مذاکره یا استماع خواستهها!
محسن ردادی: رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی با مسؤولان نظام، به مطالب مهمی اشاره کردند. آنچه میخواهم در اینجا به آن اشاره کنم، «الگوی واقعگرایانه» ایشان در تبیین مذاکره با آمریکاست. بر خلاف آنچه خیلی از افراد تصور میکنند، رویکرد ایشان در نقد مذاکره با آمریکا، ایدئولوژیک و مبتنی بر اصول ارزشی صرف نیست، بلکه بر پایه منطق، تجربه و ارزیابی هزینه - فایده است. ایشان در سخنرانیشان درباره مذاکره، نه با استناد به اصول و ارزشهای دینی و انقلابی، بلکه بر اساس یک تحلیل عقلانی و مبتنی بر شواهد، نشان دادند آنچه تحت عنوان مذاکره مطرح میشود، در حقیقت نه یک گفتوگوی واقعی، بلکه فرآیندی تحمیلی و تحکمی است و به تأمین منافع ملی ایران نمیانجامد. در این یادداشت، تلاش میکنم الگوی استدلالی رهبر انقلاب را در مواجهه با بحث مذاکره با غرب استخراج کنم و آن را به عنوان یک شیوه منطقی و قانعکننده برای گفتوگو با مردم در این زمینه پیشنهاد دهم. به عنوان مقدمه به این نکته اشاره میکنم که رسانههای اجتماعی، تصویر بد و نادرستی از موضع جمهوری اسلامی ارائه کردهاند. چیزی که در رسانههای اجتماعی ترویج میشود و متأسفانه توسط برخی کاربران ایرانی نیز پذیرفته شده، این است که اولاً انقلابیون درد مردم را احساس نمیکنند و متوجه نیستند که مردم در حال تحمل چه فشار اقتصادیای هستند. دوم، آنها دغدغهای برای رفع تحریم ندارند و چه بسا از ادامه تحریم منتفع میشوند. سوم، چون با آمریکا منازعه ایدئولوژیک دارند، به صورت غیرمنطقی با مذاکره مخالفت میکنند. چهارم، راهحل جایگزینی برای مشکلات اقتصادی کشور ندارند. در این مورد به توئیت هفته گذشته دبیرکل جبهه اصلاحات میتوان اشاره کرد که گفته بود: «اگر راهیافتگان به مجلس، راه نرفتهای سراغ دارند که مشکلات کشور را بدون رفع تحریمها و افایتیاف حل میکند بسمالله! نه این دولت و نه هیچ دولت دیگری تا زمانی که این روند ادامه دارد، کاری از دستشان برنمیآید». فرمایشهای رهبر انقلاب در 18 اسفند را میتوان پاسخی به دبیرکل اصلاحات و سایر افرادی دانست که مذاکره را تنها راه برای حل مشکلات کشور تلقی میکنند. الگویی که رهبر انقلاب اسلامی در تحلیل موضوع مذاکره ارائه کردند، دقیقا در مقابل همین 4 گزاره قرار دارد و شایسته است دغدغهمندان انقلابی از همین الگو بهرهبرداری کنند. نقد مذاکره با رویکرد ایدئولوژیک و احساسی، مخالف الگوی رفتاری رهبر انقلاب است و به بدبینی مردم دامن میزند. اجازه دهید ارکان الگوی گفتوگوی رهبر انقلاب اسلامی در رابطه با مذاکره را مرور کنیم.
۱- همدلی با مردم: پذیرش مشکلات و رنجهای اقتصادی
یکی از مهمترین نکاتی که در سخنان رهبر انقلاب مشهود است، ابراز ناراحتی از مشکلات اقتصادی مردم است. ایشان هرگز مشکلات ناشی از تحریم را انکار نکرده و حتی صراحتاً تأکید میکنند تحریمها بر معیشت مردم اثر گذاشته و باعث فشار اقتصادی شده است. با این موضعگیری، این تصویر که منتقدان مذاکره، نسبت به مشکلات مردم بیتفاوتند، محو میشود. برخی تبلیغات رسانهای تلاش دارند اینگونه القا کنند که کسانی که با مذاکره مخالفند، یا واقعیتهای معیشتی را نمیبینند یا از سر تعصب ایدئولوژیک مذاکره را نفی میکنند. در حالی که رهبر انقلاب پیش از هر تحلیل سیاسی، ابتدا به مشکلات اقتصادی مردم میپردازند و تأکید میکنند «آنچه در درجه اول مهم است، مساله اقتصاد است». بیان مکرر مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم مهم است و به ایجاد فضای مشترک برای گفتوگو با مردم منجر میشود. تا زمانی که مردم احساس کنند طرف مقابلشان مشکلات آنان را درک نمیکند، حاضر به شنیدن استدلالهای او نخواهند بود. روش رهبر انقلاب این است که ابتدا مشکلات را دقیق توصیف کرده و نشان دهند که نسبت به رنجهای مردم بیتفاوت نیستند، سپس سراغ تحلیل ریشههای این مشکلات و راهحلهای آن میروند.
