22/اسفند/1403
|
14:40
۲۲:۴۹
۱۴۰۳/۱۲/۱۷
نگاهی به فیلم دیدنی «بروتالیست» بهترین فیلم اسکار پس از آنورا

دیوار درد

ژینوس طاهرخانی: ۱- سینما همانند معماری، گاه با ستون‌های سنگین و دیوارهای سردش نفس آدم را می‌بُرد. «بروتالیست» ساخته‌ بردی کُربت، از همین دست آثار است؛ فیلمی که با زبان بصریِ پرصلابتش، همانند یک سازه‌ بتنی بر ذهن مخاطب حک می‌شود. اگر در «پینا» ویم وندرس حرکت را به پرواز و اگر در «درخت زندگی» ترنس مالیک نور را به دعا بدل کرد، «بروتالیست» نیز خشونت را به یک مرثیه‌ تاریخی پیوند می‌زند؛ اثری که زخم‌های مهاجرت، فقدان و رؤیاهای به باد رفته را بر پیکره‌ داستانش حکاکی می‌کند.
۲- آدرین برودی را باید ستود؛ بازیگری که اگر در «پیانیست» نوای استخوان‌سوز شوپن را با انگشتان گرسنه‌اش لمس کرد، این‌ بار در «بروتالیست» با دیدگانی فرورفته و قامتی خمیده، معماریِ رنج را به کمال می‌رساند. اجرای او که دومین اسکار را برایش به ارمغان آورد به طرز عجیبی هم‌وزن با فیلمی چون «آخرین امپراتور» است؛ لحظاتی که آدمی را به قلب شخصیت فرو می‌برد و هر پلک زدنی، یادآور تاریخی است که بر سرنوشت قهرمان سایه انداخته است. در سکانسی که برودی مقابل آینه می‌ایستد، چهره‌اش گویی با گچ و سیمانِ خاطرات شکسته قالب‌گیری شده؛ مردی که در هزارتوی آوارها به دنبال هویت گمشده‌ خویش می‌گردد.
۳- فیلم از همان آغاز، دوربین را مثل چشمِ یک شاهد خاموش حرکت می‌دهد. لول کراولی، مدیر فیلمبرداری، قاب‌هایی را می‌سازد که از شکوه و استیصال همزمان بهره می‌برند. گویی لانگ‌شات‌های او با دقتی وسواسی از معماری بروتالیست الهام گرفته شده‌اند؛ زمخت، سرد، اما مسلط. لحظه‌ای که شخصیت اصلی در خیابان‌های خالی قدم می‌زند، بی‌آنکه دیالوگی بر زبان آورد، انگار سایه گذشته‌ خود را بر دیوارهای بلند نیویورک می‌کوبد. موسیقی هم همان‌طور که وُگ اشاره کرده، باشکوهی تیره می‌نوازد. مثل مارش عزا برای رؤیاهای فروپاشیده.
۴- «بروتالیست» به ‌نوعی ادامه‌ منطقیِ آثار غم‌انگیزی است که در دل معماری، درد را می‌تراشند. اگر «بازی‌های مسخره» هانکه از خانه‌ای مینیمال برای خلق کابوسی بی‌رحم استفاده کرد و اگر «آپارتمان» بیلی وایلدر، تنهایی را در قالب اتاقکی باریک و نفس‌گیر تصویر نمود، «بروتالیست» از بتن و سیمان، مرثیه‌ای برای سرنوشت مهاجران می‌سازد. نقدهای ضدونقیضی که دریافت کرده، شاید گواهی باشد بر پیچیدگی سبک روایی‌اش؛ اثری که برخی آن را شاهکاری مسحورکننده می‌دانند و برخی دیگر، آن را در سردی فرمالیستی‌اش گم‌شده می‌بینند.
۵- این فیلم مانند ساختمانی است که در نگاه اول، خشن و غریب به نظر می‌رسد اما هرچه در زوایایش دقیق‌تر شویم، هندسه‌ دردی که در دلش نهفته است، آشکارتر می‌شود. «بروتالیست» از آن فیلم‌هایی است که باید در سکوت تماشا کرد، در تاریکی پرده‌ سینما غرق شد و سپس، با همان سکوتی که بر قصه حاکم است، از سالن بیرون آمد؛ فیلمی که همچون بتنی سخت، محکم بر ذهن می‌نشیند و ترک‌هایش، سال‌ها بعد از اکرانش در حافظه‌ سینما باقی خواهد ماند.

ارسال نظر