقابله و مواجهه استفاده نکرد، قطعا ضرر خواهد کرد. در چنین دنیایی کسی رحم به کسی نمی‌کند!
۱۳۸۶/۱۰/۱۳: حالا می‌نشینند آقایان وراجی کردن و حرف زدن و استدلال کردن که نبود رابطه با آمریکا برای ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه با آمریکا برای ما مفید است. آن روزی که رابطه با آمریکا مفید باشد، اول کسی که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم. می‌گویند: چرا جلب دشمنی آمریکا را می‌کنید؟ مثلا فرض کنید حالا رئیس‌جمهور تعبیر تندی می‌کند، ناگهان آقایان به اصطلاح عقلا می‌گویند این تعبیر تند بود؛ این دشمنی آمریکایی‌ها را جلب می‌کند. نه آقا! دشمنی آمریکایی‌ها تابع این الفاظ و تعبیرات نیست. دشمنی، دشمنی اصولی است.
۱۳۸۸/۱/۱: می‌گویند بیایید مذاکره کنیم، بیایید روابط ایجاد کنیم. شعار تغییر می‌دهند؛ خب! این تغییر کجاست؟ چه تغییر کرده؟ این را برای ما روشن کنید؛ چه تغییر کرده است؟ دشمنی شما با ملت ایران تغییر کرده؟ کو علامتش؟ دارایی‌های ملت ایران را آزاد کردید؟ تحریم‌های ظالمانه را برداشتید؟ از لجن‌پراکنی و اتهام‌زنی و تبلیغات سوء علیه این ملت بزرگ و مسؤولان مردمی آن دست برداشتید؟ دفاع بی‌قید و شرط از رژیم صهیونیستی را کنار گذاشتید؟ چه تغییر کرده؟ شعار تغییر می‌دهند اما در عمل تغییری مشاهده نمی‌شود. ما هیچ تغییری ندیدیم.
۱۳۹۰/۱۱/۱۴: فریب لبخند دشمن را، فریب وعده‌های دروغ دشمن را نخوریم. جبهه قدرت مادی‌ای که امروز بر دنیا مسلط است، راحت عهد می‌شکند. بدون هیچ دغدغه‌ای عهدشکنی می‌کنند، زیر قول‌شان می‌زنند، زیر حرف‌شان می‌زنند، نه از خدا خجالت می‌کشند، نه از خلق خجالت می‌کشند، نه از طرف مذاکره خجالت می‌کشند؛ راحت دروغ می‌گویند!
۱۳۹۲/۸/۱۲: در عرصه دیپلماسی آن کشوری موفق است که متکی باشد به نیروی درون‌زا؛ آن دولتی می‌تواند در پشت میز مذاکره دیپلماسی حرف خودش را سبز بکند و به مقصود و نتایج مورد نظر خودش دست پیدا کند که متکی باشد به یک اقتدار درونی، توانایی‌های درونی؛ حساب می‌برند از یک چنین دولتی.
۱۳۹۵/۶/۲۸: اگر ما امروز راه را برای مذاکره با آمریکایی‌ها و وسوسه‌های آنها در بخش‌های مختلف، باز کنیم، نه فقط زمینه‌ساز نفوذ آشکار و پنهان آنها شده‌ایم، بلکه پیشرفت مورد نظر کشور هیچ‌گاه محقق نخواهد شد و عقب‌ماندگی قطعی خواهد بود.

***
فقط نفع آمریکا اهمیت دارد نه دیگری!

مساله خیانت آمریکا به دیگری ریشه در روحیه استکباری این کشور دارد. این مساله نیز قابل حل شدن نیست و به نوعی دعوای وجودی است. آمریکا منفعت‌طلب است حتی به نسبت کسانی که احساس می‌کنند با این کشور ارتباط صادقانه دارند. آنجایی که منافع آمریکا ایجاب کند، حتی به وفاداران خود نیز پشت و آنها را حذف می‌کند. نمونه آن نیز پهلوی است! البته در تاریخ مکررا دیده شده آمریکا چگونه به دیگران برای حفظ و تقویت منافع خود پشت می‌کند.
در ادامه متن بیانات رهبر انقلاب پیرامون این مساله با نقل مستقیم و به تاریخ بیانات آمده است:
۱۳۷۹/۲/۱: بارها آمریکایی‌ها اعلان کردند هدف آنها از ارتباط با کشورها، تأمین منافع دولت آمریکاست! معنای این حرف چیست؟ معنایش این است که از نظر آمریکایی‌ها، منافع یک شهروند آمریکایی، بر منافع یک شهروند ایرانی - هر که باشد - ترجیح دارد؛ یک جوان آمریکایی، بر جوان ایرانی ترجیح دارد؛ یک عنصر آمریکایی - هر که باشد - بر یک عنصر ایرانی یا غیرایرانی ترجیح دارد. سیاست آمریکا در مسائل جهانیش بر این مبناست. هدف اصلی این است.
۱۳۸۰/۱۲/۲۷: مذاکره باید از موضع قدرت و قوت باشد. کسانی که در شرایط تهدید به فکر مذاکره می‌افتند، ضعف خودشان را با صدای بلند اعلام می‌کنند. این حرکت بسیار غلطی است... آنها هنوز خواب دوران سلطه زمان پهلوی را می‌بینند؛ به فکر بازگشتن همان دوره و سلطه هستند. آنها با یک نظامی که مستقل است و می‌خواهد سیاست خودش را داشته باشد، حرف خودش را بزند، از دین خودش، از عقاید خودش، از فرهنگ خودش الهام بگیرد، با همه وجود مخالفند؛ اگرچه امروز به ‌صراحت این را نمی‌گویند اما در گوشه و کنار حرف‌های‌شان هست.
۱۳۹۰/۱۱/۱۴: یک جمله هم راجع به این تهدیدهای آمریکا عرض بکنیم. مرتبا تهدید می‌کنند؛ تهدید به این زبان: همه گزینه‌ها روی میز است! یعنی حتی گزینه جنگ. این، تهدید به جنگ است با این زبان. خب! این تهدید به جنگ، به ضرر آمریکاست؛ خود جنگ، ۱۰ برابر به ضرر آمریکاست.
۱۳۹۳/۱۱/۱۹: آمریکایی‌ها و چند کشور اروپایی - که مثل بچه دنبال آمریکا در حرکتند و واقعا اشتباه هم دارند می‌کنند، دچار یک اشتباه راهبردی هستند این کشورهای اروپایی تابع آمریکا - با پرتوقعی تمام، حرف‌شان این است که همان ‌چه آنها می‌خواهند، با همان خصوصیات که آنها می‌خواهند باید تحقق پیدا کند؛ خب! این غلط است، این راه مذاکره نیست.

ادامه در صفحه ۵

 

ارسال نظر
پربیننده