۲- تردیدافکنی درباره مؤثر بودن مذاکره برای رفع تحریم
رهبر انقلاب اسلامی هرگز از ادامه تحریمها حمایت نمیکنند. به پیروی از ایشان، انقلابیون هم باید نشان دهند رفع تحریم دغدغه جدی آنهاست. از تلاشهای دولت برای رفع تحریم هم باید پشتیبانی کرد. همان طور که رهبر انقلاب برای دومینبار در ۲۰ روز گذشته، از وزارت امور خارجه پشتیبانی کردند و فرمودند: «بحمدالله وزارت خارجه ما فعال است؛ جزو وزارتخارجههای فعال است». اما نکته این است که بهرغم این تکاپوها، مذاکره نمیتواند تضمینی برای رفع تحریمهای ظالمانه و آسیبزا باشد. اگر مذاکره راهحل بود، باید در دوران اوباما که توافق برجام امضا شد، مشکلات کاهش مییافت اما حتی در آن زمان نیز تحریمها برداشته نشد و پس از مدتی تشدید هم شد. از رهبر انقلاب بیاموزیم که با رفع تحریم مخالفت نکنیم، بلکه به این موضوع اشاره کنیم که مذاکره به رفع تحریم نمیانجامد. البته رهبر انقلاب چند سال پیش حتی به بالاتر از مذاکره اشاره کردند و گفتند: «آن روزى كه رابطه با آمریكا مفید باشد، اول كسى كه بگوید رابطه را ایجاد بكنند، خود بنده هستم». نکته این است که بر خلاف القائات رسانهها و فضای مجازی، مذاکره و رابطه با آمریکا مفید نیست.
۳- استدلالهای عقلانی و واقعگرایانه در تحلیل مذاکره
مرور سخنان رهبر انقلاب در روز 18 اسفند نشان میدهد سخنان ایشان در جمع کارگزاران نظام 2 بخش داشت؛ بخش اول، توصیههای اخلاقی و سیاسی بود که مستند به قرآن و روایات و معارف اسلامی و ارزشهای انقلابی بیان شد اما در بخش دوم فرمایشها که به راهکارهای اقتصادی و تحلیلهای بینالمللی پرداختند، هیچ دلایل ارزشی و انقلابی و دینی ارائه نکردند و صرفا به استدلالهای تاریخی و عقلانی استناد کردند. البته بخش دوم نیز به صورت ضمنی بر پایه اصول اخلاقی و دینی و انقلابی بنا شده بود اما منظور این است که برای اقناع مخاطب، هرگز رویکرد ارزشی و دینی و انقلابی اتخاذ نکردند و صرفا به دلایل عقلی و تجربی بسنده کردند. یکی از کلیدیترین نکات در استدلالهای رهبر انقلاب، تفکیک میان «مذاکره واقعی» و «مجلس استماع خواستهها» است. آمریکا بویژه در دولت جدید، به دنبال مذاکره به معنایی که در ذهن مردم فهم میشود نیست. رفتار آمریکا با اوکراین، اروپا، چین و کانادا نشان میدهد منظور ترامپ از مذاکره، برگزاری مجلس استماع خواستههاست. در این جلسه، قرار نیست 2 طرف شرایط خود را بیان کنند و بعد با چانهزنی و استدلال به یک جمعبندی برسند. در این جلسه، طرف مقابل برای شنیدن شرایط و خواستههای ترامپ حضور پیدا میکند. اصولا در «مجلس تحکم» گفتوگویی شکل نمیگیرد و گوش شنوایی برای شنیدن استدلالها و خواستههای ایران وجود ندارد. امکان چانهزنی و تبادل نظر وجود ندارد. آمریکا فقط زبان است و طرف مقابل فقط گوش. از دل این شبهمذاکره، منافع ملی ایرانیان در نمیآید. این تفکیک منطقی و استدلالی، نقشی کلیدی در گفتوگو با مردم دارد. بسیاری از مردم وقتی از مذاکره صحبت میکنند، آن را مترادف با گفتوگو و حل مشکلات از طریق تعامل میدانند. در حالی که رهبر انقلاب با یک تحلیل عقلانی و استناد به تجربه کشورهای دیگر نشان میدهند آمریکا کلمه مذاکره را برای مفهومی دیگر به کار میبرد.
رهبر انقلاب اسلامی به تجربه ایران و برجام هم اشاره میکنند. در دهه 90 مذاکرهای به مراتب واقعیتر شکل گرفت و ایران تعهدات برجامی خود را کاملاً انجام داد اما طرف مقابل نهتنها به تعهداتش پایبند نماند، بلکه پس از مدتی از توافق خارج شد. حتی پس از خروج آمریکا از برجام، ایران به تعهدات خود ادامه داد و اروپا نیز وعده داد این اقدام ایران را بیپاداش نمیگذارد و سازوکاری برای بهرهمندی ایران از برجام تدارک میبیند اما در عمل هیچکدام از تعهدات اقتصادی خود را اجرا نکرد و دستاورد ایران از برجام تقریبا هیچ بود.
۴- راهکارهای جایگزین مذاکره
طرفداران مذاکره و البته بسیاری از مردم، احتمالا به گزارههای بالا باور دارند و میدانند در گذشته، مذاکره نتوانسته مشکلات اقتصادی ایران را حل کند اما همچنان بر مذاکره تأکید دارند، چون راه دیگری سراغ ندارند. در باور این افراد، مذاکره تنها راهحل مشکلات اقتصادی کشور است و اگر این مسیر مسدود شود، هیچ راه دیگری هم وجود ندارد. رهبر انقلاب اسلامی برای شکستن این باور، در سخنرانیشان به ابزارها و مسیرهای متعددی اشاره میکنند که به اذعان همه کارشناسان در بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم مؤثر هستند و البته منطقا هیچ ربطی به مذاکره ندارند. آیا نظم دادن به بازار مالی، ابتکار عمل مدیران، بهرهگیری از ظرفیت جوانان نخبه و... به تحریمها ربط دارد؟ به تعبیر رهبر انقلاب «اگر ما سرعت عمل نداریم، اگر ما دنبال کارها نمیدویم با معیار و مقیاس لازم، این ربطی به تحریم ندارد، به خودمان ربط دارد. اگر ما درباره قاچاق، جدی حرکت نکنیم، این به دشمن ربطی ندارد، به تحریمکننده ربطی ندارد.» بنابراین خیلی از امور اقتصادی، وابسته به تحریم نیست و نیازمند عزم جدی است. استدلال رهبر انقلاب این است که مذاکره، تنها مسیر ممکن برای حل مشکلات اقتصادی نیست. ایشان بر مجموعهای از راهکارهای درونزا تأکید دارند که میتواند بدون نیاز به چشمانتظاری برای رفع تحریمها، اقتصاد کشور را بهبود بخشد. از جمله این راهکارها عبارتند از مبارزه با فساد و اصلاح نظام اقتصادی، افزایش تولید داخلی و کاهش وابستگی به واردات، تقویت شرکتهای دانشبنیان و رشد فناوری، دیپلماسی اقتصادی فعال با کشورهای همسایه و شرق آسیا. نکته مهم این است که این راهکارها، برخلاف مسیر مذاکره، در اختیار خود ما است و نیازی به انتظار برای تصمیمات دیگران ندارد. در جمعبندی باید گفت شیوه گفتوگوی رهبر انقلاب در رابطه با مذاکره و تحریم یک الگو است و متأسفانه بسیاری از رسانهها و متفکران انقلابی از این الگو برای گفتوگو با مردم استفاده نمیکنند. برای نفی مذاکره، استناد به مبانی دینی و ارزشهای انقلابی، در شرایطی که مردم گرفتار مسائل اقتصادی هستند فایده ندارد و اصولا از سوی عموم مردم شنیده نمیشود. اگر میخواهیم با مردم صحبت کنیم لازم است کاملاً عقلانی، منطقی و بر اساس تجربه، از ناکارآمد بودن مذاکره برای رفع تحریم بگوییم. گفتوگو با زبان ارزشی و احساسی به مردم اینگونه القا میکند که عدهای به دلیل اعتقادات و باورهای خود، مردم را گروگان گرفتهاند و حاضر نیستند با مذاکره، تحریم را حل کنند.
شیوه گفتوگوی رهبر انقلاب کاملاً عقلانی و واقعگرایانه است و میتواند الگویی برای فعالان انقلابی باشد. باید با همین موضع واقعگرایانه به صورت عینی و تجربی برای مردم توضیح دهیم که مذاکره کردن مطلقا نمیتواند تحریمها را کاهش دهد و اصولا آنچه مقصود ترامپ از مذاکره است، هیچ نسبتی با معنای مذاکره ندارد.
نکته دیگری که قابل الگوگیری است این است که رهبر انقلاب اول به مسائل و مشکلات مردم به صورت مبسوط پرداختند و نشان دادند که با مردم همدرد هستند و اینگونه نیست که نسبت به سختیهایی که به مردم تحمیل میشود بیتفاوت باشند. سپس به بحث و گفتوگو در رابطه با اثربخشی مذاکره در رابطه با کاهش تحریم پرداختند. بدون ایجاد همدلی، نمیتوان با مردم گفتوگو کرد.
۲ پایه اصلی شیوه و الگوی گفتوگوی رهبر انقلاب اسلامی، «همدلی» و «خردورزی» است و شایسته است رسانهها و فعالان انقلاب اسلامی از این دو اصل برای تبیین و گفتوگو با مردم، بویژه در حوزه حساسیتبرانگیز مذاکره استفاده کنند.